• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زیارت و شفاعت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: زیارت، شفاعت، گناهان کبیره، زیارت عارفاً بحقه، حبط اعمال.

پرسش: "عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه‌السلام: تُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ. مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ"؛ در مورد حدیث فوق سه دیدگاه وجود دارد:

۱. همه اشخاصی که "عارفاً بحقه" زیارت می‌روند بهشتی هستند؛ حتی اگر تا آخر عمر بدون توبه مشغول گناهان کبیره باشند.

۲. حدیث شامل حال همه افرادی که "عارفا بحقه" زیارت می‌روند نمی‌شود؛ بلکه فقط آنهایی که صلاحیت شفاعت را داشته باشند، وارد بهشت می‌شوند. در واقع احادیثی که بیان می‌کنند فلان گناه مانع شفاعت می‌شود حدیث فوق را تخصیص می‌زنند و مشروط می‌کنند؛ مثلاً کسی که کاهل نماز است، ولی "عارفا بحقه" زیارت می‌کند، وارد بهشت نمی‌شود (حدیث شاملش نمی‌شود).

۳. همه اشخاصی که "عارفاً بحقه" زیارت می‌روند، حتماً صلاحیت شفاعت توسط ائمه را پیدا می‌کنند؛ یعنی خداوند به آنها توفیق می‌دهد که از گناهانی که مانع شفاعت هستند، در این دنیا توبه نمایند؛ مثلاً کسی که کاهل نماز است (طبق احادیث شفاعت شامل حالش نیست) ولی اگر زیارت "عارفاً بحقه" بکند، خداوند به او توفیق می‌دهد تا بالاخره روزی کاهل نمازی را در این دنیا ترک کند و در نتیجه مستخق شفاعت ائمه ـ علیهم‌السلام ـ در آخرت شود و در نهایت حدیث فوق شامل حالش شود. کدام دیدگاه صحیح است؟

پاسخ: مراد این نیست که انسان؛ دیگر با انجام یک زیارتِ عارفاً بحقه، آسوده خاطر باشد و هر گناه و جرم و جنایتی را مرتکب شود، به این امید که بخشیده می‌شود؛ بلکه منظور این است که اگر آن فرد در قیامت، دارای گناهان کبیره‌ای است که نتوانسته توبه کند؛ و یا اصلاً قبل از آن زیارت مرتکب کبیره شده بوده است، به‌واسطه این زیارتش (البته با جمیع شرایطش) شفاعت نصیب وی خواهد شد و بخشیده می‌شود. در نتیجه احتمال اول قطعاً باطل می‌باشد و احتمال دوم و سوم، هر دو (با توضیحی که در پاسخ تفصیلی می‌آید) صحیح می‌باشد.




ابتدا این سؤال را کمی توسعه می‌دهیم و سپس به پاسخ تفصیلی آن می‌پردازیم. در روایات چنین مواردی فراوان به چشم می‌خورد.

۱.۱ - خواندن سوره بنی‌اسرائیل

به‌طور مثال در فضائل سوره‌های قرآن، پاداش‌های بسیار فراوانی وعده داده شده است؛ مثلاً از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که "کسی که سوره بنی‌اسرائیل را هر شب جمعه بخواند، از دنیا نخواهد رفت تا اینکه قائم را درک کند و از یارانش خواهد بود".

حال سؤال این است که آیا واقعاً به صرف خواندن این سوره در هر شب جمعه، انسان از یاران امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌شود، ولو این‌که مرتکب هر گناهی شود؟

۱.۲ - گریه بر امام حسین

یا در باب فضیلت گریستن بر مصائب اباعبدالله الحسین ـ عليه‌السلام ـ در روایات فراوانی آمده است که اگر کسی قطره اشکی بر امام حسین علیه‌السلام بریزد و دیگران را بگریاند، اجرش فقط با خداست و با اهل بیت محشور می‌شود.

آیا اگر کسی در مجالس امام حسین ـ عليه‌السلام ـ دائماً شرکت داشته باشد و ساعت‌ها به عشق امامش بگرید، ولی در انجام واجبات و ترک محرمات کاهل باشد، چنین شخصی با اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ محشور می‌شود؟

مسلماً جواب این‌گونه سوالات، منفی است.

۱.۳ - توضیح

"بدیهی است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن، منظور تنها خواندن آیات نیست؛ بلکه خواندن، مقدمه‌ای است برای فهم و درک، و آن نیز به نوبه خود مقدمه‌ای است برای پیاده ساختن آن در زندگی فردی و اجتماعی، و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگی خود الهام بگیرند، همه این پاداش‌ها را علاوه بر نتایج دنیوی آن خواهند داشت".

۱.۴ - دیدگاه مکارم شیرازی

آیت الله مکارم شیرازی در ذیل فضیلت سوره مبارکه انعام، در کتاب تفسیر نمونه‌شان چنین می‌نگارند:

... ولی عجیب این است که بعضی، از این سوره، تنها به خواندن الفاظ آن قناعت می‌کنند، و جلسات عریض و طویلی برای "ختم انعام" و حل مشکلات شخصی و خصوصی خود با تشریفات ویژه‌ای تشکیل می‌دهند که به نام جلسات ختم انعام نامیده می‌شود، مسلماً اگر در این جلسات به محتوای سوره دقت شود، نه‌تنها مشکلات شخصی، مشکلات عمومی مسلمانان نیز حل خواهد شد؛ اما افسوس که بسیاری از مردم به قرآن به‌عنوان یک سلسله " اوراد" که دارای خواص مرموز و ناشناخته است می‌نگرند و جز به خواندن الفاظ آن نمی‌اندیشند؛ در‌حالی‌که قرآن سراسر درس است و مکتب، برنامه است و بیداری، رسالت است و آگاهی.


این مسئله در مورد زیارت نیز، جاری است؛ یعنی اگر در روایات برای زیارت ائمه اطهار، ثواب‌های بسیار فراوانی شمرده شده است، مسلماً چنین نمی‌باشد که زائر آن قبر شریف، به‌واسطه زیارتش مشمول شفاعت قرار گیرد، ولو این‌که تا آخر عمرش دائماً مرتکب گناه شود. در این رابطه، سزاوار است به معنای لغوی زیارت کمی پرداخته شود.





زیارت در لغت عرب به معنای میل کردن و تمایل به کار رفته است.


و در اصطلاح به معنای حضور در نزد مزور به خاطر تکریم و تعظیم اوست. و دارای سه رکن است:


۱. زائر: عبارت است کسی که میل و گرایش به کسی یا چیزی دارد.

۲. مزور: شخص یا چیزی که میل و گرایش زائر به‌سوی اوست.

۳. صفت باطنی گرایش و میل که با تکریم و تعظیم زائر همراه است.


هر‌گاه یکی از سه رکن زیارت مختل شود یا به معنای واقعی و حقیقی تحقق نیابد، زیارت صحیح واقع نمی‌گردد و هر‌چه زائر معرفت و شناخت بیش‌تر و عمیق‌تری از مزور داشته باشد و مزور نیز از کمالات بیش‌تری برخوردار باشد، تأثیرات زیارت بهتر و بیش‌تر خواهد بود.

بنابراین آن‌چه که از لفظ زائر نیز به دست می‌آید این است که میل و گرایش، یکی از اصول زیارت می‌باشد و بدون آن، زیارتی محقق نمی‌شود.


مطلب دیگری که تذکر آن بسیار مهم می‌باشد این است که تمام کارهای خیر (از جمله زیارت) در صورتی می‌تواند مفید واقع شود که آن عمل خیر را انسان در آخرت به همراه خودش بیاورد؛ یعنی در‌صورتی‌که آن اعمال به واسطه گناهان ما از بین رود، قطعاً شفاعتی هم در کار نمی‌باشد؛ زیرا ثواب آن عمل، مردد به نگه داشتن آن تا روز قیامت است و به صرف انجام دادن آن، انسان نتیجه آن را نخواهد دید.

۸.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

آن‌چه علامه در باب حبط عمل در المیزان آورده است، این مطلب را روشن می‌کند: " حق مطلب این است که انسان به مجرد اینکه عملی را انجام داد، مستحق ثواب و یا عقاب می‌شود؛ ولیکن این استحقاقش دائمی نیست، ممکن است دستخوش دگرگونی بشود، و وقتی از معرض دگرگونی درمی‌آید که دیگر عملی از او صادر نشود؛ یعنی بمیرد".

در نتیجه می‌توان گفت: اگر زائر بتواند زیارتش را به سلامتی به مقصد خویش رساند، قطعاً وعده شفاعت درباره وی محقق می‌شود؛ ولی اگر (به‌واسطه گناهانش) نتوانست آن را به مقصد خویش رساند، قاعدتاً نمی‌تواند نسبت به امر شفاعت محق باشد.


در این روایت نیز که امام فرموده‌اند: "حتی اگر گناهان کبیره‌ای داشته باشد"؛ منظور این نیست که انسان، دیگر با انجام یک زیارتِ عارفاً بحقه، آسوده خاطر باشد و هر گناه و جرم و جنایتی را مرتکب شود، به این امید که بخشیده می‌شود؛ بلکه مراد این است که اگر آن فرد، در قیامت دارای گناهان کبیره‌ای است که نتوانسته توبه کند؛ و یا اصلاً قبل از آن زیارت مرتکب کبیره شده است، حال به‌واسطه این زیارتش (البته با جمیع شرایطش) شفاعت نصیب وی خواهد شد و بخشیده می‌شود.
و اما منظور از "عارفاً بحقه" که در ادامه روایت آمده است (البته در متن سؤال، این بخش حذف شده است)، به این نکته نیز اشاره می‌کند. لذا روایت را به‌طور کامل می‌آوریم.



عن حمزة بن حمران قال: قال أبو عبدالله عليه السلام يقتل حفدتي بأرض خراسان في مدينة يقال لها طوس من زاره إليها عارفا بحقه أخذته بيدي يوم القيامة وأدخلته الجنة، وإن كان من أهل الكباير، قلت: جعلت فداك وما عرفان حقه ؟ قال: يعلم أنه مفترض الطاعة غريب شهيد، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله عزوجل أجر سبعين شهيدا ممن استشهد بين يدي رسول الله صلى الله عليه واله على حقيقة.


از حمزه بن حمران نقل شده است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: نوه‌ام در سرزمین خراسان، در شهری که به آن طوس می‌گویند، کشته می‌شود. هر‌کس که او را با معرفت به حقش زیارت کند، من در روز قیامت دستش را گرفته و داخل بهشتش می‌کنم و لو اینکه گناه کبیره داشته باشد. راوی می‌گوید از امام پرسیدم، جانم به فدایت؛ معرفت حقش چه چیزی است؟ امام فرمودند: این‌که بداند، اطاعتش واجب است و این‌که او امامی است غریب و امامی است که به شهادت رسیده است. هر‌کس او را زیارت کند، درحالی‌که معرفت به وی داشته باشد، خداوند ثواب هفتاد شهیدی که حقیقتاً نزد پیامبر به شهادت رسیده باشند، را به او می‌دهد.


آن‌چه که از ادامه روایت فهمیده می‌شود این است که امام صادق ـ عليه‌السلام ـ در مقام پاسخ به راوی که می‌پرسد "عارفا بحقه" یعنی چه؟ می‌فرمایند: این‌که امامت را واجب الاطاعه بدانی. حال سؤال این است که آیا صِرف همین اعتقاد که امام، اطاعتش لازم است، کافی است یا لازم است انسان این اعتقاد را در عملش نشان دهد که اطاعت کردن از امامش را واجب می‌داند؟ مسلماً گزینه دوم صحیح می‌باشد. پس روایت شامل کسی که اصرار بر گناهان کبیره دارد، نمی‌شود؛ پس دیدگاه اول به‌طور قطع نادرست می‌باشد.


نتیجه آنکه هر‌کس عارفاً بحقه به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام برود، صلاحیت شفاعت را به دست آورده است؛ ولو آن‌که در گذشته‌اش گناهان کبیره‌ای را مرتکب شده باشد؛ ولی الزاماً بدین معنی نمی‌باشد که هر‌کس صلاحیت شفاعت را دارا بود، مورد شفاعت هم واقع می‌شود؛ زیرا بسیاری از گناهان، جلوی خیرهایی را که قرار بوده است به انسان برسد (از جمله شفاعت)، می‌گیرد.

البته زیارت کردن، خود می‌تواند باعث کمک به انسان در تغییر مسیر زندگی شود؛ زیرا انجام عمل نیک، باعث کسب توفیق در اعمال نیک دیگر و رها کردن اعمال بد می‌شود.


۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۳۱۰، مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ ق، لبنان.    
۲. محدث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۸۶، چاپ اول‌، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم‌، ۱۴۰۸ هجری‌.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۳، ص ۲۴۴، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ هجری.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۵، ص ۱۴۴، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ هجری.    
۵. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق داوودی، صفوان عدنان، ص ۲۱۷، چاپ اول، الدار الشامیة، بیروت، ۱۴۱۶ه.ق..    
۶. مجمع البحرین، طریحی، فخر الدین، ج ۲، ص ۳۰۵، چاپ دوم، مکتبة المرتضویه،.۱۳۶۵.    
۷. محمدحسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج ‌۲، ص ۲۵۷..    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۹۹، ص ۳۵. مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ ق، لبنان.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار