• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سعادت حقیقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سعادت، سعادت حقیقی، سعید، جبر اخلاقی
پرسش: سعادت حقیقی چیست و نظر اسلام در این زمینه چیست؟ آیا با توجه به «السعید سعیدٌ فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امّه» باید قایل به جبر اخلاقی شد؟
پاسخ:



سعادت یا نیک بختی از واژه‌هایی است که هم در عرف عمومی مردم و هم در میان فلاسفه و متفکران از دیر زمان تاکنون کاربرد بسیاری داشته است و همچنین این مفهوم در لسان ادیان نیز به کار رفته و مورد توجه بوده است و از آنجا که سعادت‌طلبی امری فطری است، هر کسی در صدد به دست آوردن سعادت بوده و مصداق خاصی از آن را در نظر داشته است بنابراین عموم انسان‌ها و تمام نظام‌های مختلف فکری، فلسفی و حتی دینی نیز رسیدن به سعادت را به عنوان هدف نهایی خود مورد توجه قرار داده‌اند و معمولاً سعادت را مطلوب نهایی خود معرّفی می‌نمایند و در این باره از توافقی عام برخوردار می‌باشند.


علی رغم توافقی که در نامیدن مطلوب نهایی به سعادت وجود دارد بر سر تعریف آن آراء مختلفی وجود دارد و در حقیقت اختلاف اساسی در این باره در تعریف و تعیین مصداق حقیقی سعادت و چگونگی دست یابی به آن می‌باشد و دیدگاه‌های مختلفی نیز در این باره مطرح شده است؛ و در این میان برخی بدست آوردن بیشترین لذت دنیوی، یا سود و یا سود و یا دست یافتن به معرفت عقلانی را بعنوان سعادت حقیقی معرفی نموده‌اند؛ از جمله آنها مکتب لذت‌گرایی است که بر مبنای سعادت طرح ریزی گردیده و براساس مفهوم لذت سعادت را تعریف می‌نماید؛ اپیکور در این باره می‌گوید: «ما لذت را منشأ سعادت و هدف آن می‌دانیم»
[۲] فردریک کاپستون، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات علمی و فرهنگی و سروش، تهران، ۱۳۶۸، ج۱، ص۴۶۷.
؛ همچنین سودگراها نیز سعادت را با توجه به مفهوم سود تعریف می‌نمایند و لذا جان استوارت میل نیز در تعریف از سعادت مدعی است که سعادت همان سود نهایی است
[۳] لارنس سی بکر، مجموعه مقالات برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق، ترجمه گروهی از مترجمان، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۳۲.
؛ و البته می‌توان از نامدارترین متفکران یونان یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو نام برد که هر یک با دیدگاهی خاص درصدد تعریف سعادت بر آمده‌اند
[۴] مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۱۲۱ـ ۱۰۹.
و حتی شارحان مختلف آنها نیز برداشت‌های متفاوتی از دیدگاه‌های آنان در این باره ارائه نموده‌اند. مثلاً برخی معتقدند نظریه سعادت ارسطویی باید به صورت یک نظریه غایت جامع (inclusive End) تفسیر گردد به این معنا که سعادت مفهومی است که بیش از یک مؤلفه دارد که هر کدام به طور مستقل سازنده آن می‌باشند و برخی نیز نظریه سعادت ارسطویی را براساس غایت غالب (dominont End) تفسیر می‌نمایند که در این صورت تنها یک چیز است که سعادت را می‌آفریند و بقیه مقدمه یا وسیله‌ای هستند که ما را به آن مؤلفه بسیط می‌رسانند.
[۵] محسن جوادی مجلّه قبسات، سال ششم، شماره ۱، بهار ۸۰، ص۹۱.



یکی از اموری که موجب پدید آمدن این همه اختلاف آراء گردیده است، تفاوت در جهان بینی‌هایی است که زیر بنا و اساس نظام‌های اعتقادی و اخلاقی است، از این رو دست یافتن به جهان بینی‌ای صحیح، در ارائه تعریف درستی از سعادت و چگونگی وصول به آن نقش بسزایی خواهد داشت، که از جمله ‌آنها اختلافی است که یک دیدگاه مادی با دیدگاهی الهی بر سر تعریف و تعیین مصداق حقیقی سعادت دارد.


مکتب اسلام نیز که از یک جهان بینی توحیدی برخوردار است تعریف خاصی از سعادت داشته و مصداق خاصی از آن را به عنوان سعادت حقیقی عنوان نموده است و برای رسیدن به آن توصیه‌ها و دستوراتی را نیز ارائه نموده است؛ از دیدگاه اسلامی سعادت حقیقی و مطلوب نهایی انسان رسیدن به قرب الهی است
[۶] به محمود رجبی، انسان شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۲۰۹ ـ ۲۰۱.
و تنها در این صورت است که انسان نیک بخت و سعادتمند می‌گردد و از بالاترین لذت‌ها هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی نیز برخوردار می‌گردد بنابراین از دیدگاه اسلامی انسان از یک طرف با خداوند در ارتباط است و از این رو در رسیدن به سعادت باید رضایت خداوند ودر نتیجه قرب الهی را مورد توجه خود قرار دهد و از طرف دیگر نیز باید رابطه او با معاد مورد توجه قرار گیرد، تا مصداق حقیقی سعادت وی تأمین گردد و لذا آیات قرآن کریم در اکثر موارد مصداق فلاح و رستگاری را سعادت اخروی معرّفی می‌کنند و هر چند که اسلام ترک کلّی دنیا را توصیه نمی‌کند امّا با توجه به اهمیت غیرقابل قیاس آخرت نسبت به دنیا سعادت حقیقی را همان سعادت اخروی می‌داند که در نتیجه قرب الهی پدید می‌آید و البته در متون اسلامی برای رسیدن به این سعادت اخروی و قرب الهی شرایط و ویژگی‌هایی نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند که از جمله آنها داشتن ایمان الهی است بنابراین از نظر اسلام برخورداری از معرفت عقلانی محض برای وصول به سعادت واقعی کفایت نمی‌کند و علاوه بر آن باید از فضایل الهی از جمله ایمان به خداوند، معاد و نبوت نیز برخوردار گردند؛ همچنین باید از یکسری فضایل اخلاقی شایسته‌ای نیز بهره‌مند شد و لذا در قرآن کریم توصیه‌هایی نسبت به تفکر و تعقل، ایمان آوردن و بهره‌مند شدن از فضایل اخلاقی نیز به عمل آمده است که می‌توان به عنوان نمونه برخورداری از تقوای الهی و همچنین یاد و ذکر الهی را مثال زد که در جهت فلاح و رستگاری و سعادت انسانی مورد توصیه قرار گرفته‌اند.


حال که سعادت حقیقی انسان که رسیدن به قرب الهی و همان سعادت اخروی است تنها از طریق یک سری فعالیت‌های عقلی، اخلاقی، و دینی شایسته است که به دست می‌آید و از نظر اسلام انسان موجودی است مختار و اختیار انسان از محکمات معارف اسلام است و در سراسر متون دینی اسلام بر اختیار انسانی تأکید شده است، دست یافتن به این سعادت نیز امری کاملاً اختیاری است؛ و لذا از دیدگاه اسلامی کوشش و تلاش هر شخص در دست یابی او به سعادت حقیقی‌اش تأثیر گذار است، و نتیجه کارهای انسان به خود او برمی‌گردد و هرگونه جبر انسان مردود می‌باشد.
[۱۱] محمود رجبی، انسان شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۱۴۹ـ۱۷۷.
از این رو باید روایاتی از قبیل روایت مذکور در سؤال به گونه‌ای فهم شوند که آسیبی به این اصول اساسی که از محکمات معارف اسلامی است وارد نیاورند، از جمله این که ممکن است روایت مذکور در صدد بیان علم الهی باشد به این معنا که خداوند از سعادت و شقاوت همه انسان‌ها اطلاع دارد هر چند که آنها هنوز به دنیا نیامده باشند و او در ابتدا با علم غیب خود می‌داند که هر فردی در رفتارها و اعمال خود دست به چه نوع انتخاب و گزینشی می‌زند که این اعمال‌ اختیاری وی نیز منجر به چه نوع سرنوشتی خواهد شد، چنانچه این مطلب را می‌توان از کلام حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نیز که می‌فرمایند: «خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است، از پسر یا دختر، زشت یا زیبا، سخاوتمند یا بخیل، سعادتمند یا شقی آگاه است... و این علم غیبی است که غیر از خدا کسی نمی‌داند»
[۱۲] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه انتشارات مشهور، ۱۳۸۰، ص۲۴۵.
استظهار نمود.


۱. فلسفه اخلاق، سید محمدرضا مدرسی، انتشارات سروش تهران، ۱۳۷۱.
۲. فلسفه اخلاق، مجتبی مصباح، طرح ولایت، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰.
۳. اخلاق در قرآن، محمد تقی مصباح، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶، ج ۱.
۴. اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، دکتر علی شیروانی، انتشارات دار الفکر، ۱۳۷۹.



۱. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۵، ص۱۵۷.    
۲. فردریک کاپستون، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات علمی و فرهنگی و سروش، تهران، ۱۳۶۸، ج۱، ص۴۶۷.
۳. لارنس سی بکر، مجموعه مقالات برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق، ترجمه گروهی از مترجمان، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۳۲.
۴. مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، انتشارت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۱۲۱ـ ۱۰۹.
۵. محسن جوادی مجلّه قبسات، سال ششم، شماره ۱، بهار ۸۰، ص۹۱.
۶. به محمود رجبی، انسان شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۲۰۹ ـ ۲۰۱.
۷. هود/سوره۱۱، آیه ۱۰۵.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۸.    
۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۰.    
۱۰. انفال/سوره۸، آیه۴۵.    
۱۱. محمود رجبی، انسان شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۱۴۹ـ۱۷۷.
۱۲. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه انتشارات مشهور، ۱۳۸۰، ص۲۴۵.




سایت اندیشه قم    


رده‌های این صفحه : انسان شناسی | سعادتمندی | کلام




جعبه ابزار