خواستگار نداشتن و جبر زندگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دختر،
ازدواج،
جبر،
اختیار، زندگی،
خواستگار.
پرسش: من تا به حال خواستگاری نداشتم و فهمیدم زندگی جبر است. چه کنم تا از ملال و بی ایمانی و نگاههای ترحم برانگیز و سرزنش بار دیگران خلاص شوم؟
پاسخ: نخست باید ببینیم که هدف از آفرینش انسان چیست که اگر جای آن در زندگی خالی بود معنایش این است که زندگی ما عبث و بیهوده خواهد بود.
در تاریخ زندگی بشر نمونههایی از انسانهای والا سراغ داریم که توانستند مدارج عالیه کمالات را طی نموده و قلههای انسانیت را فتح نمایند با اینکه ازدواج نکردند، و ما در پاسخ تفصیلی به چند نمونۀ آن اشاره کردیم.
دنیا بر اساس
قانون علیت (علت و معلول) استوار است؛ یعنی مثلاً اگر کسی سنگی را پرت کرده و به پیشانی کسی بزند طبعاً پیشانی او میشکند در این جا نمیشود طبیعت، روزگار، و. . . را مقصر دانست.
دو ماه دیگر سی و یک سالم میشود و هنوز حتی یک خواستگار هم نداشتم و به همین دلیل فوق العاده عصبی و سرخورده شده و صادقانه بگویم
دین و
ایمان خود را از دست دادم؛ چون فهمیدم زندگی جبر مطلق است نه اختیار چون اختیار نداشتم آن گونه که میخواهم زندگیم را بسازم. از زندگی بیزارم و گاهی آن قدر از تنهایی و نیاز خسته میشوم که اگر جرات داشتم خودم را بارها کشته بودم. این جا سن ازدواج پایین است و مورد سرزنش و حقارت اطرافیان قرار گرفتم و کاش اختیار مرگم دست خودم بود. با وجود تنهایی مطلقی که بعد از مرگ پدر و مادرم دارم و خواهران متاهل من آن را درک نمیکنند واقعاً زندگی سختی از لحاظ عاطفی میگذرانم. چه کنم تا از ملال و بیایمانی و نگاههای ترحم برانگیز و گاهی سرزنش بار آنهایی خلاص بشوم که فکر میکنند من سخت گیرم و نمیدانند که اصلاً موقعیتی نداشتم.
برای دستیابی به پاسخی مبرهن بیان چند نکته ضروری به نظر میرسد.
۱. نخست باید ببینیم که هدف از آفرینش انسان چیست که اگر جای آن در زندگی خالی بود معنایش این است که زندگی ما عبث و بیهوده خواهد بود.
۲. در تاریخ زندگی بشر نمونههایی از انسانهای والا سراغ داریم که توانستند مدارج عالیه کمالات را طی نموده و قلههای انسانیت را فتح نمایند با اینکه ازدواج نکردند، و ما در پاسخ تفصیلی به چند نمونۀ آن اشاره کردیم.
۳. دنیا بر اساس
قانون علیت (علت و معلول) استوار است؛ یعنی مثلاً اگر کسی سنگی را پرت کرده و به پیشانی کسی بزند طبعاً پیشانی او میشکند در این جا نمیشود طبیعت، روزگار، و. . . را مقصر دانست، بلکه این
سنت الاهی و قانون طبیعت است و همه با اختیار هستند و در قبال کارهای خود باید پاسخگو باشند.
در بسیاری از مواقع، اجتماع یا خانواده یا مدرسه یا
پدر و
مادر یا. . . به دلیل برخی از آداب و رسوم و سنتهای غلط و یا کم کاری، مانع رشد و یا انحراف بچّهها میشوند که هیچ ربطی به
دین و
شریعت ندارد، بنابر این نباید اینها را به حساب دین گذاشت.
به نظر ما دختران باید با حفظ
عفت و کرامت اما با لباس مناسب در مجالس و
نماز جمعه شرکت کنند و یا حتی با کمی آرایش و لباس زینتی در مجالس زنانه حاضر شوند که این خود باعث معرفی آنان به دیگران شده و سبب میشود که زنان یا دختران دیگری که ایشان را میبینند برای بستگان پسر خود مناسب دیده و اسباب ازدواج آنان را فراهم آورند.
و در مورد نگاه نامهربان و معنا دار دیگران، اگر بتوانیم با بندگی و اطاعت نگاه و توجه خدا را به خود جلب کنیم و بندۀ خوب خدا باشیم و بر او توکل کنیم دیگر هیچ اهمیتی به نگاههای معنا دار دیگران نخواهیم داد.
البته با توجه به این که هیچ اطلاعاتی از شخص شما و خانواده و محیط زندگی شما نداریم تنها به نکات مهم و کلی که برگرفته از آموزههای اسلامی است بسنده میکنیم.
برای دست یابی به پاسخی محکم و مبرهن بیان چند نکته ضروری به نظر میرسد.
نخست باید ببینیم که هدف از آفرینش انسان چیست که اگر جای آن در زندگی خالی بود معنایش این است که زندگی ما عبث و بیهوده خواهد بود.
شکی نیست که ازدواج نقش اساسی و کلیدی در زندگی انسان دارد، اما باید باور کنیم که تمام هدف آفرینش، ازدواج نیست؛ یعنی این گونه نیست که اگر کسی در زندگی ازدواج نکرد پس
سعادت دنیا و آخرتش را از دست داده باشد، بلکه ممکن است کسی ازدواج نکرده باشد اما به کمالات رسیده باشد بنابر این تعبیراتی که شما به کار بردید با آموزههای دینی ما سازگار نیست، بلکه بندۀ مؤمن همواره باید خشنود و راضی باشد.
ما در تاریخ زندگی بشر نمونههایی از انسانهای والا و مترقی سراغ داریم که توانستند مدارج عالیه کمالات را طی نموده و قلههای انسانیت را فتح نمایند با اینکه ازدواج نکردند، که به چند نمونۀ آن اشاره میکنیم.
حضرت عیسی (علیهالسلام)؛ با توجه به این که یکی از پیامبران صاحب شریعت و اولوا العزم است، اما تا آخر عمر مجرد بوده و ازدواج نکرده است.
حضرت مریم؛
قرآن در این باره میفرماید: مریم گفت: ای پروردگار من، چگونه مرا فرزندی باشد، در حالی که بشری به من دست نزده است؟ گفت: بدینسان که خدا هر چه بخواهد میآفریند. چون اراده چیزی کند به او گوید موجود شو، پس موجود میشود.
اما در عین حال مشاهده میکنیم که مریم با این که زن است و کسی هم با او تماسی نداشته، اما به مقاماتی رسیده که بسیاری از مردان توان رسیدن به آن را ندارند.
قرآن میفرماید: و هر وقت که
زکریا به محراب نزد او میرفت، پیش او خوردنی مییافت. میگفت: ای مریم، اینها برای تو از کجا میرسد؟ مریم میگفت: از جانب خدا؛ زیرا او هر کس را که بخواهد بیحساب روزی میدهد.
حضرت یحیی؛ مرحوم
قطب راوندی در الخرائج و الجرائح میگوید: به حضرت یحیی بن زکریا (علیهالسّلام) در کودکی «حکم» عطا شد. و او پیوسته میگریست بیآنکه گناهی کرده باشد و همیشه روزه میگرفت و ازدواج نکرد.
حضرت معصومه؛ نه تنها حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) ازدواج نکرد، بلکه هیچ یک از دختران
امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) ازدواج نکردند.
حالا علت این ازدواج نکردن هرچه که باشد (وجود اختناق شدید هارونی و مامونی یا زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (علیهالسّلام) و سرانجام شهادت او یا. . . ) نکته این جا است که هرگز از آن بانوی بزرگوار نقل نشده که وی از این جهت خدا یا روزگار و یا از کسی دیگر گله یا نگرانی داشته باشد.
در تاریخ معاصر ما نیز زنان مؤمنی بودند با این که ازدواج نکردند، اما به درجۀ بالای معرفت و کمال رسیده و در زمینههای اجتماعی فرهنگی و سیاسی به مردم خدمت نمودند که از جمله آنان شهید آمنه صدر (بنت الهدی) خواهر شهید
محمد باقر صدر است که هنگام شهادت حدود ۴۵ سال داشت امّا ازدواج نکرده بود.
گفتنی است ما در این جا در صدد بیان فضیلتی برای ازدواج نکردن نیستیم؛ چرا که ازدواج، قانون
فطرت و طبیعت است و قوام نسل بر آن بستگی دارد، بلکه به این نکته اصرار میورزیم که اگر کسی ازدواج نکرد این گونه نیست که راه
سعادت بر او بسته باشد، بلکه ممکن است کسی ازدواج نکرده باشد، امّا نردبان ترقی و کمال را پیموده و به سعادت دنیا و آخرت نائل شود.
دنیا بر اساس قوانین علیت (علت و معلول) استوار است؛ یعنی مثلاً اگر کسی سنگی را پرت کرده و به پیشانی کسی بزند طبعاً پیشانی او میشکند در این جا نمیشود طبیعت، روزگار، و. . . را مقصر دانست، بلکه این
سنت الاهی و قانون طبیعت است.
در بسیاری از مواقع، اجتماع یا خانواده یا مدرسه یا
پدر و
مادر یا. . . به دلیل برخی از آداب و رسوم و سنتهای غلط و. . . ، انحراف یا مشکلاتی را برای بچهها پدید میآورد، یا موانعی برای رشد آنها فراهم میسازد که هیچ ربطی به
دین و
شریعت ندارد، بنابر این نباید اینها را به حساب دین گذاشت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم.
الف. اگر به دلیل تعصب غلط برخی از والدین، دخترشان را به مدرسه نفرستادند که این باعث رکود و عقب ماندگی علمی این فرزند از جامعه و دوستانش شد، آیا این بر عهدۀ دین و متولّیان آن است؟
ب. اگر بچهای که بسیار به کارهای فنی و مهندسی مشتاق است، اما پدر و مادرش فقط به صرف این که پسر عمو یا دختر خالهاش در رشتۀ پزشکی قبول شده او را وادار به انتخاب آن رشته نمایند که موجب عدم موفقیت او در آن رشته غیر مورد علاقهاش شود تقصیر این عدم موفقیت بر عهدۀ چه کسی است؟
ج. اگر جوانی در محیط بیرون از منزل در محله یا مدرسهاش به دلیل دوستی با نااهلان معتاد شده باشد آیا گناه این بر عهدۀ
جبر و خدا است؟
بنابر این ما در بسیاری از امور باید حساب
خدا را از
خلق جدا کنیم و این گونه نیست که در دنیا جبر حاکم باشد و کسی در قبال اعمالش مسئول نباشد.
د. اسلام یک دین میانه است که پیروانش را در تمام امور از
افراط و
تفریط بر حذر داشته است در مورد دختران نیز به همین نحو است که از یک طرف باید از عرضۀ دختران به دیگران جلوگیری نمود و از طرف دیگر نیز نباید به بهانۀ
غیرت و حفظ ناموس از هرگونه تماس دختر با دیگران حتّی محرم و معاشرت با زنان دیگر جلوگیری نماییم؛ به عنوان نمونه چه اشکالی دارد که دختران با حفظ
حجاب و
عفت و کرامت اما با لباس روشن و مناسب در مراسم، مجالس و
نماز جمعه شرکت کنند و یا حتی با کمی آرایش و لباس زینتی در مجالس زنانه حاضر شوند که این خود باعث معرفی آنان به دیگران شده و سبب میشود که زنان یا دختران دیگری که آنان را میبینند برای بستگان پسر خود مناسب دیده و اسباب ازدواج آنان را فراهم آورند.
حالا اگر دختری با انزوا و گوشه نشینی یا با لباسهای غیر مناسب و. . . (حالا خواستۀ خودش باشد یا دیگران) موجبات عدم اقبال دیگران نسبت به خود را فراهم نمود آیا موجب میشود زندگی جبر باشد؟
در مورد نگاه نامهربان و معنا دار دیگران، اگر بتوانیم با بندگی و اطاعت نگاه و توجه خدا را به خود جلب کنیم و بندۀ خوب خدا باشیم و بر او توکل کنیم دیگر هیچ اهمیتی به نگاههای معنا دار دیگران نخواهیم داد. «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛
و هر که بر خدا
توکل کند، خدا او را کافی است. خدا کار خود را به اجرا میرساند و هر چیز را اندازهای قرار داده است.»
شما نباید ناامید شوید؛ زیرا که یاس مورد پسند نیست، «وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ؛
و از رحمت خدا مایوس مشوید، زیرا تنها کافران از رحمت خدا مایوس میشوند.» بلکه همواره به رحمت و فضل الاهی امیدوار باشید در ضمن برای گشایش این امر دعایی وارد شده که امید است با خواندن آن به خواستههایتان دست یابید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «خواستگار نداشتن و جبر زندگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۶.