• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حرام‌خواری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حرام خواری، مال حرام، کسب حرام، مال مشتبه، رد مظالم.
پرسش: حرام‌خوری به چه معناست؟
پاسخ: حرام‌خواری در لغت یعنی کسب درآمد از راه‌های غیرشرعی مانند رشوه، نزول، کم‌فروشی و... است.
[۱] انوری، حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش، ج ۳، ص ۲۴۸۸.




و خوردن در این واژه ترکیبی، یعنی هرگونه گرفتن و تصرف در مال چه برای پوشاک و تغذیه و چه ازدواج و مسکن و... و نه فقط صرف غذا و خوراکی.
این استعمال مخصوص زبان عربی هم نیست بلکه در سایر زبان‌ها نیز چنین است
بنابراین، در این نوشتار، کسب و مصرف حرام هر دو مورد نظر است. همچنین گرچه حرام می‌تواند هم خوراکی‌های ذاتاً حرام چون سگ و خوک و شراب و یا خوراکی‌هایی که به سببی عارضی حرام شده‌اند مانند غذای زهرآلود و نیز حرام‌هایی که از راه کسب و کار و مبادله حرام می‌شود را شامل شود
[۳] نراقی، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چ پنجم، ۱۳۷۷، ‌ص ۴۴۲ و ۴۴۳.
اما در این‌جا تنها قسم سوم مقصود است مانند دزدی و کم‌فروشی و....


پرهیزی از مال حرام از رذائل قوه شهوت است
[۴] نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه¬ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۳۰.
و حرام‌خواری از بدترین عوامل نابود کننده‌ی انسان و از بزرگترین موانع توفیق و حجاب‌های بین انسان و خدای متعال است که دل را تیره و تار می‌کند و از عالم انوار و انس با خدای متعال محروم می‌نماید و بیشتر افرادی که از فیوضات الهی محروم شده‌اند به علت حرام‌خواری بوده است چرا که با حرام‌خواری هرگز نمی¬توان به صفای درون و تهذیب نفس دست یافت و به همین جهت است که تعالیم الهی به شدت از حرام‌خواری نهی فرمودند.
[۵] نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۰ – ۴۴۱.
حلال‌خواری اساس و بنیان هرگونه رشد و تربیت معنوی است.
[۶] ابو طالب مکی؛ قوت القلوب، دار الکتب العلمیة، بیروت، اول، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۴۷۹.
به همین علت است که خدای متعال به رسولان مکرمش دستور داده است غذای طیب بخورندو طلب رزق برای به دست آوردن معاش خود و خانواده یک فعالیت الهی و مقدس و در راه خدا (نه مادی و دنیاطلبانه )است
[۸] فتال نیشابوری، محمد بن احمد؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضی، قم، چ اول، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۴۵۷.
و مومن نیز همواره به حلال‌ترین شکل کسب روزی می‌کند
[۹] ابن همام اسکافی، محمد؛ التمحیص، مدرسة الإمام المهدی‌(ع)، قم، اول، ۱۴۰۴ق، ص ۷۵.
و رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز از مخوف‌ترین چیزهایی که بر امت خود از آن می‌ترسیدند کسب حرام بوده است.


آثار عام حرامْ‌خواری عبارتند از:
۱. استحقاق لعنت ، غب الهی و جهنم ؛‌ زیرا لقمه‌ی حرام که در معده رود، هر فرشته‌ای که در آسمان و زمین باشد بر آن فرد لعنت
[۱۱] فتال‌ نیشابوری، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۷.
و تا زمانی که آن لقمه در شکم او باشد خداوند به او نگاه نمی‌کند و مورد غضب الهی است مگر این‌که توبه کند
[۱۲] فتال‌ نیشابوری، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۷.

۲. عدم قبولی اعمال: زیرا زیرا خداوند بدون پرهیزکاری هیچ عملی را قبول نمی‌کند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:عبادت با حرام‌خواری چون ساختن خانه بر روی شن‌زار است
[۱۴] ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، دار الکتب الإسلامی، چ اول، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۳.
و یک لقمه حرام باعث می‌شود تا چهل روز نه نمازی از فرد قبول شود و نه دعایی از او مستجاب گردد.
[۱۵] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ق، ج ۶۳ ص ۳۱۴.
هر که لقمه‌ حرام‌ خورد چهل روز دعایش مستجاب نگردد.
[۱۶] قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چ اول، ۱۳۶۱ش،ص ۵۰.

و امام باقر علیه السلام فرمودند:هر کس مال حرامی را کسب کند خداوند هیچ صدقه و حج و عمره‌ای و صله‌ی ارحامی را (از هر مالی خرج کند و یا اگر از آن اموال در این راه خرج کند) قبول نمی‌کند.
[۱۷] طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، الأمالی، دار الثقافة، قم، چ اول، ۱۴۱۴ق، ص ۶۸۰.

۳.نابودی اعمال صالح : همانطور که امام صادق علیه السلام فرمود هرگونه کار حرام انبوهی از اعمال صالح را در قیامت بی‌ارزش می‌کند
۴. قساوت قلب و عدم پذیرش حق ؛ همانطور که دشمنان امام حسین علیه السلام در مقابل سخن حق آن بزگوار حتی سکوت هم نمی‌کردند که آن سخنان را بشنوند و آن بزرگوار علت عدم درک حق توسط آنان را آکنده بودن شکم‌های آنان از حرام معرفی فرمودند
[۱۹] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۸.

۵. دشواری انجام اعمال نیک و نافرمانی جوارح و غرایز و طغیان ان ها.
[۲۰] فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه¬ی سید محمد صادق عارف، مؤسسه چ و انتشارات آستان قدس رضوی، چ اول، ۱۳۷۲ هجری شمسی، ج‌۳، ص ۲۳۷.

۶.عدم صرفه‌ی اقتصادی در حرام‌خواری؛ زیرا امام صادق علیه السلام فرمود رزقی که سهم فرد باشد به او می‌رسد و اگر از راه حلال آن را بطلبد به آن می‌رسد و از راه حرام هم برود باز به همان می‌رسد
[۲۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۰۳.
و فرمود مال حرام در نا به حق صرف می‌شود
[۲۲] حرانی، ابن شعبه حسن بن علی؛ تحف العقول عن آل‌الرسول(ص)، انتشارات اسلامی، قم، دوم، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۱.

۷. بی‌برکتی مال حرام؛ همانطور که رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم مال حرام را بدون برکت معرفی فرمودند
[۲۳] متقی هندی علاء الدین علی بن حسام؛ کنز العمال، داراحیاء التراث العربی، بیروت، اول، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۳.
و این دو سخن آن بزرگوار که فرمودند مالی که از حرام به دست آید خدای تعالی آن مال را در راه‌های بی‌فایده از بین می‌برد
[۲۴] قضاعی، پیشین، ص۱۸۰.
و صاحب آن را را فقیر می‌گرداند
[۲۵] طوسی، امالی، پیشین، ص۱۸۲.
می‌تواند بیان مصادیقی از بی‌برکتی مال حرام باشد.همانطور که امام صادق فرمودند:مال حرام در ساخت و ساز و کشت و زرع (غیر ضروری و زائد بر نیاز) صرف می‌شود و این چنین بناهایی را «منتقمة» نام نهادند که به امر الهی مال حرام در آن‌ها تلف می‌شود و هرگز صرف چیز مفیدی حتی برای خوشی دنیوی فرد هم نمی‌شود.
[۲۶] صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ معانی الأخبار، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چ اول، ۱۴۰۳ ق، ص ۲۳۵.
زیرا از نظر آن حضرت هر ساخت و سازی که زیاده بر نیاز باشد، وبال بر صاحبش در قیامت است.
[۲۷] برقی، احمدبن محمدبن خالد؛ المحاسن، دارالکتب الإسلامیة، قم، دوم، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۶۰۸.



حرام، یا ذات و عین آن حرام است، مانند سگ و خوک و خاک و غیر این‌ها، یا به سبب صفتی که در آن پدید آمده حرام شده است، مانند شراب به واسطه آنکه مست کننده است و غذای مسموم و زهر آلود ، یا به علّت خللی که در اثبات مالکیّت و تصرف آن رخ نموده است که این قسم آخر خود دارای اقسام بسیار است که در کتب فقه مذکور است
[۲۸] نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج، ۳، ص ۲۲۵ و ۲۲۶.
و به طور کلی هر مالی که از یکی از راه‌های کسب حلال نباشد (¬ «حلالْ‌خواری»: «مصادیق حلالْ‌خواری»)، یا جامع آداب و شروط نباشد را شامل است.
[۲۹] نراقی ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۷.
اما می‌توان مهم‌ترین حرام‌هایی است که از طریق کسب قابل تحصیل است را به این شرح ارائه نمود:
۱. تصرف نامشروع در مال خدا و پیامبر و ائمه علیهم السلام مانند خمس و صدقاتی است که به امر آن بزرگواران جمع می‌شود و زیر نظر آنان مصرف می‌شود است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:این کار سرنوشتی جز جهنم هنگام ملاقات الهی برای فرد در پی نخواهد داشت
[۳۰] قضاعی، پیشین، ص۳۷۳.

۲. تصرف نابه‌حق کارمندان حکومت در اموال دولت اسلامی ؛ که مورد نهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.
[۳۱] ابو داوود سجستانی، سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود، بیروت، اول، ۱۴۲۱ق، ج ۳، ص ۱۸۶.

۳.خوردن مال یتیم ؛ که یکی از هفت گناه بزرگ است.
۴.تصرف در مال دیگران با سوء استفاده از گریزگاه‌های قانونی و ظواهر حقوقی؛ که گرچه به ظاهر مالک آن مال است اما در واقع پاره‌ای از آتش جهنم است و قضاوت حاکم اسلامی نیز مجوزی برای این جرم نیست
[۳۳] بخاری، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۳۱ق، ص ۵۳۹.

۵. غصب زمین و ملک دیگران به زور:که حرام است
[۳۴] علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳، ص ۲۲۵ و ۲۲۶.
و رسول اکرم فرمودند:هر کس یک وجب زمین ناحق غصب کند خداوند آن را تا هفت زمین در قیامت بر گردنش می‌آویزد.
[۳۵] صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چ‌دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲.

۶. رباخواری ؛ که قرآن کریم ربا را در حکم جنگ با خداوند متعال انگاشته و امام باقر علیه السلام آن را را مصادیق مال حرام معرفی فرمودند
۷. رشوه ؛
[۳۸] علامه حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی؛ تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، اول، ۱۴۲۰ق، ج‌۲، ص ۲۶۲‌.

۸. قمار:که قرآن کریم آن‌را پلید و از عمل شیطان و سبب دشمنی بین انسان‌ها دانسته و امام صادق علیه السلام فرمودند خوردن مال قمار نوعی حرام خوردن است.
[۴۱] طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن؛ تهذیب الأحکام، دارالکتب الإسلامیة، تهران، ایران، ‌چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص۳۷۰.

۹. اجرت نوشتن دعاها و تعویذات غیر توحیدی یا احیاناً مضر چون ایجاد تفرقه بین همسران و دعای محبت و... که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن‌را حرام دانستند
[۴۲] ابوداوود، پیشین، ج۴، ص۱۸.

۱۰.حبس دستمزد کارگران و کارمندان : که خدای متعال فرموده است خود شخصاً در قیامت با چنین ظالمانی برخورد می‌فرماید
[۴۳] بخاری، پیشین، ص ۴۳۸.

۱۱. گدایی ؛ که مجاز نیست مگر برای کسی که در اثر تنگی معاش یا بدهی سنگین واقعاً نیازمند باشد (و توان کسب هم نداشته باشد)
[۴۴] مغربی نعمان بن محمد تمیمی؛ دعائم الإسلام، دارالمعارف مصر، ۱۳۸۵ق، ج ۲، ص۶۳.

۱۲. دزدی که رسول اکرم او را لعنت فرموده
[۴۵] بخاری، پیشین، ص ۱۳۷۱.
و فرمودند ایمان در حال دزدی از او سلب می‌شود
۱۳. میراث‌خواری ناحق:‌ به این معنی که ورثه برخی به سهم خود راضی نشده و سهم دیگران را هم می‌خواهند (به بهانه‌هایی که همواره هم وجود داشته است) تصاحب کنند
۱۴. گم شده: که تصرف در آن حلال نیست و باید (طبق ضوابط آن) اعلام شود و اگر صاحب آن پیدا نشد صدقه داده شود.
[۴۹] خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ تحریر الوسیلة، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، اول، بی‌تا، ج۲، ص ۲۲۱ و ۲۲۲.

۱۵. هرگونه معامله از روی عدم رضایت؛ زیرا قرآن کریم فرمودند: مال مسلمان جز با رضایت او قابل تصرف نیست
۱۶. درآمد حاصل از هر معامله‌ی حرام؛ مانند فروش بت‌ها
[۵۱] مغربی، پیشین، ج۲، ص ۱۸.
، مهر زن نابکار
[۵۲] صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، پیشین، ج ۴، ص۳۶۳.
و فروش اشیای عین نجس مانند سگ و خوک و شراب و وسایلی که مخصوص گناه باشند مانند آلات خاص قمار و لهو و هر چیزی که بدانیم در راه حرام صرف می‌شود مانند انگوری که می‌دانیم صرف شراب خواهد شد و نیز فروش مجسمه و اجرت گرفتن بر غنا و غش در معامله مانند مخلوط کردن آب و شیر
[۵۳] خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۴۹۳ – ۵۰۰.

۱۷. مبادله و معامله بر روی مالی که خریدار بداند دزدی و نامشروع است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: در این صورت این شخص هم که با مال خود آن مبادله را انجام می‌دهد حکم همان غاصب را خواهد داشت
[۵۴] صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، پیشین، ج ۴، ص ۱۵.

۱۸.درآمد‌های حاصل از رفتارهای حرامی که معامله را حرام و باطل می‌کند مانند تناجش ؛ به معنی قیمت‌گذاری روی کالای کسی بر اساس تبانی قبلی بدون قصد خرید آن تا قیمت کالا را بالا ببرد و دیگران در آن قیمت گزاف رغبت کنند.
[۵۵] شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، انتشارات حیدریة، نجف اشرف، چ اول، بی تا، ص ۲۸۴.

غش و تلبیس در معامله
[۵۶] نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳ ص ۲۲۵ – ۲۲۶.
که فرد را از زمره‌ی مسلمانان بیرون می‌برد
[۵۷] طوسی، تهذیب¬الأحکام پیشین، ج ۷، ص ۱۲.
و کم¬فروشی که کم‌فروشان مورد تهدید خدای متعال و در معرض عذاب الهی هستندو گرانفروشی ؛ زیرا هر کس در قیمت‌ها تصرفی کند که گرانی ایجاد کند، حق است بر خدا که او را در بدترین جای جهنم افکند.
[۵۹] حاکم نیشابوری، حافظ ابی‌عبدالله محمد بن عبدالله؛ المستدرک علی‌الصححیین، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۹ق، ج ۲، ص ۱۳.

۱۹. مشاغل و حرفه¬های حرام؛ یعنی تنجیم به معنی پیشگویی جزمی از حوادث جهان هستی مانند ارزانی و گرانی و کم حاصلی و پرحاصلی و زیادی باران و کمی آن، و غیر اینها از خیر و شر و نفع و در اثر تحلیل علمی حرکات فلکی و نظرات ستاره‌شناسی و اتصالات کوکبی با به این‌که که این قوای آسمانی و جوی در این عالم بطور مستقل یا با شرکت با خدای متعال می‌باشند، نه آنکه تأثیری به عنوان یک سبب که عطای الهی و همواره در اختیار اوست برای آنها معتقد باشد
[۶۰] خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ استفتاءات، دفتر انتشارات اسلامی، قم، پنجم، ۱۴۲۲ق، ج ۲، ص۳۵۳.
و مجسمه‌سازی و هر نوع یاری ظالمان در کارهای ظالمانه‌شان (از جمله کارمندی در دستگاه حکومتی آنان) و خرید و فروش کتب ضلال که ضد عقاید مسلمانان است و سحر و شعبده و کهانت و اجرت گرفتن بر چیزی که واجب عینی یا کفایی است مانند غسل و کفن اموات و نیز بر تعلیم علومی که یاد گرفتن آنان بر هر مسلمان واجب است
[۶۱] تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۴۹۳ – ۵۰۰.





۵.۱ - اصلاح نگرش خود نسبت به جریان روزی و معاش

زیرا خدای متعال به عظمت و جلال و نور و ارتفاع و کبریای خود سوگند خورده است که هیچ بنده‌ای خواست خود را بر خواست او مقدم نمی‌کند مگر این‌که امور او را از هم گسیخته نموده و دنیایش را واژگونه ساخته و قلبش را به آن مشغول می‌کند و بالاخره نیز تنها به آن‌چه برایش مقدر نموده‌ است دست خواهد یافت اما هیچ بنده‌ای خواست خدای متعال را بر خواست خود مقدم نمی‌کند مگر این‌که فرشتگان را به حفاظت از او گمارده و آسمان‌ها و زمین را متکفل روزی او نموده و خود نیز در ماورای تجارت هر تاجری برای او خواهد بود (او را در نیازهای مالی و شغلی یاری خواهم داد؛ یا به شرف مشاهدات غیبی جمال الهی دست خواهد یافت) و دنیا نیز به راحتی در اختیار او قرار خواهد گرفت
و رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه‌ی معروف خود در آخرین حجی که به جای آوردند، بنیان‌های دین خود را مجددا برای مردم بازگو نمودند و از آن جمله در نگرشی راهبردی در زمینه‌ی معاش یک مسلمان فرمودند: روزی شما مقدر است و قطعاً به شما خواهد رسید هیچ کس نخواهد مرد تا روزی خود را به طور کامل مصرف کند؛ پس مبادا تاخیر آن شما را وادارد که از راه حرام آن را دنبال کنید که تنها به آن قدری که برایتان مقدر شده خواهید رسید و تنها گناه آن بر دوشتان خواهد ماند و اگر صبر می‌کردید از راه حلال نیز به همان می‌رسیدید
[۶۳] طوسی، تهذیب‌الاحکام پیشین، ج ۶، ص ۳۲۱.


۵.۲ - کسب و اشتغال

کسی که طالب سعادت باشد باید برای خود حرفه و کسبی قرار دهد که معاش او از آن طریق به دست آید. تا رد حرام نیفتد
[۶۴] نراقی ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۷.
و تاکید فراوان اسلام بر کار و حرفه نیز به همین جهت است چنان‌که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اگر کسی را می‌دیدند که شغل و حرفه‌ای ندارد، آن فرد از چشم ایشان می‌افتاد
[۶۵] شعیری پیشین، ص ۱۳۹.


۵.۳ - یادگیری احکام حلال و حرام

از لوازم حلال‌خوری این است که فرد علوم و احکام مربوط به شغل خود را بیاموزد.
[۶۶] غزالی، محمد بن محمد؛ إحیاء علوم الدین، دار الکتاب العربی، بی‌تا، بیروت، چ اول، ج ۴، ص ۱۷۵.
بر هر کس واجب است مسائل حلال و حرام مربوط به شغل خود را بیاموزد
[۶۷] تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۵۰۱‌.
چنان‌چه امام علی علیه السلام در مواجهه با گروهی از تاجران تاکید داشتند ابتدا احکام را بیاموزید و سپس تجارت کنید
[۶۸] تهذیب پیشین، ج ۷، ص ۶.


۵.۴ - صبر

زیرا به طور کلی صبر برای ایمان به منزله‌ی سر از بدن است
[۶۹] ابن اشعث، محمد بن محمد؛ الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبة النینوی الحدیثة، تهران، چ اول، بی تا، ص ۲۳۶.
و د راین مورد خاص نیز امام رضا علیه السلام در توصیه‌هایی که به یکی از اصحاب خود فرمودند، صبر را قبل از توصیه به حلال‌خواری بیان نمودند.
[۷۰] کلینی پیشین، ج ۲، ص ۴۸۸.
رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز حلال‌ْخواری را از مراتب صبر بر بندگی خدای متعال معرفی فرمودند
[۷۱] طبرسی حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی، چ چهارم، قم، ۱۴۱۲ق،‌ ص ۴۴۶.
که البته این تلاش، فرد مسلمان را از بسیاری رذائل نفسانی که محصول مجاهده با تمایلات حرام‌خواری که همواره فرد را وسوسه می‌کند می‌رهاند.


حرام اگر چه همه اقسامش خبیث و پلید است لکن بعضی از آنها خبیث‌تر و پلیدتر است، چنانکه حرمت مالی که به وسیله معامله فاسد گرفته می‌شود با تراضی دو طرف مثل حرمت مال یتیمی که به قهر و سرکوبی گرفته شود نیست. همچنین مال حلال هر چند همه اقسامش خوب و پاک است، لکن برخی از آنها پاکیزه‌تر است. مال مشتبه همه‌اش مکروه است امّا کراهت بعضی شدیدتر است. همچنان که پزشک می‌گوید که هر شیرینی و حلوایی گرم است لکن بعضی در درجه اول گرم است و بعضی در درجه دوم و بعضی سوم و بعضی چهارم، همچنین است حرام، که بعضی در درجه اول خبیث و پلید است و بعضی در درجه دوم... و همین طور حلال در صفا و پاکی ، و درجات شبهه در کراهت.
[۷۲] نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳ ص ۲۲۵.



این گناه علاوه بر استغفار با شرایط آن یعنی « پشیمانی » از گناه و « تصمیم » بر عدم بازگشت که در هر گناهی باید انجام شود (¬ «توبه»)، نیازمند جبران مال حرام و بازپرداخت آن طبق ضوابط اسلامی است؛ زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:بازپرداخت یک دانگ حرام نزد خدا ارزش هفتاد هزار حج مقبول دارد
[۷۳] شعیری، پیشین، ص ۱۵۷.
و هر کس از مال برادر ایمانی‌اش چیزی به ظلم گرفته است قبل از قیامت که هیچ درهم و دیناری مدارد و باید از حسنات خود به او بدهد و اگر حسنه‌ای نداشت از گناهان آن شخص بر دوش بگیرد از او حلالیت بطلبد.
[۷۴] بخاری؛ پیشین، ص ۴۸۹.
بنابراین، اگر صاحب مال حرام قابل شناسایی است باید به صاحبش بازگردد
[۷۵] علامه حلی؛ تحریر‌الاحکام پیشین، ج ۵، ص ۵۲۵.
و اگر دسترسی به صاحب آن ممکن نیست، باید از طرف صاحب آن به فقرا صدقه داده شود
[۷۶] بهجت گیلانی فومنی، محمد تقی؛ استفتاءات، دفتر حضرت آیة الله بهجت، قم، اول، ۱۴۲۸ق، ج ۴، ص ۳۱۶، مکارم شیرازی، ناصر؛ استفتاءات جدید، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، دوم، ۱۴۲۷ق، ج ۳، ص ۵۶۱.
و برخی معتقدند باید با اذن حاکم شرع به فقیر داده شود
[۷۷] نراقی، رسائل و مسائل ۱/۱۹۳؛ خامنه‌ای /۲۱۹؛ تبریزی، جواد بن علی؛ استفتاءات جدید، قم، اول،‌ بی‌تا، ج ۲، ص ۴۹۵، مکارم پیشین، ج ۳، ص ۵۶۱.
و برخی اذن او را لازم نمی‌دانند
[۷۸] خمینی، استفتاءات، پیشین، ج ۳، ص ۵۷۶.بهجت استفتاءات، پیشین، ج ۴، ص ۳۱۶.
اما اگر نه صاحب آن مشخص است و نه میزان آن مال (مثلا تجارت حلال داشته و گاهی هم ربا با مالش مخلوط بوده و صاحب آن هم معلوم نیست) باید خمس آن مال مخلوط به حرام را بدهد
[۷۹] بحرانی، آل عصفور، یوسف بن احمد بن ابراهیم؛ الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، اول، ۱۴۰۵ق، ج ۱۲، ص ۳۶۴



البته پرهیز از مال مشتبه و تاکید بر حلال‌خوری نباید به « وسواس »و «رنج خود و دیگران»یا « بدبینی به مسلمانان و اهانت به آنان» بیانجامد.
وسواس در پرهیز از مال حرام و نیز مشتبه‌خواری از آسیب‌هایی است که ممکن است افراد متقی در رسیدن به این فضیلت اخلاقی یعنی ترک حرام‌خواری به آن مبتلا شوند. امام صادق علیه السلام فرمودند: مومن در کنار شبهات توقف می‌کند
[۸۰] کلینی؛ پیشین، ج ۱، ص ۶۸.
و رسول اکرم فرمودند: مومن در کسبش به کمترین شبهه‌ای راضی نمی‌شود
[۸۱] ابن‌همام اسکافی؛ پیشین، ص ۷۵.
و آن‌چه مشکوک است را رها می‌کند تا در محرمات نیفتد زیرا حلال آشکار مشخص است و حرام آشکار نیز و کسی که مشتبهات را ترک کند، از محرمات نجات می‌یابد و کسی که در مشتبهات افتد، بسا در محرمات فرو افتد
[۸۲] طوسی، تهذیب‌الاحکام پیشین، ج ۶، ص ۳۰۳.

و بر اساس این روایات نبوی ، برخی از علمای اخلاق ، تقوای صالحین را در این دانسته‌اند که نه فقط از محرمات آشکار بلکه از آن‌چه احتمال حرمت در آن وجود دارد پرهیز می‌کنند
[۸۳] فیض کاشانی، ملامحسن؛ المحجةالبیضاء، دفتر انتشارات اسلامی، چ چهارم، ۱۴۱۷ هجری، ‌ج۳، ص ۲۱۱.
اما همین بزرگان اخلاق تاکید نموده‌اند که پرهیز از مال مشتبه و تاکید بر حلال‌خوری نباید به وسواس و رنج خود و دیگران بیانجامد؛ مثلاً احتمال حرمت برای حلال مانند این‌که صیدی را احتمال دهد از تور صیاد گریخته آن محتمل را از حلال بیرون نمی‌آورد و مصداق پرهیز از مشتبه هم نیست زیرا این‌ها نوعی وسواس است
[۸۴] فیض کاشانی، المحجة البیضاء پیشین، ج ۳، ص ۲۱۹.
همینطور احتمال حلیت برای چیزی که حرام است آن را در مشتبه وارد نمی‌کند بلکه در حرام باقی می‌گذارد مانند این‌که مالی که از پدری در اختیار تک فرزندش قرار گرفته و آن پدر به سفر رفته و فرزند احتمال دهد شاید پدر از دنیا رفته و این مال به من رسیده پس در آن می‌توانم تصرف کنم
[۸۵] فیض کاشانی، المحجة البیضاء پیشین، ج ۳، ص ۲۲۰.
و رسول گرامی خدا نیز دستور دادند وقتی برادر دینی شما (که ظاهرالصلاح است و ما نمی‌دانیم حرام‌خواری می کند اما ظواهر حاکی از حلال بودن درآمد او است) برای میهمانی‌ای دعوتتان کرد بروید و از مالش سوال نکنید که حلال است یا حرام
[۸۶] حاکم‌نیشابوری؛ پیشین، ج ۴، ص ۹۹.
اما به عنوان یک نمونه از احتیاط پسندیده می‌توان دستور آن بزرگوار به فروشنده‌ای -که فرمودند توزین کن اما سنگین وزن کن- را نام برد
[۸۷] ابو داوود؛ پیشین، ج ۳، ص ۳۳۲.



۱. انوری، حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش، ج ۳، ص ۲۴۸۸.
۲. طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۵۱.    
۳. نراقی، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، چ پنجم، ۱۳۷۷، ‌ص ۴۴۲ و ۴۴۳.
۴. نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه¬ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۲۳۰.
۵. نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۰ – ۴۴۱.
۶. ابو طالب مکی؛ قوت القلوب، دار الکتب العلمیة، بیروت، اول، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۴۷۹.
۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۱.    
۸. فتال نیشابوری، محمد بن احمد؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضی، قم، چ اول، ۱۳۷۵ش، ج ۲، ص ۴۵۷.
۹. ابن همام اسکافی، محمد؛ التمحیص، مدرسة الإمام المهدی‌(ع)، قم، اول، ۱۴۰۴ق، ص ۷۵.
۱۰. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چ‌چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۱۲۴.    
۱۱. فتال‌ نیشابوری، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۷.
۱۲. فتال‌ نیشابوری، پیشین، ج ۲، ص ۴۵۷.
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۱۴. ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، دار الکتب الإسلامی، چ اول، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۳.
۱۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ق، ج ۶۳ ص ۳۱۴.
۱۶. قضاعی، محمد بن سلامة، شرح فارسی شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، مزکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چ اول، ۱۳۶۱ش،ص ۵۰.
۱۷. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، الأمالی، دار الثقافة، قم، چ اول، ۱۴۱۴ق، ص ۶۸۰.
۱۸. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص۸۱.    
۱۹. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۸.
۲۰. فیض کاشانی، ملامحسن؛ راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه¬ی سید محمد صادق عارف، مؤسسه چ و انتشارات آستان قدس رضوی، چ اول، ۱۳۷۲ هجری شمسی، ج‌۳، ص ۲۳۷.
۲۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۰۳.
۲۲. حرانی، ابن شعبه حسن بن علی؛ تحف العقول عن آل‌الرسول(ص)، انتشارات اسلامی، قم، دوم، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۱.
۲۳. متقی هندی علاء الدین علی بن حسام؛ کنز العمال، داراحیاء التراث العربی، بیروت، اول، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۳.
۲۴. قضاعی، پیشین، ص۱۸۰.
۲۵. طوسی، امالی، پیشین، ص۱۸۲.
۲۶. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ معانی الأخبار، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چ اول، ۱۴۰۳ ق، ص ۲۳۵.
۲۷. برقی، احمدبن محمدبن خالد؛ المحاسن، دارالکتب الإسلامیة، قم، دوم، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۶۰۸.
۲۸. نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج، ۳، ص ۲۲۵ و ۲۲۶.
۲۹. نراقی ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۷.
۳۰. قضاعی، پیشین، ص۳۷۳.
۳۱. ابو داوود سجستانی، سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داوود، بیروت، اول، ۱۴۲۱ق، ج ۳، ص ۱۸۶.
۳۲. نساء/سوره۴، آیه۲.    
۳۳. بخاری، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۳۱ق، ص ۵۳۹.
۳۴. علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳، ص ۲۲۵ و ۲۲۶.
۳۵. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چ‌دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲.
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۲۷۹.    
۳۷. کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۱۲۶.    
۳۸. علامه حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی؛ تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، اول، ۱۴۲۰ق، ج‌۲، ص ۲۶۲‌.
۳۹. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۴۰. مائده/سوره۵، آیه۹۱.    
۴۱. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن؛ تهذیب الأحکام، دارالکتب الإسلامیة، تهران، ایران، ‌چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص۳۷۰.
۴۲. ابوداوود، پیشین، ج۴، ص۱۸.
۴۳. بخاری، پیشین، ص ۴۳۸.
۴۴. مغربی نعمان بن محمد تمیمی؛ دعائم الإسلام، دارالمعارف مصر، ۱۳۸۵ق، ج ۲، ص۶۳.
۴۵. بخاری، پیشین، ص ۱۳۷۱.
۴۶. کلینی، پیشین، ج ۲، ص۳۲.    
۴۷. فجر/سوره۸۹، آیه۱۹.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۲۸۳.    
۴۹. خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ تحریر الوسیلة، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، اول، بی‌تا، ج۲، ص ۲۲۱ و ۲۲۲.
۵۰. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۵۱. مغربی، پیشین، ج۲، ص ۱۸.
۵۲. صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، پیشین، ج ۴، ص۳۶۳.
۵۳. خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۴۹۳ – ۵۰۰.
۵۴. صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، پیشین، ج ۴، ص ۱۵.
۵۵. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، انتشارات حیدریة، نجف اشرف، چ اول، بی تا، ص ۲۸۴.
۵۶. نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳ ص ۲۲۵ – ۲۲۶.
۵۷. طوسی، تهذیب¬الأحکام پیشین، ج ۷، ص ۱۲.
۵۸. مطففین/سوره۸۳، آیه۱-۳.    
۵۹. حاکم نیشابوری، حافظ ابی‌عبدالله محمد بن عبدالله؛ المستدرک علی‌الصححیین، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۹ق، ج ۲، ص ۱۳.
۶۰. خمینی، سید روح اللّه موسوی؛ استفتاءات، دفتر انتشارات اسلامی، قم، پنجم، ۱۴۲۲ق، ج ۲، ص۳۵۳.
۶۱. تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۴۹۳ – ۵۰۰.
۶۲. کلینی پیشین، ج ۲، ص ۳۳۵.    
۶۳. طوسی، تهذیب‌الاحکام پیشین، ج ۶، ص ۳۲۱.
۶۴. نراقی ملا احمد؛ پیشین، ص ۴۴۷.
۶۵. شعیری پیشین، ص ۱۳۹.
۶۶. غزالی، محمد بن محمد؛ إحیاء علوم الدین، دار الکتاب العربی، بی‌تا، بیروت، چ اول، ج ۴، ص ۱۷۵.
۶۷. تحریر الوسیلة، پیشین، ج‌۱، ص ۵۰۱‌.
۶۸. تهذیب پیشین، ج ۷، ص ۶.
۶۹. ابن اشعث، محمد بن محمد؛ الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبة النینوی الحدیثة، تهران، چ اول، بی تا، ص ۲۳۶.
۷۰. کلینی پیشین، ج ۲، ص ۴۸۸.
۷۱. طبرسی حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی، چ چهارم، قم، ۱۴۱۲ق،‌ ص ۴۴۶.
۷۲. نراقی، علم‌اخلاق‌اسلامی، پیشین، ج ۳ ص ۲۲۵.
۷۳. شعیری، پیشین، ص ۱۵۷.
۷۴. بخاری؛ پیشین، ص ۴۸۹.
۷۵. علامه حلی؛ تحریر‌الاحکام پیشین، ج ۵، ص ۵۲۵.
۷۶. بهجت گیلانی فومنی، محمد تقی؛ استفتاءات، دفتر حضرت آیة الله بهجت، قم، اول، ۱۴۲۸ق، ج ۴، ص ۳۱۶، مکارم شیرازی، ناصر؛ استفتاءات جدید، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، دوم، ۱۴۲۷ق، ج ۳، ص ۵۶۱.
۷۷. نراقی، رسائل و مسائل ۱/۱۹۳؛ خامنه‌ای /۲۱۹؛ تبریزی، جواد بن علی؛ استفتاءات جدید، قم، اول،‌ بی‌تا، ج ۲، ص ۴۹۵، مکارم پیشین، ج ۳، ص ۵۶۱.
۷۸. خمینی، استفتاءات، پیشین، ج ۳، ص ۵۷۶.بهجت استفتاءات، پیشین، ج ۴، ص ۳۱۶.
۷۹. بحرانی، آل عصفور، یوسف بن احمد بن ابراهیم؛ الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، اول، ۱۴۰۵ق، ج ۱۲، ص ۳۶۴
۸۰. کلینی؛ پیشین، ج ۱، ص ۶۸.
۸۱. ابن‌همام اسکافی؛ پیشین، ص ۷۵.
۸۲. طوسی، تهذیب‌الاحکام پیشین، ج ۶، ص ۳۰۳.
۸۳. فیض کاشانی، ملامحسن؛ المحجةالبیضاء، دفتر انتشارات اسلامی، چ چهارم، ۱۴۱۷ هجری، ‌ج۳، ص ۲۱۱.
۸۴. فیض کاشانی، المحجة البیضاء پیشین، ج ۳، ص ۲۱۹.
۸۵. فیض کاشانی، المحجة البیضاء پیشین، ج ۳، ص ۲۲۰.
۸۶. حاکم‌نیشابوری؛ پیشین، ج ۴، ص ۹۹.
۸۷. ابو داوود؛ پیشین، ج ۳، ص ۳۳۲.



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : رذائل اخلاقی | کسب حلال و حرام




جعبه ابزار