• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکرار قصه‌ها در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تکرار قصه‌ها، قرآن مجید، حضرت موسی (علیه‌السلام).

پرسش: چرا بعضی از موضوعات و قصص قرآن مانند قصه‌های مربوط به حضرت موسی (علیه‌السلام) تکرار شده است؟

پاسخ: قرآن برای آسان شدن فهم معارف سنگین، از مثل و قصه استفاده کرده است؛ و قصه‌های حقیقی را به صورت گزینشی، و با بهترین شیو‌ه‌ها، با هدف اصلی درس و عبرت‌گیری، بیان کرده است؛ و هر قصه‌ای را که درس و عبرت بیش‌تری دارد، تکرار کرده است؛ از‌این‌رو قصه‌های حضرت موسی (علیه‌السلام) بیش‌تر تکرار شده است.



خدا حکیم است و قرآن را هم حکیم معرفی می‌کند. بنابراین قرآن از بیهوده‌گویی به دور بوده، و هدفمند است و هدف مهم آن، عاقل ساختن انسان است
[۴] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۳۰، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
تا در سایه آن به هدف نهایی خود (هدایت انسان
[۵] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۳۰، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
دست یابد؛ و برای رسیدن به آن، از شیوه‌های مختلف مثل تکرار و ... استفاده کرده است.
[۶] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱، ص۵۲-۴۴، چاپ اول، ۱۳۷۸.



تکرار، یکی از فنون فصاحت است.
[۷] تفتازانی، سعدالدین، شرح المختصر، ج۱، ص۲۸۲، قم، دار‌الحکمه، بی‌نوبت چاپ، بی‌تا.
غرض عمده از آن تأکید است؛

۲.۱ - دیدگاه مغنیه

چنان‌که مرحوم مغینه می‌نویسد: «مفسران اتفاق دارند که غرض از تکرار، تأکید است. گوستاولین در کتاب «آراء و معتقدات» می‌گوید: هر کس لفط یا ساختاری را پیوسته تکرار کند، آن را تبدیل به عقیده می‌کند.» و برای دست‌یابی به این نتیجه، قرآن، یک معنی را به شیوه دیگر به مقتضای حکمت تکرار می‌کند».
[۸] مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۱، ص۹۶ و ۹۷، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.


۲.۲ - دیدگاه فراء

فراء یکی از بزرگان ادبیات عرب در این باره می‌گوید: «قرآن به لغت عرب و به شیوه محاوره‌ای آنان نازل شده است و از عادت عرب تکرار کلام، برای تأکید و فهماندن مطلب می‌باشد.به عنوان مثال در تأیید مطلب دیگران می‌گویند: «بله! بله!» و در رد آن می‌گویند: «نه! نه!»
[۱۰] معرفت، محمدهادی، التمهید، ج۵، ص۱۰۶، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
و از آن‌جایی که قرآن کتاب هدایت است، نه کتاب قانون یا...و هدایت عمومی جز با تکرار مطالب با بیانات متفاوت امکان ندارد، در آن تکرار وجود دارد.
[۱۱] مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۲، ص۴۴۰، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.


۲.۳ - دیدگاه جوادی آملی

چنان‌که آیت‌الله جوادی آملی می‌فرمایند: «تکرار در قرآن کریم از‌آن‌روست که قرآن کتاب نور و هدایت است و در مقام هدایت لازم است مطلب واحد، در هر مناسبت، با زبانی خاص ادا شود، تا ویژگی موعظه داشته باشد؛ برخلاف کتب علمی که هر مطلب، تنها در یک‌جا بیان می‌شود و تکرار آن سودمند نیست. سر لزوم تکرار در کتاب هدایت، آن است که شیطان و نفس امّاره که عامل ضلالت و عذاب‌اند، پیوسته به اضلال (گمراه کردن آدمی مشغول‌اند و کار آن‌ها گرچه گاهی کم می‌شود، لیکن ترک نمی‌شود؛ از‌این‌رو تکرار ارشاد و هدایت نیز ضروری است».
[۱۲] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱، ص۵۲-۵۱، چاپ اول، ۱۳۷۸.

نتیجه تکرار و تأکید، تلقین است که اثر آن بر روان انسان غیر قابل انکار است و شاید به همین جهت بر تکرار عبادات و دعاها و ... در اسلام تأکید شده است.


نکته‌ای در خصوص قصه‌ها: قصه‌های قرآن، چون آیینه، زشتی و زیبایی‌ها را نشان می‌دهد؛ مانند علائم راهنمایی و رانندگی انسان را از خطرات آگاه کرده، نحوه حرکتش را به او تذکر می‌دهد و همانند مناظر زیبا لذت‌بخش است. بنابراین تکرارشان برحسب نیاز، ضروری است.


تکرار در قرآن به سبب تعدد غرض‌ها می‌باشد؛ مطالب و قصه‌های قرآن در هر جا به خاطر عرضی خاص، تکرار شده است.
[۱۳] حکیم، سید محمدباقر، علوم القرآن، ص۳۶۷، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ هـ ق.
به عنوان مثال، آیه مبارکه «فبای آلاء ربکما تکذبان» در سوره الرحمن، به طور بی‌نظیری، ۳۱ بار ذکر شده است و این به جهت تعداد اسباب (‌نعمت‌های مورد سؤال) می‌باشد، که پرداختن به یکایک آن‌ها خارج از حد این پاسخ است؛ بنابراین یک دسته‌بندی کلی ارائه می‌گردد:
[۱۴] معرفت، محمدهادی، التمهید، ج۵، ص۱۰۴، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.


۴.۱ - به دنبال مبدا و معاد

این آیه به دنبال عجایب خلقت و مبدأ و معاد، هشت بار آمده است.

۴.۲ - به دنبال آیات عذاب

بعد، به دنبال آیات آتش و عذاب و سختی آن‌ها هفت مرتبه (به تعداد درهای جهنمذکر شده است.

۴.۳ - به دنبال نعمت‌های بهشتی

آن‌گاه به دنبال توصیف باغ‌های بهشتی و نعمت‌های آن هشت مرتبه (به تعداد درهای بهشت) (امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «همانا که از برای بهشت، هشت در است از یک درش پیغمبران و صدیقان داخل شوند و از یک در شهیدان و افراد شایسته داخل شوند و از پنج درش شیعیان و دوستان ما داخل شوند و...».)
[۱۸] شیخ صدوق، ابن بابویه، قمی، محمد بن علی، الخصال، ص۴۷۲، با ترجمه سیداحمد فهری زنجانی، تهران، انتشارات علمیه السلامیه، بی‌نوبت چاپ، بی‌تا.
تکرار شده است.

۴.۴ - پس از ذکر دو باغ بهشتی

سپس هشت دفعه دیگر، بعد از ذکر دو باغ بهشتی و نعمت‌های آن تکرار گشته است.

۴.۴.۱ - دیدگاه مرحوم مغنیه

و به نظر مرحوم مغنیه این تکرارها مانند این است که به کسی که خدمات زیادی کرده‌ای، بگویی: «تو را از دست دشمن نجات دادم و اموال زیادی به تو دادم؛ پس کدامشان را انکار می‌کنی؟! فرزندانت را تربیت کردم و برایت خانه ساختم؛ پس کدامشان را انکار می‌کنی؟! و ... که این در واقع تأکید و تکرار یک چیز نیست، بلکه هر یک پیام تازه‌ای دارد.
[۲۱] مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۰۷، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.



قرآن برای آسان شدن فهم معارف سنگین، از مثل و قصه استفاده کرده است؛
[۲۳] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۹۹، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
و قصه‌های حقیقیرا به صورت گزینشی،
[۲۵] معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، ص۲۷۳، تهران، التمهید و سمت، چاپ اول، ۱۳۷۹.
و با بهترین شیو‌ه‌ها،
[۲۶] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۳۰۱، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
با هدف اصلی درس و عبرت‌گیری، بیان کرده است؛ و هر قصه‌ای را که درس و عبرت بیش‌تری دارد، تکرار کرده است؛ از‌این‌رو قصه‌های حضرت موسی (علیه‌السلام) بیش‌تر تکرار شده است.
[۲۸] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ص۲۶۸-۲۶۹، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.



و این‌جا فقط به سه موضوع کلی آن‌ها اشاره می‌شود:

۶.۱ - موسی و فرعون

آن دو در طرف نقیض هم‌دیگر بودند؛ یکی حق محض، و دیگری باطل محض بود؛ موسی (علیه‌السلام) دارای مقام «کلیم اللهی» ، اما فرعون در نهایت کفر بود و «انا ربکم الاعلی» را سر می‌داد؛ در حالی که کفار عصر سایر پیامبران، در گردن‌کشی، مثل او نبودند.
[۳۱] مرکز الثقامة و المعارف الاسلامی، علوم القرآن عند المفسرین، ج۳، ص۳۹۹، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵.
ولی پیروزی نهایی از آن موسی (علیه‌السلام) شد؛ که تکرار آن درس صبر برای مؤمنان و عبرت برای کافران است.

۶.۲ - بنی‌اسرائیل

به اعتقاد علامه طباطبایی (رحمه الله علیه)، ویژگی بنی‌اسرائیل، دشمنی، لج‌بازی، مادی‌گرایی و حس‌گرایی بوده است؛ و این خصیصه درد کفار زمان پیامبر و جوامع امروزی است؛ و قرآن قصه‌های آن‌ها را تکرار کرده است، تا مردم عبرت گیرند و دچار این نوع بدبختی نشوند.
[۳۲] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ص۲۰۹-۲۱۰، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.


۶.۳ - سامری

داستان ساختن گوساله طلایی، توسط سامری منافق،
[۳۳] محمدی اشتهاردی، محمد، قصه‌های قرآن، ص۲۶۸ و ۲۶۹، به قلم روان، تهران، نبوی، چاپ اول، ۱۳۷۸.
و پرستش آن توسط بنی‌اسرائیل و بی‌اعتنایی آنان به منع‌هارون (علیه‌السلام) (وصی حضرت موسی (علیه‌السلام)) در چهار سوره تکرار شده است. تا شاید مسلمانان بیدار شوند و گرفتار فتنه منافقان نشوند؛ اما افسوس که آنان با سوء استفاده از بی‌تفاوتی مسلمانان، فتنه سقیفه را به پا کردند؛ تا این‌که علی (علیه‌السلام) سخن‌ هارون (علیه‌السلام) به موسی (علیه‌السلام) را خطاب به پیامبر ادا کرد:
[۴۱] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۵، با تحقیق و تصحیح ابراهیم بهادری و محمدهادی، تهران، انتشارات اسوه، چاپ دوم، ۱۴۱۶، هـ ق.
[۴۲] سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۱۸۳، بی‌جا، صحیفه، چاپ اول، ۱۳۶۸.

«ابْنَ اُمَّ اِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الْاَعْداءَ»؛ «فرزند مادرم! این گروه مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند؛ پس کاری نکن که دشمن مرا شماتت کند».
و شاید انتخاب این آیه اشاره‌ای به شباهت فتنه سقیفه با فتنه سامری باشد.
و نتیجه این‌که دقت در هر بخش از قصه‌های قرآن نشان می‌دهد، در هر مورد دارای حکم ت و فلسفه جدیدی است که در حقیقت تکرار نشده و درصدد بیان مطلب جدید خواهد بود.


۱. آیت‌الله جوادی آملی تفسیر موضوعی: قرآن در قرآن (قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸)، ص۲۸۶ - ۲۴۵.
۲. (سوره اعراف، آیه ۱۵۰)؛ آیت‌الله محمدهادی معرفت، علوم قرآن، (قم و تهران، التمهید و سمت، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۲۷۶ - ۲۷۰.
۳. محمد محمدی اشتهاردی، قصه‌های قرآن به قلم روان، (تهران، نبوی، چاپ اول، ۱۳۷۸).


۱. توبه/سوره۹، آیه۹۷.    
۲. یس/سوره۳۶، آیه۱.    
۳. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۴. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۳۰، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
۵. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۳۰، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
۶. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱، ص۵۲-۴۴، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۷. تفتازانی، سعدالدین، شرح المختصر، ج۱، ص۲۸۲، قم، دار‌الحکمه، بی‌نوبت چاپ، بی‌تا.
۸. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۱، ص۹۶ و ۹۷، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۱۰. معرفت، محمدهادی، التمهید، ج۵، ص۱۰۶، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۱۱. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۲، ص۴۴۰، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.
۱۲. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱، ص۵۲-۵۱، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۱۳. حکیم، سید محمدباقر، علوم القرآن، ص۳۶۷، قم، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ هـ ق.
۱۴. معرفت، محمدهادی، التمهید، ج۵، ص۱۰۴، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
۱۵. رحمن/سوره۵۵، آیه۱-۳.    
۱۶. حجر/سوره۱۵، آیه۴۴.    
۱۷. رحمن/سوره۵۵، آیه۴۵-۳۱.    
۱۸. شیخ صدوق، ابن بابویه، قمی، محمد بن علی، الخصال، ص۴۷۲، با ترجمه سیداحمد فهری زنجانی، تهران، انتشارات علمیه السلامیه، بی‌نوبت چاپ، بی‌تا.
۱۹. رحمن/سوره۵۵، آیه۶۱-۴۶.    
۲۰. رحمن/سوره۵۵، آیه۶۲ تا آخر.    
۲۱. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۰۷، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۹۹۰م.
۲۲. مزمل/سوره۷۳، آیه۵.    
۲۳. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۲۹۹، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
۲۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۳.    
۲۵. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، ص۲۷۳، تهران، التمهید و سمت، چاپ اول، ۱۳۷۹.
۲۶. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قرآن در قرآن، ص۳۰۱، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸.
۲۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۱.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ص۲۶۸-۲۶۹، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.
۲۹. نساء/سوره۴، آیه۱۶۴.    
۳۰. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۴.    
۳۱. مرکز الثقامة و المعارف الاسلامی، علوم القرآن عند المفسرین، ج۳، ص۳۹۹، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵.
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ص۲۰۹-۲۱۰، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.
۳۳. محمدی اشتهاردی، محمد، قصه‌های قرآن، ص۲۶۸ و ۲۶۹، به قلم روان، تهران، نبوی، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۳۴. بقره/سوره۲، آیه۵۱.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۵۴.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۹۳.    
۳۸. نساء/سوره۴، آیه۱۵۳.    
۳۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۲- ۱۴۸.    
۴۰. طه/سوره۲۰، آیه۹۷-۸۵.    
۴۱. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۱۵، با تحقیق و تصحیح ابراهیم بهادری و محمدهادی، تهران، انتشارات اسوه، چاپ دوم، ۱۴۱۶، هـ ق.
۴۲. سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۱۸۳، بی‌جا، صحیفه، چاپ اول، ۱۳۶۸.
۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۰.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تکرار قصه‌ها در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۰۷.    



جعبه ابزار