• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبادت ملائکه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عبادت ملائکه، اختیار فرشتگان، تسبیح، وحی، ملک، عبودیت.

پرسش: عده‌ای از ملائکه کاری جز عبادت و تسبیح خداوند ندارند، آیا این عمل آنها اختیاری است یا نه؟! و اگر ملائکه اختیار ندارند، آیا خدا نیازی به این عبادت دارد؟!

پاسخ: هیچ نفعی، از هیچ عبادت هیچ مخلوقی چه مختار یا غیر مختار عاید خداوند نمی‌شود!

لکن عبادت اختیاری مفید تکامل و تعالی و رشد تدریجی عابد و ارتقا درجه و شدت یافتن تقرب وجودی او به خداست، اما عبادت غیر اختیاری سایر موجودات از جمله ملک، اقتضای وجودی آنهاست و این عبادت ملائکه برخاسته از شهود رب و درک هیبت و عظمت حق‌تعالی است، نه به جهت نیاز رب به این‌ها یا عبادت این‌ها.




مَلَک موجودی فراطبیعی است. راه اثبات وجود او یا مراجعه به متون وحی و تعبد است و یا تجربه امدادهای این موجود در زندگی ایمانی بندگان (مخلصین از انبیاء و اولیاء).


این موجود فراطبیعی جسم و جسمانی نیست تا از کمّ و کیف آن سخن به میان آید و یا قابل تصویر باشد. بله این موجود گاهی می‌تواند به شکل بشری متمثل شود و انسان او را به شکل بشر می‌بیند؛ در‌حالی‌که واقعاً بشر نیست؛ مثل رؤیت روح توسط مریم علیهاالسلام یا آمدن ملائک به‌صورت میهمان بر ابراهیم علیه‌السلام یا لوط و نیز حاضر شدن جبرئیل خدمت رسول اللَّه صلی الله علیه وآله به شکل دحیه کلبی. اما همین قدر می‌دانیم که محدودیت و تکثر و تنوع میان این‌ها می‌باشد، البته متناسب با نحوه وجودی خود این‌ها؛ لذا برخی موّکل عذاب در دنیا و برخی موکل عذاب در برزخ و برخی موکل عذاب در قیامتند. برخی کاتب نامه عمل انسان‌اند و برخی کاتب قضاوت‌اند و قدر الهی، برخی مدبرات امرند و برخی نازلان وحی، برخی به قلوب الهام می‌کنند و برخی حافظ و یاور و معین مؤمنان‌اند، برخی امر و فرمان‌روای برخی دیگرند و برخی مأمور و فرمان‌بردار مافوق خود، برخی موکل رزق‌اند و برخی موکل باران و برخی موکل گرفتن جان‌ها؛ در این میان گروهی همیشه در سجودند و گروهی همیشه در رکوع و برخی دائم در حال تسبیح و تحمید و برخی دیگر در حول کعبه یا مشاهد مشرفه با مزار مؤمنین در طواف و زیارتند؛ برخی مشغول استغفار و شفاعت برای مؤمنان و شیعیان علی ـ علیه‌السلام ـ هستند. و برخی در حال لعن و نفرین بر کفار و مشرکان و منافقان و معاندان با آل اللَّه علیهم‌السلام؛ به‌گونه‌ای که هر یک وظیفه و مقامی معلوم دارند و توان تخطی از وظیفه خود را ندارند و هر آنچه بدیشان دستور رس، انجام می‌دهند.


عبادت، چیزی جز اظهار عبودیت در مقابل رب و مولی و مالک خود نیست. هر چه درک عظمت و هیبت حق متعال بیش‌تر باشد، این ظهور عبودیت و اظهار کوچکی در مقابل آن عظیم نمود بیش‌تری می‌یابد. این ظهور و اظهار بندگی نشانه کمال و درایت خود عبد است و از این عبادت چیزی عاید معبود و رب نمی‌شود و لازم هم نیست که چیزی عاید آن ذات اقدس گردد تا این امر سبب خلق و تکوّن این بندگان شود؛ زیرا اصل تکون و پیدایش این‌ها، نمایش قدرت اله و اعطا نعمت وجود به این‌هاست.


حال اگر بنده‌ مختار است مشغول عبادت شود، این عبادت او سبب صفای باطن و کمال نفس خود او و در نتیجه پیشرفت او در مراتب عبودیت و انسانیتش می‌شود. پس اثر این تسبیح و تحمید و تکریم و تعظیم در بنده است و از این عبادت فایده‌ای متوجه رب نمی‌شود که با ترک آن ضرری متوجه خدا شود. بلکه با ترک عبادت، این عبد است که خود را از ثمرات عالی آن محروم می‌کند.


ظاهراً این شبهه برای برخی ملائکه هم مطرح بود؛ زیرا وقتی خداوند به ایشان اعلام نمود که می‌خواهم خلیفه‌ای در زمین قرار دهم؛ گفتند: ما که تسبیح و تقدیس تو را می‌نماییم، چرا در زمین کسی را می‌آفرینی که فساد کند و خون بریزد. پس خدا علم خاص را در اختیار آدم علیه‌السلام نهاد و آنها از تعلم آن عاجز ماندند، پس گفتند: ما علمی و توانی نداریم جز آنچه تو آن را به ما تعلیم داده‌ای! پس به عجز خود معترف شده و بر آدم ـ علیه‌السلام ـ سجده کردند!

در جای خود مسلم است که عبادت مختارانه و آگاهانه بر عبادت تکوینی جبری ارزش بیش‌تری دارد؛ لذا آن یکی اثری دارد که این یکی ندارد، آن یک موجود بالقوه را بالفعل می‌کند؛ اما این یکی ثمره فعلیت ثابت است که به بالاتر راهی ندارد و اگر تخلف کند، سقوط می‌کند!


امام علی علیه‌السلام، ملائکه را این‌گونه توصیف می‌نمایند:
"ملائکه را آفریدی و در آسمان‌هایت جایشان دادی برای آنها خستگی، غفلت و معصیت نیست، ایشان عالم‌ترین بندگان به تواند و از همه مخلوقات از تو خائف‌ترند و از همه به تو نزدیک‌تر و از همه به فرمان تو مطیع‌ترند.

خواب چشمان آنها........ باید و عقلشان دچار خطا نشود و بدنشان خستگی ندارد. در اصلاب ساکن نشده در ارحام پنهان نشوند، و آنها را از آب گندیده (منی) نیافریده‌ای، آنها را به‌گونه‌ای خاص آفریدی و در آسمان‌هایت جای دادی و به جوارت آنها را کرامت بخشیدی و بر وحیت امینشان داشتی و از آفات و بلیات نگه داشته و از ذنوب طاهرشان نمودی، اگر نیرویشان نمی‌دادی، نیرویی نداشتند و اگر تثبیتشان نمی‌نمودی، ثباتی نداشتند، اگر رحمتت نبود، اطاعت نمی‌کردند و اگر تو نبودی این‌ها نبودند. با این همه منزلتشان نزد تو و اطاعتشان برای تو و تقربشان به تو و عدم غفلتشان از تو و اوامرت، اگر آنچه را که از ذاتت از آنها پنهان داشته‌ای به آنها می‌نمایاندی، هر آیینه اعمالشان نزد آنها کوچک می‌نمود و شرمنده‌ می‌شدند و می‌دانستند که عبادتت نکرده‌اند، آن‌گونه که شایسته تو است؛ تسبیح تو را است که خالقی و معبودی و عجیب بندگانت را می‌آزمایی".


اگر در این عبارات امیر ـ علیه‌السلام ـ دقیق دقت شود: ۱. راز این عبادات؛ ۲. راز آن اعتراض؛ ۳. و راز آن اعتراف و سجده نیز روشن می‌شود؛ عبادات این‌ها مقتضای علم شهودی این‌ها به ذات حق و خوف و خشیت این‌ها ناشی از هیبت و عظمت حق‌تعالی است. البته این علم به تناسب وجود محدود آنها برایشان حاصل است و عبادتشان نیز متناسب با ذات محدود این‌هاست، نه متناسب با ذات اقدس خدا.

آن اعترافشان موقع خلق آدم ناشی از محدودیت علمشان بود و چون این امر برایشان مکشوف و مسجّل نموده و عجز خود را از احاطه به حکمت‌های خلقت توسط اله دریافتند، به جهالت و تقصیر خویش اعتراف نموده پس بر آدم ـ به امر خدا ـ سجده کردند.


خلاصه این‌که عبادت ملائکه اختیاری به آن‌گونه که در انسان مطرح است و ملاک تشریع و تکلیف است، نیست؛ لذا سبب ترقی و تعالی و تکامل و رشد آنها نمی‌شود، بله اگر این عبادت را رها کرده یا تقصیر کنند، سقوط می‌کنند.

پس منشأ عبادت آنها علم آنها به ذات اقدس اله و درک هیبت و عظمت او از یکسو و حقارت و محدودیت وجودی خود از طرف دیگر است؛ چنانچه این امر در فطرت انسان نیز نهفته است و لکن نیازمند توجه و تکوینی و جبری ملائک نیز فایده‌ای عاید رب نگشته و خداوند به این‌ها و عبادت این‌ها نیازی ندارد؛ اما وجود اینها که واسطه بین عالم ملکوت یا عالم ملک و طبیعتند، لازمه خلقت و آفرینش نظام احسن است و خود جلوه‌ای از قدرت‌نمایی خالق قادر حکیم علاّم است.




۱. قرآن کریم، فاطر، ۱؛ صافات، ۱۶۴؛ تکویر، ۲۱؛ سجده، ۵ و ۱۲؛ انعام، ۶۲؛ نحل، ۲ و ۱۰۲؛ بقره، ۹۷؛ عبس، ۱۶؛ معارج، ۴؛ حجر، ۲۱؛ حج، ۲۲؛ نازعات، ۵؛ تحریم، ۶؛ ذاریات، ۴؛ مؤمن، ۷؛ نجم، ۲۶؛ انبیاء، ۲۸ و ۱۰۳؛ بقره، ۱۶۱ و ۳۳ ـ ۳۰ و ۲۴۸؛ آل عمران، ۳۹ و ۱۲۵ ـ ۱۲۴؛ تحریم، ۴؛ مریم، ۷ و ۱۹ - ۱۶؛ زمر، ۷۳؛ مدثر، ۳۰؛ زخرف، ۷۷.

۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، قم، ص ۱۳ ـ ۵.

۳. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ۳ ـ ۱، در راه حق، چ ۲، ۱۳۶۸، قم، ص ۲۹۵ ـ ۲۸۳.



۱. مریم (۱۹)، آیه ۱۹ ۱۶.    
۲. هود (۱۱)، آیه ۷۷ ۶۹.    
۳. هود (۱۱)، آیه ۸۱.    
۴. بقره (۲)، آیه ۳۳ ۳۰.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۱۷، ص ۱۰ ۸.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار