• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رابطه خلفای عباسی با امامان دهم و یازدهم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خلافت عبّاسی، امامان.

پرسش: رابطه خلافت عبّاسی با امامان دهم و یازدهم چگونه بود؟



سال‌های نزدیک به غیبت امام مهدی (علیه‌السّلام)، دوران سختی برای امامان و شیعیان بود و آنان با مشکلات و محدودیت‌های بسیاری از جانب حکومت و جوّ عمومی جامعه رو به رو بودند. تبعید و حصر امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام) به تنهایی بیان‌گر این وضعیت است.

۱.۱ - دشمنی متوکل با امام هادی

امام دهم، امام علی بن محمّد‌هادی (۲۱۲-۲۵۴ق)، یک سوم نخست دوره امامت خویش را در مدینه و تقریباً بدون مشکل خاصّی سپری نمود؛ ولی با به قدرت رسیدن متوکّل، گرفتاری‌های ایشان نیز آغاز شد. متوکّل به دشمنی با اهل‌بیت و سخت‌گیری بر شیعیان، مشهور بود. وی با توجّه به قیام‌های متعدّد علویان (که در آن سال‌ها علیه حکومت عبّاسی برپا می‌شد)، از وجود امام (علیه‌السّلام) در شهر مدینه نگران بود. از این‌رو برای نظارت و اشراف بیشتر بر امام (علیه‌السّلام)، همان سیاست مأمون را در نزدیک ساختن امام به خود، در پیش گرفت و در سال ۲۳۲ هجری، امام‌هادی (علیه‌السّلام) را به مرکز حکومت (سامرّا) فرا خواند. بهانه او برای این کار، گزارش‌های تحریک‌آمیزی بود که عبد‌اللَّه بن محمّد‌هاشمی، متولّی امور نظامی و نماز شهر مدینه، و نیز همسرش به او می‌دادند، که حکایت از فعّالیت امام (علیه‌السّلام) علیه حکومت و گردآوری سلاح و تجهیزات داشت.
[۱] اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبین، ص۴۸۰.

اگر چه امام‌هادی (علیه‌السّلام) در نامه‌ای به متوکّل، این سخن چینی‌ها را تکذیب نمود، ولی متوکّل در نامه خود به ایشان، ضمن اشاره به عزل عبد‌اللَّه بن محمّد‌هاشمی، به گونه‌ای احترام آمیز از امام (علیه‌السّلام) خواست تا به سامرّا حرکت کند و به این منظور، یحیی بن هرثمه و سیصد سرباز را مأمور کرد.
البتّه یحیی بن هرثمه هنگام ورود به مدینه، خانه امام (علیه‌السّلام) را تفتیش کرد که در آن جا جز کتاب‌های دعا و علمی و مصحف چیزی نیافت.
[۵] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.
سه روز بعد، امام (علیه‌السّلام) به اجبار و به همراه خانواده خود به سامرّا نقل مکان نمود و اگر چه در آغاز ورود به این شهر، مورد استقبال مردم قرار گرفت؛ ولی در ادامه با رفتار تحقیرآمیز متوکّل مواجه گردید. به دستور متوکّل، امام (علیه‌السّلام) و همراهانش را در روز اوّل در خان الصعالیک (که محلّی برای افراد فقیر و نادار بود)، جای دادند و سپس به خانه‌ای مسکونی که در نظر گرفته شده بود، منتقل نمودند.

۱.۱.۱ - در تنگنا قرار دادن امام‌هادی

امام‌هادی (علیه‌السّلام) تا پایان عمر در این شهر زندگی نمود و به گفته تاریخ نویسان، متوکّل شرایطی سخت را برای امام مهیّا کرده بود تا شخصیت ایشان را نزد مردم متزلزل سازد. از جمله او تلاش می‌کرد با طرح سؤالاتی در باره خلفای صدر اسلام و نیز عبّاس عموی پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) (با توجّه به آگاهی‌اش از دیدگاه‌های شیعیان در این خصوص) آن امام را در تنگنا قرار دهد؛ ولی هر بار، امام (علیه‌السّلام) خود را با دادن پاسخ‌های مجمل و ایهام‌دار، از گرفتار شدن در دام وی می‌رهانید.
[۹] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.


۱.۱.۲ - بازرسی از خانه امام هادی

از کارهای دیگر متوکّل در آزار رساندن به امام‌هادی (علیه‌السّلام)، این بود که بر اساس گزارش‌هایی مبنی بر وجود ادوات جنگی و اموال و نامه‌های شیعیان در خانه امام‌هادی (علیه‌السّلام)، دستور داد سربازان، غافل‌گیرانه به آن‌جا رفته، خانه را بازرسی کنند. ماموران که این بار نیز چیزی به دست نیاوردند، امام (علیه‌السّلام) را که در حال تلاوت قرآن بود، با خود به نزد متوکّل بردند. متوکّل برای توهین بیشتر به امام، ایشان را به شراب نوشی دعوت کرد و چون با امتناع امام (علیه‌السّلام) مواجه شد، از ایشان خواست تا شعری بخواند. امام نیز با خواندن اشعاری در باره کیفیت مرگ جبّاران و گردن‌کشان و این‌که جاه و مقام و خدم و حشم و قدرت و اقتدارشان نمی‌تواند آنان را از چنگال مرگ، رهایی دهد و از عاقبتِ سخت نجاتشان دهد، مجلس بزم متوکّل را بر هم زد.
[۱۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.


۱.۱.۳ - تحقیر و قتل امام هادی

همچنین متوکّل تلاش می‌کرد امام (علیه‌السّلام) را به کارهایی وا دارد که خلاف میل و شأن ایشان بود. او از امام (علیه‌السّلام) می‌خواست مانند دیگر درباریان با پوشیدن لباس‌های فاخر، در رکاب متوکّل پیاده راه برود (در مهج الدعوات آمده است: «به همه دستور داد که لباس فاخر بپوشند».)
[۱۱] سیدابن‌طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ص۳۱۸.
و یا اصرار داشت که ایشان در مجالس بزم او حضور داشته باشد.
[۱۲] شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۷۱.

این‌گونه کارهای متوکّل در جهت کاستن از شخصیت والای امام (علیه‌السّلام) و محبوبیت روزافزون ایشان بود و چون در این کار موفّق نشد، تصمیم به قتل امام گرفت و به این منظور، ایشان را به زندان افکند. او امام (علیه‌السّلام) را به حاجب دربار خود به نام سعید سپرد تا نقشه خود را عملی سازد؛ ولی پیش از آن، خودش به دست پسر و سردارانش به قتل رسید.
[۱۳] شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۸۴.


۱.۱.۴ - به قدرت رسیدن منتصر

در حکومت منتصر که به جای پدرش نشست، فشار حکومت بر خاندان علوی و از جمله امام‌هادی (علیه‌السّلام) کاهش یافت و امام (علیه‌السّلام) با گرفتاری کمتری از جانب حکومت مواجه بود، اگر چه در بلاد مختلف، فشار دولت مردان بر شیعیان همچنان ادامه داشت.
[۱۵] ر.ک: طقوش، محمدسهیل، دولت عبّاسیان،، ص۲۱۸


۱.۱.۵ - شهادت امام‌هادی

باقی مانده عمر امام‌هادی (علیه‌السّلام) در زمان مستعین و معتز گذشت و در نهایت، ایشان پس از هفت سال، پس از مرگ متوکّل و در زمان حکومت معتز و با توطئه درباریان به شهادت رسید.
[۱۶] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۱۶۹.
[۱۷] ابن‌جوزی‌، یوسف‌ بن‌ قزاوغلی، تذکرة الخواصّ، ص۳۶۲.
[۱۸] حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ص۲۷۹.


۱.۲ - امامت امام عسکری

سال‌های امامت امام عسکری (علیه‌السّلام) (۲۵۴-۲۶۰ق) که در میان امامان کوتاه‌ترین دوره یعنی شش سال بود، با حکومت سه تن از عبّاسیان، معاصر گردید: معتز (۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵- ۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق) که تمام این سال‌ها و تقریباً همه عمر امام در سامرّا سپری شد. ایشان در سنّ یک سالگی به همراه پدرش به این شهر انتقال داده شد و احتمالاً تا زمان شهادت از این شهر بیرون نرفت و از این نظر همواره تحت نظارت شدید حکومت قرار داشت، به‌طوری که بنا به نقلی، هفته‌ای دو بار می‌بایست حضور خود در شهر را به دار‌الحکومه اطّلاع دهد.

۱.۲.۱ - زندانی شدن امام عسکری

با وجود چنین شرایط سختی، در این مدّت کوتاه، امام (علیه‌السّلام) چند بار روانه زندان گردید و در این زندان‌ها که در زمان حکومت معتز و مهتدی رخ دادند نیز جاسوسان حکومتی در پی یافتن نکته‌ای از امام و یا ارتباط ایشان با شیعیان بودند تا اسباب گرفتاری بیشتری را برای ایشان فراهم سازند.
[۲۰] طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۲۷.
[۲۱] اربلی، ابن‌ابی الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۰۵.
[۲۲] جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی، ص۵۴۴.
حتّی معتز یک بار به حاجب خود دستور داد که امام (علیه‌السّلام) را به سمت کوفه برده و در بین راه از بین ببرد؛ امّا برکناری او از خلافت و قتلش به دست امرای خود، مانع تحقّق این توطئه شد.
[۲۳] شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۲۰۶.
[۲۴] ابن‌شهر آشوب، محمد بن علی‌، المناقب، ج۴، ص۴۳۱.


۱.۲.۲ - قصد مهتدی در کشتن امام

مهتدی، خلیفه متنسّک عبّاسی نیز قصد کشتن امام (علیه‌السّلام) را داشت؛ ولی بر اساس گفته ابو‌هاشم جعفری (که از اصحاب امام و همراه ایشان در زندان بود)، با کشته شدن مهتدی، امام از خطر رهایی یافت.امام (علیه‌السّلام) خود نیز پس از رهایی از زندان مهتدی، در نامه‌ای به یکی از شیعیان، به این مطلب، اشاره نموده است.
[۲۶] سیدابن‌طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات،، ص۳۲۹.


۱.۲.۳ - قطع کردن نسل امام

در سال ۲۵۹ هجری، امام (علیه‌السّلام) برای آخرین بار به دستور معتمد به زندان برده شد؛ ولی به زودی آزاد گردید.
[۲۸] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۸.
[۲۹] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۲۹.
ایشان در یکی از نامه‌های خود به یارانش، هدف عبّاسیان را از این کارها، کُشتن خویش و قطع کردن نسل ایشان و سلسله امامت اعلام نموده است.

۱.۲.۴ - شهادت در شهر سامرا

سرانجام، امام عسکری (علیه‌السّلام) در سال ۲۶۰ هجری در شهر سامرّا به شهادت رسید.

۱.۲.۵ - محدودیت ارتباط امام با شیعیان

همچنین ارتباط امام (علیه‌السّلام) با شیعیان، در ایّامی که ایشان در حبس نبود، بسیار محدود و در برخی مواقع، ناممکن بود. از گزارش‌های متعدّد، پیداست که شیعیان نمی‌توانستند در منزل و محلّ سکونت امام با ایشان دیدار کنند و به ناچار در خیابان‌ها و در مسیر آمد و شدِ ایشان به انتظار می‌ایستادند و هر گاه امام (علیه‌السّلام) طبق دستور حکومت، همراه موکب خلیفه از دار‌الحکومه خارج و یا بِدان سو حرکت می‌کرد، خود را به ایشان می‌رساندند.
[۳۱] ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۹.
[۳۲] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۳۲.
[۳۳] قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخـرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۶.
[۳۴] شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۲۱۵.
در همین حال، گاه شرایط به قدری خفقان‌آور بود که امام (علیه‌السّلام) از طریق نامه و وکیلان خاصّ خود به شیعیان هشدار می‌داد که از ملاقات‌های خیابانی و اظهار آشنایی با ایشان خوداری کنند؛ زیرا خطر گرفتار و زندانی شدن، آنان را تهدید می‌کند.

۱.۲.۶ - شکل‌دهی نهاد وکالت

در چنین اوضاع دشواری، امامان (علیهم‌السّلام) تلاش می‌کردند که با فراهم کردن امکانات لازم، زمینه‌های رهبری و هدایت شیعیان را مهیّا نمایند. یکی از این کارها، شکل دهی و تکامل نهاد وکالت بود که مقدّمات آن از زمان امام هفتم (علیه‌السّلام) به وجود آمده بود. نهاد وکالت، شبکه‌ای از شیعیان معتمد و امین و مورد اعتماد امامان بود که وظیفه برقراری ارتباط میان شیعیان و ائمّه را به عهده داشت. در راس این نهاد، چند تن از شیعیان خاص قرار داشتند که در سامرّا و بغداد زندگی می‌کردند و در ارتباط مستقیم با امامان بودند. در شهرهای دیگر و از میان شیعیان همان شهرها نیز کسانی انتخاب می‌شدند و حوائج مادّی و معنوی شیعیان را دریافت می‌کردند و از طریق وکیلان سامرّا و بغداد، به امامان می‌رساندند. وکیلان بغداد و سامرّا همچنین زمینه دیدار شیعیان با امامان (علیهم‌السّلام) را فراهم می‌ساختند و بدین ترتیب با وجود مشکلات فراوان و سخت‌گیری‌های مأموران عبّاسی، گروه‌هایی از شیعیان شهرهای دیگر در ملاقات‌هایی نزد امامان می‌آمدند.
[۳۶] ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۵.


۱.۲.۷ - نهاد وکالت در زمان امام عسکری

نهاد وکالت در زمان امام عسکری (علیه‌السّلام)، وظیفه‌ای سنگین‌تر و خطیرتر به عهده داشت؛ زیرا امام (علیه‌السّلام) ناچار بود که با حفظ تقیّه و پنهان‌نگه داشتن وجود امام دوازدهم از عبّاسیان، موضوع امامت و جانشینی خود را برای خواصّ شیعه بیان کند و این مهم، تنها با فعّالیت زیرکانه وکیلان، تحقّق می‌یافت. بنا بر این، وکیلان در نواحی مختلف به فعّالیت خود ادامه دادند و در دوره غیبت صغرا، هم‌چنان تحت اشراف نایبان خاصّ امام دوازدهم، وظایف خود (یعنی اطّلاع رسانی به شیعیان و ایجاد ارتباط میان آنان و امام غایب) را دنبال می‌کردند.
با توجّه به گزارش‌های متعدّدی که از اسامی و تعداد وکیلان امامان در نواحی مختلف جهان اسلام در دست است، می‌توان نواحی شیعه نشین را کشف نمود. اطّلاعات موجود در کتب جغرافیایی و دانسته‌های تاریخی در باره ارتباط بین مناطق و تعأمل آنان با یکدیگر نیز به روشن شدن نقاط تاریک و مجهول کمک فراوانی می‌کنند. بر این اساس، شیعیان، بیشتر در ایالت عراق (بین‌النهرین سفلی) و در شهرهای کوفه، مدائن، بغداد و بصره متمرکز بوده‌اند و در نواحی جزیره (بین النهرین علیا) و شام بویژه در حلب و طرابلس جمعیتی از شیعیان زندگی می‌کرده‌اند. بعد از ایالت عراق، ایالت جبال در غرب و مرکز ایران بیشترین شیعیان را در خود داشته است. قم، قدیمی‌ترین شهر شیعه‌نشین در ایران به شمار می‌رود و پس از آن، کاشان و آوه و ری، از عمده شهرهای شیعه‌نشین بوده‌اند. علاوه بر اینها، شیعیان در بیهق، طوس، نیشابور، شیراز، اهواز و شهرهای آذربایجان و شماری دیگر از شهرهای ایران، سکونت داشته‌اند و وکیلانی به نمایندگی از نهاد وکالت در این مناطق، فعّال بوده‌اند.
[۳۷] ر.ک: حسین‌زاده، حسن، اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، ص۱۴۷



۱. اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبین، ص۴۸۰.
۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۲۱۱.    
۳. قطب‌ راوندی‌، سعید بن هبه اللّه‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۳۹۳، ح۲.    
۴. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۴۲.    
۵. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.
۶. ابن‌جوزی‌، یوسف‌ بن‌ قزاوغلی، تذکرة الخواصّ، ص۳۲۲.    
۷. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۰.    
۸. ر.ک:طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲، ص۱۲۵.    
۹. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.
۱۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۹۳.
۱۱. سیدابن‌طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ص۳۱۸.
۱۲. شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۷۱.
۱۳. شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۱۸۴.
۱۴. ابن‌شهر آشوب، محمد بن علی‌، المناقب، ج۴، ص۴۰۱.    
۱۵. ر.ک: طقوش، محمدسهیل، دولت عبّاسیان،، ص۲۱۸
۱۶. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۱۶۹.
۱۷. ابن‌جوزی‌، یوسف‌ بن‌ قزاوغلی، تذکرة الخواصّ، ص۳۶۲.
۱۸. حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه فی اصول الائمه، ص۲۷۹.
۱۹. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۵.    
۲۰. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۲۷.
۲۱. اربلی، ابن‌ابی الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۰۵.
۲۲. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی، ص۵۴۴.
۲۳. شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۲۰۶.
۲۴. ابن‌شهر آشوب، محمد بن علی‌، المناقب، ج۴، ص۴۳۱.
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۰۵.    
۲۶. سیدابن‌طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات،، ص۳۲۹.
۲۷. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۳۱۴.    
۲۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۸.
۲۹. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۲۹.
۳۰. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۰۷.    
۳۱. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۹.
۳۲. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۳۲.
۳۳. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخـرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۶.
۳۴. شیبانی اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۳، ص۲۱۵.
۳۵. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۳۹.    
۳۶. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۲۱۵.
۳۷. ر.ک: حسین‌زاده، حسن، اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی شیعه در غیبت صغری، ص۱۴۷



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «رابطه خلافت عباسی با امامان دهم و یازدهم» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۹/۱۷.    






جعبه ابزار