• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت عزاداری امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عزاداری بر امام حسین (عليهم السلام)، فلسفه عزاداری.

پرسش: فلسفه عزاداري امام حسين (عليه‌السلام) چيست؟

پاسخ: در روایات سفارش به عزاداری و گریه در مصیبت اهل‌ بیت (علیهم‌السلام)، مخصوصاً امام حسین (علیه‌السلام) تأکید فراوانی شده است و از آن‌جایی که معصومین (علیهم‌السلام)، انسان را به ‌کار بیهوده دعوت و امر نمی‌کنند، مسلماً عزاداری بر حضرات معصومین فلسفه‌های سازنده و تربیتی متعددی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: ۱. حفظ مکتب و شریعت؛ ۲. پیوند عاطفی بین امت و الگوهای راستین؛ ۳. آشنا شدن توده‌ها با معارف دینی؛ ۴. پالایش روح و تزکیه نفس؛ ۵. اعلام وفاداری نسبت به مظلوم؛ ۶. مبارزه با سیاست اسلام‌زدایی بنی‌امیه؛ ۷. وحدت هماهنگی میان امت اسلامی.



زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، که الهام‌بخش روح انقلابی و ستم‌ستیزی است؛ یعنی احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت‌کننده و پرورش‌دهنده روح حماسه و ایثار است.
عزاداری برای اهل بیت (علیهم‌السلام) موجب احیای یاد و نام آن‌ها و در کنار آن فرهنگ و مکتب و هدف آنان است. به‌ عبارت دیگر، در شکل یک پیوند روحی راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگی پایداری بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار می‌سازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمی‌تواند بین آنان جدایی افکند. همین مسئله موجب نفوذناپذیری امت از تأثیرات و انحرافات دشمنان می‌گردد و مکتب را هم‌چنان سالم نگه می‌دارد و یا تحریفات و اعوجاجات را به حداقل می‌رساند؛ از همین روست که استعمارگران برای نابودی ملل اسلامی می‌کوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلامی قطع نمایند تا با ایجاد این خلأ زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. این‌ها از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد.

۱.۱ - دیدگاه امام خمینی

امام خمینی (قدس‌سره) می‌فرماید: روضه سیدالشهداء (علیه‌السلام) برای حفظ مکتب سیدالشهداء (علیه‌السلام) است، حرف سیدالشهداء (علیه‌السلام) حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیدالشهداء (علیه‌السلام) آورده است و سیدالشهداء (علیه‌السلام) را این‌ گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبت‌ها و داد و قال‌ها حفظ کرده است.

و در جای دیگر می‌فرماید: شاید غرب‌زده‌ها به ما می‌گویند که ملت گریه! و شاید خودی‌ها نمی‌توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج می‌کند. برای یک مقصد اسلامی، مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهداء (علیه‌السلام) و اَجر ببرند (البته که هست) و دیگران را از اجر فردی نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‌اش کشیده‌اند که تا آخر باشد.


عزاداری نوعی پیوند محکم عاطفی با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهری: «گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست؛ یعنی این تحول روحانی که در جلسات عزاداری ایجاد می‌شود، زمینه را برای تحولات اجتماعی فراهم ساخته و در واقع زمینه را برای حفظ آرمان‌های حضرت و پیاده کردن آن فراهم می‌سازد؛ چنان‌که امام راحل می‌فرمود: ما هر چه داریم از محرم و عاشورا داریم. انقلاب اسلامی ایران و هشت سال دفاع سرفرازانه و پیروزمند ارتباط مستقیمی با مجالس سوگواری و عزاداری دارد؛ و در طول تاریخ نیز شیعیان با همین مجالس عزاداری، توانسته‌اند هویت جمعی خود را حفظ، و در برابر ظالمان و فاسدان ایستادگی کنند.


اقامه مجالس دینی و عزاداری در سطح وسیع جامعه و ملت‌های اسلامی سبب آشنا شدن توده‌ها با معارف دینی می‌شود.


گریه بر امام حسین (علیه‌السلام) و حزن و‌ اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونی گشته و به ‌دنبال آن عامل رشد روحانی انسان می‌گردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزدیکی آدمی را به خدا فراهم می‌سازد.


اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم: در مجالس عزاداری با توجه به شعار حماسه‌آفرین امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا که فرمود:
«فانّی لا اری الموت الا سعادة ولا الحیاة مع الظالمین الا برماً».
مردم از طرفی با انعقاد پیمان ناگسستنی با مظلومی که مرگ در راه عقیده را سعادت و سازش با ستمگر را مایه ننگ می‌داند وفاداری خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بی‌امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام می‌کنند و همین وفاداری‌هاست که ملت‌ها را در برابر طمع استعمارگران بیمه می‌کند و راه نفوذ استثماری را برای همیشه مسدود می‌سازد.


و از سوی دیگر، نفرت خود را با سیاست اسلام‌زدایی دودمان ننگین بنی‌امیه که با نسبت دروغ به پیامبر گرامی احادیثی را در راستای سرکوبی نهضت‌ها و قیام مردم در برابر حکومت ستمگران، جعل و در میان مردم منتشر ساخته‌اند، ابراز می‌دارند.

و حدیثی را که از قول خلیفه دوم نقل می‌کنند که گفته است:
«فاطع الامام وان کان عبداً حبشیّاً، ان ضربک فاصبر، وان امرک بامر فاصبر، وان حرَمَک فاصبر، وان ظلمک فاصبر، وان امرک بامر ینقص دینک فقل: سمع وطاعة، دمی دون دینی». در برابر رهبر جامعه اگر چه اجنبی هم باشد، فرمان‌بردار باش، اگر در حق شما ستم روا داشت صبر کنید، اگر دستور ناروا صادر کرد، تحمل نمایید و اگر شما را از حق مسلم خود محروم ساخت بردباری کنید و اگر فرمان ضد دینی داد بدون چون و چرا اجرا نمایید و دین خود را فدای جان خویش گردانید.

و از همه مهم‌تر این‌که در روایتی به دروغ و افترا، از قول رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده‌اند که فرموده است:
«کون بعدی ائمة لا یهتدون بهدای ولا یستنون بسنتی، وسیقوم فیهم رجال قلوبهم قلوب الشیاطین فی جُثمان انس. قلت: کیف اصنع یا رسول الله! ان ادرکت ذلک؟ قال: تسمع وتطیع للامیر وان ضرب ظهرک واخذ مالک فاسمع واطع. پیشوایانی بعد از من خواهند آمد که نه از هدایت‌های من بهره‌ای برده‌اند و نه به سنت من عمل می‌کنند، و قلوب آنان همانا قلوب شیاطینی است که در درون جسم آدمی قرار گرفته باشد».

راوی می‌پرسد: اگر چنین عصری را درک نمودیم وظیفه ما چیست؟ حضرت فرمود: تکلیف شما پیروی از این چنین حاکمان جور است، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دهند، و اموال شما را غارت نمایند، وظیفه شما اطاعت و فرمان بردن است.
و با توجه به این چنین روایات ساختگی است که فقهای اهل ‌سنت هر گونه قیام در برابر حاکم جائر را محکوم نموده و جایز نمی‌شمارند.

نووی عالم بلندآوازه اهل سنت می‌گوید:
«وامّا الخروج علیهم وقتالهم فحرام باجماع المسلمین وان کانوا فسقة ظالمین، وقد تظاهرت الاحادیث بمعنی ما ذکرته، واجمع اهل السنة انه لا ینعزل السلطان بالفسق. قیام و مبارزه با حاکمان (اگرچه این حاکمان فاسق و ستمگر باشند) به اجماع مسلمین (البته مسلمین فریب‌خورده دستگاه جور) حرام است؛ و حاکم جامعه با ارتکاب ستم از منصب خویش عزل نخواهد شد».

«وهکذا عن التفتازانی فی شرح المقاصد و القاضی الایجی فی المواقف.
[۱۳] تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۲، ص۷۱.
[۱۴] ایجی، میرسیدشریف‌، المواقف، ۳۴۹، ص۸.
همین سخن را تفتازانی و ایجی از بنیان‌گذاران مکتب کلامی اهل سنت گفته‌اند».

چه‌قدر فرق است میان پیشوای یک ملتی که می‌گوید:
«فاطع الامام ... ان ضربک فاصبر، وان امرک بامر فاصبر، وان حرَمَک فاصبر، وان ظلمک فاصبر، وان امرک بامر ینقص دینک فقل: سمع وطاعة، دمی دون دینی».

و میان رهبر جامعه‌ای که فریاد می‌کند:
«من رای سلطانا جائرا ... یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله ان یدخله مدخله. هرکس سلطان ستمگری را دید ... در میان مسلمین با گناه و دشمنی و مخالفت با حق حکم‌رانی می‌کند و به هیچ شیوه‌ای (اعم از گفتار و عمل) قابل تغییر و اصلاح نیست، بر خداوند سزاوار است که او را در جایگاه واقعیش (جهنم) وارد کند».

و لذا امروز می‌بینیم که دشمنان اسلام ـ به‌ویژه امریکا ـ با تمام توان و امکانات به مبارزه با این فرهنگ شورش و قیام در برابر استبداد درآمده؛ ولی سیاست‌های اسلام کشورهای دیگر را که روحیه سازش با استبداد را از رهبران خویش به ارث برده‌اند، تأیید می‌کند.


یکی از برکات پربار عزاداری و گریه برای حضرت سیّدالشهداء (علیه‌السلام)، وحدت و هماهنگی میان اقشار مختلف اسلامی است که در سایه گردهم آیی مردم در ایام سوگواری حضرت در مساجد و تکایا و در سینه‌زنی‌های خیابان‌ها است.
و این گردهم آیی‌ها، ناله‌ها و سینه‌زنی‌های هماهنگ، قلب‌های مردم را با یکدیگر نزدیک نموده و کدورت‌ها را مرتفع ساخته و باعث یکپارچگی ملت اسلامی می‌شود و از جمعیت پراکنده قدرت بزرگ می‌سازد و ملت اسلامی را در برابر نفوذ دشمنان بیمه می‌کند.

۷.۱ - سخنان امام خمینی

امام خمینی (قدس‌سره) می‌فرماید: ما ملتِ گریه سیاسی هستیم که با همین اشک، سیل جریان می‌دهیم و خرد می‌کنیم سدهایی که در مقابل اسلام ایستاده است.
همین گریه است که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار می‌کنند.
همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگ‌تر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملتی این‌طور هماهنگ بشود؟ کِی این‌ها را هماهنگ کرده؟ این‌ها را سیدالشهداء (علیه‌السلام) هماهنگ کرده است ... در کجای عالم سراغ دارید مردم این‌طور هماهنگ باشند ... این هماهنگی را از دست ندهید.


۱. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۸ ص۶۹.    
۲. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۶ ص۲۰۸.    
۳. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۲۴۵.    
۴. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار للقاضی النعمان المغربی، ج۳، ص۱۵۰.    
۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۲۴.    
۶. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴ ص۱۹۲.    
۷. بیهقی، احمد بن‌ حسین‌، سنن البیهقی، ج۸، ص۲۷۴.    
۸. ابن ابی شیبة، عبدالله بن محمد، المصنف، ج۶، ص۵۴۴.    
۹. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۵، ص۷۷۸.    
۱۰. سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۷.    
۱۱. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم،ج۳، ص۱۴۷۶، کتاب الامارة باب الامر بلزوم الجماعة، ح۵۲.    
۱۲. نووی، یحیی بن شرف، شرح مسلم للنووی، ج۱۲، ص۲۲۹.    
۱۳. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۲، ص۷۱.
۱۴. ایجی، میرسیدشریف‌، المواقف، ۳۴۹، ص۸.
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۴، باب:ذکر اسماء من قتل من بنی‌هاشم مع الحسین (علیه‌السلام) و عدد من قتل من کل قبیلة من القبائل التی قاتلته.    
۱۶. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۸، باب:مقتل الحسین رضی الله عنه.    
۱۷. مجلسی، سیدمحمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۸۲، باب:ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید الی شهادته.    
۱۸. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۳ ص۱۵۶.    
۱۹. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۳ ص۱۵۷.    
۲۰. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۰ ص۲۱۷.    




مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، برگرفته از مقاله «فلسفه عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) چیست؟».    



رده‌های این صفحه : عزاداری بر امام حسین




جعبه ابزار