• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهاد و دفاع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جهاد، دفاع، جهاد ابتدایی، مبارزه، ابتکار عمل، حضرت موسی (علیه‌السلام)، باطل.

پرسش: موسی (علیه‌السلام) برای مبارزه با فرعون مأمور نشده بود؛ بلکه دفاع می‌کرد و برای رهایی بنی‌اسرائیل از دست فرعون به سوی او رفت؟ از این آیه می‌توان نتیجه گرفت که مؤمن همیشه باید دفاع کند نه این‌که ابتکار عمل داشته باشد و جهاد و حمله کند؛ گرچه ابتکار عمل همیشه با باطل است، ولی چون باطل است، از بین می‌رود.

پاسخ: از نگاه اسلام ، جنگ، ذاتاً یا اقتضائاً نه ارزشمند است و نه ضد ارزش؛ بلکه بسته به هدف و ماهیت آن، جنگ به دو دسته ارزشی (الهی) و ضد ارزش (طاغوتی) تقسیم می‌شود و به همین جهت است که چه بسا یک جنگ واحد، نسبت به یک طرف، ارزشمند و الهی و نسبت به طرف دیگر ضد ارزش و طاغوتی به حساب آید. جنگ ارزشمند و الهی، خود شاخه‌ها و انواع مختلفی دارد که مهم‌ترین آن جهاد ابتدایی یا جهاد برای دعوت است،
محدود نمودن رسالت حضرت موسی (علیه‌السلام) به نجات بنی‌اسرائیل و نیز نفی مبارزه آن حضرت با فرعون، برخلاف تصریحات قرآن می‌باشد. در سوره «طه» و «نازعات» خدای متعال در فرمانی که به حضرت موسی (علیه‌السلام) می‌دهد، علت رفتن به سوی فرعون را طغیان او ذکر می‌کند و این نشان می‌دهد که یکی از اهداف بزرگ انبیا، هدایت طغیانگران یا مبارزه قاطع با آن‌هاست. در حقیقت قسمتی از رسالت موسی بن عمران این بود که بنی‌اسرائیل را از چنگال استعمار فرعونیان رهایی بخشد و از آیات قرآن به خوبی استفاده می‌شود که موسی (علیه‌السلام) مأمور دعوت فرعون و دیگر مردمان سرزمین مصر به سوی آیین خویش نیز بود؛ بنابراین رسالت او منحصر به بنی‌اسرائیل نبود.



شبهة مذکور از چند جهت قابل خدشه است:

۱.۱ - اول

شبهه مورد نظر، درصدد نفی جهاد ابتدایی است و مطرح نمودن دفاع حضرت موسی (علیه‌السلام) در مبارزه با فرعون نیز به عنوان دلیل بر مدعا ذکر شده است، غافل از آن‌که جهاد در اسلام، ماهیت دفاعی دارد؛ اگرچه در اَشکال مختلفی بروز نماید.

۱.۲ - دوم

از جملة «ابتکار عمل همیشه با باطل است؛ ولی چون باطل است، از بین می‌رود» چنین استفاده می‌شود که باطل خود به خود از بین می‌رود. اگر مقصود مدعی همین باشد، سخنی ناصواب است و باید مورد بررسی قرار گیرد.

۱.۳ - سوم

مأموریت حضرت موسی (علیه‌السلام) منحصر به نجات بنی‌اسرائیل نبوده و به این موضوع در آیات قرآن تصریح شده است. اینک تفصیل مطالب فوق را پی‌می‌گیریم:


برخی دانشمندان براساس نگاه فلسفی خاص خود به جهان و انسان و نیز با توجه به برخی از آمار مثبت جنگ، به عنوان یک اصل اصیل ارزشمند و غیر قابل اجتناب به جنگ می‌نگرند و در برابر، دسته‌ای دیگر از دانشمندان، باتوجه به آثار مخرب جنگ، فقط آن را به عنوان یک استثنای نادر می‌دانند و اصل را بر اجتناب از جنگ می‌گذارند.
اسلام با نگاهی واقع‌بنیانه، جنگ را نه یک اصل جبری غیر قابل اجتناب، و نه یک عارضة لازم الاجتناب می‌داند.
از نگاه اسلام، جنگ، ذاتاً یا اقتضائاً نه ارزشمند است و نه ضد ارزش؛ بلکه بسته به هدف و ماهیت آن، جنگ به دو دستة ارزشی (الهی) و ضد ارزش (طاغوتی) تقسیم می‌شود و به همین جهت است که چه بسا یک جنگ واحد، نسبت به یک طرف، ارزشمند و الهی و نسبت به طرف دیگر ضد ارزش و طاغوتی به حساب آید. جنگ ارزشمند و الهی، خود شاخه‌ها و انواع مختلفی دارد که مهم‌ترین آن جهاد ابتدایی یا جهاد برای دعوت است، (که البته این نوع جهاد در زمان حضور امام معصوم (علیه‌السلام) است) و وجود همین نوع جهاد است که پرسش‌برانگیز است.


دربارة مشروعیت جهاد ابتدایی در زمان حضور امام (علیه‌السلام) باید گفت: عدم مشروعیت جنگ، در نتیجة وجود حداقل یکی از عوامل زیر است که طبعاً با نفی همة آن‌ها، جهاد مشروعیت خواهد داشت و جهاد ابتدایی در اسلام این چنین است.

۳.۱ - ابزار و شیوه‌های جنگی

یکی از عواملی که جنگ را نامشروع می‌کند، ابزار و شیوه‌های جنگی است. در این خصوص، اسلام عالی‌ترین نوع حقوق بشردوستانه را در نظام جنگی خویش مقرر داشته ‌است،
[۲] خسروشاهی، قدرت الله، فلسفة حقوق، ج۳، ص۲۵۸ – ۲۵۹، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸.
بنابراین از این جهت، جهاد ابتدایی کاملاً مشروع است.

۳.۲ - هدف و ماهیت جنگ

عامل دیگر در تقسیم جنگ به مشروع و نامشروع، هدف و ماهیت جنگ است. اگر جنگ ماهیتی «دفاعی ـ حقانی» داشته باشد، جنگی مشروع تلقی خواهد شد؛ و جهاد ابتدایی، برخلاف ظاهر نامش، جهادی «دفاعی ـ حقانی» است.

۳.۲.۱ - توضیح

توضیح آن‌که همه انسان‌ها، دفاع حقانی را مشروع می‌دانند؛ لکن در تفسیر و تعیین حق موضوع دفاع، ممکن است اختلاف داشته باشند.
از دیدگاه اسلام حقی که مورد تجاوز قرار گرفته (و دفاع از آن بر مسلمانان مجاز یا واجب است)، فقط منحصر به حقوق مادی و طبیعی و بعُد حیوانی انسان (همچون حق حیات طبیعی و متعلقات آن، مثل حق یا داشتن منزل، اقامتگاه، امنیت، غذا و...) نیست؛ بلکه شامل حقوق عالی انسانی (مثل حقِ داشتن استقلال، عزت، آزادی، دین و...) نیز می‌شود. از سوی دیگر همین حقوق به حق شخصی، حق اجتماعی و ملی، حق انسانی یا الهی تقسیم می‌پذیرند.

۳.۲.۲ - جواز اقدام به دفاع مسلحانه

از نگاه اسلام جواز اقدام به دفاع مسلّحانه، فقط مخصوص آن موردی نیست که حق شخصی (مدافع)، و حق ملی جمعیت منافقین، مورد تجاوز واقع شده باشد؛ بلکه حتی اگر حق انسانی دیگران نیز مورد تجاوز قرار گیرد، اسلام اجازه دفاع از چنین حقی را می‌دهد و این همان چیزی است که امروزه تحت عنوان ملاحظات بشردوستانه مطرح است.

۳.۲.۳ - ملاحظات بشردوستانه

اگر در کشوری حقوق اساسی بشر نقض شود و فریاد مبارزه مردم برای آزادی بلند شود، افراد و دولت‌های دیگر حق دارند که به کمک این مردم بشتابند و آنان را در این مبارزه یاری کنند؛ در حالی که حق شخصی و ملّی خود آن‌ها مورد تجاوز واقع نشده است.

۳.۲.۴ - دفاع از حق توحید

از جملة این حقوق انسانی، حق توحید است که هرگاه مورد تجاوز قرار گیرد، بر موحدین است که به دفاع از آن برخیزند و جهاد ابتدایی چیزی جز این نیست. البته روشن است که چنین سخنی نزد آن دسته از افراد که دین را تا سر حد سلیقه شخصی تنزل می‌دهند، جایگاهی ندارد و نباید داشته باشد؛ اما از نگاه آن دسته از افراد که، سعادت جاوید فرد و جامعة بشری را با دین و توحید عجین می‌دانند، چنین نیست. بنابراین وقتی جامعه‌ای دچار شرک شده باشد و حق مردم آن سرزمین در گرایش به توحید نفی شده باشد، برای رفع موانع توحید، جهاد بر امت اسلامی واجب می‌شود و این چیزی جز دفاع از حقوق آن مردم و حقوق انسانی آنها نیست.
از نگاهی دیگر، توحید و پرستش خداوند یکتا، حق خداوند متعال بر تمام عالمیان است. هرگاه این حق مورد انکار و تجاوز قرار گیرد، خداوند متعال به بندگان صالح خویش اجازه داده یا تکلیف فرموده است که به دفاع از این حق الهی ـ که عملاً به سعادت خود انسان‌ها بستگی دارد ـ اقدام کنند. هدف و مقصود از همه این جنگ‌ها، دفاع از حق توحید به عنوان یک حق انسانی یا الهی، و رفع و نابودی موانع استفاده مردم از این حق است؛ نه تحمیل دین و عقیده؛ چراکه اصولاً دین و عقیده موضوعی تحمیل‌پذیر نیست .
[۳] خسروشاهی، قدرت الله، فلسفة حقوق، ج۳، ص۲۵۸ – ۲۵۹، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸.



از آن‌جا که باطل با قوانین عام آفرینش هماهنگ نبوده و سهمی از واقعیت و حقیقت ندارد، ساختگی، بی‌ریشه، و میان‌تهی است، مسلماً چیزی که دارای این صفات است، نمی‌تواند برای مدتی طولانی ماندگار باشد؛ اما حق عین واقعیت است، توأم با راستی و درستی و دارای عمق و ریشه و هماهنگ با قوانین خلقت است، چنین چیزی باید باقی بماند. البته این سخن، بدان معنا نیست که باطل خود به خود از بین برود؛ بلکه پیروان حق با اتکا به سلاح ایمان، منطق وفای به عهد، صدق، گذشت و فداکاری و آمادگی برای جان‌بازی، نور آگاهی درونشان را روشن کرده؛ در حالی که از هیچ چیز جز الله نمی‌ترسند، با باطل مبارزه کرده و بر او پیروز می‌شوند. پیروزی حق و نابودی باطل به عنوان یک اصل کلی و اساسی و یک سنت الهی مطرح شده است و خداوند بر اساس حکمتش حق را آشکار و باطل را رسوا می‌سازد: «وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ ...».


در قرآن کریم، برای بعثت انبیا، اهداف فراوانی ذکر شده است که برخی از آن‌ها عبارت‌ند از: هدایت تشریعی مردم، تعلیم مردم، انذار و تبشیر، تذکر دادن، مبارزه علمی با ظلم و ستم، توجه دادن مردم به توحید و معاد و...
[۵] مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راه‌نماشناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص۲۳-۴۴.



محدود نمودن رسالت حضرت موسی (علیه‌السلام) به نجات بنی‌اسرائیل و نیز نفی مبارزه آن حضرت با فرعون، برخلاف تصریحات قرآن می‌باشد.
در سوره «طه» و «نازعات» خدای متعال در فرمانی که به حضرت موسی (علیه‌السلام) می‌دهد، علت رفتن به سوی فرعون را طغیان او ذکر می‌کند و این نشان می‌دهد که یکی از اهداف بزرگ انبیا، هدایت طغیانگران یا مبارزه قاطع با آن‌هاست: «اذهب الی فرعون انه طغی».
در حقیقت قسمتی از رسالت موسی بن عمران این بود که بنی‌اسرائیل را از چنگال استعمار فرعونیان رهایی بخشد و از آیات قرآن به خوبی استفاده می‌شود که موسی (علیه‌السلام) مأمور دعوت فرعون و دیگر مردمان سرزمین مصر به سوی آیین خویش نیز بود؛ بنابراین رسالت او منحصر به بنی‌اسرائیل نبود.


۱. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چ ۱۶، ۱۳۶۲، ج ۱۴-۱۶.
۲. مرتضی مطهری، جهاد و موارد مشروعیت آن در قرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱.
۳. قدرت الله خسرو شاهی فلسفة حقوق، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چ ۳/ ۱۳۷۸، ص۱۸۹ ـ ۲۵۹.


۱. شعرا/سوره۲۶، آیه۵۳-۶۵.    
۲. خسروشاهی، قدرت الله، فلسفة حقوق، ج۳، ص۲۵۸ – ۲۵۹، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸.
۳. خسروشاهی، قدرت الله، فلسفة حقوق، ج۳، ص۲۵۸ – ۲۵۹، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸.
۴. شوری/سوره۴۲، آیه۲۴.    
۵. مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راه‌نماشناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص۲۳-۴۴.
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۹۰، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۹۱، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰.    
۸. طه/سوره۲۰، آیه۲۴.    
۹. نازعات/سوره۷۹، آیه۱۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۸۲، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جهاد و دفاع»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۵.    



جعبه ابزار