دین واحد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دین، دین واحد، ادیان، توحید، وحی الهی، نسخ شرایع، مذاهب، خاتم انبیا.
پرسش: آیا دین واحد است یا متعدد؟
پاسخ: اگر منظور از دین، مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی باشد که از طرف
خداوند نازل شده و بهوسیلهی انبیا ـ علیهمالسلام ـ به مردم ابلاغ شده، در این صورت
دین امر واحدی است و تفاوت ادیان در دستورات جزئی است که متناسب با خصوصیات فردی و قومی به مقتضای زمانها و مکانها گوناگون تغییر مییابند.
اگر منظور از دین، ادیان موجود در جهان باشد، شکی نیست که در
جهان امروز دینهای متعدد و مختلف وجود دارد. در این ادیان متعدد هرچند برخی حقایق قابل مشاهده است، ولی شکل کامل حقیقت و توحید حقیقی فقط در
چهره اسلام قابل رؤیت و دستیابی است.
برای دستیابی به جواب، تبیین بعضی از عناوین (مانند حقیقت دین، معانی یا مراحل دین، دین حقیقی، اسلام دین ثابت، علت اختلاف شرایع و
مذاهب، قرآن و کتابهای آسمانی) ضروری است.
معنای لغوی دین، انقیاد، خضوع، پیروی،
اطاعت، تسلیم و
پاداش است. اما معنای اصطلاحی آن، مجموعهی عقاید،
اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای ادارهی امور جامعهی انسانی و پرورش انسانها باشد.
در تعابیر قرآنی دین در دو مورد استعمال شده است:
۱. هرگونه اعتقاد به قدرت غیبی، چه
حق باشد و چه
باطل : «
لکم دینکم و لی دین».
۲. خصوص ادیان الاهی:
ان الدین عندالله الاسلام.
در این بحث توجه ما به همان استعمال دوم دین است که خاص
ادیان الاهی و دارای سطوح و مراحل مختلفی است:
آنچه در علم الاهی و مشیت ربانی برای
هدایت انسان بهسوی رستگاری وجود دارد، دین نفس الامری است.
آنچه از سوی
خداوند متعال برای هدایت انسان بهسوی رستگاری بهواسطهی رسولان الاهی ارسال شده است،
دین مرسل را تشکیل میدهد.
دین نفس الامری واحد است:
چون افراد آدمی با تمام تفاوتهای ظاهری از گوهری مشترک برخوردارند، دین نفس الامری به همین گوهر مشترک نظر دارد.
دین مرسل متعدد است:
واقعیت تاریخی ادیان، به شهادت
تاریخ و
قرآن گواه صادقی بر تعدد ادیان مرسل به تعداد رسولان الاهی است. در اینجا مراد از رسول، نبی صاحب
شریعت و مامور به ابلاغ آن میباشد.
از آنجا که دین، برای اداره ی امور جامعهی انسانی و پرورش انسانهاست، هماهنگی قوانین و مقررات آن با نیاز واقعی جامعه و مناسب آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سیر جوهری انسان میزان حق بودن آن است.
پس تنها آن کس که انسان و
جهان را آفریده است، به انسان و جهان و ربط و پیوند این دو،
شناخت و آگاهی تمام داشته و در نتیجه از توان هدایت و
رهبری انسان برخوردار است. با این مقدمه دانسته میشود. دین حق، دینی است که عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل دینی است که از ناحیهی غیر خداوند تنظیم و مقرر شده باشد.
در
قرآن کریم از دین الاهی با عنوان اسلام یاد شده و دربارهی ثبات و دوام آن براهینی اقامه شده است.
برهان اولی که برای ثبات دین اقامه شده است، مبتنی بر مبدأ فاعلی دین است. این برهان از انضمام دو
آیه حاصل میشود. آیهی اول در سورهی شریفهی آلعمران است که میفرماید: «
ان الدین عندالله الاسلام»؛
یعنی تسلیم و انقیاد در برابر حق تنها دینی است که در نزد خداوند به رسمیت شناخته شده است. آیهی دوم در
سوره نحل است که میفرماید: «
ما عندکم ینفد و ما عندالله باق»؛
یعنی آنچه در نزد شماست فناپذیر و از بین رفتنی است. آنچه در نزد خداوند است، همیشگی و باقی است.
برهانی که از این دو آیه استفاده میشود، خلاصهاش این است که اسلام نزد خداوند است و آنچه در نزد خداوند است باقی است، پس اسلام باقی است.
برهان دوم مبتنی بر
فطرت انسانی است که مبدأ قابلی دین است، به این بیان که اسلام برای پرورش و شکوفایی فطرت انسانی نازل شده است و فطرت انسان امری ثابت و تغییرناپذیر است، پس دینی که برای
تربیت فطرت انسانها تنظیم میشود، ثابت و مشترک خواهد بود.
قرآن مجید در این مورد میفرماید: «
فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله»؛
یعنی چهرهی خویش را بر آیین و دین راست استوار دار، این فطرت الاهی است که آدمیان بر آن آفریده شدهاند و در
خلقت خداوند تبدیل و دگرگونی نیست.
خداوند سبحان از آن دین واحد که مورد توصیهی همهی
پیامبران اولوالعزم و مورد وفاق تمام شرایع الاهی است، به اینگونه یاد میفرماید:
«
شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما و صینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر علی المشرکین ما تدعوهم الیه الله یجتبی الیه من یشاء و یهدی الیه من ینیب»؛
یعنی خداوند دینی را برای شما تشریع نموده، که نوح ـ علیهالسلام ـ را به آن سفارش کرده است و آنچه را که بهسوی تو ای پیامبر
وحی نمودیم و به
ابراهیم و
موسی و عیسی ـ علیهمالسلام ـ سفارش کردیم، این است که دین خداوند را بر پا دارید و در آن
اختلاف و
تفرقه روا ندارید و آنچه تو به آن دعوت میکنی، بر مشرکان سنگین و گران میآید. خداوند هر کس را که مشیتش اقتضا کند، بهسوی خود برمیگزیند و هر کس را که به تضرع بهسوی او
دعا نماید، هدایت میکند.
نتیجهی ثبات و
وحدت دین الاهی این است که تفاوت ادیان الاهی هرگز در اصل دیانت که همان اسلام باشد، نیست؛ بلکه تفاوت در
مذاهب و شرایع است؛ زیرا اصل دین که همان مسئلهی
توحید، وحی، رسالت،
عصمت،
امامت،
عدالت،
برزخ،
قیامت و اموری از این قبیل است، همان خطوط کلی است که انسان براساس فطرت و سرشت الاهی خویش، مسیر،
هدف و حرکت خود را بر آن استوار میدارد، اما دستورات جزئی و فروع عملی، متناسب با ابعاد طبیعی و مادی آدمی و خصوصیات فردی و قومی افراد به مقتضای زمانها و مکانهای گوناگون تغییر مییابند.
در قرآن کریم تا آنجا که محور گفتار،
اصول دین یا خطوط کلی آن است،
سخن از تصدیق
انبیا نسبت به یکدیگر است:
«
مصدقاً لمابین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه»؛
قرآن کتابهای الاهی را که در پیش روی دارد، تصدیق کرده و مهیمن بر آنهاست.
اما آنجا که محور گفتار، فروع جزئی دین است،
سخن از تعدد، تبدیل،
تفسیر و
نسخ است:
«
لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجاً»
برای هر امت
شریعت و روش خاصی قرار دادیم.
شریعتهای گوناگون راههای مختلف و یا نسخههای متفاوتی هستند که هر یک به فراخور استعداد امم و به تناسب
مقام و شایستگی اولیا و انبیای آنها شکل میگیرند و کثرت آنها یا از ناحیهی ارائهی چهرههای گوناگون همان حقیقت واحد است که در طی اعصار و قرون یکی پس از دیگری ظهور مینماید و یا آنکه به بیان دقیقتر متناسب با مراتب فهم و ادراک بشر از آن رکن وثیق و اصل اصیل است.
چه اینکه وحی الاهی ریسمان واحد است که یک سوی آن در دست آدمیان و سوی دیگر آن نزد خداوند است و
انسان هرچند در این مسیر فراتر میرود، به ادراکی والاتر از آن نایل میگردد، بدون آنکه ادراک برین نافی ادراک پایین باشد و یا آنکه ادراک پایینی
حجاب دیدار مراتب برتر گردد.
این همان ریسمان الاهی است که خداوند به تمسک به آن فرمان داده است:
«
و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا»؛
یعنی همه به ریسمان الاهی چنگ زده و از تفرقه و جدایی پرهیز نمایید.
مراتب این ریسمان از الفاظ و حروف رایج در میان آدمیان آغاز میشود و تا به مقام «
دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی»
ادامه مییابد.
ازاینرو هرگاه کاملترین انسانها که خاتم انبیاست، با ظهور خود فتح این مقام را نوید دهد، دگرگونی و تفسیر و تبدیل و یا نسخ شرایع که رهآورد مقامات این مسیر است، به پایان میرسد و با ابلاغ شریعت این پیامبر است که خطاب نهایی نازل میشود:
«
الیوم اکملت لکم دینکم و اتمت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»؛
یعنی امروز دین را برای شما کامل کرده و
نعمت را بر شما تمام نموده و اسلام را بهعنوان
دین برای شما پسندیدم.
تصدیق قرآن نسبت به کتب دیگر انبیا که همراه با برتری و هیمنه آن است، بزرگترین خدمت را نسبت به آنها انجام داده است.
فقیه نامدار
شیعه، مرحوم کاشف الغطاء در این مورد میگوید: اگر رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و قرآن نمیبود، هرگز نامی از
مسیحیت و
یهود باقی نمیماند؛
زیرا تورات و
انجیل تحریف شده که خدای را در مصاف با یعقوب ـ علیهالسلام ـ وصف میکنند و انبیا ـ علیهمالسلام ـ را میگسار معرفی مینمایند و
زنان پاکدامن را در معرض اتهام قرار میدهند، هرگز توان بقا و دوام ندارند.
قرآن کریم همراه با نشر توحید، دامن تمام انبیا را از اینگونه اتهامها مبرا نمود و
ابراهیم خلیل و سایر انبیا ـ علیهمالسلام ـ را به عزت و عظمت ستود و
مریم عذرا علیهاالسلام را به طهارت و پاکی وصف نموده و دربارهی او فرموده:
«
ان الله اصطفاکِ و طهرکِ و اصطفاکِ علی نساء العالمین»؛
یعنی بهدرستی که خداوند تو را از لحاظ گوهر نفس برگزید و تو را پاک گردانید و بر
زنان عالم رجحان داده است.
پایگاه اسلام کوئست.