• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت توسل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: توسل عام، توسل خاص، آثار توسل، روش های توسل.
پرسش: حقیقت توسل چیست؟
پاسخ: توسل در لغت یعنی با عمل یا وسیله به خدا متوسل شدن.
[۱] «وسل توسل الی اللَّه بعمل او وسیله.»، (المنجد، ماده وسل، ص۹۰۰)
و در اصطلاح به معنای، واسطه قرار دادن شی یا شخصی است برای وصول به مطلوب.
[۲] طاهری خرم آبادی، سیدحسن، پاسخ به شبهات وهابیت، قم، دفتر انتشارات اسلامی، تابستان۱۳۸۶، چاپ دوم، ج۲
چنانچه خداوند، در قرآن کریم می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیله.»، ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بپرهیزید، و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید.



بدون شک آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود، یعنی خارج از محدوده وجودی خویش نیازمند است. عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسک به سبب ها و سایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمة این نظام است.
بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی امر به توسل به اسباب تقرب کرده است: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله.»، ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا بپرهیزید، و وسیله ای برای تقرب به او بجویید.
در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم نیز بر لزوم توسل به اولیای الهی هنگام دعا تأکید شده است، چنانچه در روایت نبوی مستند نزد اهل شیعه و اهل سنت آمده است: «کل دعاء محجوب حتی یصلی علی محد و آل محمد.»، هر دعایی محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود.
[۵] ری شهری، محمد، میزان الحکمه، موسسه دارالحدیث، چاپ دوم، ج۴، ص۱۶۶۲، حدیث۱۰۷۹۴

بنابراین همچنانکه اصل دعا از اسباب و وسیله های فیض است و می‌توان حاجت را بطور مستقیم از خداوند در خواست کرد، توسل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.
[۶] روحانی، سید محمدکاظم، شفاعت و توسل، قم، نشرمعارف، پاییز۱۳۸۴، چاپ سوم، ص۵۰



درباره توسل اختلاف نظر وجود دارد، ولی به طور عمده دو دیدگاه در این رابطه مطرح است:

۲.۱ - جواز

۱- اغلب مسلمانان، به ویژه شیعیان، توسل به انبیا و اولیای الهی را یکی از مصادیق روشن وسیله می‌دانند، زیرا آن انوار مقدسه و نفوس مطهره، اشرف و افضل مخلوقاتند که به اعلی درجه انسانیت رسیـده و نزدیـک ترین فرد به درگـاه خدا هـستند و پس از مرگشان نیـز در جوار رحمتش زنـده و متنعم اند.
بنابراین، توسل به پیامبر و اهل بیت (ع) در نظر این افراد از جمله اسباب و وسایلی است که باعث نزدیکی بندگان به خدایشان می‌شود و همان گونه که در روایات متعددی آمده، این عمل موجب قبولی طاعات و سرعت بخشیدن به اجابت دعا خواهد بود و مهم ترین راه نجات و رستگاری. از این رو، دعا و نیایش باید با توسّل به معصومان (ع) همراه باشد.
[۷] روی ترمذی: «إنه صلی الله علیه و آله و سلم، علّم بعض اصحابه أن یدعو و یقول: اللهم إنی أسئلک و اتوسل الیک بنبیک نبی الرحمه یا محمد یا رسوال الله إنی أتوسل بک الی ربی فی حاجتی لیقضیها لی اللهم فشفعه فی»، (امین، سید محسن، کشف الارتیاب، قم، دارالکتب اسلامی، ۱۳۸۲ه.ق، چاپ دوم، ص۲۵۲)


۲.۲ - عدم جواز

۲- برخی از مسلمانان درخواست حاجت از ائمه (ع) و استغاثه به آن عزیزان را مورد اعتراض قرار داده و دو اشکال عمده بر آن وارد می‌کنند:

۲.۲.۱ - بدعت

مخالفان توسّل، این عمل را نوعی بدعت می‌دانند که در دین اسلا م نبوده و مسلمانان صدر اسلام نیز چنین عملی را انجام نمی‌دادند.«اما التوسل و هو أن یقول القائل: اللهم إنی اتوسل الیک بجاه نبیک محمد (ص) أو بحق نبیک او بجاه عبادک الصالحین او بحق عبدک فلان، فهذا من اقسام البدعه المذمومه و لم یرد نص کرفع الصوت بالصلاه علی النبی (ص) عند الأذان.»، توسل جستن این است که گویند خدایا به مقام پیامبرت محمد (ص) یا به حق پیامبرت، یا به مقام بندگان صالحت، یا به حق فلان بنده ات، به پیشگاه تو متوسل می‌شوم، پس اینگونه توسل از اقسام بدعت مذموم است و هیچ نصی بر درستی آن وارد نشده است، چنانچه بر بلند نمودن صدا هنگام صلوات فرستادن بر پیامبر در اذان نصی وجود ندارد. همچنین شیخ عبدالعزیزبن باز(مفتی سابق حجاز) می‌گوید: توسل به جاه و برکت، یا حق کسی بدعت است. از همین رو هر گاه کسی بگوید: اللهم إنی اسألک بجاه انبیائک أو بجاه فلان او بعبدک فلان أو بحق فلان أو برکه فلان، جایز نیست بلکه بدعت و شرک آور است.
[۸] امین، سید محسن، پیشین، ص ۲۶۳.شیخ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۴، ص۳۱۱.


۲.۲.۲ - شرک

برخی از این مخالفان، که وهابیون می‌باشند، با این قضیه به شکل افراطی برخورد کرده، آن را شرک و عبادت مخلوق می‌دانند. (ابن تیمیه می‌گوید: «من توسّل بعظیم عند الله کما یتوسل الی السلطان بخواصه و اعوانه فهذا من افعال الکفار و المشرکین»، کسی که توسل جوید به بزرگی در نزد خداوند همانگونه که متوسل می‌شود به سلطان بوسیله خواص و اعوان او، پس این از افعال کفار و مشرکین است.)
[۹] امین، سید محسن، پیشین، ص۲۵۲.



اشکال: آیا توسل به پیامبر و امامان معصوم (ع) و حاجت خواستن از آنان، مؤثر دانستن غیر خدا و شرک نیست ؟
پاسخ: عبادت یعنی نهایت ذلت و خضوع در برابر کسی که اعتقاد به الوهیت او داشته باشیم و یا او را فاعلی استقلالی و غیر وابسته بدانیم.
بنابراین عبادت دو رکن دارد: ۱.نهایت وابسته ۲. اعتقاد به الوهیت
هرگاه یکی از این دو رکن نباشد، دیگر مفهوم عبادت و پرستش صدق نمی کند. خداونند خود به فرشتگان فرمان داده است، در مقابل آدم سجده کنند. «و یاد کن آنگاه که فرشتگان را گفتیم: «آدم را سجده کنید.» و یا فرزندان را به نهایت خضوع و تذلل در برابر والدین دستور داده است: «وبال های ذلت و خواری را از روی مهربانی برای آن دو بگستران.»
بدیهی است، این اعمال عبادت و پرستش غیر خدا محسوب نمی‌شوند، وگرنه خدا امر به آن نمی‌کرد.


در توسل، گاهی حاجت خود را از خدا می‌خواهیم و هنگام دعا او را به حق اولیایش قسم می دهیم که حاجت ما را برآورده سازد. این روش را پیامبر اکرم (ص) تعلیم فرمود و خود نیز بدان عمل می کرد.
[۱۲] هندی. متقی. کنزالعمال. موسسه الرساله. بیروت.۱۴۰۹ه.ق. ج۱۲. ص۱۴۸. ح۳۴۴۲۵
در چنین روشی هیچ‌گونه احتمال شرک وجود ندارد.
در نوع دوم توسل، خداوند را حاجت دهنده می‌دانیم و از اولیای الهی می‌خواهیم برآمدن حاجت ما را از درگاه الهی درخواست کنند. در خواست دعا، نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست، بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستی، اوست.
در نوع سوم توسل به طور مستقیم حاجت خود را از اولیای الهی طلب می‌کنیم و این نیز شرک نیست، زیرا تأثیر گذاری آنها، به صورت غیر استقلالی و وابسته به اراده و قدرت الهی است. اسباب و واسطه های فیض همچنان که در اصل وجود و بقای خویش، وابسته و قائم به او هستند، در فاعلیت و تأثیرگذاری نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند می‌باشند. بنابراین نه توحید در ربوبیت به معنای انکار نقش اسباب است و نه اثبات نقش اسباب و واسطه های فیض، منافی با توحید ربوبی است. از این‌رو تمسک به آنها، منافاتی با توحید ربوبی ندارد.
در نتیجه توسل و حاجت خواستن از اولیای الهی، تمسک به رابطه های فیض الهی و اسبابی است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است. و در نهایت این حاجت خواستن، شرک در ربوبین نیست، همچنانکه تمسک به اسباب (مثل پزشک و دارو) شرک در ربوبیت نیست.
[۱۳] روحانی، سید محمد کاظم، پیشین، ص۶۵تا۶۷





۵.۱ - توسل عام

توسل عام آن است که همه موجودات جهان به خاطر تأثیرهایی که در جهان دارند، برای رفع نیازمندی های خود، دست کمک و یاری به سوی هم دراز کرده و از یکدیگر بهره می برند. همه افراد این نوع توسل را قبول داشته و به وجود آن در خود کاملا واقفند. برای مثال، خدا که خالق و رازق ماست، وقتی به بندگان خود می‌فرماید: این من هستم که از شما رفع عطش می‌کنم ولی به وسیله آب، و من هستم که از شما رفع مرض می‌کنم ولی به وسیله دارو، و شما موظف هستید برای رسیدن به این رحمت ها، آب و دارو مصرف نمایید، یا وقتی که قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم (ع) می‌گوید: «الذی خلقنی فهو یهدین والذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین والذی اطمع ان بغفر لی خطیئتی یوم الدین»، همان کسی که مرا آفریده و پیوسته راهنماییم می‌کند. و کسی که مرا غذا می‌دهد و سیراب می‌نماید.و هنگامی که بیمار می‌شوم مرا شفا می‌دهد.و کسی که مرا می‌میراند و سپس زنده می‌کند.و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد.
مسلماً این بیانات به این معنا نیست که حضرت ابراهیم (ع) تأثیر دارو را در شفابخشی یا آب را در سیراب کردن انکار می‌کرد، بلکه بدین معناست که آن حضرت بر اساس بینش عمیقی که درباره جهان آفرینش داشت، در باطن همه این امور، دست توانای خدا را می‌دید. آری، شفابخشی دارو، سیراب کنندگی آب و همه و همه، به حکم قضا و قدر الهی است. بنابراین، توحید واقعی اقتضا می‌کند که ما برای سیراب گشتن و بهبودی یافتن، متوسّل به «آب» و «دارو» بشویم و از طریق همین‌ها، خود را در معرض رزق و شفابخشی خدای یکتا قرار داده و آنها را وسایل و اسبابی مقرر شده از جانب خدای واحد بشناسیم و آثار آنها را جداً آثار خدا بدانیم.

۵.۲ - توسل خاص

توسل خاص همان عملی است که شیعیان انجام می‌دهند و به آن اعتقاد راسخ دارند. آنان در زمان گرفتاری ها و مشکلات، یکی از افراد مقرب درگاه الهی را واسطه قرار داده و به وسیله او از خداوند رفع سختی ها و برآورده شدن حاجاتشان را طلب می کنند. این نوع از توسل نیز منافاتی با توحید نداشته، بلکه عین توحید است، چراکه اعتقاد به وسیله، اعتقاد به آفریننده وسیله «خدا» است.
بنابراین، مشخص می‌گردد که آنان در باب «توسل» به اولیاء اللّ ه و مقربان درگاه خدا، منظوری جز «ابتغاء وسیله» و «اعتصام بحبل اللّه» از نظر راه یابی به مقام «قرب خدا» که صریحاً مورد امر و ترغیب قرآن کریم و مقتضای عقل سلیم است ندارند: یا ایها الذین آمنو اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون
آنان نه کسی جز خدا را می‌پرستند و نه چیزی را بی اذن خدا، مؤثر و قادر بر کاری می‌شناسند، بلکه همه چیز و همه کس را مخلوق خدا و «ممکن الوجود» و «فقیر بالذات» می‌دانند که تا از جانب خدا به آنها، وجود و توانایی بر ایجاد و اثر گذاری عطا نشود، نه از خود دارای وجود می‌باشند، و نه قادر بر ایجاد چیزی و یا اثرگذاری در چیزی خواهند بود. از این رو، اگر در ادعیه و زیارت هایی که در میان مسلمانان، به ویژه شیعه، متداول است دقت شود، این حقیقت به دست می‌آید که این افراد در عین اینکه نهایت تواضع را به پیشگاه اهل بیت عصمت (ع) اظهار می‌دارند، آن بزرگواران را به عنوان وسایلی می‌شناسند که خداوند برای هدایت بندگان به سوی کمال، در دسترس انسان ها قرار داده و از آنان خواسته تا با یاری گرفتن از آنها خود را به مقام قرب الهی برسانند.
[۱۶] ضیاء آبادی، سید محمد، توسل (وسیله جویی برای کسب فیض از مبدأ هستی از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث و پاسخ به شبهات)، موسسه اهل بیت، بنیاد بعثت، ۱۳۶۲، ص۱۱۸

به طور کلی، توسل به وسایل و تسبب به اسباب با توجه به اینکه خدا سبب را آفریده و سبب را سبب قرار داده و از ما خواسته است از این وسایل و اسباب استفاده کنیم، به هیچ وجه شرک نیست، بلکه عین توحید است. در این میان، هیچ فرقی میان اسباب مادی و روحی، اسباب ظاهری و معنوی، و اسباب دنیوی و اخروی نیست. هنگامی که انسان متوسل می‌شود باید توجهش به خدا و از خدا به وسیله باشد. اما اگر توجه اصیل به وسیله باشد و نه از ناحیه توجه به خدا، شرک در عبادت خواهد بود.
[۱۷] مطهری، مرتضی، عدل الهی، چاپ دوم، ص۲۸۳و۲۸۴





۶.۱ - شکوفایی استعدادها

بی شک به سراغ ائمه و اولیا رفتن، سعه صدر و مناعت طبع را برای انسان به ارمغان می‌آورد و انسان را از عدم شایستگی دور می‌سازد. توسل باعث می‌شود از خُلق و خوی پیشوایان دین بهره‌مند شده، اساس پیوند با امامان موجبات قرب به خداوند را فراهم می‌کند. این امر دور شدن از عناصر مادی را به همراه دارد. امام امت (ع) با پیروی از خُلق و خوی امیر مؤمنان (ع) و فرامین اخلاقی و اجتماعی آن امام بزرگوار، صاحب روح بزرگی به عظمت کوه شدند، تا آن‌جا که با سران کفر و شرک سازش نکرده و از آنها نهراسیدند و هرگز فکر سازش با آنها را در ذهن مبارکش راه ندادند زیرا رهبر فقید، به بیانات امیر مؤمنان (ع) آگاه است که آن امام همام فرمود: «یتنافون فی دنیا دنیه و یتکالبون علی جیفه مریحه و عن قلیل یتبر التابع من المتبوع و القائد من المقود فیتزایلون بالبغضاء و یتلاعنون عند اللقاء.
[۱۸] نهج البلاغه.خطبه ۱۵۱
»،در احراز پُست دنیایی بر همدیگر سبقت می‌گیرند و چون سگ‌ها، به جان مرداری بدبو می‌افتند. طولی نمی‌کشد که تابع از متبوع و رهبر از پیرو بیزاری می‌جوید. اینها با بغض و کینه از هم جدا می‌شوند و به هنگام ملاقات یکدیگر را لعن و نفرین می‌کنند.
حال ستمگرانِ دنیا طلب و شیفته مقام و ریاست چنین است، ولی وضع ارادتمندان به ائمه (ع) به صورتی دیگر است.
توسل به ائمه (ع) جان و روح را آماده برای پیوند با خدا می‌سازد. اگر این معنا در وجود بشر محقق شود، و اگر ما به ائمه خود در عمل و گفتار و شؤون زندگی اقتدا کنیم و راه درست را طی کنیم، آنچه خداوند به آنان عنایت فرموده، به ما نیز ارزانی خواهد داشت و انسان را از بسیاری از وابستگی‌های کاذب می‌رهد.
هر که با مردان حق پیوست، عنوانی گرفت
قطره چون واصل به دریا می‌شود، دریا شود

۶.۲ - دوری از گناه

اصولاً کسی که خود را نیازمند به عنایات ائمه می‌بیند و عرض ارادت به ایشان را لازمه کمال و ترقی می‌داند، نفس خود را ملزم می‌کند که در همه حال دور از گناه زندگی کند، زیرا گناه عارضه‌ای بنیان بر انداز و خطرناک است، که فرد گناهکار را در مسیر هلاکت قرار می‌دهد و غرائز و استعدادهای او را به انحراف و سرانجام خاموشی هدایت می‌کند. لذا امام علی (ع) می فرماید: «و التوبه من ورائکم.»
[۱۹] نهج البلاغه، خطبه۱۶، بند۱۰
توبه باید پشت سر شما باشد. یعنی اگر گناه کردی، باید توبه کنی.

۶.۳ - دارا شدن روحی خاضع در برابر خدا

ارادت به ائمه (ع) سعه صدر و عظمت روح برای انسان به ارمغان می‌آورد. به ویژه تدبر در زندگی آنها دل و روح طغیانگر آدمی را به تفکر و حرکت سازنده گرایش می‌دهد.
[۲۰] شهیدی، عباس، توسل در نگاه قرآن و حدیث، قم، چاپ اول، نشرپارسایان، ص۲۱تا۴۷





۷.۱ - خواندن خدا به حق اولیای او

پیامبر اکرم (ص)فرموده است: خداوند عزوجل می‌فرماید: ای بندگان من! گرامی‌ترین خلق و پر فضیلت‌ترین آنان نزد من، محمد و برادرش علی و امامان بعد از وی هستند. اینان «وسیله» ها به سوی من می باشند. هر کس حاجتی دارد و نفعی را طالب است و یا دچار حادثه ای سخت و زیان‌بار گشته و برطرف شدن آن را می‌خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه او را برآورم.
[۲۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالوفاء، بیروت، ج۹۴، ص۲۲، ح۲۰


۷.۲ - در خواست دعا از اولیای الهی

در خواست دعا همچنان که از برادر و خواهر مؤمن امری صحیح و پسندیده است، از اولیای الهی و آبرومندان درگاه او به طریق أولی بجا و پسندیده است.
[۲۲] روحانی، سیدمحمدکاظم، پیشین، ص۵۵

همانطور که قرآن کریم در حق رسول اکرم فرمود: «لو أنّهم اذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما»، و اگر این مخالفانف هنگامی که به خود ستم می‌کردند.به نزد تو می‌آمدندو ازخدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

۷.۳ - در خواست حاجت از اولیای الهی

قسم سوم توسل به این صورت است که به طور مستقیم حاجت خود را از اولیای الهی طلب کنیم. همانطور که صحابی رسول خدا (ص) به ایان عرض کرد: «اسألک مرافقتک فی الجنه»، از تو می خواهم در بهشت همنشینت باشم.
[۲۴] ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، چاپ دوم، دارالحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۸۶ ه.ق، ج۱۰، ص۲۰۷



۱. «وسل توسل الی اللَّه بعمل او وسیله.»، (المنجد، ماده وسل، ص۹۰۰)
۲. طاهری خرم آبادی، سیدحسن، پاسخ به شبهات وهابیت، قم، دفتر انتشارات اسلامی، تابستان۱۳۸۶، چاپ دوم، ج۲
۳. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۴. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۵. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، موسسه دارالحدیث، چاپ دوم، ج۴، ص۱۶۶۲، حدیث۱۰۷۹۴
۶. روحانی، سید محمدکاظم، شفاعت و توسل، قم، نشرمعارف، پاییز۱۳۸۴، چاپ سوم، ص۵۰
۷. روی ترمذی: «إنه صلی الله علیه و آله و سلم، علّم بعض اصحابه أن یدعو و یقول: اللهم إنی أسئلک و اتوسل الیک بنبیک نبی الرحمه یا محمد یا رسوال الله إنی أتوسل بک الی ربی فی حاجتی لیقضیها لی اللهم فشفعه فی»، (امین، سید محسن، کشف الارتیاب، قم، دارالکتب اسلامی، ۱۳۸۲ه.ق، چاپ دوم، ص۲۵۲)
۸. امین، سید محسن، پیشین، ص ۲۶۳.شیخ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۴، ص۳۱۱.
۹. امین، سید محسن، پیشین، ص۲۵۲.
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۳۴.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۴.    
۱۲. هندی. متقی. کنزالعمال. موسسه الرساله. بیروت.۱۴۰۹ه.ق. ج۱۲. ص۱۴۸. ح۳۴۴۲۵
۱۳. روحانی، سید محمد کاظم، پیشین، ص۶۵تا۶۷
۱۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۸۸۲.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۱۶. ضیاء آبادی، سید محمد، توسل (وسیله جویی برای کسب فیض از مبدأ هستی از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث و پاسخ به شبهات)، موسسه اهل بیت، بنیاد بعثت، ۱۳۶۲، ص۱۱۸
۱۷. مطهری، مرتضی، عدل الهی، چاپ دوم، ص۲۸۳و۲۸۴
۱۸. نهج البلاغه.خطبه ۱۵۱
۱۹. نهج البلاغه، خطبه۱۶، بند۱۰
۲۰. شهیدی، عباس، توسل در نگاه قرآن و حدیث، قم، چاپ اول، نشرپارسایان، ص۲۱تا۴۷
۲۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالوفاء، بیروت، ج۹۴، ص۲۲، ح۲۰
۲۲. روحانی، سیدمحمدکاظم، پیشین، ص۵۵
۲۳. نساء/سوره۴، آیه۶۴.    
۲۴. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، چاپ دوم، دارالحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۸۶ ه.ق، ج۱۰، ص۲۰۷



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : توسل | کلام




جعبه ابزار