• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شاه اسماعیل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شاه اسماعیل، شیعه، اهل سنت، صوفیه، اهل طریقت.
پرسش: آیا شاه اسماعیل یک صوفی سنی بوده، یا شیعه است؟
پاسخ: هرچند، برخی روش‌های صوفیان، مورد نقد دانشمندان شیعه قرار گرفته است، اما این بدان معنا نیست که تمام آموزه‌های آنان غلط بوده و هر شخصی که به بخش‌های صحیحی از تعالیم آنان عمل نماید، را متهم به کناره‌گیری از مذهب تشیع نماییم. کم نیستند صوفیانی که رسماً، التزام خود را به مکتب تشیع ابراز می‌دارند و طبق قراین تاریخی، شاه اسماعیل از ابتدا شیعه بوده و احترام‌هایی که در مکاتبات او با سلطان عثمانی که بسیاری از علویان را به قتل رسانده، به چشم می‌خورد، تنها به دلیل رعایت عرف دیپلماسی است که از گذشته تا به حال وجود داشته است و سرودن دوازها که شعری به سبک شیعی است، نیز نشانه‌ای دیگر از التزام این پادشاه صفوی به مکتب تشیع است.



می‌دانیم که گروه قزلباش توسط حیدر، پدر شاه اسماعیل با نشانه‌های خاصی که دقیقاً ناظر به مکتب تشیع بود، تأسیس شد. حیدر در سال ۸۹۳ هجری (مانند پدرش جنید) به قتل رسید. بعد از آن، هواداران حیدر، گرد فرزندش اسماعیل گرد آمده و او با کمک ایشان، با حاکم شروان یعنی قاتل پدرش وارد جنگ شد و او را کشت. سپس در سال ۹۰۶، یعنی سیزده سال بعد از قتل پدرش حیدر، شاه اسماعیل سلطنت ایران را به دست گرفت، مذهب امامیه را رسمی نموده، عبارت "حی علی خیر العمل" را در اذان گنجاند و بر سکه‌های رایج کشور، این شعر را نقش نمود:

از مشرق تا به مغرب گر امام است

علی و آل او ما را تمام است
[۱] امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۳۲۱، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.


با این بیان، آیا شکی در شیعه بودن او وجود دارد؟


گفته می‌شود که شاه اسماعیل یک اهل طریقت بوده است، حال آن که شیعه طریقت و صوفیسم را قبول ندارد. براین اساس، آیا شاه اسماعیل یک صوفی سنی بوده، یا شیعه است؟
اما استدلال به این‌که شاه اسماعیل، اهل طریقت بوده و شیعه، این شیوه و اصولاً، صوفیسم را قبول ندارد، پس به همین جهت، شاه اسماعیل، از اهل سنت است، دست کم، به دو دلیل باطل است:

۲.۱ - دلیل اول

همان‌گونه که دانشمندان شیعه، برخی روش‌های موجود در فرقه‌های صوفیه را به نقد می‌کشند، بسیاری از دانشمندان اهل سنت نیز با صوفیان، میانه خوشی ندارند. به عنوان نمونه، طرز تفکری که اکنون بر کشور عربستان سعودی حاکم است، هرگونه گرایش به صوفی‌گری را مخالف با تعالیم اسلامی می‌داند. آیا می‌توان نتیجه گرفت که چون برخی دانشمندان اهل سنت، با صوفیان مخالف‌اند، پس تمام صوفیان، شیعه هستند؟! و آیا، این شیوه استدلال، با واقعیات موجود هم‌خوانی دارد؟ به همین دلیل، نمی‌توان گرایش شاه اسماعیل به اهل طریقت را نشانی از شیعه نبودن او ارزیابی نمود.

۲.۲ - دلیل دوم

با این‌که شیعه انتقادهایی به روش‌های صوفیه دارد، اما این انتقاد به تمام آموزه‌های آنان که برخی از آنها، برگرفته از قرآن و سنت است، وارد نبوده و تنها مواردی مورد نقد است که بدعت به نظر می‌رسد.

۲.۲.۱ - سخن خداوند متعال

در این آیه شریفه دقت فرمایید:
"و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفة و رحمة و رهبانیة ابتدعوها ما کتبناها علیهم..."؛ "... و در دل پیروانش رأفت و رحمت نهادیم؛ و رهبانیتی که به بدعت آورده‌اند ما بر آنها مقرر نکرده‌ایم؛ اما در آن خشنودی خدا می‌جستند؛ ولی حق آن را بسزا نگزاردند...".

۲.۲.۲ - اهمیت برخی تعالیم مسیحیت در اسلام

آیا به زیر سؤال بردن رهبانیت از طرف اسلام و انتقاد به آن، به معنای آن است که ما به دیگر تعالیم مسیحیت (از جمله رأفت و دل‌سوزی نسبت به دیگران) که در قرآن به آن اشاره شده، نیز بی‌اعتنا بوده یا اگر شخصی، از چنین خصوصیاتی برخوردار باشد، او را متهم به مسیحی‌ بودن نماییم؟!

یقیناً این‌گونه نیست و انتقاد به برخی بدعت‌ها، به معنای انتقاد به تمام آموزه‌ها نیست. دقیقاً مشابه همین وضعیت را در ارتباط با تعالیم صوفیه نیز می‌توان بیان نمود؛ یعنی اگر ما به دلایل منطقی و برگرفته از قرآن و سنت، نسبت به برخی رفتارهای صوفیان، انتقاداتی داشته باشیم، این بدان معنا نیست که تمام رفتارهای آنان را صددرصد، قبول نداشته باشیم و یا اگر به‌عنوان نمونه، شخصی درصدد تهذیب نفس برآید، او را به صوفی‌گری متهم نماییم.

۲.۲.۳ - متهم شدن برخی علما به صوفی‌گری

متأسفانه، دقت نداشتن به این نکته موجب آن شده که علاوه بر سلاطین صفویه، بسیاری از علما و دانشمندان شیعی که خود از منتقدین برجسته برخی بدعت‌ها بودند، نیز متهم به صوفی‌گری شوند! از جمله این دانشمندان، می‌توان به فیض کاشانی، شیخ بهایی، علامه مجلسی و پدر بزرگوارشان اشاره نمود.

۲.۲.۴ - اهمیت تهذیب نفس در اسلام و صوفیه

اما باید توجه داشت؛ همان‌گونه که صاحب کتاب فیض قدسی در دفاع از علامه مجلسی بیان نموده؛ یکی از شعارهای صوفیه تهذیب نفس و بیرون انداختن رذایل نفسانی است که بر این موضوع، در قرآن و روایات نیز تأکید فراوان شده است. بر همین اساس، هر شیعه‌ای نیز باید به آن توجه داشته باشد. موضوع دیگری که بسیار مورد توجه صوفیه است، چله نگه داشتن و یا مراقبت دقیق از خود در چهل روز است. این امر نیز در روایات ما وارد شده و اگر شیعه‌ای آن را انجام دهد، نباید او را صوفی دانست و....
[۳] محدث نوری، فیض قدسی، ص ۱۱۷، این کتاب که به قلم محدث نوری نگاشته شده، به‌عنوان ضمیمه‌ای در ابتدای، ج ۱۰۲، بحار الانوار، چاپ اسلامیه، موجود است.


اکنون سؤال ما این است که اگر سلاطین صفویه، از آن دسته از اهل طریقت بودند که از اهل سنت بوده و با شیعیان هم‌خوانی نداشته‌اند، چگونه دانشمندان شیعه، در زمان این سلاطین و در مرکز حکومتی آنها، به‌راحتی، برخی افکار بدعت‌آمیز این دسته از صوفیان را مورد نقد خود قرار می‌دادند؟



اگر وی در ابتدا سنی بوده، چه کسانی در تغییر محیطشان به شیعه نقش داشتند؟ علما یا شاهان؟ معماران این تغییر چه کسانی هستند؟
همان‌گونه که بیان شد، شاه اسماعیل از ابتدا شیعه بود، اما به‌طور معمول و طبیعی، این دانشمندان هستند که با کمک دانش خود می‌توانند بیش‌ترین تأثیر را بر افراد گذاشته و آنان را به حق و حقیقت رهنمون گردند.



اطلاعاتی تاریخی وجود دارد که شاه اسماعیل در مکاتبه با بایزید دوم که قاتل علویان بوده است، خیلی با احترام از وی یاد می‌کند و به‌عنوان بابا به وی خطاب می‌کند! این خطاب و دیدگاه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
با مطالعه اندکی در تاریخ، به این واقعیت دست خواهید یافت که متأسفانه، بین دو کشور مسلمان ایران و عثمانی، درگیری‌های بسیاری وجود داشته و به‌عنوان نمونه، درگیری شاه اسماعیل و بایزید عثمانی، موضوعی نیست که بتوان آن را انکار نمود. البته به‌صورت معمول و همان‌گونه که امروزه نیز به‌صورت عرف دیپلماتیک درآمده، حتی سران کشورهای متخاصم نیز در مکاتبات میان یک‌دیگر، از الفاظ توهین‌آمیز استفاده ننموده؛ بلکه عباراتی محترمانه را به کار می‌گیرند.

۴.۱ - أ. نامه پیامبر به سران

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در نامه‌های خود به سران کشورها، از آنان با احترام یاد می‌نموده و به‌عنوان نمونه، نامه خود، خطاب به پادشاه‌ روم شرقی (یعنی کشور شما، ترکیه) را، این‌گونه آغاز می‌فرماید: "از محمد بنده خدا و فرستاده او، به هرقل، بزرگ رومیان".

۴.۲ - ب. مکاتباب محترمانه میان رؤسای ایران و دیگر کشورها

در عصر حاضر نیز، عبارات به کار رفته در نامه‌های رد و بدل شده، میان رؤسای جمهور ایران (آقای هاشمی رفسنجانی) و عراق (صدام حسین) که در کتابی به نام "اسناد افتخار" جمع‌آوری شده، گویای همین حقیقت است که طرفین، با وجود هشت سال جنگ سنگین، مکاتبات به ظاهر احترام‌آمیزی داشته‌اند. با این وجود، نه می‌توان نتیجه گرفت که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، قیصر روم را تأیید می‌نموده و نه این‌که صدام معدوم، مورد پذیرش رهبران ایران بوده است.

۴.۳ - ج. نامه شاه اسماعیل به بایزید

عبارات احترام ‌آمیزی را که احیاناً در نامه‌های شاه اسماعیل، خطاب به بایزید عثمانی وجود دارد نیز، می‌توان نشانگر عرف دیپلماتیک موجود دانسته و به‌هیچ‌وجه بیانگر رد و یا تأیید ایشان توسط دربار ایران نیست؛ ولی جالب است بدانید که سلطان سلیم یعنی فرزند همین بایزید، ۷۰ هزار شیعه را در آناتولی ترکیه به جرم انتساب به شاه اسماعیل به شهادت رساند، در موقعیتی که در همان ایام، مسیحیان در حال اشغال اندلس بوده و حاکم مسلمان اندلس، از سلطان سلیم تقاضای کمک نمود؛ ولی او به‌جای کمک به آنان در مقابل هجوم کفار، به کشتار شیعیان کشور خود که ارتباط معنوی با ایرانیان داشتند، پرداخت!
[۵] امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۲، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.


۴.۴ - فراگیری بیداری اسلامی در سراسر جهان

خوشبختانه، اکنون بسیاری از برادرانمان در ترکیه ـ چه از شیعیان و چه از اهل سنت ـ به این موضوع پی‌برده‌اند که اختلافات میان کشورهای اسلامی، در نهایت به نفع دشمنان اسلام تمام خواهد شد. فریاد رسای نخست وزیر ترکیه در برابر رئیس جنایت‌کار رژیم صهیونیستی، علی‌رغم سکوت خیانت‌بار برخی دیگر رهبران کشورهای اسلامی و اعتراض شکوهمند ملت ترکیه در مقابل جنایات غزه، نشانه‌ای از این بیداری اسلامی است.


شاه اسماعیل در شعر و گفته‌ها و "دواز"ها (دواز= اشعاری که در آن نام دوازده امام با احترام یاد می‌شود)، معارف صوفیه را مطرح می‌کند، اگر شاه شیعه است این معارف چگونه ارزیابی می‌شود؟
در خود این پرسش، جواب آن نیز نهفته است؛ چون سرودن دوازها که احترام به دوازده امام در دل آن نهفته است، خود می‌تواند بهترین دلیل بر شیعه ‌بودن شاه اسماعیل ارزیابی شود. در مورد گنجاندن برخی معارف صوفیه در این اشعار ـ همان‌گونه که در ابتدا نیز بیان شد ـ باید گفت که تمام معارف صوفیه، الزاماً با معارف شیعی در تضاد نیستند، تا بتوان گنجاندن آن را در اشعار، دلیلی بر غیر شیعه بودن شاعر آن تلقی نمود؛ و گرنه باید دانشمندان بزرگی از شیعه (مانند فیض کاشانی و شیخ بهایی) را نیز به همین دلیل، غیر شیعه دانست؛ البته ما ایشان را در رتبه معصومان نمی‌دانیم که از هر خطایی به دور داشت.



۱. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۳۲۱، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
۲. حدید (۵۷)، آیه ۲۷.    
۳. محدث نوری، فیض قدسی، ص ۱۱۷، این کتاب که به قلم محدث نوری نگاشته شده، به‌عنوان ضمیمه‌ای در ابتدای، ج ۱۰۲، بحار الانوار، چاپ اسلامیه، موجود است.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۳۸۶، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.    
۵. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۳۲۱ ـ ۳۲۲، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تاریخ ایران | حکومت صفویه




جعبه ابزار