ضرورت خودشناسی اخلاقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خودشناسی،
قرآن،
اخلاق.
پرسش: چرا باید ما خودمان را بشناسیم؟
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل اسیر نفس و شـیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائـک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
ضرورت خودشناسی در مکاتب مادی و غیر مادی مورد بحث و تأمل قرار گرفته است. در مکاتب مادی خودشناسی از آن حیث مورد توجه قرار گرفته که انسان بتواند استعدادهای بالفعل و بالقوه خودش را بشناسد، از آن حداکثر فایده مادّی را بردارد و به لذتهای مطلوب خود برسد و موانع این راه را با استفاده از آن برطرف سازد (جلب منفعت مادی و دفع ضررهای مادی).
امّا در مکاتب الهی به ویژه
اسلام خودشناسی مقولهای بسیار باارزش قلمداد شده است، امّا نه از حیث مادینگری بلکه از حیث اینکه سعادت مادی و معنوی انسان (رفاه
دنیا و
آخرت) در گرو آن است. در ادامه ابتدا به انواع خودشناسی و سپس به پیشینه و ضرورت آن و در آخر به آثار و محورهای خودشناسی میپردازیم.
۱. خودشناسی نوعی (فلسفی):
یعنی شناخت حقیقت
نفس انسانی که در مباحث مربوط به
معرفت نفس مورد بحث و مطالعه قرار میگیرد.
۲. خودشناسی اخلاقی:
شناخت خویشتن از نظر صفات و استعدادها و ملکات اخلاقی است.
۳. خودشناسی جنسیتی:
شناخت خود از نظر استعدادها و سرمایههای خاصی که به هر یک از دو جنس ذکور و اناث اختصاص دارد.
۴. خودشناسی فطری (
علم حضوری):
انسان به ذات خود آگاه است؛ جوهر ذات انسان، آگاهی است؛ پیدایش «من» انسان عین پیدایش آگاهی به خود است؛ در آن مرحله فرد آگاه، آگاهی و شیء به آگاهی درآمده یکی است. (علم حضوری قبل از خودسازی و ریاضتها)
۵. خودشناسی انسانی:
آگاهی به خود در رابطه با همه انسانها؛ خودآگاهی انسانی بر این اصل و فلسفه استوار است که انسانها مجموعاً یک واحد واقعی به شمار میروند و از یک وجدان مشترک انسانی بهرهمندند. احساس انسان دوستی و انسانگرایی در همه افراد انسان موجود است اگر این نوع خودآگاهی در فردی پیدا شود دردش درد انسان و آرزوهایش آرزوهای انسان میشود.
۶. خودشناسی عارفانه: خود آگاهی عارفانه آگاهی به خود است در رابطه او با ذات حق (او اصل است و ما فرع)؛
روح و جان ما مظهری از خداست خود آگاهی واقعی وقتی است که انسان از خود فانی شود و تعیّنات را در هم شکند (پس از ریاضتها و عبادتها حاصل میشود) (علم حضوری پس از خودسازی).
۷. خودشناسی فیزیولوژی: شناختاندامهای بدن و چگونگی کار آنها که کار
علم فیزیولوژی است.
۸. خودشناسی روان شناختی: شناخت روان و نیروهای درونی انسان و احساسات و فعل و انفعالات روانی است.
۹- خودشناسی حقوقی- عبادی
توجه و پرداختن به انسان و خودشناسی پیشینهای دیر پا دارد و در طول تاریخ بشریت همواره انسانها اهتمام وافری به انسانشناسی و بررسی مسائل اجتماعی انسانی داشته است. از جمله تاریخنویسان باستان مملو از آثار شکوفایی زندگی انسانها و شناخت نفس و روح بوده است تا آنجا که بر سردر معبد «آپولو» در یکی از شهرهای قدیمی یونان به نام دلفی، بانیان معبد برای
تشویق و
تحریص دیگران به پیبردن به رموز خلقت و پیچیدگیهای وجود انسان نوشته بودند «خود را بشناس» که این کلام بعداً مبنای فلسفه فلاسفه یونان مانند
سقراط و
فیثاغورث گردید.
گاندی در کتاب «این است مذهب من» میگوید من از مطالعه «
اوپانیشاد» (قدیمیترین کتابهای مذهبی و عرفانی هند) به سه اصل پی بردم که این سه اصل برای من یک عمر دستورالعمل زندگی بود.
اولین اصلی که گاندی ذکر میکند این است که تنها یک حقیقت در عالم وجود دارد و آن شناخت نفس است.
اصل دوم: هر که خود را شناخت خدا را هم میشناسد.
اصل سوم: فقط یک نیرو و یک آزادی و یک عدالت وجود دارد و آن نیروی تسلط بر خویشتن است، هر کس بر خویشتن مسلط شد بر اشیای دیگر نیز مسلط میشود.
همه
انبیاء و
اولیاء و
ائمه معصومین (علیهمالسّلام) و حکما توصیه به خودشناسی کردهاند؛ امّا مکاتب آسمانی به ویژه
اسلام که ریشه در
وحی و
الهام دارد و در سطحی فراتر از
عقل و
دانش بشری هستند، شناختی را از انسان ارائه میدهند که واقع بینانهتر و در برگیرنده همه ابعاد وجودی اوست.
حال از بین خودشناسیهایی که ذکر شد به بحث خودشناسی اخلاقی میپردازیم «خودشناسی اخلاقی یعنی شناخت انسان از آن نظر که دارای استعدادها و نیروهایی برای تکامل انسانی است.»
خودشناسی یعنی شناختن استعدادها، گرایشها، بینشها، سرمایهها، امانتها و ودیعههایی که خداوند متعال در اختیار انسان گذاشته است. خودشناسی به این مقوله میپردازد که چه بودهایم، چه شدهایم و چه باید بشویم.
برای روشن شدن بحث به مثال زیر توجه فرمائید. فرض کنید در یک فرصت طلایی و استثنایی به بازاری راه یافتید و در آن بازار به شما بگویند کالاهای این بازار ارزانترین و با کیفیتترین هستند. هر قدر که بخواهید میتوانید خرید کنید. از این خبر بسیار خوشحال میشوید، سپس دست توی جیب خود میبرید و مقداری پول برمیدارید (بدون توجه به کل سرمایه و نوع کالا) و با آن خرید میکنید، وقتی که از بازار خارج شدید دوستتان به شما میگوید پس چرا بنجل خریدید کم خرید کردید؟ شما میگویید پول کم داشتم دوستتان میگوید شما پیش از این پول داشتید بعد جیبهایتان را بررسی میکنید، متوجه میشوید که شما با یک دهم پول خود خریده کردهاید و تازه اصلاً به ارزش کالا هم توجه نداشتهاید. آری خودشناسی یعنی اینکه در بازار دنیا اول با کل سرمایه خود آشنا شده و کالا را خوب انتخاب کنی. و چقدر زشت و قبیح است کسی از این بازار مقداری خاکروبه و آشغال خریداری کند (هدر دادن سرمایه وجودی و الهی). کسی که از ابعاد وجودی خود (جسم و روح) خبر ندارد، فردی که از ابعاد شخصیت خود (جسمی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، دینی و اجتماعی و...) بیخبر است، انسانی که از قدرت
اراده و
اختیار خود غافل است و یا جایگاه و شأن خدایی و کرامت انسانی خود را به فراموشی سپرده است قطعاً به خودشناسی دست نیافته است و بهایی سنگین بخاطر زندگی حیوانی خود خواهد پرداخت.
در ذیل به دلائل وجوب خودشناسی (روایی، عقلی، بدیهی و...) اشاره میکنیم، نکاتی که هر کدام پاسخ میدهد که چرا ما باید خود را بشناسیم.
چرا باید ما خودمان را بشناسیم؟
توجه ما را به خود جلب میکند، این امر باعث میشود کمتر به خویشتن توجه کنیم و بیشتر به بیرون از خود توجه کنیم. این امر از خودآگاهی ما میکاهد و حال آنکه رشد و تعالی ما در گسترش خود آگاهی است. عاقلانه نیست که انسان به جای توجه به مصالح واقعی و نگرش بایسته به خویشتن و هدف و عوامل تأمین کننده
سعادت ابدی در اندیشه لذایذ مادی و اطاعت کورکورانه از غرائز باشد.
انسان دارای دو بعدِ جسمانی و روحانی است و برای رسیدن به کمال نیاز دارد به پرورش هر دو در حد متعادل و شرعی آن بپردازد. عدم توجه به هر کدام باعث انحرافها و فسادهایی میگردد که سیر انسان به سوی کمال را متوقف و یا کند میکند.
ما موجودی هستیم که دارای ادراک و شعور و فطرتاً دارای
حب ذات میباشیم و از این نظر آثار متعلق به خود را دوست میداریم؛ کاملاً طبیعی است که به خود بپردازیم و توجه به خویشتن برای ما اصالت داشته باشد و در صدد شناخت کمالات خویش و شناسایی طریق وصول به آن برآییم. پس درک خودشناسی نیازی به
دلیل عقلی یا
تعبدی ندارد. (عدم توجه به خویشتن انحراف آمیز و ناسازگار با مقتضیات فطرت انسانی است و این بزرگترین ناهنجاری و بیماری معنوی است.)
تا انسان از شناخت صفات و ملکات (مثبت و یا منفی) خود غافل باشد، نمیتواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم اول در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات و استعدادها و علائق و امیال و انواع گرایشهای خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.
اگر خودشناسی کامل صورت بگیرد، انسان به نقصها و عیبها و خودخواهی خود اعتراف میکند اما این حالت در او «مقایسه با دیگران و یأس از خودسازی» ایجاد نمیکند و باعث وحشت از شناخت نقائص خود نمیشود چرا که او در کنار این عیوب، استعدادهای مثبت خود، امتیازات و فضایل اخلاقی خود را میشناسد. این شناسایی از یک سو کمک میکند که این استعدادهای مثبت را بارورتر سازد و از سوی دیگر چون از عیوب خود نیز باخبر است، صفات مثبتش باعث
غرور و
فخرفروشی او نمیشوند.
انسان دارای امیال باطنی غرائز، عواطف، انفعالات و احساسات است، در غرائز با حیوانات مشترک است و در پی برطرف کردن نیازهای حیاتی و فیزیولوژی خود است؛ در عواطف بحث از روابط
انسان است؛ و در انفعالات سخن از کششهای منفی است. مثلاً هنگام احساس ضرر یا امر ناخوشایند، یا فرار میکند یا طرد میکند. احساسات از سه مورد بالا شدیدتر است و تنها به انسان اختصاص دارد. مثل احساس تعجب، عشق، پرستش. امیال گاهی با هم ترکیب میشوند. (گل سر سفره باشد (احساس) و انسان مشغول تناول غذا باشد (غرائز)) و گاهی امیال با هم تعارض دارند مثل میل به راحت طلبی و میل به پیشرفت. انسانی که از این شناخت برخوردار است و هدف کمال را در مقابل خود در نظر گرفته است مسلم است که استعدادهای مثبت خودش را بسیج میکند تا از عقب ماندن و درجا زدن جلوگیری کند. لذا هرگاه دو میل او با هم تعارض پیدا کردند میلی را انتخاب میکند که لذت آور، پایدار و کمال آور باشد (هر سه با هم). حال اگر به خودشناسی کافی دست پیدا نکرده باشد مثل برخی از غربیها میگوید در تعارض، میلی را انتخاب میکنیم که از تبلیغ بیشتر یا هیجان زیادتری برخوردار باشد و این یعنی سقوط اخلاقی.
قرآن یکی از راههای خودشناسی را
سیر در انفس و
آفاق معرفی کرده است. «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی اَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ اَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ؛
بزودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟» در
آیه دیگر میفرماید: «وَ فِی الْاَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی اَنْفُسِکُمْ اَ فَلا تُبْصِرُون؛
و در زمین آیاتی برای پویندگان
یقین است و در وجود شما نیز آیاتی است آیا نمیبینید.»
از سوی دیگر خداوند در آیهای فراموشی خود لازمه فراموش کردن
خدا و به منزله عقوبت این فراموشی معرفی میکند «و لا تَکُونُوا کَالَّذیِنَ نَسُوا اللهَ فَاَنْسَاهُم اَنفُسَهُم؛
مانند کسانی نباشید که خود را فراموش کردند، پس خدا هم خودشان را از یادشان برد.»
۱. شناخت دیگران راحتتر میشود (
میزان الحکمة،
معرفة النفس) و از
غرور به صفات خوب و یأس از صفات بد جلوگیری میکند (پذیرش خود).
۲. نزدیک شدن به راه نجات و رسیدن به فوز اکبر (میزان الحکمة، معرفة النفس).
۳. امیدبخش است، انسان پی میبرد که شخصیت گشوده قابل تغییر است.
۴.
مبارزه با نفس (کسی که جاهل است، اهمکال کاری میکند) هر قدر دانش بیشتر شود، اهتمام به خود و اصلاح خویش بیشتر میشود.
۵.
شناخت خداوند: من عرف نفسه فقد عرف ربَّه (میزان الحکمه، المعرفه)
۶.
کرامت نفس: کسی که ارزش خود را بشناسد خود را به پستی نمیاندازد و در ردیف حیوانات قرار نمیدهد.
۷.
خودسازی صحیح شکل میگیرد.
۸. زمینهای برای خودپذیری است (سازگاری شخصی زمینه سازگاری با دیگران نیز میشود)
۱. خودکاوی و تامل در خود.
۲. شناخت استعدادها (مثبت و منفی)
۳. مغرور نشدن از صفات مثبت و مایوس نشدن از صفات منفی (
اعتدال)
۴. شناخت ارزش خود، کرامت، فضیلت انسانی و مقام خلیفة اللهی. ۵. شناخت تمایلات و گرایشهای خود.
۱. به سوی خودسازی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، قم مؤسسه امام خمینی.
۲. خودشناسی برای خودسازی، استاد مصباح یزدی، مؤسسه در راه حق.
۳. عوامل کنترل غرائز، آیتالله حسین مظاهری، تهران مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر.
۴. خلاصه معراج السعادة، (اثر شیخ عباس قمی) مؤسسه در راه حق.
۵. اصول و روشهای تربیت در اسلام، دکتر سیداحمد احمدی، مؤسسه انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد).
سایتاندیشه قم، برگرفته از مقاله «ضرورت خودشناسی اخلاقی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۹.