• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حدیث العلم نقطه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حدیث العلم نقطه، سند حدیث، دلالت حدیث.

پرسش: حدیث «العلم نقطة کثّرها الجاهلون» از کیست؟ منبع آن کجاست و به چه معنایی است و تفسیر آن چیست؟

پاسخ: از آن‌جا که حدیث مورد نظر («العلم نقطة کثّرها الجاهلون»)، در کتب معتبر و معروف روایی نیامده است، از نظر سندشناسی و راوی‌شناسی، مردود و مخدوش است؛ اما از نظر دلالت و معنا نیز مضطرب، مخدوش و دارای مشکل است؛ چون معنای آن، این است که: «علم نقطه‌ای است، جاهلون آن را گسترش دادند و توسعه بخشیدند»؛ یعنی کسانی که علم تولید می‌کنند، جاهل هستند؛ یعنی عالمان و دانشمندان که دنبال تولید و توسعه علم هستند، جاهل هستند.
بنابراین چون سند و دلالت این حدیث مخدوش است، اظهار نظر قاطع در صحت اصل حدیث و معنای آن را به اهلش (عرفا و فلاسفه) وا می‌گذاریم.



در حدیث‌شناسی، توجه به دو نکته بسیار ضروری است: ۱. راوی‌شناسی و سندشناسی؛ ۲. متن‌شناسی و معنا‌شناسی.

۱.۱ - راوی‌شناسی و سند‌شناسی

در راوی‌شناسی و سند‌شناسی که «علم رجال» عهده‌دار آن است: اولاً سلسله‌ سند باید در روایت حفظ شده باشد؛ ثانیاً راوی‌های آن باید به معصوم (علیه‌السلام) برسند و بر طبق قاعده «علم رجال» باید مورد شناسایی قرار گیرند.اگر همه روای‌ها در سلسله سند حدیث مورد نظر، توثیق و تأیید شده باشند، آن حدیث از نظر سند مورد پذیرش قرار می‌گیرد؛ در غیر این صورت، حدیث از نظر سند، مخدوش، مجهول، مرسل و...خواهد بود.

۱.۲ - متن‌شناسی و معنا‌شناسی

دلالت‌شناسی در حدیث، بر عهده «علم درایه» است. اگر متن و معنای حدیث، محکم و بدون اضطراب و ... باشد، حدیث از نظر دلالت پذیرفته می‌شود و در غیر این صورت حدیث رد و طرد می‌شود. اگر روایتی، از نظر دلالت، مضطرب و یا مشکوک باشد، طبق اخبار عرض،
[۱] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۱۸۶، بیروت.
باید بر قرآن عرضه شود، اگر با روح و متن قرآن سازگار بود، آن حدیث را اخذ می‌کنیم و در غیر این صورت، باید آن را طرد کرد.
با این توضیح، حدیث مورد نظر در سؤال، از این قاعده مستثنا نیست.


«و قال (علیه‌السلام): العلم نقطة کثّرها الجاهلون؛ علم نقطه‌ای است، جاهلون آن را گسترش دادند و توسعه بخشیدند».


از آن‌جایی که حدیث مورد نظر («العلم نقطة کثّرها الجاهلون»)، در کتب معتبر و معروف روایی نیامده است، از نظر سندشناسی و راوی‌شناسی، مردود و مخدوش است؛ چون این حدیث از بین کتب روایی، تنها در کتاب «عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۲۹» بدون انتساب به معصومی خاص آمده است: «و قال (علیه‌السلام): العلم نقطة کثرها الجاهلون». (قابل ذکر است که شخص ابن‌ابی‌جمهور نیز از نظر علمی خیلی قابل اعتماد نمی‌باشد.)
بنابراین هم سلسله سند در حدیث مفقود است و هم‌نام امام (علیه‌السلام) ذکر نشده است. پس حدیث از نظر سند مرسل است.


اما از نظر دلالت و معنا نیز مضطرب، مخدوش و دارای مشکل است؛ چون معنای آن، این است که: «علم نقطه‌ای است، جاهلون آن را گسترش دادند و توسعه بخشیدند»؛ یعنی کسانی که علم تولید می‌کنند، جاهل هستند؛ یعنی عالمان و دانشمندان که دنبال تولید و توسعه علم هستند، جاهل هستند.

۴.۱ - سرکوب دانشمندان

به تعبیر یکی از بزرگان، این حدیث درصدد است عالمان و دانشمندان را سرکوب نماید و دراویش و صوفی‌ها را که «روزه سکوت» می‌گیرند و سنگ‌ریزه در دهان می‌گذارند تا حرف نزنند، ترویج می‌کند. در اسلام هر سکوتی پسندیده نیست.اگر علم نقطه باشد، عالمان آن را نشر دادند و عالمان آن را توسعه بخشیدند، نه جاهلان. کدام جاهل علم تولید کرده و نظریه‌پردازی می‌کند؟!
پس دلالت حدیث، مضطرب و مخدوش است و سند آن نیز مجهول است؛ بنابراین این حدیث از نظر سند و دلالت دچار مشکل است و نمی‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

۴.۲ - ناسازگاری با قرآن

به اضافه آن‌که دلالت این حدیث با روح و متن قرآن شریف هم هماهنگ نیست و برخلاف قرآن شریف است.

۴.۲.۱ - سخن خداوند متعال


ـ قرآن شریف می‌فرماید: «قُلْ هَلْ یَسْتَوی الّذینَ یَعْلَمونَ و الّذینَ لایَعْلَمونَ؛ بگو: «آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند، یکسان‌اند»؟!

ـ در مقابل می‌فرماید: «وَلکِنَّ اکْثَرَهُمْ لایَعْلَمُونَ؛ یعنی اکثر مردم از دانش و معرفت بی‌بهره‌اند».
عالمان که وارثان انبیا هستند، متعهد شدند در کرسی تدریس به نشر معارف دینی بپردازند و در کنار تولید علم به ترویج و تبلیغ آن بپردازند.


البته برخی بزرگان، در کتاب‌های غیر روایی به توضیح و توجیه این حدیث نیز پرداخته‌اند که چندان رسا و روشن نیست.

۵.۱ - دیدگاه سبزواری

حاج ملا‌ هادی سبزواری در کتاب شرح الاسماء الحسنی این حدیث را به علی (علیه‌السلام) نسبت داده و به شرح این حدیث پرداخته، می‌گوید:
نقطه یعنی اصل نقوش تکوینی و خطوط وجودیه و ارقام حروف عالیه و علم و معلوم بالذات متحدان هستند. سپس فرموده یکی از وجه‌های این حدیث (نقطه) آن است که: «ان «النون»، منها نون النور و «القاف»، قاف القدرة و «طه» خاتم الانبیاء محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): «طه ما انْزَلْنا الَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی» و «طه» اربعة عشر عدد ساداتنا المعصوم و کلّهم نور واحد و قدمرّ انّ «الطا آدم و «الها» حوّا لانّ‌ صورتها الرّقیمیّة المفصلة هکذا «۱۵» و هو «عدد حوّا؛ و آدم و حوّا اولادهما کلّهم دقائق الحقیقة المحمدیة (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) فالمعنی ان العلم ان نور القدرة هو النور المحمدی (صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) السائر فی المجالی الاربعة عشر بل المظاهر الاضری».

۵.۲ - توضیح

به هر حال اولاً توضیح و توجیه ایشان رسا و روشن نیست و به همین جهت عین متن آن ذکر شد و در ثانی ایشان فقط به فقره اول حدیث یعنی «العلم نقطه» پرداخته است،‌ نه به فقره دوم حدیث (کثرها الجاهلون)، که نیاز به توضیح بیش‌تری داشته است.

۵.۳ - دیدگاه آقا بزرگ تهرانی

صاحب الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی هم در کتاب خود (جلد ۱۹، ص۲۲۳) به معرفی کتابی که این حدیث را شرح کرده، پرداخته است.


با وجود مطالبی که بیان شد، از آن‌جا که سند و دلالت این حدیث مخدوش است، اظهار نظر قاطع در صحت اصل حدیث و معنای آن را به اهلش (عرفا و فلاسفه) وا می‌گذاریم.


بهترین منبع برای مطالعه همان کتابی است که شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه به معرفی آن پرداخته و آن کتاب، شرح مثنوی فی شرح حدیث «العلم نقطة کثّر الجاهلون»، از جلال‌الدین عنقا الطالقانی است که به آن اشاره گردید.


۱. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۱۸۶، بیروت.
۲. احسائی، ابن ابی‌الجمهور، عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۲۹، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۵.    
۳. احسائی، ابن ابی‌الجمهور، عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۲۹، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۵.    
۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۶. سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی (شرح الاسماء او شرح دعا الجوشن الکبیر)، ج۱، ص۱۳۶، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲.    
۷. طه/سوره۲۰، آیه۲-۳.    
۸. سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی (شرح الاسماء او شرح دعا الجوشن الکبیر)، ج۱، ص۱۳۶ ۱۳۷، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیث العلم نقطه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۳/۲۷.    



جعبه ابزار