• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم شرعی اذان اول و دوم و سوم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اذان اول، حکم شرعی، سیره پیامبر.

پرسش: حکم شرعی اذان اول و دوم و سوم چیست؟



بیشتر محدّثان و فقیهان اهل‌سنّت، افزودن این اذان را حقّ خلیفه شمرده‌اند و آن را بدعت و یا حدّاقل، بدعتی نکوهیده، نمی‌دانند. برخی فقیهان، حدیث مُرسَل «علیکم بسنّتی و سنّة الخلفاء الراشدین من بعدی» را نیز دلیل خوبی برای این نظریه می‌دانند.
[۱] ر.ک: ابن‌عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الکافی فی فقه اهل المدینة، ص۷۴.
[۲] بدر‌الدین عینی، محمود، عمدة القاری، ج۲۳، ص۲۴۶.

برخی نیز این افزوده را «اذان اصطلاحی» (که گونه‌ای عبادت و یا مقدّمه عبادتِ نماز است)، نمی‌شمرند و تنها آن را «اذانی لغوی»، یعنی فراخوان و تذکّر عمومی می‌دانند.
[۳] ر.ک: ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تلخیص الحبیر، ج۴، ص۶۰۰.
[۴] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۲، ص۳۲۷.



معدودی از فقیهان بزرگ شیعه، مانند شیخ طوسی در المبسوط و محقّق حلّی و محقّق اردبیلی،
[۵] ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۴۹.
[۶] حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۲۹۶.
[۷] بهبهانی، وحید، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، ج۲، ص۳۷۷.
به صورت اجمالی و مشروط، با این دیدگاه، موافق بوده و آن را بدعت نشمرده‌اند، هر چند ممکن است آن را مانند محقّق حلّی، به دلیل آن‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بدان مبادرت نکرده و به آن فرمان نداده است و یا به دلیل شباهتش به بدعت، مکروه بدانیم؛ زیرا انتخاب اذان که شعاری مقدّس و عبادتی فرود آمده از آسمان و به اصطلاح اصولیان، شکل و جایگاه آن، توقیفی و به دستِ شارع است، برای امری عادی و معمول، خلاف سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خلفای پیش از عثمان است. از این‌رو، برخی فقیهان اهل سنّت، مانند شافعی نیز آن را نپسندیده‌اند.
[۱۰] ر.ک: ابراهیم بن موسی، شاطبی، الاعتصام، ج۲، ص۱۶.



در برابر این قول، بیشتر فقیهان شیعه، اذان سوم را بدعت شمرده‌اند و برخی از آنان، به حدیث حَفْص بن غیاث از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) استناد کرده‌اند که فرمود:
«الاَذانُ الثّالِثُ یَومَ الجُمُعَةِ بِدعَةٌ؛ اذان سوم در روز جمعه، بدعت است.»
آنان، همچنین سخن ابن عمر را که گفته است: «الاذان الاوّل یوم الجمعة بدعة»
[۱۳] ابن‌ابی‌شیبة، ابو‌بکر، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۲، ص۴۸، ح۳. مقصود، اوّلین اذان بر حَسَب زمان است.
و نیز قول حسن بصری را که گفته: «النّداء الاوّل یوم الجُمُعة الّذی یکون عند خروج الامام و الّذی قبل ذلک مُحدَثٌ»
[۱۴] ابن‌ابی‌شیبة، ابو‌بکر، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۲، ص۴۸، ح۱.
را به عنوان دلیل‌های خود، ذکر کرده‌اند.
در این دلیل‌ها، خدشه‌هایی نیز وارد شده است. برخی، سند حدیث حَفْص را ضعیف دانسته‌اند و جابر بودن عمل مشهور را به طور کلّی، مقبول نمی‌شِمُرند و یا متن آن را مُجمل دانسته و مقصود آن را حدّاقل به گونه احتمالی، اذان نماز عصر روز جمعه می‌دانند که پس از اذان نماز جمعه و اقامه آن، سومین ندا خواهد بود.
[۱۵] بهبهانی، وحید، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، ج۲، ص۳۷۷.

گفتنی است که برخی فقیهان اهل سنّت نیز احتجاج به سخن ابن عمر را قطعی نمی‌شمرند و احتمال قرائت بگونه استفهام انکاری این سخن را مطرح کرده‌اند و حتّی با فرض خبری بودن، آن را بدعتی مذموم نشمرده‌اند و جزو بدعت‌های خوب، به شمار آورده‌اند.
در این صورت، قول حسن بصری نیز قابل احتجاج نیست؛ لیکن به نظر می‌رسد که هیچ یک از این دو نظر، صحیح نیست.


بدعت، قابل تقسیم به خوب و بد نیست، هر چند مُحدَثات (امور نو و کارهای جدید) را می‌توانیم به خوب و بد، تقسیم کنیم. در مسئله تأسیس سنّت‌های خوب نیز، نوآوری ما یا باید از مصداق‌های قانون جامع و کلّی پذیرفته دین باشد (مانند: ابداع کمک‌ها و یاری‌های جدید اجتماعی و فردی، هم‌چون بیمه و بازنشستگی)، و یا آن را به نام دین و بخشی از آن، انجام ندهیم. بر این اساس، اگر معتقدان به جواز اذان سوم، آن را افزوده‌ای لازم بر دین بدانند، گویی که دین، ناقص بوده و کثرتِ جمعیت را پیش بینی ننموده است، که در این صورت، بدعت و دین سازی تلقّی می‌شود و بطور مسلّم، حرام است؛ امّا اگر بپذیرند که آن، جزو دین و عبادت بزرگِ نماز جمعه نیست و هر زمان و در هر مکانی می‌توان آن را کنار نهاد و وسیله اعلام و اعلان دیگری را جای‌گزین آن کرد، دیگر نمی‌توان آن را بدعت دانست. هر چند با توجّه به وسایل امروزی، مانند: رادیو، بلندگو، ساعت‌ها و تلفن‌های هشدار دهنده، استفاده ابزاری از اذان (که شعاری مقدّس و آسمانی است)، نادرست می‌نماید؛ زیرا ما را به بدعت و دخالت در امور توقیفی، متّهم می‌کند و حدیث موجود از صادق آل محمّد (علیهم‌السلام)، به احتمال فراوان، قابل تطبیق بر آن است.


۱. ر.ک: ابن‌عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، الکافی فی فقه اهل المدینة، ص۷۴.
۲. بدر‌الدین عینی، محمود، عمدة القاری، ج۲۳، ص۲۴۶.
۳. ر.ک: ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تلخیص الحبیر، ج۴، ص۶۰۰.
۴. ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۲، ص۳۲۷.
۵. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۴۹.
۶. حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۲۹۶.
۷. بهبهانی، وحید، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، ج۲، ص۳۷۷.
۸. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۴ ص۱۰۶.    
۹. شافعی، محمد بن ادریس، الاُمّ، ج۱، ص۲۲۴.    
۱۰. ر.ک: ابراهیم بن موسی، شاطبی، الاعتصام، ج۲، ص۱۶.
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۴۲۲، ح ۵.    
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۹، ح۶۷.    
۱۳. ابن‌ابی‌شیبة، ابو‌بکر، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۲، ص۴۸، ح۳. مقصود، اوّلین اذان بر حَسَب زمان است.
۱۴. ابن‌ابی‌شیبة، ابو‌بکر، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۲، ص۴۸، ح۱.
۱۵. بهبهانی، وحید، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، ج۲، ص۳۷۷.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «حکم شرعی اذان اول و دوم و سوم» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۲۵.    


رده‌های این صفحه : اذان اول | اذان دوم | اذان سوم | بدعت




جعبه ابزار