• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شناخت و عمل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عمل، شهوت، شناخت، مبادی، غضب، تصدیق، مبادی شوقی، مبادی عضلانی، شوق.
پرسش: از نگاه قرآن آیا تنها شناخت مبنای عمل است یا چیزهای دیگری هم می‌تواند مبنای عمل باشد؟



حکیمان بر این باورند هر فعلی که از انسان ـ بلکه از هر موجود آگاه و با اراده ـ سر می‌زند، دارای مبادی و منشأهایی است؛ از نظر آنان این مبادی به دو شعبه منشعب می‌گردد: ۱. مبادی شوقی؛ ۲. مبادی عضلانی.

۱.۱ - مبادی شوقی

اول که مبادی شوقی است در حقیقت مجموعه‌ای از امور غیر فیزیکی است که به صورت زنجیره‌ای و حلقه‌های وابسته و با ترتیب و نظم خاص عمل می‌کنند. این مبادی را که مبادی بعید حرکت ارادی نیز می‌نامند، به ترتیب از دورترین مبدأ بدین قرار است:

۱.۱.۱ - خیال

خیال یا وهم در حیوان؛ البته در انسان عقل عملی است که از خیال و وهم مدد می‌گیرد. این مرتبه نیز دارای دو مرحله است؛ یکی تصور عمل، دیگری تصدیق به فایدۀ آن.

۱.۱.۲ - شوق

شوق که فرآیند قوای مدرکه (خیال یا وهم) است؛ به دو شاخۀ «شهوت» و «غضب» منقسم می‌شود؛ یعنی اگر فرآیند ادراک (خیال یا وهم)، لذت باشد، «شهوت»، ولی اگر تنفر و ضدیت با لذت باشد، «غضب» گفته می‌شود. این قوۀ شوقی، رئیس و منشأ قوای حرکتی است؛ همان‌گونه که وهم رئیس قوای ادراکی حیوان است.

۱.۱.۳ - عزم

عزم یعنی قصد و تصمیم که به دنبال شوق و برای تحقق بخشیدن به آن است که به آن «اراده» و «کراهت» نیز گویند.

۱.۲ - مبادی عضلانی

قسم دیگر قوای حرکتی که فعالیت آنها پس از مبادی شوقی است، قوایی است که در عضلات پخش هستند، که از طریق رها و سست کردن و یا انقباض و پیوستن اعصاب و عضلات،‌ اعضا را به حرکت در می‌آورند. به این نیروها عامل مباشر و مستقیم حرکت ارادی می‌گویند.
[۲] رازی، محمد بن عمر، فخرالدین، المباحث المشرقیه، ج، ص ۲۳۶ – ۲۳۹، انتشارات بیدار، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۱ق.
بنابراین فعل اختیاری با گذراندن این مراحل تحقق می‌یابد.
خلاصه این‌که انسان هر فعل اختیاری که انجام می‌دهد، ابتدا تصوری از آن فعل برای او حاصل می‌شود، سپس تصدیق به فایده‌ی آن می‌کند، آن‌گاه شوق نسبت به آن در او پیدا می‌شود، سپس عزم و اراده به آن فعل تعلق می‌گیرد، آن‌گاه عضلات به حرکت در می‌آیند.


اما آنچه در خور تأمل است و محور سؤال نیز هست این است که تصور و تصدیق که منشأ اصلی افعال اختیاری است، چگونه پدید می‌آیند؟ در این‌جا دانشمندان علم منطق مباحث گسترده و طولانی در تبیین آن دارند که توضیح تفصیلی آن در این‌جا امکان ندارد و باید به کتب منطقی رجوع شود.
اما اجمال آن مباحث این است که سر منشأ و مبادی علوم و تصدیق (منظور از علوم و تصدیقات اعم از یقینی و ظنی است.) انسان به هشت نوع تقسیم می‌شود: ۱. یقینیات؛ ۲. مظنونات؛ ۳. مشهورات؛ ۴. وهمیات؛ ۵. مسلمات؛ ۶. مقبولات؛ ۷. مشبهات؛ ۸. مخیلات.


یقینیات نیز بر شش قسم است: ۱. اولیات؛ ۲. مشاهدات؛ ۳. [[|تجربیات]]؛ ۴. متواترات؛ ۵. حدسیات؛ ۶. فطریات.


مشهورات نیز دارای اقسامی است؛ مانند: ۱. واجبات القبول؛ ۲. تأدیبات صلاحیه؛ ۳. خلقیات؛ ۴. انفعالیات؛ ۵. عادیات؛ ۶. استقرائیات.


بنابراین آگاهی و شناخت، مبنای عمل است؛ اما انواع یا درجات شناخت متفاوت است.


قرآن کریم کتاب هدایت و تربیت انسان‌هاست؛ بنابراین آنچه که برای هدایت و تربیت انسان مفید و لازم است، در آن بیان شده است؛ قهراً نباید انتظار داشت که تمام مطالب جزئی مطرح در علوم - که چه‌بسا برخی از آنها کاربرد عملی ندارند و صرفاً جنبه علمی دارند یا در مسیر هدایت و تکامل انسان نیستند - در قرآن مطرح شود.
در هر صورت از نظر قرآن، عملی مقبول است که بر مبنای شناخت درست صورت گرفته باشد؛ قرآن با این‌که به شکل‌های مختلف مردم را دعوت به تفکر و تعقل می‌کند و به علم و عالمان ارج می‌نهد، («یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ») ولی اکتفا به آن ننموده است. از یک سو به طور صریح خطاب به رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً»؛ «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئول‌اند». از سوی دیگر در موارد متعدد پیروی از حدس و گمان بی‌دلیل را مردود دانسته و می‌فرماید: «وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‌ مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ»؛ «و بیش‌تر آنها، جز از [[|گمان]] (و پندارهای بی‌اساس)، پیروی نمی‌کنند (در حالی‌که) گمان، هرگز انسان را از حق بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)».


بنابراین باید گفت از نظر قرآن کریم عملی مقبول است که بر اساس آگاهی و شناخت صحیح صورت پذیرد؛ حال این شناخت درست، گاه براساس تفکر و تعقل نظام‌مند و صحیح به دست می‌آید و گاه از راه مراجعه به متخصصان و آگاهان؛ به هر دو مورد در قرآن اشاره شده است.
آیات در مورد تفکر و تعقل را اشاره کردیم؛ اما در مورد مراجعه به متخصص می‌فرماید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛ «اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید».
در یک آیه نیز به هر دو راه اشاره فرموده و می‌گویند: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‌ أَصْحابِ السَّعیر»؛ «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم!».


۱. طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد بن حسن، شرح الاشارات و التنبیهات مع المحاکمات، ج۲، ص۴۱۱ - ۴۱۲، نشر البلاغة، قم، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.    
۲. رازی، محمد بن عمر، فخرالدین، المباحث المشرقیه، ج، ص ۲۳۶ – ۲۳۹، انتشارات بیدار، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۱ق.
۳. ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق، حسنزاده آملی، حسن، ص۵۶ و ۵۷، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، قم، الطبعة الاولی، ۱۴۱۷ق، ۱۳۷۵ش.    
۴. سبزواری، ملاهادی، اسرار الحکم، تصحیح، فیضی، کریم، ص۲۷۳ - ۳۱۵، مطبوعات دینی، قم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.    
۵. مظفر، محمدرضا، المنطق، تعلیقات، فیاضی، غلامرضا، ص۳۲۶ تا ۳۵۵، موسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۸ق.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۷۶.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۴۲.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۶۶.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۵۰.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۱۳. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۱۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۶.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴۳.    
۱۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷.    
۱۸. ملک/سوره۶۷، آیه۱۰.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شناخت و عمل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.    



جعبه ابزار