• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جایگاه قرآن در معرفت دینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، معرفت دینی.

پرسش: جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی چیست؟



جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی را می‌توان از اوصاف و ویژگی‌هایی که این کتاب برای خود ذکر کرده، فهمید؛ اوصافی از قبیل: نور، بیان، تبیان، شفا، رحمت، هدایت و...، هم‌چنان که می‌توان این جایگاه را از تعابیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) در باره قرآن و تعامل آنان با این کتاب، به دست آورد؛ تعابیری از قبیل: عَهدُ اللّه، حَبلُ اللّه و...(مجموعه این ویژگی‌ها به تفصیل، در کتاب شناخت نامه قرآن (بخش یکم/ فصل یکم) آمده است.)
و یا سخنانی از این قبیل:
«فَاِذَا الْتَبَسَت عَلَیکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظلِمِ، فَعَلَیکُم بِالْقُرآنِ؛ آن هنگام که فتنه‌ها، شما را چون پاره‌های شب تار در بر گرفتند، بر شما باد به قرآن!»


بر پایه آنچه یاد شد، می‌توان گفت که قرآن کریم، دارای شش ویژگی است که پایه و اساس جایگاه این کتاب را در اسلام، تشکیل می‌دهند. البتّه می‌توان موارد دیگری را نیز بر این شش ویژگی افزود؛ ولی اُمّهات و اصول آنها همین مواردند:

۲.۱ - اصالت

قرآن کریم، اصلی‌ترین منبع دینی و سرچشمه اصیل معارف اعتقادی، اخلاقی و عملی اسلام است؛ زیرا:
این کتاب آسمانی، معجزه جاوید پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و معتبرترین سند رسالت ایشان و بلکه همه انبیای الهی است؛
اصلی‌ترین دلیل حُجّیت سنّت، قرآن است؛
معارفی که از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یا اهل بیت ایشان صادر شده‌اند، ریشه در قرآن دارند.
[۲] دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۷ (اهل بیت علیهم السلام/ فصل چهارم: دانش اهل بیت علیهم السلام/ ویژگی‌های علمی اهل بیت علیهم السلام).
[۳] دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۳۹ (درهای علوم اهل بیت علیهم السلام)
[۴] دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۷۵ (سرچشمه‌های علم اهل بیت علیهم السلام).

قرآن، معیار تشخیص صحت گزارش‌های حاکی از سنّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) است. بر همین اساس، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیث ثقلین، قرآن را بزرگ‌ترین امانت رسالت و «ثقل اکبر» نامیده است.

۲.۲ - تحریف ناپذیری

دومین ویژگی قرآن، آن است که در طول زمان، دست خوشِ دگرگونی و تغییر (از قبیل افزودنی یا کاستنی) نشده است. نازل کننده این کتاب، خود، بدین موضوع، گواهی داده است:
«اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ ماییم که ذکر (قرآن) را نازل کردیم و ما نیز نگهبان آن خواهیم بود».
تاریخ مسلمانان و تلاش‌های صورت گرفته در حفظ، کتابت و قرائت قرآن کریم و دیگر دلایل مصونیت قرآن از تحریف
[۶] شناخت نامه قرآن.
نیز بر این موضوع، شهادت می‌دهند.

۲.۳ - جامعیّت

قرآن، در حوزه رسالت خود، جامع است و از بیان هیچ چیزی که در هدایت انسان نقش داشته باشد، فرو‌گذار نکرده است:
«تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء؛ تبیین‌کننده هر چیزی است.»
گذشته از آیات قرآنی، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اوصیای ایشان نیز بر این موضوع، شهادت داده‌اند. بزرگ‌ترین قرآن شناس، یعنی پیامبر خدا (که گیرنده وحی است)، در حدیثی، در باره جامعیّت این کتاب آسمانی، چنین می‌فرماید:
«هُوَ الدَّلیلُ یَدُلُّ عَلَی السَّبیلِ، وَ هُوَ کِتابُ تَفصیلٍ وَ بَیانٍ وَ تَحصیلٍ، هُو الفَصلُ لیسَ بالهَزلِ، وَ لَهُ ظَهرٌ وَ بَطنٌ، فَظاهِرُهُ حُکمُ اللّهِ وَ باطِنُهُ عِلمُ اللّهِ تعالی، فَظاهِرُهُ وَثیقٌ، وَ باطِنُهُ عَمیقٌ، لَهُ تُخومٌ، وَ علی تُخومِهِ تُخومٌ، لا تُحصی عَجائبُهُ وَ لا تُبلی غَرائِبُهُ، فیهِ مَصابیحُ الهُدی وَ مَنارُ الحِکمَةِ، وَ دلیلٌ علَی المَعرِفَةِ لِمَن عَرَفَ النَّصَفَةَ؛
[۹] راوندی، فضل الله، النوادر، ص۱۴۳، ح۱۹۷.
قرآن، ره‌نمایی است که راه را نشان می‌دهد. قرآن، کتاب تفصیل و روشنگری و تحصیل [حقایق] است. جداکننده میان حق و باطل است و شوخی بردار نیست. ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش حکم [و دستور] خداست و باطنش علم خداوند متعال. پس ظاهر آن، محکم و استوار است و باطنش ژرفایی دارد و ژرفایش نیز ژرفایی دارد. شگفتی‌هایش بی‌شمارند و عجایب و غرایبش کهنه و تمام نمی‌شوند. چراغ‌های هدایت و پرتوگاه‌های حکمت، در قرآن‌اند. و برای کسی که انصاف داشته باشد، راه‌نمایی بسوی معرفت و شناخت است.
امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) (که پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آشناترین انسان با معارف والا و سازنده کتاب الهی است) در حدیثی، قرآن را چنین توصیف فرموده است:
«ثُمَّ انزَلَ عَلَیهِ الکِتابَ نوراً لا تُطفَاُ مَصابیحُهُ، وَ سِراجا لا یَخبو تَوقُّدُهُ، وَ بَحرا لا یُدرَکُ تَعرُهُ، وَ مِنهاجا لا یُضِلُّ نَهجُهُ، وَ شُعاعا لا یُظلِمُ ضَوؤُهُ، وَ فُرقانا لا یَخمَدُ بُرهانُهُ، و تِبیانا لا تُهدَمُ ارکانُهُ، وَ شِفاءً لا تُخشی اسقامُهُ، وَ عِزّا لا تُهزَمُ انصارُهُ، وَ حَقّا لا تُخذَلُ اعوانُهُ.
فَهُوَ مَعدِنُ الایمانِ وبُحبوحَتُهُ، و یَنابیعُ العِلمِ و بُحورُهُ، و رِیاضُ العَدلِ و غُدرانُهُ، و اثافِیُّ الاِسلامِ و بُنیانُهُ، و اودِیةُ الحَقِّ و غیطانُهُ، و بَحرٌ لا یَنزِفُهُ المُستَنزِفونَ، و عُیونٌ لا یُنضِبُها الماتِحونَ، و مَناهِلُ لا یَغیضُها الوارِدونَ، و مَنازِلُ لا یَضِلُّ نَهجَها المُسافِرونَ، و اعلامٌ لا یَعمی عَنها السّائِرونَ، و آکامٌ لا یَجوزٌ عَنها القاصِدونَ.
جَعَلَهُ اللّهُ رِیّاً لِعَطَشِ العُلَماءِ، و رَبیعاً لِقُلوبِ الفُقَهاءِ، و مَحاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحاءِ، و دَواءً لَیسَ بَعدَهُ داءٌ و نورا لَیسَ مَعَهُ ظُلمَةٌ، و حَبَلاً وَثیقا عُروَتُهُ، و مَعقِلاً مَنیعا ذِروَتُهُ، و عِزّا لِمَن تَوَلاّهُ، و سِلما لِمَن دَخَلَهُ، و هُدیً لِمَنِ ائتَمَّ بِهِ، و عُذرا لِمَنِ انتَحَلَهُ، و بُرهانا لِمَن تَکَلَّمَ بِهِ، و شاهِدا لِمَن خاصَمَ بِهِ، و فَلجا لِمَن حاجَّ بِهِ، و حامِلاً لِمَن حَمَلَهُ، وَ مَطِیَّةً لِمَن اعمَلَهُ، و آیَةً لِمَن تَوَسَّمَ، و جُنَّةً لِمَنِ استَلاَمَ، و عِلما لِمَن وَعی، و حَدیثا لِمَن رَوی، و حُکما لِمَن قَضی؛ سپس کتاب را بر او فرو فرستاد، و آن، نوری است که چل‌چراغ‌هایش خاموش نمی‌شوند. چراغی است که شعله‌اش فروکش نمی‌کند. دریایی است که به ژرفایش نمی‌توان رسید. شاه راهی است که پیمودنش [آدمی را] به گم‌راهی نمی‌کشانَد. شعاعی است که پرتو آن، به تاریکی نمی‌گراید. فرقانی (/ سنجه‌ای برای حق و باطل) است که بُرهانش، خاموش [و باطل] نمی‌گردد. بنای روشن‌گری است که ارکانش، فرو نمی‌ریزند. درمانی است که بیم بازگشت بیماری‌ها در آن نمی‌رود. قدرتی است که هوادارانش شکست نمی‌خورند و حقّی است که یارانش، تنها و بی‌یاور، گذاشته نمی‌شوند.
پس قرآن، معدن ایمان و کانون آن است، و چشمه‌های دانش و دریاهای آن، و بوستان‌های عدل و آب‌گیرهای آن، و پایه‌های اسلام و بنیان آن، و درّه‌های حق و دشت‌های آن است. دریایی است که هر چه از آن آب بر دارند، آبش تمام نمی‌شود، و چشمه‌هایی است که هر‌اندازه از آنها آب بکشند، خشک نمی‌شوند. آبش‌خورهایی است که هر‌اندازه وارد شوندگان از آنها بنوشند، آبشان کاستی نمی‌گیرد، و منزلگاه‌هایی است که مسافران، راه آنها را گم نمی‌کنند، و نشانه‌هایی است که از چشم رهپویان، پوشیده نمی‌مانند، و پُشته‌هایی است که روندگان، نمی‌توانند از آنها بگذرند.
خداوند، آن را سیراب‌کننده عطشِ دانش‌وران، و بهارِ دل‌های دانایان، و شاه راه نیکان قرار داده است، و دارویی که پس از آن، دردی نمی‌ماند، و نوری که هیچ تاریکی‌ای با آن نیست، و ریسمانی که گِره‌هایش استوار است، و قلعه‌ای که ستیغ آن، بلند [و دست نایافتنی] است، و برای کسی که آن را حامی خویش گیرد، [مایه] عزّت [و قدرت]، و برای کسی که به آن وارد شود، [مایه] سلامت، و برای کسی که از آن پیروی کند، هدایت، و برای کسی که خود را به آن نسبت دهد، عذر، و برای کسی که با آن سخن گوید، برهان، و برای کسی که به وسیله آن ستیزه کند، گواه، و برای کسی که با آن استدلال کند، [مایه] پیروزی، و برای کسی که به آن عمل کند، نگه‌دارنده، و برای کسی که آن را به کار وا دارد، مَرکب، و برای کسی که نشانه جوید، نشانه، و برای کسی که سپر بخواهد، سپر، و برای کسی که فرا بگیرد، دانش، و برای کسی که روایت کند، خبر، و برای کسی که داوری کند، حکم

۲.۴ - جاودانگی

یکی از برجسته‌ترین نکاتی که در احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) در تبیین جایگاه قرآن در اسلام مورد تأکید قرار گرفته، تداوم حیات و جاودانگی این کتاب آسمانی است. در حدیثی از امام باقر (علیه‌السّلام) آمده است:
«انَّ القُرآنَ حَیٌّ لا یَموتُ، وَ الآیَةَ حَیَّةٌ لا تَموتُ، فَلَو کانَتِ الآیَةُ اذا نَزَلَت فِی الاَقوامِ ماتوا ماتَتِ الآیَةُ، لَماتَ القُرآنُ، و لکِن هِیَ جارِیَةٌ فِی الباقینَ کَما جَرَت فِی الماضینَ؛ قرآن، زنده است و نمی‌میرد، و آیه [های آن] نیز زنده‌اند و نمی‌میرند؛ زیرا اگر آیه‌ای که در باره اقوامی نازل شده است، با مُردن آنها می‌مُرد، قرآن نیز مُرده بود؛ بلکه قرآن، در میان آیندگان، جاری است، همچنان که در میان گذشتگان، جاری بود.»
همچنین از امام صادق (علیه‌السّلام) گزارش شده است که:
«انَّ القُرآنَ حَیٌّ لَم یَمُت، وَ انَّهُ یَجری کَما یَجرِی اللَّیلُ وَ النَّهارُ، وَ کَما تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ، وَ یَجری عَلی آخِرِنا کَما یَجری عَلی اوَّلِنا؛ قرآن، زنده است و نمی‌میرد و هماره [در همه زمان‌ها] جاری است، چنان که شب و روز، و خورشید و ماه، در جریان‌اند، و همچنان که بر اوّلین کسانِ ما جاری بوده، بر آخرین کسان ما نیز جاری است.»
این سخن، بدین معناست که معارفی که قرآن در زمینه جهان‌شناسی و انسان‌شناسی ارائه می‌کند و برنامه‌هایی که برای سعادت انسان دارد، منطبق با معیارهای عقلی و علمی، و نیازهای فطری انسان‌هاست و از این رو، اختصاص به زمان خاصی ندارد؛ بلکه در طول زمان، زنده و جاوید است.

۲.۵ - طراوت

ممکن است چیزی، سال‌ها زنده بماند، ولی در طول زمان، کهنه و فرسوده شود و تازگی و شادابی خود را از دست بدهد؛ اما قرآن، علاوه بر این که همیشه زنده است، هیچ گاه کهنه و فرسوده نمی‌شود؛ بلکه همواره نو و باطراوت است، چنان‌که در گزارشی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده است:
«کَلامُ اللّهِ جَدیدٌ غَضٌّ طَرِیٌّ؛ کلام خدا، همواره نو و تازه و با طراوت است.»
در روایتی دیگر آمده است که شخصی از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسید:
«ما بالُ القُرآنِ لا یَزدادُ عِندَ النَّشرِ وَ الدِّراسَةِ الّا غَضاضَةً؟ چرا قرآن، هر چه بیشتر منتشر و مطالعه می‌شود، بر تازگی و طراوت آن، افزوده می‌شود؟
امام (علیه‌السّلام) در پاسخ او فرمود:
لِاَنَّ اللّهَ لَم یُنزِلهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ، و لا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فَهُو فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ، و عِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ، الی یَومِ القِیامَةِ؛
[۲۱] حلی، ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۷۲.
چون خداوند، آن را برای زمانی خاص و مردمی خاص، فرو نفرستاده است. به‌همین دلیل، قرآن، در هر زمانی، نو، و برای هر مردمی، تا روز قیامت، تازه است.»
این ویژگی، حاکی از آن است که معارف قرآن، لایه‌های عمیق و متعدّدی دارند که در مقاطع مختلف تاریخ، کشف می‌شوند و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. البته هر کسی، قادر به کشف معارف عمیق و حقایق دقیق قرآن نیست؛ بلکه تنها کسانی از این توانایی برخوردارند که از نظر علمی و عملی، شایستگی‌های لازم را داشته باشند.

۲.۶ - داشتن بطون معنایی

قرآن، به سان متنِ دست نوشته آدمی نیست که هر چه قدر عمیق باشد، باز هم بتوان به عمق و کنه آن رسید. قرآن، سخن خداوند حکیم دانا و بی‌نهایت است که عالَم و آدم را آفرید و از اعماق وجود هستی، آگاه است. حقیقت و اعتبار، دست اوست. ذهن و عین، در اختیار اوست. مکتوب و مخلوق، ازآن اوست. خداوند، بر پایه این حکمت و دانایی، کتابش را چنان منظّم ساخته که جز او و آن که او بخواهد نتواند به کنه آن برسد. این، همان چیزی است که از آن به «بطون قرآن» یا «لایه‌های معنایی قرآن»
[۲۴] شناخت نامه قرآن، (توضیحی در باره شمار بطون قرآن).
و نیز «حقایق قرآنی» یاد می‌شود.
در حدیثی از امام باقر (علیه‌السّلام) آمده است:
«انَّ لِلقُرآنِ بَطنا، وَ لِلبَطنِ بطنا؛ قرآن، باطنی دارد و باطن آن هم باطنی دارد.»
و در حدیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرمود:
«انَّ لِلقُرآنِ ظَهرا وَ بَطنا، وَ لِبَطنِهِ بَطنٌ الی سَبعَةِ ابطُنٍ؛ قرآن، ظاهری دارد و باطنی، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت بطن (لایه درونی).»
این حدیث از امام علی (علیه‌السّلام) نیز به لایه‌ها و بطون معانی قرآن اشاره دارد:
«انَّ کِتابَ اللّهِ عَلی اربَعَةِ اشیاءَ: عَلَی العِبارَةِ، وَ الاِشارَةِ، وَ اللَّطائِفِ، وَ الحَقائِقِ؛ فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ، وَ الاِشارَةُ لِلخَواصِّ، وَ اللَّطائِفُ لِلاَولِیاءِ، وَ الحَقائِقُ لِلاَنبِیاءِ؛
[۲۹] شهید اول، محمد بن مکی‌ عاملی، الدرّة الباهرة، ص۳۱.
[۳۰] حلّی، یحیی ابن سعید، نزهة الناظر، ص۱۷۲، ح۳۵۷.
همانا کتاب خدا، بر چهار چیز[، قابل تقسیم] است: بر عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت، برای عوام است، اشارت برای خواص، لطایف برای اولیاء، و حقایق برای انبیاء.»


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۹۹، ح۲.    
۲. دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۷ (اهل بیت علیهم السلام/ فصل چهارم: دانش اهل بیت علیهم السلام/ ویژگی‌های علمی اهل بیت علیهم السلام).
۳. دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۳۹ (درهای علوم اهل بیت علیهم السلام)
۴. دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۷۵ (سرچشمه‌های علم اهل بیت علیهم السلام).
۵. حجر/سوره۱۵، آیه۹.    
۶. شناخت نامه قرآن.
۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۹، ص۳۲۵.    
۹. راوندی، فضل الله، النوادر، ص۱۴۳، ح۱۹۷.
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱، ص۳۵.    
۱۱. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغة،ص۲۱۲، دشتی، خطبه ۱۹۸.    
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۱، ح۲۱.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۰۳، ح۲۱.    
۱۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج۲، ص۲۰۳، ح۶.    
۱۵. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج۲، ص۲۰۳، ح۶.    
۱۶. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۰۴، ح۲۱.    
۱۷. ابن طاووس، علی بن موسی، طرف من الانباء و المناقب، ص۱۴۴.    
۱۸. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۷۷، ح۲۷.    
۱۹. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج۲، ص۹۳، ح۳۲.    
۲۰. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۸۰، ح۱۲۰۳.    
۲۱. حلی، ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۷۲.
۲۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۱۵، ح۸.    
۲۳. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۰، ش ۳۱۰۰.    
۲۴. شناخت نامه قرآن، (توضیحی در باره شمار بطون قرآن).
۲۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۹۱، ح۳۷.    
۲۶. ابن ابی جمهور الاحسائی، محمد بن علی، عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۰۷، ح۱۵۹.    
۲۷. ابن ابی جمهور الاحسائی، محمد بن علی، عوالی اللآلی، ج۴، ص۱۰۵، ح۱۵۵.    
۲۸. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص۴۱، از امام حسین (علیه‌السلام).    
۲۹. شهید اول، محمد بن مکی‌ عاملی، الدرّة الباهرة، ص۳۱.
۳۰. حلّی، یحیی ابن سعید، نزهة الناظر، ص۱۷۲، ح۳۵۷.
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۰، ح۱۸.    



سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «جایگاه قرآن در حوزه معرفت دینی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۲.    



جعبه ابزار