• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توسل در اهل سنت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه : توسل، اهل سنت، شرک، حاجت
پرسش : آیا سنی ها توسل را قبول دارند؟
پاسخ :



توسل در میان اهل سنت امری مقبول و پسندیده است و در منابع و متون اهل سنت موارد بسیاری از آن را می توان نشان داد که در متن زیر، چند نمونه از آن را نقل می کنم.

۱.۱ - از دیدگاه مولوی محمد عمر سربازی

مولوی محمد عمر سربازی در كتاب شفاء الاسقام و الاحزان نوشته است" اگر كسی نام عمر را بر سینه اش بنویسد چنانش بنویسد كه بر خواننده راست باشد، جنب نمی شود."

۱.۲ - صحیح بخاری

در صحیح بخاری ، ج۲، ص۲۷، باب نماز استقسا آمده است " هرگاه قریش دچار قحطی می شدند عمر بن خطاب متوسل به عباس بن عبد المطلب می شد و می گفت: خدایا ما به پیامبرمان متوسل می شدیم باران می بارانیدی اکنون به عموی پیامبر مان متوسل می شویم پس بر ما باران نازل کن انس گوید پس باران می بارید."
[۱] صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، ج۲، ص۳۲، باب صلاة الاستسقاء


۱.۳ - عبدرى قیروانى، بزرگ مالکیه

عبدری قیروانی ، از بزرگان مالكیه (متوفاى ۷۳۱) گفته است:« كسى كه به زیارت حضرت رسول رود و به ساحت او متوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مایوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافع مشفع است و توسل به او موجب ریزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرت بایستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.»
[۳] المدخل في فضل زيارة القبور، القدوة ابن الحاج محمد بن محمد العبدري القيرواني المالكي، ج ۱، ص ۲۵۸


۱.۴ - قسطلانى نویسنده کتاب المواهب اللدنیه

نیز قسطلانی در کتاب « المواهب اللدنیه » گفته است: « زائر پیامبر اکرم ، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل بسیار داشته باشد. استغاثه، طلب یارى و پناهجویى است. فرقى نمى كند كه به لفظ استغاثه باشد، یا توسل، یا تشفع و توجه. توجه هم به معناى آن است كه انسان در پى یك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود و توسل جوید تا به یك مقام بالاتر از او دسترسى پیدا كند. »

۱.۵ - زرقانى

« زرقانی » نیز نوشته است: « زائر پیامبر (ص ) به آن حضرت توسل جوید و در توسل به او، از خداوند به جاه و مقام وى مسالت كند، چرا كه توسل به حضرتش كوههاى گناه و بارهاى سنگین معاصى را فرو مى ریزد، بركت شفاعت او و عظمتش در پیشگاه پروردگار، در حدى است كه هیچ گناهى یاراى ماندن در برابرش نیست. هركس جز این عقیده داشته باشد، محرومى است كه خداوند، چشم بصیرتش را كور كرده و دلش را به گمراهى كشانده است. آیا مخالف این عقیده ، این آیه را نشنیده است: « ولو انهم اذ ظلموا انفسهم ... » تا آخر آیه. »
در حدیث آمده است كه حضرت آدم به حق و به نام مبارك پنج تن اهل بیت ، خدا را قسم داد، خداوند هم توبه او را پذیرفت، این همان (كلمات) بود كه به تعبیر قرآن كریم، آدم از خداوند متعال دریافت كرد. این حدیث ، در منابع متعددى از كتب اهل سنت آمده و بزرگان حدیث، آن را صحیح و موثق شمرده اند.

۱.۶ - ابن جوزى

« ابن جوزی » در كتاب خویش به نام « الوفاء فى فضائل المصطفى » در این زمینه فصلى گشوده و با عنوان « باب التوسل بالنبی » و «باب الاستشفاء بقبره» احادیث این موضوع را آورده است.
محمد بن نعمان مالکی نیز كتابى دارد با عنوان « مصباح الظلام فى المستغیثین بخیر الانام».

۱.۷ - ابن داود مالكى

ابن داود مالكى در كتاب « البیان و الاختصار »، حكایات بسیارى از كسانى نقل مى كند كه با توسل و التجاء به پیامبر اكرم (ص ) برایشان گشایش و فرج حاصل شده است.
البته مواردی از توسل هم در منابع اهل سنت نقل شده است که حقیقتا جای تامل دارد که تنها دو نمونه از آن را نقل می کنم:
پیامبر (ص) گفت در شب معراج همه چیز حتى خورشید را بر من عرضه كردند من به آن سلام دادم و علت كسوف آن را پرسیدم، خداى تعالى آن را به سخن در آورد تا گفت: خداى تعالى مرا بر روى چرخ گردانى نهاده كه هر جا خدا بخواهد مرا مى‌برد و من گهگاه با چشم خود بینى در خویش مى‌نگرم و آن هنگام چرخ گردنده مرا بزیر مى‌اندازد و در دریا سرنگون مى‌كند آنگاه من دو كس را مى‌بینم كه یكى‌شان گوید خداى یگانه خداى یگانه و دیگرى گوید راست گفت راست گفت پس من- با توسل به آن دو- روى بدرگاه خداى تعالى مى‌آرم تا مرا از کسوف مى‌رهاند و آنگاه مى‌گویم پروردگارا! آندو كیستند مى‌گوید: آنكه مى‌گوید خداى یكتا خداى یكتا دوستم محمد (ص) است و آنكه گوید راست گفت راست گفت او ابوبکر صدیق است.
[۷] نزهة المجالس، جمال‌الدین خلیل شروانی، ج۲، ص ۱۸۴


۱.۸ - یافعى در روض الریاحین

یافعی در روض الریاحین از زبان بوبكر صدیق آورده است كه او گفت ما در مسجد نشسته بودیم كه ناگهان مردى كور در آمد و میان ما وارد شد (حاجاتی از پیرمرد برآورده می شود تا اینکه ابوبکر به او می گوید) حاجت دیگرى هم دارى گفت آرى مى‌خواهم در راه دوستى محمد (ص) دستم را در میان ریش‌هاى بوبكر صدیق فرو برم پس بوبكر برخاست و ریش خود در دست كور نهاد و گفت ریش مرا در راه دوستى محمد (ص) بگیر پس آن كور، ریش بوبكر صدیق را گرفت و گفت پروردگارا ترا به حرمت ریش بوبكر قسم بینائى مرا بمن باز ده پس خدا در همان هنگام بینائى‌اش را به او باز داد پس جبرئیل (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت محمد! خداوند سلام ترا سلام مى‌رساند و با درود و احترام، تو را ویژه مى‌گرداند و مى‌گوید كه به عزت و جلال او اگر همه كوران، وى را بحرمت ریش بوبكر صدیق قسم مى‌دادند البته بینائى‌شان را به ایشان باز مى‌گردانید و هیچ كورى بر روى زمین رها نمى‌كرد.
[۸] این كتاب در چاپخانه سعیدیه مصر در حاشیه عرائس ثعلبى چاپ شده و روایت بالا را در ص ۴۴۳ از آن مى ‌توان دید.



۱. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، ج۲، ص۳۲، باب صلاة الاستسقاء
۲. الغدیر، علامه امینی، ج۵، ص ۱۱۱    
۳. المدخل في فضل زيارة القبور، القدوة ابن الحاج محمد بن محمد العبدري القيرواني المالكي، ج ۱، ص ۲۵۸
۴. به نقل از الغدیر، علامه امینی، ج ۵، ص ۱۴۴    
۵. شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، محمد بن عبد الباقی زرقانی، ج ۱۲، ص ۱۸۲    
۶. منابع آن در الغدیر، ج ۷، ص ۳۰۳ آمده است.    
۷. نزهة المجالس، جمال‌الدین خلیل شروانی، ج۲، ص ۱۸۴
۸. این كتاب در چاپخانه سعیدیه مصر در حاشیه عرائس ثعلبى چاپ شده و روایت بالا را در ص ۴۴۳ از آن مى ‌توان دید.



سایت شهر سوال    



جعبه ابزار