• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رابطه فقر و ایمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: فقر ، ایمان ، مسائل اقتصادی.
پرسش: اگر فقر بیاید، ایمان می‌رود. در مسائل اقتصادی به این اصل تأکید می‌کنند، آیا این سخن درست است؟
پاسخ: فقر مالی، لزوما ایمان را زایل نمی‌کند و منجر به کفر نمی‌گردد، بلکه فقرهای دیگر سببیت بیش‌تری می‌تواند در این زمینه داشته باشد.



البته که این سخن درست است. در حدیثی به صراحت بیان می‌فرمایند که «کاد الفقر ان یکون کفراً»،
[۴] جلال الدین سیوطی، جامع صغیر، بیروت، دارالکتب، ج۲، ص۲۶۶.
نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد.


اما باید دقت شود که «فقر» به معانی و مقاصد متفاوتی در احادیث بیان شده است. لذا در احادیث بسیاری فقر مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است و متقابلاً در احادیث بسیاری مورد مدح قرار گرفته است، تا آنجا که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می‌فرمایند:«الفقر فخری»،
[۵] بحارالانوار، ج ۴۱، ص۵۵.
، یعنی فقر افتخار من است.

۲.۱ - فقر ممدوح

فقر ممدوح انسان در قرآن کریم تصریح شده است. این فقر یعنی انسان باید بداند که ذاتاً موجودی نیازمند است و هیچ‌گاه نیز بی‌نیاز نخواهد شد؛ اما این نیاز، نیاز به خداوند منّان و رب جلیل، الله جلّ جلاله است. چنان چه به همه انسان‌ها (از مؤمن و کافر ) متذکر شده و می‌فرماید:«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»؛ ای مردم، شمایید نیازمندان به خدا، و خداست بی‌نیاز و ستوده.
هم چنین تصریح می‌نماید که این انسانِ ذاتاً فقیر که هیچ گاه نیز بی‌نیاز و غنی نخواهد شد، اگر خود را غنی ببیند (گمان کند)، طغیان می‌کند. یعنی از پوسته‌ی حقیقی خود که بندگی است و صراط مستقیم رشد خارج می‌گردد: « کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‌ • أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی»؛ چنین نیست (که می‌پندارید)، حقاً که انسان سرکشی می‌کند • وقتی خود را بی‌نیاز (غنی) می‌بیند.

۲.۲ - فقر نکوهیده

اما آن فقری که مورد نکوهش قرار گرفته و چه بسا سبب تزلزل در ایمان شود و حتی به کفر بیانجامد نیز فقط منحصر به فقر اقتصادی (بی‌پولی) نمی‌باشد، هر چند که فقر اقتصادی یا مالی یکی از مصادیق بارز آن است.
بدیهی است که فقر فرهنگی ، فقر علمی و فقر آگاهی و اطلاع از حقایق و واقعیت‌ها ( جهل و بی‌بصیرتی )، به مراتب بیش از فقر اقتصادی موجبات تزلزل ایمانی و حتی گرایش به کفر را فراهم می‌آورد.
بی‌تردید کسی که به خاطر فقر مالی، دچار اعوجاجات اعتقادی و ناهنجاری‌های رفتاری می‌شود، از فقر فرهنگی ، علمی و تربیتی بیش‌تر رنج می‌برد و تزلزل یا فرو ریختن اعتقاداتش نیز به همین خاطر است. وگرنه شاهدیم که بسیاری از مؤمنین فقیر (مالی) هستند یا دست کم ثروتمند نیستند و ایمان‌شان نیز روز به روز راسخ‌تر می‌گردد. کم‌تر ثرونمندی به راحتی سر به سجده می‌گذارد، طغیان نمی‌کند، از تکبر گریزان است، تقوای الهی پیشه می‌کند، در راه خدا ، دین ، ایمان، قرآن و نوامیس معنوی‌اش جان و مال را فدا می‌کند. اما اغلب مؤمنین و مجاهدین راه خدا ثروتمند نبوده و نیستند. پس دلیل نمی‌شود که فقر مالی، الا و لابد ایمان را زایل نموده و کفر را جایگزین نماید. بلکه فقرهای دیگر سببیت بیش‌تری دارند.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۳۰۷.    
۲. صدوق، خصال، قم، جامه مدرسین حوزه علمیه، ص۱۲.    
۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۴۷.    
۴. جلال الدین سیوطی، جامع صغیر، بیروت، دارالکتب، ج۲، ص۲۶۶.
۵. بحارالانوار، ج ۴۱، ص۵۵.
۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۷. العلق/سوره۹۶، آیه۶-۷.    



سایت پاسخگویی به سوالات و شبهات.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | فقر و غنا




جعبه ابزار