• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سخنان پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، وحی، حدیث قدسی، سخنان ائمه علیهم‌السلام.
پرسش: با توجه به این‌که تمام سخنان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و ائمه حق و حجت هستند و لازم الاطاعة، فرق بین وحی (که همان قرآن باشد) و سایر سخنان ایشان چه خواهد بود؟ و نیز در مورد سخنان ائمه علیهم‌السلام؟ آیا صِرفاً تفاوت در فصاحت و ترتیب الفاظ است یا این‌که از نظر معنا، محتوا، التزام، مسئولیت هم فرق می‌کند؟ به عبارت دیگر، آیا سخنان آنان گرچه همگی عین حق و حجت هستند، اما درعین‌حال دارای مراتبی هستند (که وحی بالاترین آن باشد) یا این‌که تمام سخن در یک سطح هستند؟ و اگر مراتبی وجود دارد، چه مراتبی است و تفاوت از چه جهت است؟
پاسخ:



به‌طور کلی مطالبی که از جانب پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به ما رسیده است به چهار قسم تقسیم می‌شود:

۱.۱ - ۱. وحی

وحی عبارت است از: دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست و پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ آن را به‌عنوان تحدی و معجزه مطرح کرده است.

۱.۲ - ۲. حدیث قدسی

حدیث قدسی عبارت است از: دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست؛ ولی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ آن را به‌عنوان تحدی و معجزه مطرح نکرده است.

۱.۳ - ۳. حدیث غیر قدسی

حدیث غیر قدسی عبارت است از: دستوراتی که معنای آن از خداست؛ ولی لفظ آن از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است.

۱.۴ - ۴. مطالب روزمره

مطالب روزمره عبارت است از: مطالبی که در وقایع و حوادث روزمره زندگی شخصی آن حضرت از ایشان صادر می‌شده است و ربطی به امور دین و احکام و دستورات آن ندارد.


از میان این چهار قسم، سه قسم اول آن ججیت دارد؛ زیرا ما عقیده داریم که همه پیامبران الهی و همچنین امامان معصوم ـ علیهم‌السلام ـ در امور دین و احکام و دستورات آن هرگز از خود سخنی نمی‌گویند. آنچه پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به‌عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده‌اند، تماماً چیزهایی بوده که از جانب خداوند به ایشان وحی شده است؛ چه در قالب آیات قرآن باشد یا احادیث قدسی. البته مراد آن احادیث قدسی است که یقین به صدور آنان داریم.

در این صورت این سخنان از نظر حجیت، یکسان می‌باشند؛ چون همه آنها کلام خدا هستند.


اما کلمات و سخنانی که امامان به‌عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده‌اند تماماً چیزهایی بوده که هر امام از امام قبل از خود گرفته تا می‌رسد به امام علی ـ علیه‌السلام ـ و آن حضرت نیز از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دریافت کرده‌اند. بنا‌براین گرچه هیچ‌گاه به امامان ـ علیهم‌السلام ـ وحی نشده و با رحلت پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ وحی قطع شده است، اما کلمات امامان ـ علیهم‌السلام ـ در بیان احکام و معارف، همگی دستورات الهی است که از طریق پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به آنها رسیده است و از این جهت همه این نوع دستورات بعد از اثبات صدور آنها از معصومان، از نظر اعتبار و حجیت در یک رتبه هستند.


البته این احتمال مردود است که حرف‌های عادی و اوامر و نواهی معصومان در امور فردی و خانوادگی، مثل این‌که پیامبر به همسرش بگوید، آن ظرف آب را به من بده و ... از روی هوای نفس بوده باشد،
[۱] دقت شود که گفتار ما بالاتر از این سخن است که بعضی گفته‌اند که بدون تردید، وجود پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ علاوه بر ویژگی رسالت و نازل شدن وحی بر آن وجود مبارک، خود از افراد برجسته و ممتاز و با تجربه عصر و زمان خود بوده است. بنابراین می‌توانند دارای دو نوع سخن و گفتار باشد: أ. سخنان و گفتار وحیانی مانند آیات قرآن و احادیث قدسی؛ ب. سخنان حکیمانه عقلانی که از شخصیت ممتاز و عقلانی آن حضرت سرچشمه گرفته است.
پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و امامان ـ علیهم‌السلام ـ در این نوع سخنان نیز از پشتوانه عصمت برخوردار بودند و خطا و اشتباه نداشته‌اند؛
[۲] تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‌ی عصمت، ص ۳۵؛ اگرچه نتوان دینی بودن آن را اثبات نمود و ملازمه‌ای بین آن دو قایل شد؛ یعنی گفته شود معصوم در هیچ موردی گرفتار غفلت، خطا، نسیان و عصیان نمی‌شود، چه گفتار و رفتار او مربوط به یک امر دینی باشد و چه آنچه می‌گوید یا انجام می‌دهد، امری غیر دینی باشد. بنابراین اگر معصوم حقیقتی را بیان نماید که عنصر دینی نباشد ـ مثلاً از یک مطلب علمی سخن بگوید ـ قطعاً سخن او مطابق با واقع است. همان‌گونه که اگر مطلبی شرعی و دینی را بیان نماید، هیچ خطایی در سخن او نیست.
لذا از گفتار و عمل
[۳] جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره‌ی رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در قرآن، ج ۸، ص ۳۳؛ از آیه "و ما ینطق عن الهوی" استفاده می‌شود که رفتار و سیره‌ی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچ‌گاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضاً چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم، از آیات دیگری مثل آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار می‌شود.
آن حضرات در چنین موضوعاتی، جواز و عدم منافات داشتن آن را با رضایت الاهی، استفاده می‌کنیم؛ زیرا اگر این اعمال اشکال داشت، پیامبر و امامان آن را انجام نمی‌دادند.



۱. دقت شود که گفتار ما بالاتر از این سخن است که بعضی گفته‌اند که بدون تردید، وجود پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ علاوه بر ویژگی رسالت و نازل شدن وحی بر آن وجود مبارک، خود از افراد برجسته و ممتاز و با تجربه عصر و زمان خود بوده است. بنابراین می‌توانند دارای دو نوع سخن و گفتار باشد: أ. سخنان و گفتار وحیانی مانند آیات قرآن و احادیث قدسی؛ ب. سخنان حکیمانه عقلانی که از شخصیت ممتاز و عقلانی آن حضرت سرچشمه گرفته است.
۲. تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‌ی عصمت، ص ۳۵؛ اگرچه نتوان دینی بودن آن را اثبات نمود و ملازمه‌ای بین آن دو قایل شد؛ یعنی گفته شود معصوم در هیچ موردی گرفتار غفلت، خطا، نسیان و عصیان نمی‌شود، چه گفتار و رفتار او مربوط به یک امر دینی باشد و چه آنچه می‌گوید یا انجام می‌دهد، امری غیر دینی باشد. بنابراین اگر معصوم حقیقتی را بیان نماید که عنصر دینی نباشد ـ مثلاً از یک مطلب علمی سخن بگوید ـ قطعاً سخن او مطابق با واقع است. همان‌گونه که اگر مطلبی شرعی و دینی را بیان نماید، هیچ خطایی در سخن او نیست.
۳. جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره‌ی رسول اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در قرآن، ج ۸، ص ۳۳؛ از آیه "و ما ینطق عن الهوی" استفاده می‌شود که رفتار و سیره‌ی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچ‌گاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضاً چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم، از آیات دیگری مثل آیه‌ی ۵۰ سوره‌ی انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار می‌شود.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : قرآن شناسی | وحی




جعبه ابزار