رشتههای روانشناسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: روانشناسی، مسائل تعلیم و تربیت.
پرسش: شاخههای روانشناسی را بنویسید و بیان کنید که روانشناسی چه ارتباطی با مسائل تعلیم و تربیت دارد؟
پاسخ: روانشناسی، یعنی شناختن روان یا ذهن. بنابراین روانشناس کسی است که روان یا ذهن را
مطالعه میکند.
و مراد از رفتار کلمهای است که روانشناسان برای بیان آنچه مردم انجام میدهند، به کار میبرند؛ لذا
روانشناسی تقریباً با همه جنبههای زندگی ما ارتباط دارد و در یک نگاه جامع میتوان گفت: روانشناسی مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای روانی است.
روانشناسی تربیتی، شاخهای از روانشناسی است که چگونگی کاربرد اصول و یافتههای روانشناسی را در موقعیتهای آموزشی و پرورشی بررسی میکند. در روانشناسی تربیتی، مسائلی چون شرطیسازی،
تشویق و
تنبیه، مراحل رشد فراگیر، تناسب محتوای درسی با رشد ذهنی فراگیر، استفاده از روانشناسی یادگیری و نظریات آن در امر آموزش فراگیران، چگونگی اندیشیابی فراگیران، بررسی میشود که ارتباط عمیق و گسترده روانشناسی را با تعلیم و تربیت
آشکار میسازد.
برای آشنایی با این
علم ابتدا تعریفی از آن ارائه نموده و پس از اشاره کوتاه به تاریخچه و مکاتب عمده روانشناسی و شاخهها و گرایشهای این علم، سرانجام ارتباط آن را با مسائل تعلیم و تربیت یادآور میشویم.
روانشناسی، یعنی شناختن روان یا
ذهن. بنابراین روانشناس کسی است که روان یا ذهن را مطالعه میکند.
حتماً میپرسید که روان یا ذهن در کجا قرار دارد.آیا میتوان آن را دید یا مطالعه کرد؟ مسلماً خیر. روان یا ذهن را مستقیماً نمیتوان دید و در نتیجه مستقیماً نیز نمیتوان مطالعه کرد؛ اما از روی جلوهها و عملکرد و رفتار آن قابل مطالعه است و مراد از رفتار کلمهای است که روانشناسان برای بیان آنچه مردم انجام میدهند، به کار میبرند؛ لذا روانشناسی تقریباً با همه جنبههای
زندگی ما ارتباط دارد و در یک نگاه جامع میتوان گفت: روانشناسی، مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای روانی است.
روانشناسی به عنوان یک علم توسط ویلهلم وونت در سال ۱۸۷۹ پایهگذاری شد و پس از وی دیگران در رشد آن کوشیدند.
عمدهترین مکاتب روانشناسی، عبارتاند از: رفتارگرایی، روان تحلیلگری، ساختارگرایی، گشتالتی و شناختگری.
از آنجا که موضوع
روانشناسی «رفتار» است، و رفتار تنوع بسیار دارد، طبیعتاً باید شاخهها و گرایشهای بسیاری وجود داشته باشد تا هر یک از آنها جنبهای از رفتار را مطالعه کند.اینک به مهمترین
شاخههای روانشناسی اشاره میکنیم:
۱.
روانشناسی فیزیولوژیک؛ ۲.
روانشناسی ژنتیک؛ ۳.
روانشناسی اجتماعی؛ ۴.
روانشناسی تفاوتهای فردی؛ ۵.
روانشناسی بالینی؛ ۶.
روانشناسی تربیتی؛ ۷.
روانشناسی صنعتی؛ ۸.
روانشناسی عمومی؛ ۹.
روانشناسی تجربی؛ ۱۰.
روانشناسی شخصیت؛ ۱۱.
روانشناسی یادگیری؛ ۱۲.
روانشناسی خانواده؛ ۱۳. روانشناسی مرضی؛ ۱۴.
روانشناسی سیاسی؛ ۱۵.
روانشناسی کودک؛ ۱۶.
روانشناسی مشاوره؛ ۱۷.
روانشناسی ورزش.
موارد یادشده از باب نمونه بود و گرنه به طور جامع و دقیق بیش از پنجاه شاخه اصلی برای روانشناسی وجود دارد که تعدادی از آنها در
ایران رایج است.
اما اینکه روانشناسی چه ارتباطی با
تعلیم و تربیت دارد، در این باره باید عرض نمود که یکی از موارد کاربرد روانشناسی ـ به خصوص برخی شاخههای روانشناسی (مانند روانشناسی شخصیت، روانشناسی کودک، روانشناسی مشاوره، روانشناسی خانواده، روانشناسی رشد، روانشناسی تربیتی) ـ تعلیم و تربیت میباشد. به تعبیر دیگر، در
علم روانشناسی در مورد حقیقت و
ماهیت انسان و اینکه
شخصیت انسان از دوران کودکی چهگونه شکل میگیرد و چه عواملی باعث بهبود رفتار فردی و اجتماعی انسان میشود، یکسری اصول علمی به دست میآید، آنگاه با استفاده از این اصول میتوان در جهت اصلاح رفتار و تعلیم و تربیت فرزندان استفاده نمود.
والدین اگر با اصول و مبانی روانشناسی آشنا باشند، بهخوبی میتوانند از آن در جهت
تربیت فرزندان خود استفاده کنند.
از دید روانشناسان زمان تربیت قبل از تولد کودک آغاز میشود و در روانشناسی ژنتیک و نیز روانشناسی کودک مباحث بسیار ارزشمندی در زمینه
رشد و تحول قبل از تولد و بعد از تولد وجود دارد که والدین میتوانند آن نکات را رعایت کنند.
یادگیری کودک، یکی دیگر از مباحث مهم روانشناسی است. در روانشناسی یادگیری فرد با اصول یادگیری و اینکه چه عواملی باعث بهبود آن میشود، آشنا میگردد.
اگر والدین با اصول یادگیری کودک آشنا باشند و بدانند که چهگونه میتوانند زمینه رشد و شکوفایی و
خلاقیت فرزندان را فراهم کنند، بهتر میتوانند به فرزندان خود کمک نمایند.
در روانشناسی این موضوع آمده است که «چهگونه میتوانیم رفتار و عادتهای خوب را در
کودکان و
نوجوانان تقویت کنیم و از رفتارهای ناپسند جلوگیری نماییم». در این زمینه مباحث بسیار مفیدی وجود دارد،
والدین و مربیان با استفاده از آن اصول میتوانند در ایجاد و تقویت رفتارهای مطلوب فرزندان و نیز حذف و خاموشی رفتارهای نامطلوب آنان استفاده نمایند.
کاربرد
تشویق و
تنبیه در امر
تعلیم و تربیت بر کسی پوشیده نیست. اگر تشویق و تنبیه بر اساس اصول و مبانی علمی انجام شود، بسیار مفید میباشد و این اصول و مبانی از موضوعاتی است که در روانشناسی میتوان با آن آشنا شد.
آشنایی با نیازهای کودکان و نوجوانان ـ به خصوص نیازهای عاطفی آنان ـ و نیز تفاوتهای فردی که در امر تعلیم و تربیت بسیار راهگشا و ضروری است، تنها از طریق
معامله و تحقیق در زمینه روانشناسی امکانپذیر است.
روانشناسی تربیتی، شاخهای از روانشناسی است که چگونگی کاربرد اصول و یافتههای روانشناسی را در موقعیتهای آموزشی و پرورشی بررسی میکند. در روانشناسی تربیتی، مسائلی چون
شرطیسازی، تشویق و تنبیه، مراحل رشد فراگیر، تناسب محتوای درسی با رشد ذهنی فراگیر، استفاده از روانشناسی یادگیری و نظریات آن در امر آموزش فراگیران، چگونگی اندیشیابی فراگیران، بررسی میشود که ارتباط عمیق و گسترده روانشناسی را با تعلیم و تربیت
آشکار میسازد.
آنچه بیان شد، نمونههایی بود از موارد کاربرد روانشناسی در تعلیم و تربیت و اگر خواسته باشیم دقیقتر بگویم، تعلیم و تربیت روشمند و علمی بدون آشنایی با اصول و مبانی روانشناسی امکانپذیر نیست؛ و اگر میبینیم نهاد
خانواده و مدرسه در امر تعلیم و تربیت موفق نمیشوند، علت اصلی آن یا عدم آشنایی با اصول روانشناسی و یا عدم رعایت و به کارگیری آن اصول میباشد. اگر زمینهای فراهم شود که والدین و مربیان با اصول روانشناسی و نحوه استفاده از آن آشنا شوند، بسیاری از مشکلات جامعه و خانواده (و از جمله مشکل
تربیت فرزندان) حلّ خواهد شد.
۱. یوسف اردبیلی، اصول و فنون راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش، انتشارات بعثت.
۲. پاول هنری ماسن و همکاران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه: مهشید یاسایی، نشر مرکز.
۳. علیاکبر سیف، روانشناسی پرورشی، انتشارات آگاه.
۴. گای آر، لیفرانسوا، روانشناسی برای معلمان، ترجمههادی فرجامی، آستان قدس رضوی.
۵. ویلیام گلدسر، مدارس بدون شکست، ترجمه ساده حمزه، انتشارات رسته.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رشتههای روانشناسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۲۳.