• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: روان، اخلاق اسلامی، روان‌شناسی معاصر (غربی).

پرسش: کمی درباره فرق روان در اخلاق اسلامی و روان‌شناسی معاصر (غربی) توضیح دهید؟

پاسخ: زاویه دید اسلام و غرب در زمینه روانی متفاوت است؛ هرچند نگاه آن‌ها گاهی با هم تلاقی می‌کند، اما در اکثر زمینه‌ها با هم تفاوت دارند. در روان‌شناسی غرب، روان به مرور زمان جای خود را به رفتار داد؛ اما در اسلام روان جایگاه بالا دارد و از آن تعبیر به «لطیفه ربانی»، «حیات جاودانی»، «گوهر وجود انسانی»، «عامل حیات انسان» و... می‌کند؛ درحالی‌که غرب اصلاً به این موضوعات توجهی ندارد.



برای پاسخ‌گویی به این سؤال ابتدا به روان و تاریخچه آن در روان‌شناسی غربی اشاره می‌شود و سپس در ادامه به توضیح همین واژه در متون روایی پرداخته می‌شود:


اگر به تاریخچه و سیر پیدایش روان‌شناسی معاصر نگاه کنیم، به زمان افلاطون می‌رسیم.

۲.۱ - دیدگاه یک روان‌شناس

نرمال ل.مان روان‌شناس معروف، در کتاب اصول روان‌شناسی می‌گوید: این علم از زمان افلاطون پا به میدان ‌اندیشه بشر گذاشت.
[۱] حبیبیان، احمد، مروری بر روح آدمی از دیدگاه اسلام، ص۱۹، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات، چ۱، ۱۳۷۲ ش.


۲.۲ - دیدگاه افلاطون

در سخن «افلاطون» این نکته وجود دارد که روان انسانی امری مستقل از پیکره انسانی بوده که بر اعضا و ‌اندام‌هایش فرمان می‌دهد و بر رفتار او نظارت می‌نماید؛ اما در زمان ارسطو قضیه شکل دیگری به خود می‌گیرد.

۲.۳ - دیدگاه ارسطو

«ارسطو» نفس را جز کنش فرآیندهای بدنی نمی‌داند. نظریه ارسطو که نفس را نتیجه رفتار بدنی انسانی می‌داند، منجر به این نکته شد که آن‌چه به عنوان کانون ادراک آدمی مطرح است، قلب و روح نیست؛ بلکه مغز آدمی است. نظریه ارسطو حاکمیت بلامنازع خود را بر دانشمندان بعدی ادامه داد تا نوبت به «دکارت» دانشمند فرانسوی رسید.

۲.۴ - دیدگاه دکارت

تصور دکارت این بود که: «بدن مانند ماشین پیچیده‌ای است که به وسیله نور، صوت و محرک‌های دیگر تحریک می‌شود و برای توصیف این ماشین پیچیده احتیاجی به کمک گرفتن از موجود نامرئی درونی نیست».
این سخن مکمل سخن ارسطو بود و دانشمندان اروپایی را وادار کرد که برای شناخت انسان، بیش از پیش به فیزیولوژی و عصب‌شناسی و عوامل مادی روی بیاورند و روان‌شناسی را بیش از پیش در بستر علوم تجربی قرار دهند و این باعث جدایی روان‌شناسی از فلسفه شد.

۲.۵ - حذف روان از روان‌شناسی

بعد از جدا شدن روان‌شناسی از فلسفه و اجرای روش علمی در روان‌شناسی، بحث در ماهیت روان از روان‌شناسی حذف شد و جایگاه آن در فلسفه واقع شد و در روان‌شناسی به مطالعه رفتار آدمی، از جنبه‌های مختلف و ارتباط آن‌ها با یک‌دیگر روی آوردند.

۲.۶ - روح از دیدگاه مؤلفان معاصر

حتی بعضی از مؤلفین معاصر، روح را به عنوان نام یکی از خدایان افسانه‌ای یونان قدیم که در ابتدا، زندگی بشری و فناپذیر داشته و بعداً در زمره خدایان درآمده و جاودان گردیده است، معرفی می‌نمایند و معتقدند کیفیت روح یا روان، ناشی از این افسانه جاودانی است. این مؤلفین اعتقاد به وجود روح را که عامل حیات انسان و سایر موجودات زنده می‌باشد، به عنوان اعتقادی که در تاریخ بشریت وجود داشته و در حال حاضر دلیلی برای پذیرش آن وجود ندارد، معرفی می‌نمایند. آن‌ها سعی وافری به کار می‌برند تا چنین وانمود سازند که مسئله روان، صرفاً یک اعتقاد مذهبی می‌باشد که بر پایه علم و تجربه استوار نیست؛ بلکه نیرویی مرموز و پنهان است.
[۲] حسینی، سید ابولقاسم، بررسی مقدماتی اصول روان‌شناسی اسلامی، ج۱، ص۱۹، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ۱، ۱۳۶۴ ش.



قبل از بیان دیدگاه اسلام در زمینه روان، لازم است این نکته تذکر داده شود که واژگانی نظیر روح، نفس، روان و... در روان‌شناسی اسلامی، مترادف هم به کار می‌روند؛ هر چند بعضی با نگاهی موشکافانه، تفاوت‌هایی را برای آن‌ها بیان می‌کنند؛ اما غالباً در یک معنا استعمال می‌شوند.
نفس انسان برخلاف تصور دانشمندان مادی، یک پدیده فیزیکی و شیمیایی برخاسته از فعل و انفعالات بدنی نیست؛ بلکه یک «لطیفه ربانی» است که پس از تکامل جنین، در رحم مادر، به او دمیده شده، و از آن لحظه به بعد، این روح الهی است که بر کلیه ‌اندام و تشکیلات جنینی فرمان می‌دهد و پس از طی مراحل تکامل، به تدریج از جسم تجرد حاصل نموده و وارد نشئه دیگر، یعنی برزخ شده و پس از طی تکامل برزخی به نشئه اخروی که گسترده‌تر از دو نشئه قبلی است، برمی‌گردد.
این سیر تکامل که از جسم پیدا می‌شود و با روحانیتش در عالم قیامت بقا می‌یابد، هرگز نمی‌تواند از نظام هستی، که اداره و تدبیرش با ذات مقدس الهی است جدا و مستقل باشد؛ لذا وقتی در رابطه با انسان از تکامل سخن می‌رود، چیزی جز رجوع به خدا نیست.


دو دیدگاه فوق، تفاوت‌هایی با یک‌دیگر دارند که عبارت‌اند از:

۴.۱ - اول

در اسلام از «روان» انسانی به عنوان یک «لطیفه ربانی» نام برده شده است؛ درحالی‌که در غرب یک ترسیم حیوانی از انسان دارند؛ با این دید که فرآیند عصبی و ذهنی انسان بسیار پیچیده‌تر از حیوان است.

۴.۲ - دوم

هم‌چنین باید توجه داشت که آن گوهر وجودی انسان (روح)، چیزی غیر از بدن است؛ البته این غیریت بدن و روح بدین معنا نیست که این دو، دو چیز مستقل و درعین‌حال مرکبّ‌اند؛ بلکه مقصود این است که روح، اصل وجود انسانی است و بدن به منزله مرکب و ابزار اوست. اصولاً بدن به معنای اعضای زنده و فعال (مثل چشم و گوش و...) نمی‌تواند بدون روح وجود داشته باشد.
[۳] حبیبیان، احمد، مروری بر روح آدمی از دیدگاه اسلام، ص۴۵، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات، چ۱، ۱۳۷۲ ش.


۴.۳ - سوم

تفاوت دیگری که در شناخت روان از دیدگاه اسلام و دیگر مکاتب و تفکرات روان‌شناسی غربی وجود دارد این است که اسلام، قلمرو شناخت روان را به معلومات محدودی (که مقتضیات و شرایط یک جامعه، در دورانی معین ایجاب می‌کند) منحصر نمی‌کند، و روان را در عین معین بودنش در هر فردی از انسان‌ها، مانند یک حقیقت عام تلقی می‌کند که مجموعه‌ای است از استعدادها و نهادهای بی‌شمار و بدین جهت است که تفکر و شناخت درباره روان را کاملاً باز می‌گذارد.

۴.۳.۱ - نکته مهم

به نظر می‌رسد نکته بسیار مهمی که در آیه شریفه «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ» وجود دارد، همین است که ارائه آیات و نشانه‌های خداوند که مرتبط به روان است، از طرف خداوند استمرار داشته و در یک عدد از نمودها و فعالیت‌های درونی محدود نمی‌شود.

۴.۳.۲ - بیان بیت معروف

آن بیت معروفی که به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نسبت داده شده است نیز، به همین نکته اشاره دارد:
اتَزعَمُ انَّکَ جِرمٌ صغیر ••• وَ فیکَ آنطَوی العالَمُ الاکبر
«آیا گمان می‌بری که تو یک جرم کوچک هستی؛ درحالی‌که دنیای بزرگ‌تری در تو پیچیده است.
[۵] جعفری، محمدتقی، روان‌شناسی اسلامی، ص۱۲، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.


۴.۳.۳ - ابدی بودن روان

پیدایش روان از خداست و حیات آن ابدی است و هیچ فنایی در او نیست. از دیدگاه قرآن، انسان، معجونی از عناصر مادی و روان می‌باشد و شرافت انسان مربوط به روان اوست. روان انسانی از آن‌چنان موقعیتی برخوردار است که اولین انسان به امر خداوند مسجود فرشتگان می‌گردد.


خلاصه این‌که: باید گفت زاویه دید اسلام و غرب در زمینه روانی متفاوت است؛ هرچند نگاه آن‌ها گاهی با هم تلاقی می‌کند، اما در اکثر زمینه‌ها با هم تفاوت دارند. در روان‌شناسی غرب، روان به مرور زمان جای خود را به رفتار داد؛ اما در اسلام روان جایگاه بالا دارد و از آن تعبیر به «لطیفه ربانی»، «حیات جاودانی»، «گوهر وجود انسانی»، «عامل حیات انسان» و ... می‌کند؛ درحالی‌که غرب اصلاً به این موضوعات توجهی ندارد.


۱. روان‌شناسی اسلامی برای دانش‌جویان، سید ابولقاسم حسینی، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی.
۲. بررسی مقدماتی اصول روان‌شناسی اسلامی، سید‌ابولقاسم حسینی، ص۱۹، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۳. مروری بر روح آدمی از دیدگاه اسلام، احمد حبیبیان، انتشارات سازمان تبلیغات.
۴. مقدمه روان‌شناسی، علی شریعت‌مداری، مؤسسة انتشارات مشعل.
۵. اسلام و روان‌شناسی، محمد‌ آل‌اسحاق، قم، ۱۳۶۹ ش.
۶. مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن‌ها، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت.


۱. حبیبیان، احمد، مروری بر روح آدمی از دیدگاه اسلام، ص۱۹، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات، چ۱، ۱۳۷۲ ش.
۲. حسینی، سید ابولقاسم، بررسی مقدماتی اصول روان‌شناسی اسلامی، ج۱، ص۱۹، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ۱، ۱۳۶۴ ش.
۳. حبیبیان، احمد، مروری بر روح آدمی از دیدگاه اسلام، ص۴۵، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات، چ۱، ۱۳۷۲ ش.
۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۲.    
۵. جعفری، محمدتقی، روان‌شناسی اسلامی، ص۱۲، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «روان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۰۳.    


رده‌های این صفحه : مقالات‌ اندیشه قم




جعبه ابزار