• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زندگی عاقلانه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: زندگی عاقلانه، لهو، لعب، بازی، زندگی دنیا، سرگرمی، دنیادوستی، دل‌بستگی به دنیا، تقوا، سعادت، خسران.

پرسش: براساس آیه ۳۲ سوره انعام، زندگی عاقلانه در دنیا چه‌گونه است؟

پاسخ: زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آن‌که تمام همت و تلاش خویش را صرف دنیا کرده و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسان‌های پرهیزکار از مظاهر دنیا به حداقل اکتفا نموده و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آن‌جا سرای جاوید و ابدی است.




قرآن کریم در توصیف زندگی دنیا می‌فرماید:

«وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون»؛ زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزکارند، بهتر است، آیا نمی‌اندیشید؟!

این آیه در حقیقت ادامه آیه قبلی است که در آن به بیان زندگی دنیوی و اخروی و مقایسه بین آن‌ دو پرداخته است. در آیه قبل به خسران و زیان منکران معاد و رستاخیز اشاره کرده، می‌فرماید: «آنها که ملاقات پروردگار را انکار کردند مسلما گرفتار زیان شدند». سپس برای بیان موقعیت زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت چنین می‌گوید: «زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست»؛ زیراکه این زندگی چیزی جز یک سلسله عقاید اعتباری و اهداف موهوم نیست، و چون «لعب» هم عبارت است از سرگرمی به موهومات، بنابراین دنیا نیز یک نوع «لعب» خواهد بود. و از آن‌جا که زندگی دنیوی انسان را از اهداف والای حیات اخرویش که حیات حقیقی و دائمی است باز می‌دارد، و لهو هم چیزی است که آدمی را از اهداف مهمش غافل می‌کند، در نتیجه دنیا هم نوعی لهو است.


به بیان دیگر، تشبیه زندگی دنیا به بازی و سرگرمی از این نظر است که بازی‌ها و سرگرمی‌ها معمولاً کارهای توخالی و بی‌اساس‌اند که از متن زندگی حقیقی دورند، نه آنها که در بازی پیروز می‌شوند، پیروزند و نه آنها که شکست می‌خورند، شکست خورده‌اند؛ زیرا پس از پایان بازی همه چیز به جای خود باز می‌گردد. بسیار دیده می‌شود که کودکان دور هم می‌نشینند و بازی را شروع می‌کنند؛ یکی را «امیر» و دیگری را «وزیر» و... اما ساعتی نمی‌گذرد که نه خبری از امیر است، نه وزیر. یا در نمایشنامه‌هایی که به منظور سرگرمی انجام می‌شود، صحنه‌هایی از جنگ یا عشق یا عداوت مجسم می‌گردند؛ اما پس از ساعتی از هیچ‌کدام خبری نیست.

دنیا به نمایشنامه‌ای می‌ماند که بازیگران آن، مردم این جهان‌اند، و گاه این بازی کودکانه حتی عاقلان و افراد فهمیده را به خود مشغول می‌کند، اما چه زود پایان این سرگرمی و نمایش اعلام می‌گردد.

بنابراین آنها که تنها به دنیا دل بسته‌اند و جز به آن فکر نمی‌کنند، در حقیقت کودکان هوس‌بازی هستند که یک عمر به بازی و سرگرمی پرداخته و از همه چیز بی‌خبر مانده‌اند!.


قرآن مجید، سپس زندگانی سرای دیگر را با زندگی دنیا مقایسه کرده می‌فرماید: «سرای آخرت برای افراد باتقوا بهتر است، آیا اندیشه و تعقل نمی‌کنید؟!؛ زیرا حیاتی است جاویدان و فناناپذیر، در جهانی وسیع‌تر و سطح بسیار بالاتر، در عالمی که سر و کار آن با حقیقت است نه مجاز؛ و با واقعیت است نه خیال؛ در جهانی که نعمت‌هایش با درد و رنج آمیخته نیست، و سراسر نعمت خالص است بی‌درد و رنج. به بیان دیگر، چرا سرای آخرت خیر است آن هم تنها برای پرهیزکاران؟ دلیلش این است که زندگی آخرت حیاتی است حقیقی و ثابت، و درک این واقعیات، با توجه به مظاهر فریبنده دنیا، برای غیر اندیشمندان ممکن نیست؛ لذا روی سخن در پایان آیه به چنین افراد شده است. و چنین حیاتی جز برای متقین دست نمی‌دهد؛ از این جهت فرمود: «برای متقین خیر است».

۳.۱ - روایتی از هشام بن حکم

هشام بن حکم، از امام موسی بن جعفر علیه‌السلام نقل می‌کند:

«فی أصول الکافی بعض أصحابنا رفعه عن هشام بن الحکم قال: قال لی أبو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام: یا هشام ان الله وعظ أهل العقل و رغبهم فی الاخرة فقال: وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ «ای هشام خداوند عاقلان را اندرز داده و نسبت به آخرت علاقه‌مند ساخته است. فرمود: زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست، و سرای آخرت برای افراد باتقوا بهتر است، آیا فکر و عقل خود را به کار نمی‌اندازید؟


گفتنی است، هدف این آیه و آیات مشابه، مبارزه با وابستگی و دل‌بستگی به مظاهر جهان ماده و فراموش کردن هدف خلقت است؛ یعنی این آیات درصدد مبارزه با موانع رسیدن انسان به قرب الی الله هستند. کسانی که برای زندگی دنیا و به دلیل دل‌بستگی به مال و مقام، آخرت و بازگشت به‌سوی خدا را تکذیب کردند، و به حکم «حب الدنیا رأس کل خطیئة»، رسالت پیامبران را انکار کردند و در برابرشان به مبارزه برخاستند، و گرنه آنها که دنیا را وسیله‌ای برای سعادت قرار داده‌اند، در حقیقت جست‌وجوگران آخرت‌اند، نه دنیا.


بنابراین زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آن‌که همه همت و تلاش خویش را صرف دنیا کند و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران و ضرر بزرگ شده است. انسان‌های پرهیزکار هرچند که از نعمت‌های پروردگار در دنیا بهره‌مند می‌شوند، اما از دنیاطلبی حداکثر پرهیز و دوری را دارند و تمام سعی و کوشش آنان به زندگی آخرت معطوف است که آن‌جا سرای جاوید است:

«وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی‌ هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ»؛ «(ولی هنگامی که) به پرهیزکاران گفته می‌شد پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ می‌گفتند: خیر (و سعادت) (آری،) برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزکاران».


۱. انعام (۶)، آیه ۳۲.    
۲. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ‌۱، ص ۷۱۱، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.    
۳. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص ۱۳۸ اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.    
۴. نحل (۱۶)، آیه ۳۰.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار