• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توجیه روانشناختی گریه در عزای شیعه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌کلیدواژه: گریه، بکاء، عزاداری شیعه، شهادت ائمه.
پرسش: توجیه روانشناختی گریه در عزای شیعه چیست؟ چرا مثل مسیحی‌ها در روز شهادت مسیح (طبق عقیده آنها) جشن نمی‌گیریم؟ مگر شهادت بالاترین توفیق و آرزوی خواص از اولیای الهی نیست. پس گریه چرا؟ آیا این باعث افسردگی نیست؟
پاسخ: برای تحریک عواطف و احساسات مردم، نمی‌توان از خنده و شادی استفاده کرد، چون عواطف و احساسات انواع مختلفی دارد. و تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد.



راستی چرا انسان گریه می‌کند؟ و خصوصاً چرا در شهادت ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ گریه می‌کند؟ و منشأ این اثر، که عموماً به صورت قطره‌های اشک بر گونه‌ها فرو می‌غلتد کجاست؟ روان‌شناسان، هنوز نتوانسته‌اند در این باره، نظر دقیقی ابراز دارند، فقط گفته‌اند اشک ریختن سبب آرامش انسان و پاکسازی روحی می‌شود.


قطرات سرشک، زیباتر از درّ، که بر گونه‌های شیعیان و محبین ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ جاری می‌گردد، آثار دلبستگی و محبت به آن بزرگواران، شوق در فراق، سوز در مصائب آنان و همدردی با اهل بیت ـ علیهم‌السّلام ـ است.
این حقیقت، قابل انکار نیست که اشک در مصائب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ بالأخص حضرت سید الشهداء، ارواح المؤمنین له الفداء، اساس بقاء تشیع است. و اشک و ندبه بر آن حضرات، مخصوصاً سید الشهداء، به هیچ وجه قابل قیاس با دیگر اشک‌ها نیست. گریه بر آن حضرت فواید و آثاری در دنیا و آخرت، در جسم و روح و زندگی دلباختگان آن حضرت دارد، که کمتر به آن توجه می‌شود.


آب زلالی که در وقت ترحم، سوزش دل، و یا شوق، از چشم فرو می‌ریزد، اشک، سرشک، عبره و دمع گفته می‌شود. و این عمل را گریه و یا «بُکاء» می‌نامند.
گریستن و تندرستی با تحقیقاتی که در بیوشیمی، عصب شناسی، چشم پزشکی و علوم اجتماعی، صورت گرفته مدارک مستدلی به دست آمده که نشان می‌دهد، گریستن در هر میزان، یکی از کارکردهای مهم بشر است.
گریه علاوه بر این که از لحاظ فیزیولوژیکی باعث نرم شدن چشم و خروج مواد سمّی از چشم می‌شود، روابط میان انسان‌ها را محکم‌تر می‌کند. همان گونه که سرکوبِ میل به گریستن باعث اخلال در آرامش ذهن و روابط دوستانه میان افراد می‌شود، گریستن زیاد هم برای تندرستی زیان‌آور است.
یکی از مهم‌ترین شاخص‌هایی که حالات درونی انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد، اشک دیدگان است. مگر این که فرد به طور غیرمتعارفی برای فریب دیگران به گریستن متوسل شود. انسان عاقل، به جا و در حد اعتدال گریه می‌کند.


گریه کردن ذاتاً در اثر حزن و اندوه و سوزش دل روی می‌دهد. و ذاتاً از امور اختیاری نیست و سوزش دل از اختیار شخص خارج است، بلکه از امور اضطراریه است. و لیکن مقدمات و اسباب آن اختیاری است که در اثر دیدن و یا تفکر در واقعه‌ای که روی می‌دهد حاصل می‌شود. پس می‌گوییم هر امری که مقدمه و اسباب آن اختیاری باشد، در اغلب و اکثر اوقات اختیاری است. و چون گریه کردن مقدمات و اسباب آن اختیاری است، خود آن را نیز اختیاری می‌گویند هر چند از امور اضطراریه شمرده شود.


گریستن برای انسانی که پاک سرشت است و در راه احیای حقایق کوشیده و با هدفی خالص و انگیزه الهی قیام کرده و مرگ با عزت را بر حیات توأم با ذلت برتری داده است، ‌از بهترین و شایسته‌ترین سنت‌های دین به شمار می‌رود. کسی که کمالات معنوی را دوست دارد به امامی که آراسته به این حالات است، مهر می‌ورزد. و این ارتباط عاطفی خود می‌تواند وسیله جذب معنویات باشد. گریه خود تجلی این وابستگی عاطفی است. و در حالت گریه انسان خود را با آن کسی که برایش سوگوار است، متحد می‌بیند و خود را فراموش می‌کند و در واقع چون جویباری به دریای پرخروش حماسه می‌پیوندد.


امّا موضوع دیگری که در این جا مطرح می‌شود این است که یگانه راه ابراز احساسات و عواطف، عزاداری و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. می‌دانیم که در ولادت‌های مبارک ائمه اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ وقتی مراسم جشن برگزار می‌شود، مدح‌ها خوانده می‌شود و مردم از طریق آن‌ها شور و نشاطی می‌یابند.


سؤال این است که چرا برای تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمی‌شود؟ چرا باید گریه کرد؟ بیاییم به جای این کارها جشن بگیریم، نُقل و نبات پخش کنیم، شیرینی بدهیم، مدح و سرور بخوانیم، تا احساسات مردم تحریک شود.
جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد، تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حوادث شهادت ائمه اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ نقش بسیار بزرگی در تاریخ اسلام ایفا کرد.
مخصوصاً حادثه شهادت ابی عبدالله ـ علیه‌السّلام ـ بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسی برای حرکت، برای نهضت، برای مقاومت و برای استقامت تا روز قیامت به انسان‌ها داد. برای آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادی کافی نیست. باید کاری متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنی باید کاری کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده‌ها جاری شود، شور و شوق و عشق در دل‌ها پدید آید و در این حوادث شهادت ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ چیزی که می‌تواند چنین نقشی را بیافریند، همین مراسم عزاداری و گریستن و گریاندن دیگران است.
در حالی که خندیدن و شادی کردن هیچ وقت نمی‌تواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت‌طلب نمی‌کند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمی‌کشاند. هیچ وقت نمی‌توانست سختی‌ها و مصیبت‌های هشت سال جنگ را بر این مردم هموار کند. این قبیل مسایل، عشق دیگری می‌خواهد که از سوز و اشک و شور پدید می‌آید. راه آن هم همین عزاداری‌ها است.


نکته پایانی این که، بُکاء و گریه ما در شهادت ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ، دو جنبه دارد:
یکی این که، ما از این که، ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ را از دست داده‌ایم گریه می‌کنیم، و این که دستمان از راهنمایان هدایت کوتاه شده گریه می‌کنیم. یعنی در واقع به خاطر خودمان گریه می‌کنیم.
و جنبه دیگر این که، درست است که شهادت یک درجه برای اولیای خاص الهی است، و ما گریه نمی‌کنیم بر این که چرا آن‌ها به این درجه عظیم رسیدند، گریه می‌کنیم بر این که آنها مظلومانه شهید شدند و به آرزوی خود رسیدند.


آب زلالی که، در وقت ترحم، سوزش دل و یا شوق، از چشم فرو می‌ریزد، اشک گفته می‌شود و این عمل را گریه می‌گویند. گریه صرف نظر از جنبه اعتقادی (که اثرات و ثمرات زیادی در دنیا و آخرت دارد)، از جنبه روانی هم اثرات زیادی دارد، از جمله تندرستی و آرامش روحی و روانی.
قطرات اشکی که از چشم خارج می‌شود و یا زیر پلک را لحظه‌ای پر می‌کند، عوامل مختلفی دارد. از جمله گریه خوف، گریه شوق، گریه حسرت و غیره. و حتی بر اثر خنده زیاد، عضلات ما، غده‌های اشکی را می‌فشرد و از آنها اشک می‌گیرند.
در میان تمام حیوانات فقط انسان است که احساسات خود را به وسیله ریختن اشک بیان می‌کند. پس گریه نوعی عکس العمل است که به رغم میل خودمان تحقق می‌پذیرد. برای حرکت و رفتار آگاهانه انسان دو نوع عوامل لازم است. یکی عوامل شناختی، که انسان مطلبی را بفهمد و دیگری عامل انگیزه‌ها، یا احساسات و عواطف. و برای تحریک عواطف و احساسات مردم، نمی‌توان از خنده و شادی استفاده کرد. چون عواطف و احساسات انواع مختلفی دارد. و تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. پس با این بیانات روشن می‌شود که گریه کردن، نه تنها، ضرر ندارد، بلکه نشاط می‌آورد و باعث افسردگی نمی‌شود.


• آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، استاد محمد تقی مصباح یزدی.
• کتاب البکاء للحسین ـ علیه‌السّلام ـ، علامه سید حسن میر جهانی.
• زبان اشک‌ها، کاتلر جفری.
• به من بگو چرا؟ ج سوم، آرکدی لئو کرم.
• ارزیابی سوگواری‌های نمایشی، غلامرضا گلی زواره.


• کتاب «سیر تُناو سنتنا» (فارسی)
• بخش هیجان‌ها در روانشناسی عمومی.


اندیشه قم.    






جعبه ابزار