خواستگاری مرد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خواستگاری، مرد، زن، غریزه، زیبایی، حکمت، امتحان الهی.
پرسش: چرا در امر ازدواج آقایان انتخاب میکنند و خانمها انتخاب میشوند و زیبایی زن تقریباً ملاک تمام آقایان میباشد؟ حدیثی از پیامبر است که زن باید زیبا باشد و آسانزا باشد، حال گناه زن چیست که همانند مرد، مخلوق خداوند است و زیبایی آن حتمی نیست؟
پاسخ:
خواستگاری مرد از
زن بر طبق طبیعت
خلقت است؛ زیرا مرد به عنوان جنس
مذکر همیشه خواهان است و زن خواسته.
از قدیم الایام مردان، به عنوان خواستگاری نزد
زنان میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میکردهاند، این از بزرگترین، عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است.
طبیعت، مرد را مظهر طلب و
عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب و معشوق بودن.
آفرینش، زن را گل، مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است.
غریزه مرد با نیاز و طلب، و غریزه زن با ناز، جلوه و
حیا و کرشمه همراه است.
خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد برود. به جهت اینکه برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود؛ ولی برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد، قابل تحمل نیست که مردی را به همسری
دعوت کند و جواب رد بشنود.
جواب رد، آسیب شدید روحی و روانی به دختر خواهد زد و این به جهت ویژگیهای روحی زن میباشد.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف میگوید: حیا و خودداری ظریفانه زن از اینکه به دنبال مرد برود، غریزی نیست؛ بلکه
زنان این را دلیل
عزت و احترام خود میدانند. این
عمل اختصاص به جنس بشر ندارد و در
حیوانات هم اینگونه است که این مأموریت به جنس نر داده شده که خود را نیازمند و طالب جنس
ماده نشان دهد.
در خواستگاری اینطور نیست که زن مجبور باشد، باید واقعبین بود. آیا او مثل مدیری نیست که با توجه به ملاکهای خود دست به گزینش میزند؛ یعنی در واقع این دختر است که از بین افراد زیاد یکی را میپسندد و بقیه چشم به انتخاب او دوختهاند.
این رسم دیرینه، یک تدبیر ظریف و عاقلانه و حکیمانه است، که مرد مظهر طلب و نیاز، و زن مظهر مطلوبیت قرار داده شده است. این یک امتیاز طبیعی است که به زن داده شده و نوعی
تکلیف طبیعی است که به دوش مرد گذاشته شده است. احساساتِ مرد نیازآمیز و احساسات زن نازخیز است. این شیوه، نشان از شأن و منزلت برای زن میباشد.
در داستان آدم و حوا (علیهماالسّلام)،
آدم (علیهالسلام) از حوا
خواستگاری کرد.
و این رسم از همان زمان به عنوان یک
سنت حسنه به یادگار گذاشته شد.
البته در صدر
اسلام،
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) وقتی به خصوصیات ایمانی و اخلاقی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پی برد، به آن بزرگوار پیشنهاد ازدواج داد؛ لذا اگر
خانواده دختری، خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری یک پسر را پسندیدند و او را شایسته همسری برای دخترشان تشخیص دادند، میتوان غیر مستقیم با واسطه یک شخص متدین و مطمئن و رازدار از خانواده پسر درخواست نمود که برای این امر
مقدس و خیر اقدام نمایند. از نظر عرف جامعه و فرهنگ ایرانی اقدام به خواستگاری از طرف دختر به صورت مستقیم چندان پسندیده نیست.
قابل تذکر است که از نظر شرعی خواستگاری از طرف دختر منع شرعی ندارد؛ البته ازدواج دختر باکره باید با
اذن ولی باشد. در چند فتوای
فقها در این مسئله اندکی با هم تفاوت دارد که لازم است به رساله عملیه مراجع نگاه شود؛ مثلاً
آیتالله بهجت میفرماید: اظهر استقلال دختر است.
بخش دوم: چرا تمام آقایان، زیبایی زن را ملاک قرار میدهند؟
بدیهی است که تمام
مردان اینگونه نیستند که به زیبایی، بیش از اندازه آن اهمیت بدهند و تنها ملاک انتخاب آنها، وجود
زیبایی در دختر باشد. زیبایی در کنار وجود سایر شرایط و کمالات مطلوب و پسندیده است. زیبایی،
ارزش و کمال ذاتی در انتخاب همسر محسوب نمیشود و تنها یک امتیازی است که در ایجاد نشاط خانواده مؤثر است. البته خانم نیز هنگام خواستگاری به مرد نگاه میکند و زیبایی او را در کنار شرایط دیگر در نظر میگیرد (معدل تناسبها ملاک است).
با توجه به سخنان
معصومین (علیهمالسّلام) روشن میشود که جمال و زیبایی به تنهایی نمیتواند ملاک خوبی برای انتخاب همسری شایسته باشد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآلهوسلم) میفرماید: «کسی که با زنی فقط به خاطر زیبایی و جمال او
ازدواج کند، چیزی از آن زیبایی نمیبیند، بر شما باد با کسانی که دیندارند، ازدواج کنید. از ازدواج با زنان زیبایی که
اصالت خانوادگی ندارند، بپرهیزید».
زیبایی چیست؟ برای اینکه مطلب روشنتر شود، اقسام زیبایی را بیان میکنیم:
پایینترین مراتب هستی، موجودات حسّی هستند. زیبایی آنها هم، پایینترین خواهد بود. از طرف دیگر، زیبایی ظاهری، امر نسبی است و هر کسی نسبت به عدهای زیبا و نسبت به عده دیگر زشت است. اگر کسی خود را با سیاهان آفریقایی مقایسه کند، نسبت به آنها حور بهشتی نخواهد بود؟ لابد قصه
عشق مجنون به لیلی را شنیدهاید. میگویند لیلی بسیار زشت بود؛ ولی مجنون را
عاشق خود کرده بود. کسی به مجنون گفت: مجنون! دست از این کنیزک زشتروی بردار تا من یک
کنیز زیبارو به تو بدهم که
ارزش عاشقی را داشته باشد؛ مجنون گفت: اگر به گوشه چشم نشینی ××× زیبایی لیلی نبینی
بنابراین باید دید که چه کسی، چگونه به فرد مقابل نگاه میکند و او را با چه کسی مقایسه میکند. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. پس زیبایی ظاهری، امری نسبی و زوالپذیر است. (یعنی کسی که تنها ملاکش زیبایی ظاهری باشد،
زندگی زناشوییاش دوام ندارد؛ چون زیباتر از همسر نیز وجود دارد که پس از ازدواج او به خاطر
هوس دنبال برتر است و دیگر اینکه زیبایی ظاهری نیز روزی به
پیری و شکستگی میگراید و آن فرد نسبت به او، آن
علاقه را از دست میدهد.)
برترین حالت
انسان، گرایش به زیبایی عقلی و معنوی است. وجود کمالات و شایستگیهای فرد، از او شخصیتی ممتاز و قابل ستایش میسازد. جاذبههای معنوی و انسانی لایق
عشق و
محبت است و نه جاذبههای ظاهری. (عشقهایی کز پی رنگی بود = عشق نبود عاقبت ننگی بود) برای علاقهها و دوستیها باید معیار عقلی و معنوی جستوجو کرد. بسیار در اشتباهاند جوانانی که برای جاذبههای ظاهری با هم پیوند ازدواج میبندند. بیچارگی مرد، هنگامی است که بدون توجه به اصالتهای خانوادگی و معیارهای انسانی و اخلاقی، فقط برای
آب و رنگ و خط و خال ظاهری به خواستگاری دختری میشتابد.
آیا اصل، ازدواج است یا زیبایی؟ آیا ازدواج، برای زیبایی است یا زیبایی برای ازدواج؟ آیا پسر و دختری که از زیبایی بهره کمی دارد، نباید ازدواج کند؟
اینکه دست
خلقت یکی را زیبا و دیگری را زشت و فردی را متوسط آفریده است، این تفاوت هم مثل تمام اختلافات و تفاوتهای دیگر در افراد بشر نشان از
حکمت و مصلحتی است که خداوند به آن آگاه است و برای
امتحان بشر میباشد. هر کسی در خود، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که دیگری آن را ندارد. ازدواج برای تکامل زوجین است. باید به مسائل و واقعیات با نگاه حقیقتبین نظر کنیم. اگر اینگونه باشد که زیبایی ملاک ازدواج موفق باشد، باید تمام زیبارویان ازدواجهای موفقی داشته باشند و دیگران در ازدواج شکست خورده باشند و حال آنکه واقعیتهای خارجی و عینی جامعه غیر از این است. اگر پسری
فقیر است، دختر فقیر هم کم نیست و بالعکس. اگر دختری از زیبایی بهره دارد، در پسران هم اینگونه هست؛ لذا نباید نگران اینگونه مسائل بود و باید به دنبال همشأن و همکفو بود. آنچه که مهم است،
صبر و
توکل به خدا و ناامید نشدن از الکاف الهی میباشد؛ که او ارحم الراحیم و گشایشگر مشکلات است.
به روایت زیر توجه کنید:
مردی از
امام باقر (علیهالسلام) سؤالی کرد. مرد مسلمانی، زن زیبایی را دیده است و مجذوب او شده است؛ ولی آن
زن دیوانه و عقلش ناقص است، آیا او را به عنوان همسر انتخاب کند؟ امام فرمودند: خیر.
با توجه به بیان
امام (علیهالسلام) سلامت عقلی و وجود کمالات و فضایل اخلاقی، خیلی مهمتر از زیبایی ظاهری است.
۱. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، نشر رجاء، چاپ دوم، ۱۳۷۱ ش.
۲. مطهری، مرتضی، نظام حقوقی زن در اسلام، صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۶۹ ش.
۳. امینی، ابراهیم، انتخاب همسر، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خواستگاری مرد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۶/۲۲.