شعر در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شعر، شاعر،
قرآن مجید.
پرسش: از نظر قرآن کریم، شعر به چه معناست؟
پاسخ: شعر در قرآن و
روایات، همان معنای معروف شعر است؛ ولی به لحاظ «هدفها»، «جهتگیریها» و «نتیجهها» به دو نوع
اشعار گمراهکننده و شعرهای حکیمانه و هدایتگر تقسیم میشوند، این هم اضافه شود که در بعضی روایات، شعرا به قصهگویان و افسانهسرایان منطبق شده است.
شعر در لغت به معنای علم دقیق است.
ولی در اصطلاح، سخن موزون و قافیهدار را شعر میگویند، که گاهی به آن
نظم هم میگویند، منتهی در شعر از خیالات بهرهبرداری میشود؛ ولی نظم در مقابل
نثر، در عین حال که از وزن و
قافیه برخوردار است، بر واقعیات تکیه دارد.
بدون
شک ذوق شعر، و هنر شاعری مانند همه سرمایههای وجودی انسان دارای دو حالت است.
گاهی در مسیر صحیح به کار میرود و از آن بهرهگیری مثبت گرفته میشود.قابل انکار نیست که اشعار سازنده و هدفدار در طول
تاریخ حماسههای فراوان آفریده است و گاه قوم و ملتی را در برابر
دشمنان خونخوار و ستمگر آنچنان
بسیج کرده است که بیپروا از همه چیز بر صف دشمن تاخته و
قلب او را شکافتهاند.
و نیز قابل انکار نیست که گاه یک شعر اخلاقی آنچنان در اعماق جان
انسان نفوذ میکند که یک
کتاب بزرگ و پرمحتوا نمیتواند به اندازه آن کار آمد داشته باشد تا آنجا که
ضربالمثل شده که «بعضی از اشعار،
حکمت است: ان من الشعر لحکمه» و «پارهای از سخنان
سحر است: و ان من البیان سحراً».
و گاهی شعر به عنوان وسیله مخرب برای ویران کردن بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تشویق به فساد و بیبندوباری مورد استفاده واقع میشود یا انسانها را به پوچی و بیهودگی و خیالپروری سوق میدهد و یا تنها سرگرمی بیمحتوا و بیارزش تلقی میشود، تا آنجا که گفتهاند: «احسنه اکذبه؛ بهترین شعر، دروغترین آن است».
خلاصه گاه این ذوق لطیف الهی در محیطهای آلوده آنچنان به ننگ کشیده شده که گاه، از مؤثرترین عوامل
فساد و تخریب بوده است، به خصوص در عصر
جاهلیت که دوران انحطاط فکری و اخلاقی قوم
عرب بود. «شعر»، «
شراب» و «
غارت» همواره در کنار هم قرار داشتند.
بعد از این مقدمه، برای روشن شدن دیدگاه قرآن کریم، در مورد شعر، پاسخ در دو بخش بیان میشود:
أ. قرآن کریم؛ ب. از دیدگاه روایات. جهت بیان روایات، (با اینکه سؤال قرآنی است) این است که
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) به عنوان
مفسران واقعی قرآن کریم، باید کلام و گفتارشان مورد توجه قرار گیرد، تا مراد واقعی قرآن روشنتر دریافت شود.
در
قرآن کریم، شش
آیه، در مورد «شعر» و «شاعر» آمده است:
دو آیه آن از
زبان کفار نقل شده است که پیامبر اعظم (صلياللهعليهوآلهوسلم) را متهم به شاعری نموده و میگفتند:
«...بَلْ هُوَ شَاعِرٌ...؛ او شاعر است».
یا میگفتند: «ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانهای رها کنیم».
؟!
و دو آیه دیگر آن، تهمت شاعر بودن را از پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآلهوسلم) نفی میکند میفرماید: «وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ...؛ و قرآن سخن شاعر نیست». .
و در دو آیه دیگر، صریحاً موضع قرآن را درباره شعر و شاعری بیان میدارد. در یکجا میفرماید: «ما هرگز
شعر به او نیاموختیم و شایسته او نیست، این (کتاب آسمانی) تنها ذکر و
قرآن مبین است، هدف این است که افرادی را که زندهاند، انذار کند و بر
کافران اتمام حجت شود...». .
در آیة فوق ابتدا، شاعر بودن حضرت را و تهمت
مشرکان را به آن حضرت که شاعر است، مردود میداند؛ جهت این
تهمت آن بود که جلوی جاذبه و نفوذ
قرآن را بگیرند.
در جمله بعدی میگوید: شعر شایسته آن حضرت نیست چرا؟ به خاطر اینکه خط «وحی» از خط «شعر» کاملاً جداست؛ زیرا:
سرچشمه شعر به طور معمول تخیل و پندار است؛ در حالی که
وحی از مبدأ هستی سرچشمه میگیرد و بر محور واقعیتها میگردد؛
شعر از عواطف متغیر انسانی میجوشد و قرآن کریم بیانگر حقایق ثابت آسمانی میباشد.
لطف شعر در بسیاری از موارد در اغراقگوییها و مبالغههای آن است؛ در حالی که در وحی، جز
صداقت چیزی نیست.
شعر، مجموعهای از شوقهایی است که از
زمین به
آسمان پرواز میکند؛ اما «وحی»، مجموعه حقایقی است که از آسمان به زمین نازل میگردد و این در حظّ متفاوت است.
از آیه فوق استفاده میشود که شعر و شاعری لایق شأن یک
شخصیت والایی چون
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیست.
به گفته مرحوم
علامه طباطبایی، عدم
تعلیم شعر به پیامبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلم) نه تنها نقص و کاستی نیست؛ بلکه نوعی ترفیع درجه است و پاکیزه نمودن ساحت قدس آن حضرت است از آنچه نوع شاعران خیالزده و خلافگو به آن آلودهاند.
در جای دیگر میفرماید: (پیامبر شاعر نیست) شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند، آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگرداناند؟ و سخنانی میگویند که
عمل نمیکنند؛ مگر کسانی که
ایمان آوردهاند و
عمل صالح انجام میدهند و یاد خدا بسیار میکنند و هنگامی که مورد ستم واقع میشوند، به
دفاع از خویشتن (و
مؤمنان) برمیخیزند (و از ذوق شعری خود کمک میگیرند) و بهزودی آنها که ستم کردند، میدانند که بازگشتشان به کجاست».
در آیه فوق، بهخوبی اوصاف شعر و شاعر مقبول و مردود را بیان داشته است.
اوصاف شعر و شاعران مردود، عبارتاند از:
بیشتر، طالب عیش و نوشاند و خود و شعرشان درصدد بیان زلف و خال یارهای مجازی میباشند (چنانکه اشعار زمان
جاهلیت این گونه بودند)؛ لذا گمراهان از آنها پیروی میکنند.
غرق پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتی هنگامی که قافیهها، آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادی سرگردان میشوند، از کسی راضی باشند، به اوج آسمانها میبرند؛ هر چند مستحق قعر
زمین باشند و از کسی برنجند، به
هجو او میپردازند. خلاصه آنهایی که خود و شعرشان بیهدف، و خط فکری آنها تحت تأثیر هیجانها و
حب و بعضها تغییر میپذیرند و دگرگون میشوند.
اینکه آنها سخنانی که میگویند به آن عمل نمیکنند، حتی در آنجا که واقعیتی را بیان میدارند، خود مرد
عمل نیستند، اهل سخناند، نه عمل.
برای اینکه
حق شاعران با ایمان و تلاشگران صادق ضایع نشود، صف آنها را از دیگران جدا میکند و سه صفت بارز برای آنها و شعرشان بیان میدارد:
شعر آنها با
هدف و خود آنها دارای «ایمان صالح» میباشند.
شاعرانی که غرق در اشعار نمیشوند و غافل از
خدا، بلکه «خدا را بسیار یاد میکنند».
آنانی که در برابر ستمها به پا خواسته، با شعر و ذوق شعری خود از خود و مؤمنان دفاع نمودند؛ در نتیجه از دید قرآن کریم شعر و شاعران به دو گروه مؤمن و گمراه تقسیم میشوند، اولی مقبول و دومی مردود و مطرود میباشند.
در اینکه شعر خوب است یا بد؟ زشت یا زیبا؟
اسلام با شعر موافق است یا مخالف؟ باید گفت:
روایات هم بیان رسایی دارد، که به برخی از آنها اشاره میشود:
در شعر باید «هدفها» و «جهتگیری» و «نتیجهها» مورد ارزیابی قرار گیرد.
علی (علیهالسلام) در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان به هنگام افطار که سخن از شعر و شاعران به میان آمد، به یاران خود فرمود: «بدانید ملاک کار شما
دین است و مایه حفظ شما
تقواست،
زینت شما ادب، و دژهای محکم آبروی شما
حلم و
بردباری است».
شعر حکیمانه مورد تأیید است:
پیامبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلم) فرمود: «بعضی از اشعار،
حکمت است و پارهای از سخنان شعر».
گاهی شعر غوغا میکند، و برندگی
شمشیر، و نفوذ تیر را در قلبها دارد؛ چنانکه پیامبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلم) در مورد چنین اشعاری فرمود: «به آن کسی که جان
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در دست قدرت اوست، با این اشعار، گویی تیرها به سوی آنها پرتاب میکنید».
شعرای متعهد مورد تأیید و یاری الهی است: پیامبر اعظم در مورد یکی از شعرایی که مدافع
اسلام بود، فرمود: «
دشمنان را
هجو کن که
جبرئیل با تو است».
و در جای دیگر فرمود: تا زمانی که از ما و
اهل بیت (علیهمالسلام) با شعرت حمایت کنی مورد تأیید الهی میباشی».
پاداش شاعران متدین و حامی
ولایت اهل بیت (علیهمالسلام):
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «من قال...؛ هر کس درباره ما (اهل بیت) شعری بگوید، خدا خانهای در
بهشت برای او بنا میکند.
و در جای دیگر فرمود، شاعری درباره ما شعر نگفت؛ جز با تأیید (ملک) و
روحالقدس».
همچنین سفارش فرمود که: «ای
شیعیان، به فرزندان خود اشعار عبدی بیاموزید، که او بر
دین خدا بود».
نتیجه این شد که
شعر در
قرآن و
روایات، همان معنای معروف شعر است؛ ولی به لحاظ «هدفها»، «جهتگیریها» و «نتیجهها» به دو نوع اشعار گمراهکننده، و شعرهای حکیمانه و هدایتگر تقسیم میشوند، این هم اضافه شود که در بعضی روایات، شعرا به قصهگویان و افسانهسرایان منطبق شده است.
۱. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۳۸۱-۳۷۸.
۲. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۴۳۹.
۳. تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج۲۴، ص۴۷۸.
۴. ترجمة تفسیر صافی، ج۱، ذیل آیه ۲۲۴، شعراء.
۵. المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۵، ص۳۶۲-۳۶۱ و ص۳۶۸.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شعر در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۰.