• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رباخواری عباس عموی پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عباس عموی پیامبر، رباخوار، تحریم ربا در اسلام، آزادی عباس، فدیه، اسلام آوردن عباس.
پرسش: آیا عباس عموی پیامبر فردی رباخوار بود؟ علت اینکه پیامبر از او حمایت کرد و بین او و دیگر اسیران جنگی فرق گذاشت، چه بود و آیا این نوعی پارتی‌بازی در حکومت پیامبر نیست؟
پاسخ: در جواب این سؤال مقدمتاً و به‌طور خلاصه باید گفت:




اولاً: اگر ربایی در مورد عباس عموی پیامبر مطرح باشد، مربوط به زمان جاهلیت است و یا مربوط به زمانی است که هنوز حکم حرمت ربا نازل نشده بود.
ثانیاً: پیامبر در مورد عباس، عموی خویش پارتی‌بازی نکرد؛ بلکه او را همانند سایر اسیران که با پرداخت فدیه آزاد می‌شدند، آزاد کرد.
ثالثاً: اگر عنایتی ویژه به عباس صورت گرفته بود، به‌خاطر اسلام او می‌توانست باشد؛ چراکه عباس عموی پیامبر در این زمان مسلمان شده بود، ولی اسلام خود را مخفی می‌نمود.



«یعقوبی» خطبه پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را در حجة‌الوداع بیان کرده است. در قسمتی از این خطبه آمده است: «و هر ربایی که در جاهلیت بود، زیر پای من نهاده است و نخستین ربایی که فرومی نهم، ربای عباس بن عبدالمطلب است.»
[۱] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۵۰۵.




این عبارت نشان‌دهنده این است که اگر ربا در مورد عموی پیامبر مطرح بوده این مربوط به زمان جاهلیت بوده است و اصولاً تحریم ربا در اسلام، و آن هم در طی ۴ مرحله صورت گرفت.

۳.۱ - دیدگاه «مجتهد شبستری» درباره تحریم ربا


در این رابطه «مجتهد شبستری» می‌نویسد: «تحریم ربا در اسلام در چهار مرحله مختلف انجام شده است.

۳.۱.۱ - مرحله اول


اولین بار در آیه ۳۹ سوره «روم» که رباخواری را در پیشگاه الهی امری ناپسند و غیر مقبول می‌داند.

۳.۱.۲ - مرحله دوم


دومین مرحله در آیه ۱۶۱ سوره «نساء» که از عادات رباخواری یهودیان به‌شدت انتقاد می‌کند.

۳.۱.۳ - مرحله سوم


در سومین مرحله ربا حرام شد؛ اما مخصوص نوعی خاص از آن، یعنی ربای فاحش بود.

۳.۱.۴ - مرحله چهارم


در مرحله چهارم با یک فرمان اکید الهی هرگونه رباخواری تحریم گردیده است.»

۳.۲ - دیدگاه طبری درباره تحریم ربا


در تاریخ طبری آمده است: پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در حجة‌الوداع فرمود: «.... رباها از میان رفت فقط به سرمایه خود حق دارید، ربای عباس بن عبدالمطلب هم از میان رفت.»
[۸] محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج۴، ص ۱۳۷۷.
این نکته نیز نشان‌دهنده این است که ربا در اسلام تحریم شده و ربای عباس نیز دیگر وجود ندارد.



از این نکته که بگذریم اصولاً باید گفت، پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در مورد عموی خویش عباس اصلاً پارتی‌بازی نکرده است؛ بلکه چون قرار بر این شد که در جنگ بدر از اسرا فدیه بگیرند، لذا از عباس هم فدیه گرفتند و او را آزاد کردند. «پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ رای گرفتن فدیه و آزاد کردن اسرای بدر را پذیرفت.»
[۹] محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۱۲.


۴.۱ - دیدگاه طبری


«طبری» می‌نویسد:«وقتی عباس بن عبدالمطلب به مدینه رسید، پیامبر خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ به او گفت: تو که مال داری، فدیه خودت و دو برادرزاده‌ات را بپرداز..... ظاهر کار تو بر ضد ما بوده است و باید فدیه خویش را بپردازی.... آنگاه فدیه خویش و دو برادرزاده و هم‌پیمان خود را بداد.»
[۱۰] محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۸۳.


۴.۲ - دیدگاه یعقوبی


«یعقوبی» می‌نویسد: بیشتر اسیران بدر سرب‌ها (فدیه) دادند و آزاد شدند؛ از جمله عباس بن عبدالمطلب عموی رسول خدا بود..... سرب‌های خود و دو برادرزاده و هم‌پیمان خود را پرداخت و آزاد شد.»
[۱۱] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶، ص ۲۸۱.


۴.۳ - نکته‌ای درباره آزادی عباس


این نکته را باید خاطرنشان کرد که اگر بالفرض به عباس عنایت خاصی صورت می‌گرفت و او بدون فدیه آزاد می‌شد، باز هم نمی‌توانستیم بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ ایراد بگیریم که پارتی‌بازی کرده؛ چراکه عباس عموی پیامبر مسلمان بود و اسلام خویش را مخفی می‌داشته و لذا این فدیه‌ای هم که از او گرفته شد، به‌واسطه ظاهر کار او بوده، طبق نقل طبری که ظاهراً به جنگ با پیامبر اسلام آمده بود.
[۱۲] محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۸۳.




عباس قبل از هجرت اسلام آورد؛ اما اسلام خود را مخفی نگه داشته بود و اخبار قریش را برای برادرزاده‌اش در مدینه فرستاد. در زمان هجرت خواست با دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کند، اما رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: ماندن تو در مکه بهتر است.»
[۱۳] ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ج ۲، ص ۵۴۵.


۵.۱ - دلایل مخفی نگه‌داشتن اسلام عباس


عباس مسلمان بود؛ اما به جهت مصالحی اسلام خویش را مخفی کرد. حال این مخفی کردن به جهت آن بود که طبق بعضی از نقل‌ها، اخبار مکه را مخفیانه به پیامبر برساند؛ از جمله نقل ابن اثیر ذکر شده و یا به جهت این بود که اموال خویش را که در مکه بود، حفظ کند.

۵.۲ - دیدگاه طبری از قول «ابو رافع»


طبری از قول «ابو رافع» غلام عباس بن عبدالمطلب می‌نویسد: من غلام عباس بن عبدالمطلب بودم. و اسلام به خانه ما رسیده بود و ام‌الفضل مسلمان شده بود. من نیز مسلمان شدم. و عباس از قوم خویش بیم داشت و نمی‌خواست خلاف آنان رفتار کند و اسلام خویش را نهان می‌داشت؛ ازآن‌رو که مال بسیار داشت که میان کسان پراکنده بود
[۱۴] محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۷۹.


۵.۳ - دیدگاه جعفر سبحانی


«جعفر سبحانی» می‌نویسد: «عباس عموی پیامبر از صمیم قلب خواهان اسلام بود.»
[۱۵] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، تهران، دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۵۱، ج ۱، ص ۴۲۰.
«او به برادرزاده‌اش ایمان قطعی داشت؛ ولی مصالح روز اقتضا می‌کرد که ایمان خود را پنهان دارد و از این طریق رسول خدا را کمک کند؛ چنان‌که در جنگ احد نیز! این کار را انجام داد.»
[۱۶] سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، تهران، دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۵۱، ج ۱، ص ۲۲۷.




پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ از عباس راضی بود و این رضایت نشان دهنده این است که اولاً او مسلمان بوده و ثانیاً برخلاف مصالح اسلام عمل نکرده است.

۶.۱ - دیدگاه دکتر آیتی


دکتر آیتی بعد از اینکه جریان فتح مکه را در سال ۸ هـ بیان می‌کند، می‌نویسد: «عباس عموی پیامبر تا این تاریخ همچنان در مکه می‌زیست و منصب سقایت را در عهده داشت و رسول خدا هم از وی راضی بود.»
[۱۷] آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶، ص ۵۵۵.



 
۱. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۵۰۵.
۲. روم(۳۰)، آیه ۳۹.    
۳. نساء(۴)، آیه ۱۶۱.    
۴. آل‌عمران(۳)، آیه ۱۳۰.    
۵. آل‌عمران(۳)، آیه ۱۳۰.    
۶. بقره(۲)، آیه ۲۷۸ و ۲۷۹.    
۷. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۶۲۶ الی ۶۳۲.    
۸. محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج۴، ص ۱۳۷۷.
۹. محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۱۲.
۱۰. محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۸۳.
۱۱. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶، ص ۲۸۱.
۱۲. محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۸۳.
۱۳. ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ج ۲، ص ۵۴۵.
۱۴. محمد بن جریری طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج ۳، ص ۹۷۹.
۱۵. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، تهران، دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۵۱، ج ۱، ص ۴۲۰.
۱۶. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، تهران، دارالتبلیغ اسلامی، ۱۳۵۱، ج ۱، ص ۲۲۷.
۱۷. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶، ص ۵۵۵.




سایت اندیشه قم    



جعبه ابزار