• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضعف اخلاقی افراد بی‌ایمان در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مشکلات، آزمایش، ضعف اخلاقی، مغرور، انسان‌های نیکوکار، سوره هود.

پرسش: تفسیر آیات ۹، ۱۰ و ۱۱ سوره هود چیست؟

پاسخ: در این آیات؛ گوشه‌هایی از حالات روانی و نقاط ضعف اخلاقی افراد بی‌ایمان و کم‌ظرفیت در برابر مشکلات و ناراحتی‌ها و قطع برکات الهی از طرفی و ظرفیت انسان‌های نیکوکار از طرف دیگر تشریح شده است.




در این آیات؛ گوشه‌هایی از حالات روانی و نقاط ضعف اخلاقی افراد بی‌ایمان و کم‌ظرفیت در برابر مشکلات و ناراحتی‌ها و قطع برکات الهی از طرفی و ظرفیت انسان‌های نیکوکار از طرف دیگر تشریح شده است.
نتیجه جمع‌بندی مفاهیم آیات مورد بحث این است: گاهی خداوند به عنوان آزمایش، نعمتی را در اختیار انسان قرار می‌دهد و سپس آن‌را از او می‌گیرد، در چنین حالتی معمولاً انسان دچار ناامیدی و ناسپاسی می‌شود؛ و گاهی هم خداوند پس از رنجی که به انسان رسیده گشایشی در زندگی او به وجود می‌آورد، در این حالت نیز نوع انسان‌ها دچار شادمانی مغرورانه و خودستایی می‌شوند، به گمان این‌که این نعمت در اثر تلاش خود آنها به دست آمده است. در هر دو حالت، انسان از خدا غافل می‌شود، در حالت اول با ناامیدی و ناسپاسی، از خدا دور می‌شود و در حالت دوم با غرور و خودستایی، خدا را از یاد می‌برد. در این میان، بندگان خوب خدا و آنها که ایمان و تقوا دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، حساب دیگری دارند؛ آنها اسیر تمایلات نفسانی خود نمی‌شوند و همه چیز را از خدا می‌دانند.



در آیات مورد پرسش؛ گوشه‌هایی از حالات روانی و نقاط ضعف اخلاقی افراد بی‌ایمان و کم‌ظرفیت در برابر مشکلات و ناراحتی‌ها و قطع برکات الهی و پُرظرفیتی انسان‌های نیکوکار تشریح شده است.
«وَ لَئِنْ اَذَقْنَا الْاِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ اِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ؛ و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن ‌را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود!»
در این آیه شریفه، از سرشت انسان سخن رانده، تا بفهماند صفتی که برای انسان ذکر شده خاص کفار نیست، بلکه صفت نوع بشر است.
[۴] ‌جعفری، یعقوب، کوثر، ج‌۵، ص۱۸۷، هجرت، قم، چاپ اول، بی‌تا.
برخی از مفسّران نیز گفته‌اند مقصود از لفظ «انسان» در آیه، کافرانی‌اند که نسبت به خدای حکیم جاهل و نادان هستند و نمی‌دانند که او نعمتی را به بنده‌اش نمی‌دهد و از وی باز نگیرد جز از روی مصلحت و حکمت.


به هر حال؛ چنین انسان‌هایی هنگامی‌که در ناز و نعمت فرو می‌روند، چنان خودباختگی و غرور و تکبر بر آنها چیره می‌شود که همه چیز را فراموش می‌کنند، چنان‌که خداوند در آیه بعد می‌فرماید: «وَ لَئِنْ اَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی اِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ؛ و اگر نعمت‌هایی بعد از ناراحتی‌ها به این انسان برسد چنان مغرور می‌شود که می‌گوید دیگر همه مشکلات و ناراحتی‌های من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت، شادی و سرور بی‌حساب و فخر فروشی و غرور بی‌جا سر تا پای او را فرا می‌گیرد، آن‌چنان که از شکر نعمت‌های پروردگار غافل می‌گردد.»

۳.۱ - احتمال دیگر در تفسیر

احتمال دیگری در تفسیر جمله «ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی» نیز وجود دارد و آن این‌که؛ هنگامی‌که این‌گونه اشخاص، گرفتار مشکلات و گرفتاری‌ها می‌شوند و سپس به‌ لطف پروردگار این مشکلات جای خود را به نعمت‌ها می‌دهد، آنها می‌گویند شدائد گذشته کفاره گناهان ما بود، و تمام معاصی ما با آن شسته شد، ما دیگر پاک و پاکیزه شدیم! و از مقربان درگاه خدا و به همین دلیل نیازی به توبه و بازگشت به درگاه او نداریم!


سپس خداوند در آیه بعد در مقام استثناء می‌فرماید: «اِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اَجْرٌ کَبیرٌ»؛ تنها افراد با ایمان که صبر را در برابر شدائد و حوادث سخت زندگی پیشه کرده‌اند و در همه حال از اعمال صالح فروگذار نمی‌کنند، از تنگ‌نظری‌ها و ناسپاسی‌ها و غرور، و تکبر بر کنارند که برای آنها، آمرزش و اجر بزرگی است.

۴.۱ - تفسیر آیه

بر اساس این آیه شریفه؛ یاس و کفران به وقت نزول بلا و تکبر و فخر به وقت نزول نعمت، ویژگی افرادی است که تربیت توحیدی ندارند، ولی انسان‌های با ایمان و دارای عمل صالح نه در وقت بلا مایوس می‌شوند و نه به وقت نعمت دست و پای خویش را گم می‌کنند، در جای دیگر آمده است: «... وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اَجْرٌ کَبِیرٌ»؛ و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست. این نشان می‌دهد که صبر با عمل صالح از ایمان منفک نیست، آمدن صبر به جای ایمان به مناسبت آن است که مقام، مقام صبر است. استقامت و عمل صالح به وقت نعمت و گرفتاری موجب مغفرت و پاداش بزرگ است.
[۱۲] قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج‌۴، ص۴۵۸ – ۴۵۹، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.



نتیجه جمع‌بندی مفاهیم آیات مورد بحث این است:
گاهی خداوند به عنوان آزمایش، نعمتی را در اختیار انسان قرار می‌دهد و سپس آن‌را از او می‌گیرد، در چنین حالتی معمولاً انسان دچار ناامیدی و ناسپاسی می‌شود؛ و گاهی هم خداوند پس از رنجی که به انسان رسیده گشایشی در زندگی او به وجود می‌آورد، در این حالت نیز نوع انسان‌ها دچار شادمانی مغرورانه و خودستایی می‌شوند، به گمان این‌که این نعمت در اثر تلاش خود آنها به دست آمده است و از روی غرور می‌گوید: بدی‌ها و رنج‌ها از من دور شد!
در هر دو حالت، انسان از خدا غافل می‌شود، در حالت اول با ناامیدی و ناسپاسی، از خدا دور می‌شود و به این فکر نمی‌افتد که ممکن است خداوند توانا بار دیگر آن نعمت را به او بدهد و در حالت دوم با غرور و خودستایی، خدا را از یاد می‌برد و نعمتی را که در اختیار دارد حاصل هوش و تلاش خود می‌داند و به این فکر نمی‌افتد که خدا این نعمت را به او داده است.
در این میان، بندگان خوب خدا و آنها که ایمان و تقوا دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند، حساب دیگری دارند؛ آنها اسیر تمایلات نفسانی خود نمی‌شوند و همه چیز را از خدا می‌دانند. آنها در حالی‌که نعمتی از آنها سلب می‌شود ناسپاسی نمی‌کنند و مایوس نمی‌شوند و همواره چشم امید به درگاه خدا دارند و در حالی‌که گشایشی در زندگی آنها حاصل شود، به خود مغرور نمی‌شوند و آن‌را نشانه‌ای از لطف و عنایت خداوند می‌دانند؛ همان‌گونه که حضرت سلیمان (علیه‌السّلام) وقتی آن جلال و عظمت و پادشاهی و قدرت را در خود دید، فروتنانه گفت: «... هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی‌ اَ اَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَریم؛... این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است!».


۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۹، ص۳۱، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۲. هود/سوره۱۱، آیه۹.    
۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۰، ص۱۵۶، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.    
۴. ‌جعفری، یعقوب، کوثر، ج‌۵، ص۱۸۷، هجرت، قم، چاپ اول، بی‌تا.
۵. ابن عطیه‌اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج‌۳، ص۱۵۳، تحقیق:عبدالشافی محمد، عبدالسلام، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه، ج۱۲، ص۱۶.    
۷. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج‌۱۷، ص۳۲۲، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۰.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۹، ص۳۱ – ۳۲.    
۱۰. هود/سوره۱۱، آیه۱۱.    
۱۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۷.    
۱۲. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج‌۴، ص۴۵۸ – ۴۵۹، بنیاد بعثت، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
۱۳. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ضعف اخلاقی افراد بی‌ایمان در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۲۲.    



جعبه ابزار