رجعت و تناسخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رجعت، شیعه، تناسخ
آیا رجعت مورد اعتقاد شیعه همان تناسخ نیست؟
«رجعت» در لغت عرب به معنای «بازگشت» است و در اصطلاح، بر «بازگشت گروهی از انسانها پس از
مرگ و پیش از روز
رستاخیز» اطلاق میشود که همزمان با نهضت جهانی
مهدی موعود(عجل الله تهالی فرجه)، صورت میگیرد و این حقیقت، نه با
عقل منافات دارد و نه با منطق
وحی.
از دیدگاه
اسلام و آیینهای دیگر الهی، جوهره انسان را
روح مجرّد وی تشکیل میدهد، که از آن به «نفس» نیز تعبیر میشود و بعد از فنای بدن، باقی میماند و به
حیات جاودانه خود ادامه میدهد.
از سوی دیگر پروردگار بزرگ، از نظر
قرآن،
قادر مطلق است و هیچ مانعی، توانایی او را محدود نمیسازد.
با این دو مقدمه کوتاه، روشن میگردد که مسأله
رجعت، از دیدگاه
عقل امری است ممکن؛ زیرا با اندک تأملی معلوم میشود که بازگرداندن این گروه از انسانها، به مراتب از آفرینش نخستین آنان، سهلتر است. بنابراین پروردگاری که در وهله اول آنان را آفریده است، بیتردید بر بازگرداندن مجدد آنان توانایی دارد.
رجعت از دیدگاه
شیعه، هرگز مستلزم اعتقاد به
تناسخ نیست؛ زیرا نظریه
تناسخ، بر انکار
رستاخیز مبتنی است و جهان را در گردش دائم میداند که هر دورهای تکرار دوره پیش از آن است.
بر اساس نظریه
تناسخ،
روح هر انسانی پس از
مرگ، بار دیگر به دنیا باز میگردد و به بدن دیگری منتقل میشود. پس اگر
روح در زمان گذشته از نیکوکاران بوده، در بدنی قرار میگیرد که دوران بعد را با خوشی میگذراند و اگر از بدکاران بوده، به بدنی منتقل میشود که دوران بعد را با سختیها سپری میکند. و این بازگشت در حکم
رستاخیز او است! در حالی که معتقدان به
رجعت، به پیروی از شریعت
اسلام، به
قیامت و
معاد ایمان دارند و از سوی دیگر انتقال یک
روح جدا شده از بدن را به بدن دیگر، محال میدانند. و تنها بر آنند که گروهی از انسانها، پیش از
قیامت به این جهان باز میگردند و پس از برآورده شدن حکمتها و مصالح آن، بار دیگر به سرای جاودانی میشتابند تا در روز
رستاخیز، همراه با دیگر انسانها برانگیخته شوند و هرگز یک
روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن دیگری منتقل نمیگردد.
رجعت، نمونههای زیادی در اقوام پیشین دارد که قرآن نیز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل میکنیم:
۱.
رجعت عدهای از
بنیاسرائیل:
«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ • ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛
و (یاد کنید) هنگامی را که گفتید: ای موسی هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم، پس صاعقه شما را فراگرفت در حالی که مینگریستید. سپس شما را پس از مردنتان برانگیختیم، شاید سپاسگزاری کنید»
۲.
رجعت هزاران نفری که از شهر خود بیرون آمدند:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛
آیا به کسانی که برای گریز از مرگ از شهر خود بیرون آمدند در حالی که هزاران نفر بودند، ننگریستی. پس خدا به آنان گفت بمیرید. سپس آنها را زنده ساخت. بیتردید خداوند بر مردم بخشش فراوانی دارد و لکن بیشتر آنان سپاسگزاری نمیکنند»
۳.
رجعت و زنده شدن مردگان به دست
عیسی(ع):
«وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ... وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ؛
و (او را) فرستادهای به سوی بنیاسرائیل (قرار داد که میگفت) من از طرف پروردگارتان نشانهای برای شما آوردهام... و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم»