• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دفن دختران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دفن دختران، بزرگواری.

پرسش: دفن دختران نشانه بزرگواری است! آیا این عبارت، روایتی از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است؟!

پاسخ: تعبیر «دَفْنُ الْبَنَاتِ مِنَ الْمَکْرُمَاتِ»؛ دفن کردن دختران از بزرگواری است، در منابع معتبر به‌عنوان روایت نقل نشده و معدود کتاب‌هایی نیز که به نقل آن پرداخته‌اند، سندی برایش ذکر نکرده‌اند.
اگر این روایت را ـ بر فرض پذیرش ـ به این معنا بگیریم که زنده به گور کردن دختران امری نیکوست، این سخن با صریح آیات قرآن و تعالیم پیامبر منافات دارد و بدیهی و قطعی است که چنین سخنی از حضرتشان صادر نشده است. البته معانی دیگری برای آن وجود دارد که در پاسخ تفصیلی ذکر شده است.




مطلبی در برخی منابع دینی وجود دارد که کم‌تر تصدیقی را به همراه خود داشته و عموماً با انکار همراه می‌شود. این گفتار عبارت است از: «دَفْنُ الْبَنَاتِ مِنَ الْمَکْرُمَاتِ؛ دفن کردن دختران از بزرگواری است». قبل از بحث پیرامون محتوای آن لازم است، در سند آن دقت نماییم.




۲.۱ - أ. منابع شیعه

منابع اصلی شیعه این روایت را نقل نکرده‌اند. حتی علامه مجلسی در کتاب خود این حدیث را از اهل سنت نقل کرده و آ ن‌ را در زمره روایات طردشده و باطل قرار می‌دهد.

با این حال تعداد انگشت‌شماری از منابع شیعی این روایت را نقل کرده‌اند
[۲] قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محقق، مصحح، حسینی أرموی (محدث)، جلال‌الدین، ص ۸۲، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
که البته هیچ یک سندی برای آن ذکر نمی‌کنند. یکی از این‌ها، این روایت را این‌گونه آورده است:

۲.۱.۱ - بیان یک روایت

امام علیه‌السلام: «دختران، گرفتاری و پسران نعمت هستند؛ همانا خداوند بهشت را در مقابل گرفتاری خواهد داد و نه در مقابل نعمت؛ همانا از نعمت‌های خداوند بقای فرزندان پسر است و مرگ دختران نیز از نعمت‌هاست؛ به جهت گفتار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله: «فَدَفْنُ الْبَنَاتِ مِنَ الْمَکْرُمَاتِ».
[۳] شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۰۵، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.

این روایت نیز مانند روایت اصلی دارای هیچ سندی نبوده و قابل اعتنا نیست.

۲.۱.۲ - نتیجه

در نهایت می‌توان اذعان داشت که این روایت به جهت سندی قابل اعتنا نمی‌باشد.

۲.۲ - ب. منابع اهل سنت

اهل‌سنت نیز در منابع اصلی خود (صحاح سته) این روایت را نقل نکرده‌اند و تنها تعدادی از منابع دیگر از ابن‌ عباس این مطلب را ذکر کرده‌اند؛ زمانی که رقیه دختر پیامبر رحلت فرمود، پیامبر عزادار بوده و فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ دَفْنُ الْبَنَاتِ مِنَ الْمَکْرُمَاتِ».
[۴] ابن المقرئ، محمد بن إبراهیم، المعجم، تحقیق، أبی عبدالحمن عادل بن سعد، ج ۱، ص ۱۴۶، ریاض، مکتبة الرشد، الطبعة الأولی، ۱۴۱۹ ه.
[۵] القضاعی المصری، محمد بن سلامة، مسند الشهاب، محقق، حمدی بن عبد المجید السلفی، ج ۱، ص ۱۷۲، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۷ ق
[۶] سلیمان بن أحمد، الطبرانی، مسند الشامیین، محقق، حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج ۳، ص ۳۲۴، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الأولی، ۱۴۰۵ ق.


البته برخی محققان اهل سنت نیز اشاراتی به ضعف سند و خبر واحد بودن آن، داشته‌اند.
[۷] أبوالقاسم الطبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، محقق:طارق بن عوض الله، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج ۲، ص ۲۷۲، القاهرة، دار الحرمین، بی‌تا.



اگر این روایت را به این معنا بگیریم که زنده به گور کردن دختران امری نیکوست، این ظاهر با صریح آیات قرآن منافات دارد:

۳.۱ - آیه ۵۸ و ۵۹ سوره نحل

«در‌حالی‌که هر‌گاه به یکی از آن‌ها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه می‌شود و به‌شدت خشمگین می‌گردد • به خاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری می‌گردد (و نمی‌داند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می‌کنند!».

علاوه بر آیات قرآن و روایات، این حکم با اصول اولیه عقلی و انسانی نیز منافات دارد.


بنا بر این روایت مورد بحث ـ بر فرض قبول ـ بر زنده به گور کردن دختران دلالتی نخواهد داشت؛ بلکه معانی دیگری برای آن قابل تصور است که در ذیل به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - اول

یکی از عالمان اهل سنت، این روایت را این‌گونه نقل کرده است: «مِن فقرات أهل الجاهلیة: دَفْنُ الْبَنَاتِ مِنَ الْمَکْرُمَاتِ».
[۹] ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ۱۴، ص ۷۱، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.


از این تعبیر می‌توان استفاده کرد که این روایت در بیان انتقاد از اعتقادات عصر جاهلی بوده است و نه توصیه‌ای از جانب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله.

۴.۲ - دوم

برخی در بیان معانی این روایت، گفتارهای تأمل‌برانگیزی دارند:

ــ «دفن کردن دخترها، از صفاتی است که خداوند به‌وسیله آن‌ها پدران را تکریم می‌کند؛ همانا بهترین داماد، قبر است؛ زیرا دختر عورت و ناموس انسان است، ضعیف است، مستقل نیست، خرجش بسیار است، برای انسان خجالت می‌آورد و بدخواهان را به سمت خانه انسان جلب می‌کند»؛
[۱۰] زین الدین محمد، الحدادی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج ۳، ص ۵۳۳، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، الطبعة الأولی، ۱۳۵۶ق.


ــ «در گور کردن دختران از کَرَم است؛ زیراکه به سبب ایشان غم و اندوه و رنج و مشقت بیش‌تر بود (و با مرگ آن‌ها این رنج از بین رفته است)»؛
[۱۱] شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، ص ۸۲.


و برخی عبارات دیگر که در ذیل این روایت ذکر شده‌اند.
[۱۲] . نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق، عمیرات، شیخ زکریا، ج ۱، ص ۲۸۳، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۶ق؛ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ۱، ص ۲۷۵، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.


اگر واقعا این نوع گفتارها را از افراد دوران جاهلیت نقل می‌کردیم، هضم ارتباط گفتار و گوینده آن برای ما باورپذیرتر بود تا این‌که افرادی با تفکر اسلامی چنین عقایدی را بگویند. این نوع نگاه را مقایسه کنید با آیات و روایاتی در این موضوع:

۴.۲.۱ - نکته

«مردی خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و به شخصی که در حضور حضرت بود خبری رساند. مرد از شنیدن خبر رنگش دگرگون شد، رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به وی گفت: تو را چه شد؟ آن مرد گفت: یا رسول الله خیر است، حضرت فرمود: به من بگو چه شده؟ عرض کرد: از خانه که بیرون می‌آمدم همسرم درد زاییدن داشت. اکنون خبردار شدم که دختری زاییده است (ناراحت شدم از این‌که او دختر است) رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: (الْأَرْضُ‌ تُقِلُّهَا وَ السَّمَاءُ تُظِلُّهَا وَ اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَ هِیَ رَیْحَانَةٌ تَشَمُّهَا) سنگینیش بر گرده زمین است، و زیر سایه آسمان خدا زندگی خواهد کرد. و خداوند روزی او را خواهد داد، (پس ناراحتی برای چیست) او خود شاخه گلی است که او را می‌بویی».

۴.۳ - سوم

می‌توان این عبارت یا روایت را ـ با فرض احتمالی پذیرش آن ـ به این معنا دانست: اگر انسان فرزند دختر خود را (در عین وابستگی بسیار میان پدر و دختر) که مرده است دفن کند و در‌عین‌حال بر این مرگ، صبر و بردباری داشته باشد، در نزد خداوند مأجور و بزرگوار خواهد بود و این نوع برخورد با مرگ دختر مورد رضایت خداوند نیز است.


۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۲. قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محقق، مصحح، حسینی أرموی (محدث)، جلال‌الدین، ص ۸۲، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
۳. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۰۵، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
۴. ابن المقرئ، محمد بن إبراهیم، المعجم، تحقیق، أبی عبدالحمن عادل بن سعد، ج ۱، ص ۱۴۶، ریاض، مکتبة الرشد، الطبعة الأولی، ۱۴۱۹ ه.
۵. القضاعی المصری، محمد بن سلامة، مسند الشهاب، محقق، حمدی بن عبد المجید السلفی، ج ۱، ص ۱۷۲، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الثانیة، ۱۴۰۷ ق
۶. سلیمان بن أحمد، الطبرانی، مسند الشامیین، محقق، حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج ۳، ص ۳۲۴، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الأولی، ۱۴۰۵ ق.
۷. أبوالقاسم الطبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، محقق:طارق بن عوض الله، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج ۲، ص ۲۷۲، القاهرة، دار الحرمین، بی‌تا.
۸. نحل (۱۶)، آیه ۵۸ و ۵۹.    
۹. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ۱۴، ص ۷۱، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا.
۱۰. زین الدین محمد، الحدادی، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج ۳، ص ۵۳۳، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، الطبعة الأولی، ۱۳۵۶ق.
۱۱. شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، ص ۸۲.
۱۲. . نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق، عمیرات، شیخ زکریا، ج ۱، ص ۲۸۳، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۶ق؛ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج ۱، ص ۲۷۵، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
۱۳. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، ج ۳، ص ۴۸۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۵ ۶، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار