• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرمت صدای زن بر مرد نامحرم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: صدای زنان، مرد نامحرم، غنا، وسوسه شیطان، تحریک شهوت، حرام.

پرسش: با چه منابعی می‌توان حکم شرعی حرمت صدای زن بر مرد نامحرم را استنباط کرد؟ آیات قرآنی و روایات معتبری در این زمینه معرفی کنید.

پاسخ: زن می‌تواند صدای خود را به گوش نامحرم برساند؛ به شرطی که در صدایش غنا نباشد و طوری سخن بگوید که موجب تحریک شهوت و طمع بیماردلان واقع نشود و ترس فتنه و خطر برایش نباشد.
مرد نیز می‌تواند به صدای زن نامحرم گوش کند؛ مشروط به این‌که صدای زن همراه با غنا نباشد، قصد لذت‌جویی در بین نباشد و نیز ترس از وقوع در حرام وجود نداشته باشد.
گرچه زن می‌تواند صدای خود را به گوش مرد نامحرم برساند و مرد هم می‌تواند آن را گوش کند ـ البته با ملاحظه شرایط ذکرشده ـ اما برای این‌که مبادا شیطان با وسوسه، زن و مرد نامحرم را به گناه بکشاند، احتیاط آن است که خصوصاً جوانان به حد ضرورت اکتفا کنند.

فهرست مندرجات

۱ - نکته مقدماتی
۲ - اشکال گوناگون پرسش
       ۲.۱ - حکم سماع و استماع
       ۲.۲ - حکم اسماع
۳ - حرمت غنا
       ۳.۱ - آیه‌ای در قرآن
       ۳.۲ - مراد از قول زور
       ۳.۳ - استناد به روایات
       ۳.۴ - جواز گوش دادن به صدای زن
۴ - اقسام روایات
       ۴.۱ - گفت‌وگوی زن با نامحرم
              ۴.۱.۱ - روایتی از پیامبر
              ۴.۱.۲ - روایتی از امام علی
              ۴.۱.۳ - روایتی دیگر
              ۴.۱.۴ - روایتی از امام صادق
              ۴.۱.۵ - روایاتی منتسب به علامه حلی
              ۴.۱.۶ - شنیدن صدای زنان با قصد لذت
              ۴.۱.۷ - کراهت سلام کردن به زنان جوان
       ۴.۲ - کم سخن گفتن با زنان
              ۴.۲.۱ - روایتی از حضرت علی
              ۴.۲.۲ - روایتی از حضرت صادق
              ۴.۲.۳ - روایتی از رسول خدا
       ۴.۳ - پرهیز از شوخی با زنان
              ۴.۳.۱ - روایتی از پیامبر اکرم
              ۴.۳.۲ - روایتی از امام علی
       ۴.۴ - ابزارهای صید شیطان
              ۴.۴.۱ - روایتی از امام صادق
       ۴.۵ - جواز گفت‌وگو با زنان نامحرم
              ۴.۵.۱ - سخن خداوند به زنان پیامبر
              ۴.۵.۲ - بیان یک نکته
              ۴.۵.۳ - سخن گفتن ابوبصیر با ام‌خالد
              ۴.۵.۴ - خطبه بلیغ فاطمه زهرا
۵ - نتیجه بحث
       ۵.۱ - اول
       ۵.۲ - دوم
۶ - تذکر
۷ - منابع
۸ - پانویس
۹ - منبع


جواب سؤال مطرح شده دارای جهات مختلف است که پرداختن به همه آن‌ها همراه با ادله قرآنی و روایی آن، بحثی کاملاً تخصصی و اجتهادی است که امکان طرح آن در قالب جواب به یک سؤال وجود ندارد؛ از این جهت به اختصار به آن پرداخته می‌شود و جهت مطالعه بیش‌تر منابعی چند نیز معرفی می‌گردد.


سؤال فوق می‌تواند به دو صورت مطرح شود:
حکم اسماع یعنی این‌که آیا زن شرعاً می‌تواند صدای خود را به گوش نامحرم برساند یا نه؟
حکم سماع و استماع یعنی این‌که آیا مرد شرعاً حق دارد به صدای زن نامحرم گوش کند یا نه؟
(محقق نراقی می‌فرماید: «مراد فقها از سماع (شنیدن)، استماع (گوش دادن) است؛ و گرنه سماع بدون استماع قطعاً حرام نیست».)
بنابراین برای تکمیل بحث به هر دو صورت پرداخته می‌شود:

۲.۱ - حکم سماع و استماع

حکم سماع (شنیدن) و استماع (گوش دادن): شنیدن و گوش دادن به صدای زن نامحرم اگر به قصد لذت بردن نباشد و همراه ریبه (ترس از مبتلا شدن به حرام) نباشد، جایز است.
[۶] طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی ( (رحمة‌الله‌علیه))، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.


۲.۲ - حکم اسماع

حکم «اسماع»: بر زن حرام است که طوری با نامحرم سخن بگوید که موجب تحریک شهوت او شود؛
[۷] طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی ( (رحمة‌الله‌علیه))، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
اما اگر چنین نباشد و ترس از وقوع فتنه نباشد، می‌تواند با مرد نامحرم سخن بگوید و صدای خود را به او برساند.


احکام ذکر شده در مورد سخنان و صدای عادی بود؛ وگرنه اگر صدا «غنا» داشته باشد، بر تمام مکلف ـ اعم از زن و مرد ـ انجام آن (خواندن به صورت غنایی) حرام است و هم‌چنین گوش دادن به آن نیز برای مرد و زن مکلف حرام است؛ هرچند آن صدای همراه با غنا از آن همجنس یا محرم خودش باشد و محتوای آن هم چیز مقدسی مانند قرآن کریم باشد. البته بعضی فقها خواندن زن به صورت غنا برای زنان را فقط در مجلس عروسی جایز می‌دانند. به شرط این‌که همراه با حرام‌های دیگری مانند حاضر شدن مردان در آن جمع و... نباشد.

۳.۱ - آیه‌ای در قرآن

لازم به ذکر است که یکی از ادله‌ای که برای حرمت غنا از آن استفاده شده است، این آیه می‌باشد که می‌فرماید: «...وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛ خداوند ما را از قول زور باز می‌دارد و امر به پرهیز از آن می‌کند».

۳.۲ - مراد از قول زور

و مراد از «قول زور» طبق روایت صحیحه هشام از امام صادق (علیه‌السلام)، غنا می‌باشد.

۳.۳ - استناد به روایات

و علاوه بر این، روایات زیاد دیگری هم که در بعضی از آن‌ها به آیات قرآن کریم، تمسک شده است، بر حرمت غنا دلالت دارد. و نیز استثنا کردن غنا در مجلس عروسی ـ به گونه‌ای که ذکر شد ـ با استفاده از روایات می‌باشد.

۳.۴ - جواز گوش دادن به صدای زن

از مطالب ذکر شده، چنین به دست می‌آید که اسماع (رساندن صدا به گوش مرد نامحرم) از طرف زن و استماع (گوش دادن به صدای زن توسط مرد نامحرم) در مواقعی که صدا عادی باشد (غنایی و مهیج نباشد) و مفسده‌ای بر آن مترتب نباشد، جایز می‌باشد.


روایاتی که درباره موضوع بحث (اسماع و استماع صدای زن نامحرم) وجود دارند، به چند دسته قابل تقسیم هستند:

۴.۱ - گفت‌وگوی زن با نامحرم

در بعضی از روایات از گفت‌وگوی زن با مرد نامحرم منع و نهی شده است؛ از جمله:

۴.۱.۱ - روایتی از پیامبر

ـ روایت شده است که «یکی از چیزهایی که پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) در هنگام بیعت کردن با زنان از آنان درخواست کرد، این بود که با مردان سخن نگویند؛ مگر با محارم خود».

۴.۱.۲ - روایتی از امام علی

ـ از امام علی (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) از سخن گفتن با زنان نهی کرد».

۴.۱.۳ - روایتی دیگر

ـ از علی (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند: «به زنان سلام نکنید و...».

۴.۱.۴ - روایتی از امام صادق

و از امام صادق (علیه‌السلام) نیز نقل شده است که فرمودند: «لا تسلم علی المراة»؛ «بر زن سلام نکن».

۴.۱.۵ - روایاتی منتسب به علامه حلی

به علامه حلی، محقق حلّی و شهید ثانی (رحمة‌الله‌علیه) نسبت داده شده است که آن‌ها با تمسک به این‌گونه روایات، مطلق گوش دادن به صدای زن نامحرم را حرام دانسته‌اند؛ اما این فتوا به جهت مخالفت با سیره علما و دین‌داران و نیز با توجه به این‌که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و دخترانش با مردان سخن گفته‌اند و هم‌چنین با توجه با این‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه (علیهم‌السلام) با زنان، مکرر گفت‌وگو کرده‌اند، دارای اشکال است.

۴.۱.۶ - شنیدن صدای زنان با قصد لذت

به علاوه این‌که روایات متعددی وجود دارد که دلالت بر جواز گفت‌وگو با زنان و شنیدن صدای آنان دارد که در متن مقال به تعدادی از آن‌ها اشاره خواهد شد. بنابراین این دسته روایات را می‌توان به گفت‌وگو کردن و شنیدن صدای آنان به قصد لذت یا به ترس از وقوع حرام حمل کرد.

۴.۱.۷ - کراهت سلام کردن به زنان جوان

چنان‌که نهی از سلام کردن به زنان را می‌توان به کراهت داشتن سلام کردن به زنان جوان که احتمال زمینه گناه در آن وجود دارد حمل نمود؛ چنان‌که در روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بر زنان سلام می‌کرد و آنان هم جواب می‌دادند؛ و علی (علیه‌السلام) بر زنان سلام می‌کرد؛ (ولی) از سلام کردن به زنان جوان کراهت داشت و می‌فرمود: «می‌ترسم از صدایش خوشم بیاید و بیش‌تر از اجری که خواستارش بودم، (گناه) به من برسد».

۴.۲ - کم سخن گفتن با زنان

در پاره‌ای از روایات به کم سخن گفتن با زنان سفارش شده است؛ از جمله:

۴.۲.۱ - روایتی از حضرت علی

ـ علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «و اقلل محادثة النساء...» ؛ «گفت‌وگو کردن با زنان را کم کن ...» .

۴.۲.۲ - روایتی از حضرت صادق

ـ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در حدیث مناهی، زن را نهی کردند که بیش از پنج کلمه با غیر شوهر و محرمش سخن نگوید.

۴.۲.۳ - روایتی از رسول خدا

ـ در روایتی از رسول اکرم (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) چهار چیز موجب دل‌مردگی شمرده می‌شود که یکی از آن‌ها گفت‌وگو کردن زیاد با زنان است.

۴.۳ - پرهیز از شوخی با زنان

در دسته‌ای از روایات دستور به پرهیز کردن از شوخی با زنان استفاده می‌شود از جمله:

۴.۳.۱ - روایتی از پیامبر اکرم

ـ از رسول خدا (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل شده است که فرمودند: هر کسی که با زنی نامحرم شوخی کند، خداوند او را در برابر هر کلمه‌ای که به آن زن در دنیا گفته است، هزار سال حبس می‌کند.

۴.۱.۲ - روایتی از امام علی

ـ در روایتی علی (علیه‌السلام) پنج چیز را مایه آتش جهنم معرفی فرموده است که شوخی کردن با زن نامحرم یکی از آن‌هاست.

۴.۴ - ابزارهای صید شیطان

درباره ابزارهای صید شیطان، به روایت زیر توجه کنید:

۴.۱.۴ - روایتی از امام صادق

در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است: «محادثه النساء من مصائد الشیطان»، گفت‌وگو کردن با زنان از ابزارهای صید شیطان است».
در این روایت حکمت سخت‌گیری در مورد گفتگو با زنان نامحرم بیان شده است.

۴.۵ - جواز گفت‌وگو با زنان نامحرم

جواز گفت‌وگو با زنان نامحرم و شنیدن صدای آن‌ها از یک آیه و پاره‌ای روایات قابل استفاده است:

۴.۵.۱ - سخن خداوند به زنان پیامبر

ـ خداوند تبارک و تعالی خطاب به زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرماید: «... فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا؛ پس به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید».

۴.۵.۲ - بیان یک نکته

هر چند خطاب آیه به زنان پیامبر (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) است، اما حکم آن مخصوص به ایشان نیست؛ بلکه حکمی عام است و به طریق اولی شامل زنان مسلمان دیگر نیز می‌شود.
در این آیه از سخن گفتن زنان با نامحرمان نهی نشده است. فقط از آن‌ها خواسته شده است به گونه‌ای حرف نزنند که موجب طمع افراد بیماردل شود؛ بلکه به نحو شایسته‌ای سخن بگویند؛ به همین جهت بعضی فقها این آیه را دلیل بر جواز سخن گفتن زنان با مردان دانسته‌اند.

۴.۵.۳ - سخن گفتن ابوبصیر با ام‌خالد

ـ طبق روایتی، امام صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر اجازه دادند سخنان زن نامحرمی (ام‌خالد) را گوش کند.

۴.۵.۴ - خطبه بلیغ فاطمه زهرا

ـ بنابر نقل معروف حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بعد از غصب فدک توسط دستگاه خلافت، به مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مدینه رفت و خطبه‌ای بسیار بلیغ در جمع حضار ـ اعمّ از زن و مرد ـ ایراد فرمود و در آن خطبه طولانی مسائل مختلفی مطرح کرد و به غصب حق خود نیز اعتراض فرمود. که اگر این کار حرام بود، مسلماً آن کار را نمی‌کردند یا دست‌کم به حد ضرورت اکتفا می‌فرمودند.


از بحث‌های گذشته به دست می‌آید:

۵.۱ - اول

زن می‌تواند صدای خود را به گوش نامحرم برساند؛ به شرطی که در صدایش غنا نباشد و طوری سخن بگوید که موجب تحریک شهوت و طمع بیماردلان واقع نشود و ترس فتنه و خطر برایش نباشد.

۵.۲ - دوم

مرد نیز می‌تواند به صدای زن نامحرم گوش کند؛ مشروط به این‌که صدای زن همراه با غنا نباشد، قصد لذت‌جویی در بین نباشد و نیز ترس از وقوع در حرام وجود نداشته باشد.


گرچه زن می‌تواند صدای خود را به گوش مرد نامحرم برساند و مرد هم می‌تواند آن را گوش کند ـ البته با ملاحظه شرایط ذکرشده ـ اما برای این‌که مبادا شیطان با وسوسه، زن و مرد نامحرم را به گناه بکشاند، احتیاط آن است که خصوصاً جوانان به حد ضرورت اکتفا کنند.
[۴۱] طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.



۱. منابعی که در پاورقی‌های این نوشتار معرفی شده است.
۲. آیت الله، عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، قم، مرکز نشر اسراء، چ پنجم، ۱۳۸۱، ص۴۳۴-۴۳۶.


۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۹۷-۹۹، تحقیق شیخ محمود قوچانی، بی‌جا، المکتبه الاسلامیه، بی‌تا، چاپ بیست و نهم.    
۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۶-۶۷، تحقیق محمدتقی ایروانی، قم، انتشارات جماعه المدرسین، ۱۳۶۳.    
۳. انصاری، مرتضی، کتاب النکاح، ص۶۸-۶۶، تحقیق لجنه التحقیق، قم، مطبعه باقری، چاپ اول، ۱۴۱۵.    
۴. محقق نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۶، ص۶۶-۷۰، مشهد، تحقیق و نشر مؤسسه ال البیت (علیهم‌السلام) لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۱۹.    
۵. محقق نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۱۶، ص۶۶-۷۰، مشهد، تحقیق و نشر مؤسسه ال البیت (علیهم‌السلام) لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۱۹.    
۶. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی ( (رحمة‌الله‌علیه))، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
۷. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی ( (رحمة‌الله‌علیه))، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
۸. موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۴۵، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم، بی‌تا.    
۹. موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۹۷، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم، بی‌تا.    
۱۰. موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۹۷، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم، بی‌تا.    
۱۱. خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۳۱۴، بی‌جا، انتشارات وجدانی، چاپ سوم، ۱۳۷۱.    
۱۲. موسوی خمینی، سیدروح الله، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۳۶۸.    
۱۳. حج/سوره۲۲، آیه۳۰.    
۱۴. موسوی خمینی، سیدروح الله، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۲۰۳، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ سوم، ۱۳۶۸.    
۱۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۲۵-۲۳۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۱۶. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۱۲-۲۱۵، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۱۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۸۴ ۸۵، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۱۸. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۲-۲۷۳، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۱۹. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۲-۲۷۳، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۲۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۵، تحقیقی علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷.    
۲۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۳-۱۷۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۵، تحقیقی علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷.    
۲۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۳-۱۷۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۲۴. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۳، ص۷۲، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ه‌.ق.    
۲۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۹۷-۹۹، تحقیق شیخ محمود قوچانی، بی‌جا، المکتبه الاسلامیه، بی‌تا، چاپ بیست و نهم.    
۲۶. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۶-۶۷، تحقیق محمدتقی ایروانی، قم، انتشارات جماعه المدرسین، ۱۳۶۳.    
۲۷. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۳، ص۷۳، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ه‌.ق.    
۲۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۵۳۵، تحقیقی علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۷.    
۲۹. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۷۳-۱۷۴، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۳۰. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۳، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۳۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۳۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۳۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۳۴. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۳، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۳۵. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۳، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸.    
۳۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۸۹، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳.    
۳۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۹۸-۹۹، تحقیق شیخ محمود قوچانی، بی‌جا، المکتبه الاسلامیه، بی‌تا، چاپ بیست و نهم.    
۳۹. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۴۳، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۴۰. رحمانی همدانی، احمد، فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها) بهجة قلب المصطفی صلّی الله علیه و آله، ص۳۲۶-۳۶۶، تهران، نشر المرضیه، چاپ دوم، ۱۳۷۲، همراه با شرح‌هایی در پاورقی.    
۴۱. طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۶۳۷، با حواشی آیات عظام، امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، اراکی، گلپایگانی، و خویی (رحمة‌الله‌علیه) قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۷۰.
۴۲. موسوی خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۹۷، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم، بی‌تا.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حرمت صدای زن بر مرد نامحرم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۱۲.    



جعبه ابزار