• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقوق بشر متافیزیکی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حقوق بشر متافیزیکی.

پرسش: حقوق بشر متافیزیکی که از قرآن و سنت معصومان (علیهم‌السلام) گرفته شده است، آیا توانایی لازم جهت حل مشکلات سیاسی و اجتماعی انسان را دارد و در این زمینه ناتوان نیست؟

پاسخ: برخی ویژگی‌های حقوق بشر دینی بدین شرح است: ۱. حقوق بشر متافیزیکی به دلیل اتکای آن به اراده الهی می‌تواند سعادت بشر را تأمین کند. ۲. اسلام دینی است که احکام آن قابلیت انطباق بر شرایط زمان و مکان دارد. ۳. حقوق بشر دینی انعطاف‌پذیر است؛ یعنی خدایی که بشر را آفریده، حقوقی را با در نظر داشتن زمان و مکان برای او وضع کرده. ۴. حقوق بشر متافیزیکی (استنباط شده از کتاب و سنت) متکی به اراده خداوندی است؛ یعنی در حقیقت خدای متعال است که حقوق و تکالیفی را برای بشر اراده کرده است.این استناد حقوق و تکالیف به خداوند،‌ امتیازی است که هیچ‌یک از مکاتب حقوقی و سیاسی نمی‌تواند دارا باشد.
بنابراین حقوق بشر الهی نه‌تنها توانایی حل مشکلات اجتماعی ـ سیاسی انسان را دارد، بلکه امتیازی که در این نظام حقوقی دارد، در هیچ‌یک از قوانین ساخته و پرداخته بشری وجود ندارد.



شبهه مزبور چندان دور از انتظار نیست؛ زیرا در عصر شکوفایی همه خواسته‌های بشری در عرصه تعقل، علوم و صنایع و آزادی‌ها، طرح حقوق بشر متافیزیکی برای متفکران علوم انسانی ـ به ویژه روشن‌فکران ـ بی‌نهایت دشوار و غیر قابل تصور می‌نماید.
در دنیای غرب این مسئله با توجه به شرایط ذهنی حاکم بر غربیان حالت جدی‌تری پیدا می‌کند. پذیرش این امر که یک حقوق دینی بتواند، آرمان‌های مشترک انسان‌ها را برآورده سازد و مشکلات اجتماعی و سیاسی آنان را مرتفع سازد، بسیار دشوار یا اصلاً امکان‌ناپذیر است.
امروز این سؤال در برخی کشورهای اسلامی نیز به گونه‌ای طرح شده است که بررسی شود که چه علتی سبب شده تا پذیرش توانایی دین در تنظیم روابط و آزادی‌ها و حل معضلات اجتماعی و سیاسی انسان، ناممکن معرفی شود و چرا حقوق بشر متافیزیکی، انتزاعی و ناتوان تلقی می‌شود؟

۱.۱ - تفسیر نادرست از دین

بدون شک، علت اصلی این مسئله تفسیر نادرست از دین و سوء‌استفاده‌هایی است که به نام دین صورت گرفته است.ما نیز به نوبه خود قبول داریم که اگر مقصود از دین، همان باشد که در غرب مطرح است، نه‌تنها یک نظام حقوقی دینی برای تنظیم رابطه‌های حقوقی انسان صلاحیت ندارد، بلکه حتی یک نظام اخلاقی و هیچ عنصر فرهنگی دینی نمی‌تواند پاسخ‌گوی مسائل حیاتی بشر باشد؛ زیرا در این نگاه، دین یک رابطه معنوی محدود بین خدا و انسان است که با هیچ‌یک از ابعاد زندگی رابطه جدی ندارد.

۱.۱.۱ - سخن جاکسون

به گفته «رابرت جاکسون» (دادستان دیوان آمریکا):
«... در غرب، حتی در آن کشورهایی که عقیده محکم به تفکیک مذهب از سیاست ندارند، سیستم قانونی را یک موضوع دنیوی می‌دانند که در آن مقتضیات زمان نقش بزرگی باز می‌کند ...؛ ازاین‌رو قانون ما در آمریکا تکالیف مذهبی معین نمی‌کند؛ بلکه در حقیقت، هشیارانه آن‌ها را حذف می‌کند. قانون در آمریکا فقط یک تماس محدودی با اجرای وظایف اخلاقی دارد. در حقیقت یک شخص آمریکایی در همان حال که ممکن است یک فرد مطیع قانون باشد، ممکن است یک فرد پست و فاسدی هم از حیث اخلاق باشد ...».
[۱] لیبستی، هربرت جی، حقوق در اسلام، ص ب و ج (مقدمه به قلم رابرت، هوگوت، جاکسون)، ترجمه زین‌العابدین رهنما، تهران، اقبال/ فرانکلین، ۱۳۳۶ش.



متأسفانه این برداشت از دین، به تدریج در کشورهای اسلامی نیز سرایت کرد، شبهاتی که خاستگاه غربی دارد، توسط کسانی خواسته یا ناخواسته در قلمرو اسلام و جامعه اسلامی بازخوانی می‌شود. در صورتی که دین اسلام چنین شبهاتی را برنمی‌تابد. این مسئله در نزد کسانی که ‌اندک آشنایی با اسلام دارند، به‌خوبی روشن است. اسلام دینی است که پاسخ‌گوی ارتباطات گوناگون بشر (با خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت ) در دو حوزه هست‌ها و بایدهاست.
[۲] مصباح یزدی، محمدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۲۰، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۷ش.

در این نگرش دین همه شئون زندگی طبیعی و مطلوب انسانی را در یک وحدت عالی هماهنگ ساخته و آن‌ها را در پرتو این زندگی معقول شکوفا می‌سازد. حقوق بشر متافیزیکی که خاستگاه دینی دارد، به دلایلی از توانایی بیش‌تری برخوردار است.

۲.۱ - ویژگی‌های وضع‌کننده حقوق

در یک تحلیل عقلی می‌توان به این واقعیت دست یافت. از نگاه عقلی کسی می‌تواند برای بشر، حقوق وضع کند که:

۲.۱.۱ - شناخت کامل انسان

اولاًً: انسان‌شناس کامل باشد، تمام اسرار جسم و جان بشر، عواطف، غرایز، هوس‌ها، آرزوها و ادراک‌های عقلی او را بداند و نیز به تمام اصول حاکم بر روابط انسان‌ها احاطه کامل داشته باشد تا بتواند برای او حقوق و تکالیفی وضع کنند.

۲.۱.۲ - علم داشتن به مصالح و مفاسد

ثانیاً: علم کافی به مصالح و مفاسد واقعی داشته باشد، بستر ایجاد و پرورش حقوق و راه‌های رسیدن به هدف نهایی بشر را بداند، از گذشته و آینده تا زمان‌های دور اطلاع کامل داشته باشد.

۲.۱.۳ - مصون بودن از خطا و اشتباه

ثالثاً: صلاحیت اخلاقی داشته، از خطا و اشتباه مصون باشد.

با توجه به این ویژگی‌ها، چه کسی جز خداوند می‌تواند برای بشر حقوق وضع کند. او خالق انسان و جهان است، ‌از تمام اسرار وجود بشر آگاه است کسی که عالم مطلق است. از خطا و اشتباه نیز مصون است. هیچ‌گاه مصالح بشر را نادیده نمی‌گیرد.
[۳] مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸ش.



با استدلال عقلی فوق، می‌توان گفت که:

۳.۱ - تامین سعادت بشر

حقوق بشر متافیزیکی به دلیل اتکای آن به اراده الهی می‌تواند سعادت بشر را تأمین کند.

۳.۲ - قابلیت انطباق بر شرایط زمان و مکان

افزون بر این، اسلام دینی است که احکام آن قابلیت انطباق بر شرایط زمان و مکان دارد.
[۴] طباطبایی، سیدمحمدحسین، بررسی‌های اسلامی، ص۱۷۹-۱۸۰، به کوشش‌هادی خسروشاهی، قم، دارالتبلیغ، بی‌تا.


۳.۳ - انعطاف‌پذیر بودن

حقوق بشر دینی انعطاف‌پذیر است؛ یعنی خدایی که بشر را آفریده، حقوقی را با در نظر داشتن زمان و مکان برای او وضع کرده، این حقیقتی است که بسیاری از دانشمندان غیر مسلمان، ولی اهل اطلاع از اسلام به آن اشاره‌ کرده‌اند.

۳.۳.۱ - دیدگاه مارسل بوآزار

مارسل بوآزار (محقق انیستیتوی عالی ژنو) می‌گوید: «روش سیاسی و اصول حقوقی اسلام در قرون وسطی دست‌مایه فیلسوفان و حقوق‌دانان غرب در تدوین ضوابط و قوانین مربوط به عدالت اجتماعی و ضمانت حقوقی مستضعفان در برابر مستکبران بود.به جرئت می‌توان گفت: شریعت اسلام بنیان‌گذار جهانی حقوق بین‌الملل در جهان است.
[۵] مارسل بواَزار، اسلام و حقوق بشر، ص۱۰۵، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸ش.


۳.۳.۲ - دیدگاه جرج برنارد

نیز جرج برنارد (شاو انگلیسی) با این‌که کمتر آیینی از انتقاد او در امان مانده است، درباره اسلام بر این باور است: «یکی از علت‌هایی که اسلام را مورد قبول همگان قرار داده، طرف‌داری جدی آن از حقوق انسان‌هاست. اسلام در این زمینه آن‌قدر قوی است که نظیر ندارد. یونان، روم و ممالک پیشرفته امروز اروپا و آمریکا نمی‌توانند در این جهت با اسلام برابری کنند ...».
[۶] خسروشاهی،‌هادی، اسلام دین آینده جهان، ص۲۸، بی‌جا، نسل جوان، ۱۳۵۱ش.


۳.۳.۳ - دیدگاه رابرت جکسون

در نظر رابرت جکسون، «در قوانین اسلامی سرچشمه و منبع قانون اراده خداوند است، این اراده الهی تمام جامعه مؤمنین را جامعه واحدی می‌شناسد ... در این‌جا مذهب نیروی صحیح و الصادق‌دهنده جماعت می‌باشد، نه ملیت و حدود جغرافیایی ... دولت هم مطیع و فرمان‌بردار قرآن است ... قرآن قوانین و طرز سلوک افراد را نسبت به یکدیگر و نسبت به اجتماع آن‌ها معین می‌کند تا آن تحول سالم را در این عالم به جهان دیگر تأمین نماید. غیر ممکن است تئوری‌ها و نظریات سیاسی یا قضایی را از تعلیمات پیامبر تفکیک نمود، تعلیماتی که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبی، و طرز زندگی شخصی اجتماعی و سیاسی همه را تعیین می‌کنند».
[۷] خدوری، مجید، همان.


۳.۴ - استناد به خداوند

در این برداشت از دین، حقوق بشر متافیزیکی (استنباط شده از کتاب و سنت) متکی به اراده خداوندی است؛ یعنی در حقیقت خدای متعال است که حقوق و تکالیفی را برای بشر اراده کرده است. این استناد حقوق و تکالیف به خداوند، امتیازی است که هیچ‌یک از مکاتب حقوقی و سیاسی نمی‌تواند دارا باشد.


عامل اجرای حقوق بشری که بر مبنای دینی استوار است، شخصیت کمال‌طلب خود انسان است. در کنار عوامل اجرایی بیرونی، انگیزه‌های درونی نیز نقش اساسی دارد تا هم زمینه تکامل شخصیتی انسانی را آماده کند و هم اجرای عملی عینی تکالیف و حقوق را در جامعه عملی سازد.

۴.۱ - رفع نواقص

البته از این مسئله نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که در زمینه حقوق بشر متافیزیک، جای بس کار در زمینه‌های تئوریک و عملی است تا نواقصی که احیاناً دیده می‌شود، برطرف شود و احترام به حقوق بشر از سوی دولت‌ها و ملت‌ها امری فراگیر و نهادینه شود.

۴.۲ - نادیده نگرفتن تبلیغات منفی

نیز نباید تبلیغات سوء ضد حقوق بشر متافیزیک را که به جهت به حاشیه راندن آن و سوء‌استفاده از حقوق بشر غربی در جهت منافع استعمارگران و صهیونیسم جهانی صورت می‌گیرد، بی‌تأثیر در بد معرفی شدن حقوق بشر متافیزیک دانست.
بنابراین حقوق بشر الهی نه‌تنها توانایی حل مشکلات اجتماعی ـ سیاسی انسان را دارد، بلکه امتیازی که در این نظام حقوقی دارد، در هیچ‌یک از قوانین ساخته و پرداخته بشری وجود ندارد.


۱. محمدتقی جعفری تبریزی، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر، ص۱۷۲ به بعد ، تهران، دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی، ۱۳۷۰ش.
۲. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، در آمدی بر حقوق اسلامی، ص۳۸۱-۴۳۹، تهران، سمت، ۱۳۶۸ش.
۳. عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۸۹-۱۳۵، قم، اسراء، ۱۳۷۵ش.


۱. لیبستی، هربرت جی، حقوق در اسلام، ص ب و ج (مقدمه به قلم رابرت، هوگوت، جاکسون)، ترجمه زین‌العابدین رهنما، تهران، اقبال/ فرانکلین، ۱۳۳۶ش.
۲. مصباح یزدی، محمدتقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص۲۰، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۷ش.
۳. مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۳، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، بررسی‌های اسلامی، ص۱۷۹-۱۸۰، به کوشش‌هادی خسروشاهی، قم، دارالتبلیغ، بی‌تا.
۵. مارسل بواَزار، اسلام و حقوق بشر، ص۱۰۵، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸ش.
۶. خسروشاهی،‌هادی، اسلام دین آینده جهان، ص۲۸، بی‌جا، نسل جوان، ۱۳۵۱ش.
۷. خدوری، مجید، همان.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حقوق بشر متافیزیکی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۸.    







جعبه ابزار