شرایط و موانع فهم حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: موانع، شرایط، فهم حدیث.
پرسش: موانع فهم حدیث را بیان کنید.
پاسخ: برخی شرایط فهم حدیث عبارتاند از: ۱. توجه به عرف زمان
شارع در فهم لغات و ساختارها؛ ۲. نگاه مجموعی به
روایات؛ ۳.
اجتهاد در فهم
نصوص؛ ۴.
شناخت اهداف
شریعت و اصول مسلم دینی؛ ۵. شناخت
تاریخ صدور روایات؛ ۶. شناخت موارد نقل به معنی؛ ۷. آشنایی با تعارض احادیث و چگونگی حل آن؛ ۸. شناخت روایات تقیهای؛ ۹. شناخت
ناسخ و منسوخ در احادیث؛ ۱۰. آگاهی از مضامین گوناگون احادیث؛ مانند: معارف،
اخلاق، آداب و ... و ضوابط هر یک.
همچنین برخی
موانع فهم حدیث، بدین قرار است: ۱. پیشداوری؛ ۲. شتاب و عجله؛ ۳. تعصبات خشک؛ ۴.
هواپرستی؛ ۵.
دنیادوستی؛ ۶.
عجب و
تکبر؛ ۷.
استبداد و خودکامگی؛ ۸. آلودگی به
گناه؛ ۹. خستگی؛ ۱۰.
لجباری.
حدیث یکی از منابع با اهمیت احکام، عقاید و معارف اسلامی است؛ به همین جهت از اهمیت والایی برخوردار است و بدین جهت در روایات به نقل حدیث
و فهم و درایت آن
سفارش شده است؛ اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، همان فهم و
درایت حدیث است؛
چنانکه
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «
حدیثٌ تَدْریه خیرٌ مِنْ الْفِ حدیثٍ تَرْویه؛
یک حدیثی که آن را بفهمی، بهتر از هزار حدیثی است که فقط آن را (بدون فهم) نقل کنی».
کسی میتواند از احادیث
اهل بیت (علیهمالسلام) بهره ببرد و آنها را بفهمد که هم شرایط
فهم حدیث را در خود جمع کرده باشد و هم موانع آن را از خود دور کند.
هر چند این نوشته درصدد پرداختن به موانع فهم حدیث است، ولی اشارهای گذرا به شرایط فهم حدیث که فقدان آنها میتواند از موانع فهم حدیث باشد، مناسب به نظر میرسد.
بعضی شرایط فهم حدیث، عبارتاند از:
۱. توجه به
عرف زمان شارع در فهم لغات و ساختارها؛
۲. نگاه مجموعی به
روایات؛
۳.
اجتهاد در فهم
نصوص؛
۴.
شناخت اهداف
شریعت و اصول مسلم دینی؛
۵. شناخت
تاریخ صدور روایات؛
۶. شناخت موارد نقل به معنی؛
۷. آشنایی با تعارض احادیث و چگونگی حل آن؛
۸. شناخت روایات تقیهای؛
۹. شناخت
ناسخ و منسوخ در احادیث؛
۱۰. آگاهی از مضامین مختلف
احادیث؛ چون:
معارف،
اخلاق، آداب و ... و ضوابط هر یک.
بعضی
موانع فهم حدیث، عبارتاند از:
اگر
انسان قبل از آنکه سعی کند
حدیث را همانطور که هست بفهمد، به دنبال آن باشد که عقیده و
فکر خودش را به کمک احادیث یا حدیثی ثابت کند، دچار
پیشداوری در فهم حدیث شده و در واقع درِ فهم درست حدیث را به روی خود بسته و دچار
تفسیر به رأی و تحمیل عقیده بر حدیث شده است؛ و در واقع اصلاً درصدد فهم حدیث بر نیامده است تا آن را بفهمد.
شتاب در مرحله مطالعه و تحقیق از آفات بزرگ و مانع فهم دقیق و رسیدن به واقعیت است و در
روایات متعددی از عجلههای بیمورد مذمت و بلکه نهی شده است
که چند نمونه ذکر میشود:
از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده است که فرمودند: «
انّما اهلَکَ الناسَ العجلةُ و لو انّ الناسَ تثَبَّتوا لمْ یُهْلَکْ احدٌ؛
مردم را عجله هلاک میکند، اگر مردم کارها را با تأمل
[
و دقت
]
انجام میدادند کسی هلاک نمیشد».
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «
ایّاک و العجلةَ بالامورِ قبْلَ اوانِها؛ مبادا هرگز در کاری که وقت آن نرسیده شتاب کنی».
و در حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین
علی (علیهالسلام) میخوانیم: «
معَ العَجَلِ یَکْثُر الزََللِ؛
با عجله لغزشها زیاد میشود».
اصرار ورزیدن بر آنچه به طور قطع
حق بودنش معلوم است، امری پسندیده و مطلوب است و در
قرآن و
روایات بر آن تأکید شده است و در طول
تاریخ،
انبیا و اولیای الهی جان خود را در این راه دادهاند؛ اما اصرار و
تعصب داشتن در چیزی که حق بودنش معلوم نیست یا اینکه بطلانش روشن است، کاری ناپسند است
و ریشه در بسته بودن
ذهن،
لجاجت، نژاد و قومگرایی و...دارد و گاهی چنان
انسان را در دام خود اسیر میکند که حتی حاضر نمیشود به آرای دیگران توجهی کند یا در نظرات خود تجدید نظر کند، تا مبادا به نتیجهای غیر از آنچه که بر آن جمود و تعصب دارد برسد.پدید آمدن
وهابیت،
خوارج و... ناشی از همین نحوه برخورد با متون دینی است.
پیروی از
هوای نفس انسان را به برآوردن خواهشهای نفسانی میکشاند و چون بسیاری از این خواهشها
حرام و گمراهکننده است، شخصی که اسیر هواپرستی خویش است در برخورد با روایات نیز به کجاندیشی گرفتار شده و از فهم درست آنها باز میماند؛ چنانکه
قرآن کریم پیروی از هوای نفس را مایه
گمراهی معرفی میکند،
حضرت علی (علیهالسلام) نیز میفرماید: «
اوصیکمْ بمُجانَبةِ الهوی، فانّ الهوی یَدْعو الی العَمی و هو الضلالُ فی الآخرةِ و الدنیا؛
شما را به دوری از هوای نفس سفارش میکنم؛ چراکه هوای نفس انسان را به
کوری میکشاند و آن گمراهی در
آخرت و
دنیا ست».
و نیز میفرماید: «
من اتَّبَعَ هواه اعْماه و اصّمَه و اذلَّه و اضلَّه؛
هر کس از هوای نفسش پیروی کند، او را کور، کر، ذلیل و گمراه میکند».
البته واضح است که مراد، کوری و کری ظاهری نیست؛ بلکه ظاهراً مراد این است که پیروی هوای نفس موجب میشود مجاری ادراکی انسان (گوش و چشم) به روی
حقیقت و فهم صحیح بسته شود.
در بعضی روایات سرچشمه هر خطایی
محبت و دلدادگی به
دنیا معرفی شده است؛
چنانکه امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «
راسُ کلِّ خطیئةٍ حبُّ الدنیا؛
اساس و ریشه هر خطایی، محبت دنیاست».
و مسلماً یکی از خطاها،
خطا در فهم صحیح حدیث است.
در حدیثی گویا تر از
علی (علیهالسلام) میخوانیم: «
لَحُبُّ الدنیا صَمّتْ الاسماعَ عنْ سَماعِ الحکمةِ و عمیتْ القلوبَ عنْ نورِ البصیرةِ؛
در اثر
دنیادوستی، گوشها از شنیدن
حکمت کر، و قلبها از
نور بصیرت کدر میشود».
عجب همان
خودپسندی و
تکبر همان خودبرتربینی است.
اگر انسان دچار عجب و خودپسندی یا مبتلا به تکبر شود و خود را برتر و بالاتر از دیگران بداند، خود را در تارهای عنکبوتی گرفتار کرده و نمیتواند با آزاداندیشی و استفاده از آرای دیگران به حقیقت معنی
حدیث یا...پی ببرد.
ـ علی (علیهالسلام) عجب را مایه
فساد عقل میداند؛ چنانکه
کبر را نیز از بدترین آفات آن معرفی میکند.
ـ و در حدیثی عجب را ضد صواب (درستی) دانسته و میفرماید: «
الاعجاب ضدّ الصواب و آفةُ الالباب؛
خودپسندی ضد
[
فهم
]
درست و آفت عقلهاست».
ـ و نیز درباره تکبر میفرماید: «
لا یتعلم من یتکبر؛
کسی که متکبر است،
علمآموزی نمیکند».
این صفت زشت نیز باعث دور ماندن از درک درست است؛
چنانکه علی (علیهالسلام) میفرماید: «
المستبِدُّ متهورٌ فی الخطاِ و الغََطِ؛
انسان مستبد بیباکانه به خطا و غلط میافتد».
به
حکم آیه کریمه
آلودگی مانع دسترسی به
حقیقت قرآن است و چون [[|اهل بیت (علیهمالسلام)]] و
قرآن طبق
حدیث ثقلین از هم جداییناپذیرند، سخنانشان پرتوی از قرآن است و دست آلودگان به
گناه از فهم دقیق آن در بسیاری از مواقع کوتاه است.
گاهی انسان در اثر کار زیاد جسمی یا فکری و یا... دچار خستگی میشود در چنین مواقعی
مغز انسان آمادگی دریافت معانی دقیق را ندارد و این خستگی مانعی بر سر راه تفکر و فهمیدن حدیث و...است که در این هنگام توقع برداشت صحیح از مطالب سنگین (مانند بعضی از
روایات) توقعی بیجاست.
از علی (علیهالسلام) در این خصوص چنین نقل شده است: «
انّ النفسَ حمْضَةٌ و الاُذُن مجّاجَةٌ فلاتجبّ فهْمک بالالْحاحِ علی قلبِک فانّ لکلّ عضوٍ مِنَ البَدَنِ استراحةٌ؛
نفس (روح انسان) همانند
شتر خواستههایی دارد و گوش انسان اگر میل به پذیرش نداشته باشد، شنیده را رد میکند؛ پس با اصرار راه فهمت را بر قلبت مبند؛ چراکه هر عضوی از بدن نیاز به
استراحت دارد».
این صفت زشت نیز مانعی بزرگ در راه
فهم انسان لجباز است.
ـ چنانکه
علی (علیهالسلام) میفرمایند: «
اللجاجُ یُفْسِدُ الرایَ؛
لجبازی رأی انسان را
فاسد میکند».
ـ و نیز میفرماید: «اللجوجُ لا رایَ له؛
انسان لجباز رایی ندارد».
غیر از موانعی که ذکر شد، ممکن است موانع دیگری نیز برای فهم حدیث وجود داشته باشد؛ همچنان که بعضی عنوانهای ذکرشده، ممکن است با هم قابل ادغام باشند. بنابراین اصراری بر محدود کردن
موانع فهم حدیث با عنوانهایی که
ذکر شد، وجود ندارد.
۱. فصلنامه علوم حدیث، تابستان ۱۳۷۷، مقاله موانع فهم حدیث، ص۲-۶.
۲. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴-۶۶.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شرایط و موانع فهم حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۰۵.