• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبل الورید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حبل الورید، قلب، رگ گردن، قدرت، احاطه خداوند، مالکیت.

پرسش: در سوره مبارکه ق می‌فرماید: «نحن اقرب الیه من حبل الورید» که به «ما از رگ گردن به شما نزدیک‌تریم» اما برخلاف بیش‌تر ترجمه‌ها؛ آیت الله مکارم این‌گونه ترجمه کرده‌اند: «ما از رگ قلب به شما نزدیک‌تریم». علت این موضوع چیست؟

پاسخ: تنها آیت الله مکارم نیست که حبل الورید را به معنای رگ قلب معنا کرده است؛ بلکه از لحن علامه طباطبایی (ره) هم این معنا استفاده می‌شود. نزدیک‌تر بودن خداوند از رگ قلب به انسان، تمثیل و ساده کردن مطلب است و فرقی ندارد که بگوییم رگ گردن یا رگ قلب؛ بلکه باید مقصود و منظور خدا از این تشبیه را درک کرد که می‌خواسته بفرماید: انسانی که تمام هستی و وجودش و کمالاتش از خداست، اگر لحظه‌ای از فیض وجود جدا شود، حیات از انسان رخت برمی‌بندد.



چون درک محسوسات برای مردم آسان‌تر است، قرآن مطالب مهم و عالی را با کنایه‌ها و تمثیل‌ها بیان کرده تا فهم آنها برای مردم راحت‌تر باشد و نباید در معنای این‌گونه تشبیهات به دنبال معنای ابتدایی آن بود؛ بلکه باید مراد خدا از این تشبیهات را فهمید. از جمله این معانی بلند، احاطه خداوند متعال، آگاهی او بر بندگانش و نیاز آنها در همه حال به خداوند متعال است. که با تشبیه به حساس‌ترین و ملموس‌ترین عضو بدن انسان برای حیات (یعنی همان رگ و جایگاه جریان خون) در صدد بیان این معنای بلند است.


البته فقط، آیت الله مکارم شیرازی، این معنا را نکرده‌اند؛ بلکه مفسران دیگر، از آن جمله، علامه طباطبایی به معنای رگ قلب ترجمه کرده‌اند.

۲.۱ - دیدگاه مکارم

آیت الله مکارم در بیان این‌که چرا «حبل الورید» را به رگ قلب معنا کرده‌اند، چنین ‌می‌فرمایند: «مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هایی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند؛ در‌حالی‌که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن».

۲.۱.۱ - قلب عضو حساس بدن

و از‌آن‌رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یک‌سو وارد قلب، و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید و مؤید این قول آن‌جا که قرآن می‌فرماید: «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون؛ بدانید خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود، و همه شما نزد او در قیامت جمع خواهید شد».در این آیه قلب به‌عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد.

۲.۱.۲ - معنای ورید

و از طرفی واژه «ورید» از «ورود» گرفته شده و به معنای رفتن به سراغ آب، ‌است و از آن‌جا که خون از این رگ وارد قلب و یا وارد اعضای دیگر می‌شود، آن را ورید گفته‌اند؛ ولی در اصطلاح امروز زیست‌شناسی به رگ‌هایی که خون را از تمام اعضا به قلب، و خون را از قلب به اعضا می‌رساند، ورید یا شریان می‌گویند.

۲.۱.۳ - قدرت و احاطه علمی خداوند

البته آیت الله مکارم می‌گوید: در ترجمه این آیه اگر‌چه بین مفسران و مترجمان قرآن کریم این اختلاف جزئی وجود دارد، ولی به‌طور کلی، همه این‌ها تشبیه است و قرب خداوند از این هم برتر و بالاتر است؛ هر‌چند مثالی از این‌ها رساتر در محسوسات پیدا نمی‌شود، با این احاطه علمی خداوند، و بودن ما در قبضه قدرت او، تکلیف ما روشن است، نه افعال و گفتار ما از او پنهان است، و نه اندیشه‌ها و نیت‌ها، و حتی وسوسه‌هایی که از قلب ما می‌گذرد، توجه به این واقعیت انسان را بیدار می‌کند، و به مسئولیت سنگین و پرونده دقیق او در دادگاه عدل الهی آشنا می‌سازد، و از انسان بی‌خبر و بی‌تفاوت، موجودی هشیار و سر به راه و متعهد و با تقوا به وجود می‌آورد.

۲.۱.۴ - آگاهی از ظاهر و باطن موجودات

چراکه خالق بشر محال است از جزئیات وجود او بی‌خبر بماند، آن هم خلقتی که دائم است؛ زیرا لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه خداوند به موجودات می‌رسد که اگر یک لحظه رابطه ما با او قطع شود، همه نابود می‌شویم؛ همان‌گونه که نور آفتاب لحظه به لحظه از این منبع فیض‌بخش، یعنی کره خورشید جدا می‌شود و در فضا پخش می‌گردد، بلکه ارتباط ما با ذات مقدس او از این هم بالاتر است؛ چون او خالق است، و خلقتش دائم و مستمر، و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم، با این حال چه‌گونه ممکن است او از ظاهر و باطن ما بی‌خبر باشد‌؟!

۲.۱.۵ - مالکیت خداوند

می‌توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر جمع کرد و آن این‌که خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد؛ در‌حالی‌که نه با موجودات این جهان یکی نیست و نه از آنها جدا و می‌باشد مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند و نه کاری را بی‌توفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد. از غیر او تقاضا کند؛ چراکه او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.

۲.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید: «و نحن اقرب الیه من حبل الورید» کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمام بدن پخش می‌شود، و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفته‌اند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمام اعضایش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آن‌گاه چه‌گونه به او و آن‌چه در دل او می‌گذرد، آگاه نیستیم؟ این جمله می‌خواهد مقصود را با عبارتی ساده ادا کرده باشد؛ و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهم‌تر از این، است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک‌تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیش‌تر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به‌گونه‌ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس می‌فرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیک‌تریم.» و یا در جای دیگر قریب به این معنا را آورده می‌فرماید: «ان الله یحول بین المرء و قلبه؛ خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است».


تنها آیت الله مکارم نیست که حبل الورید را به معنای رگ قلب معنا کرده است؛ بلکه از لحن علامه طباطبایی (ره) هم این معنا استفاده می‌شود. نزدیک‌تر بودن خداوند از رگ قلب به انسان، تمثیل و ساده کردن مطلب است و فرقی ندارد که بگوییم رگ گردن یا رگ قلب؛ بلکه باید مقصود و منظور خدا از این تشبیه را درک کرد که می‌خواسته بفرماید: انسانی که تمام هستی و وجودش و کمالاتش از خداست، اگر لحظه‌ای از فیض وجود جدا شود، حیات از انسان رخت برمی‌بندد.
همان‌طور که خداوند می‌فرماید: خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست، نه این‌که هم‌نشین آنان باشد و و با همه چیز فرق دارد نه این‌که از آن‌ها جدا و بیگانه باشد، او انجام‌دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله.
[۹] نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص ۳۲، خ ۱.




۱. ترجمه اسرار الایات (یا رازهای آیات قرآن)، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
۲. ترجمه لغات قرآن ، علی‌رضا شاه فل قمصری.


۱. مکارم شیرازی، ناصر تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۲۴۵.    
۲. انفال (۸)، آیه ۲۴.    
۳. انفال (۸)، آیه ۲۴.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۲۴۴.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۲۴۴ ۲۴۵.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۱۲۹.    
۷. انفال (۸)، آیه ۲۴.    
۸. محمدحسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج ۱۸، ص ۵۲۰ و ۵۲۱.    
۹. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص ۳۲، خ ۱.
۱۰. شریف رضی، نهج البلاغه، ص ۲۶، خطبه ۱.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حبل الورید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۲.    



رده‌های این صفحه : ترجمه قرآن | قرآن شناسی




جعبه ابزار