• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تناقض گفتاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام حسین ، حضرت سلیمان، علی‌اکبر ، گریه ، ناامیدی، رحمت الاهی، بیزاری از دنیا ، روز عاشورا .
پرسش: وارد شده است که حضرت سلیمان پس از فوت فرزندش در هنگام ورود این مصیبت چنین دعا می‌کند:« قَالَ رَبّ‌ِ اغْفِرْ لیِ وَ هَبْ لیِ مُلْکاً لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّاب‌ »؛ یعنی بدون اظهار نگاه ناامیدانه به دنیا تقاضای ملک و فرمان‌روایی می‌نماید.
اما در جریان کربلا شاهد آنیم که امام حسین ـ علیه‌السلام ـ که اسوه و الگوی صبر و استقامت هستند و در عین افضلیت مقام نسبت به پیامبران حتی اولوالعزم ، بر سر جنازه حضرت علی‌اکبر ـ علیه‌السلام ـ می‌گویند:« یا علی! علی الدنیا بعدک العفی ؛ یعنی ای علی بعد از تو خاک بر سر این دنیا».
اگر طبق فرمایش قرآن در آیه یاد شده گفتار و رفتار حضرت سلیمان ـ علیه‌السلام ـ یک فضیلت است، این تناقض گفتاری و رفتاری امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را چگونه توجیه می‌کنید؟ لطفاً با استنادات کافی نقلی و عقلی پاسخ دهید.
پاسخ: هر چند این سخن حضرت سلیمان ـ علیه‌السلام ـ حکایت از عظمت روحی و مقام یقین به رحمت بی‌کران الاهی دارد که نسبت به انسان‌های عادی بسیار برتر است، ولی نسبت به حالات خاص امام حسین ـ علیه‌السلام ـ قابل مقایسه نیست؛ چون این آیات اولاً، به نوعی حکایت از این می‌کند که حضرت سلیمان در یک لحظه دچار لغزش (البته به معنای ترک اولی ) شده است و از دست دادن فرزند نوعی عقوبت محسوب می‌شده است؛ ثانیاً، فرزندی که از دست داده ناقص الخلقه و در بدو تولد بوده است، معمولاً از دست دادن چنین فرزند ی موجب تحریک عاطفه انسانی نمی‌شود؛ اما امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در روز عاشورا این سخنان را در حالی بیان کردند که اولاً، در اوج کمال معرفت و عشق به خداوند است. ثانیاً، فرزندی را در راه خداوند هدیه می‌کند که شبیه‌ترین فرد از جهت جسمی، اخلاقی و گفتاری به نبی خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بود.



در خصوص شأن نزول دو آیه ۳۴ و ۳۵ از سوره «ص» حکایات و روایات زیادی در کتب تفسیری و یا تاریخی نقل شده است که موجه‌ترین آنها، با توجه به مقام عصمت حضرت سلیمان ـ علیه‌السلام ـ به قرار زیر است:
[۴] راه و راهنماشناسی، ص ۱۷۴، استاد مصباح یزدی.

سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصاً جهاد با دشمن به او کمک کنند، او دارای همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر می‌شوم تا فرزندان متعددی نصیبم گردد و به هدف‌های من کمک کنند؛ ولی چون در اینجا غفلت کرد و "ان شاء اللَّه"، همان جمله‌ای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است را نگفت، در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت؛ جز فرزندی ناقص الخلقه، همچون جسدی بی‌روح که آن را آوردند و بر کرسی او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده و بر نیروی خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت




۲.۱ - دلیل اول

اولاً، این آیات به نوعی حکایت از این می‌کند که حضرت سلیمان در یک لحظه دچار لغزش (البته به معنای ترک اولی ) شده است، از دست دادن فرزند نوعی عقوبت محسوب می‌شده است؛
ثانیاً، فرزندی که از دست داده ناقص الخلقه و در بدو تولد بوده است، معمولاً از دست دادن چنین فرزندی عاطفه انسانی را تحریک نمی‌کند.
اما امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در روز عاشورا این سخنان را در حالی بیان کردند که:
اولاًً، در اوج کمال معرفت و عشق به خداوند است؛
ثانیاً: فرزندی را در راه خداوند هدیه می‌کند که شبیه‌ترین فرد از جهت جسمی، اخلاقی و گفتاری به نبی خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بود. فردی بود که فدای امام زمان خود شد و در حال حرکت به میدان مبارزه گفت: من علی بن الحسین بن علی می‌باشم. من از گروهی هستم که جد پدرشان پیامبر اسلام است. به خدا قسم که پسر زنازاده در میان ما حکومت نخواهد کرد. من شما را با این نیزه به‌قدری می‌زنم که نوک آن بر‌گردد. من شما را با شمشیر می‌زنم و از پدر خویشتن حمایت می‌کنم. من شما را نظیر جوان هاشمی و علوی می‌زنم.

۲.۲ - دلیل دوم

گریه و اظهار ناراحتی برای از دست دادن چنین فرزندی با آن وضعیت دل‌خراش که قلب هر سنگ دلی را منقلب می‌کند؛
اولاً، کاملاً طبیعی است؛
ثانیاً، بیانگر جامعیت وجودی امام است که در عین شجاعت، قوت قلب و استقامت در مبارزه، دارای قلبی پر از عاطفه و محبت است؛ چون امام سرچشمه همه کمالات انسانی است و مهر و محبت یکی از کمالات انسانی است؛ چنان‌که نبی‌ خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در هنگام از دست دادن فرزندش ابراهیم گریه می‌کردند و در جواب پرسش از علت گریه فرمودند: این گریه نیست، بلکه رحمت است و کسی که ترحم نکند، مورد ترحم قرار نمی‌گیرد.
[۷] وسائل الشیعة، ج ۲، ابواب دفن، باب ۱۷، ص ۹۲۲ ؟؟؟، روایت ۸.
فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌علیها ـ نیز بر سر قبر پدرش نبی خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از سوز درون فرموده است: ای پدر تو رفتی و با رفتن تو، دنیا روشنی‌هایش را از ما برگرفت و نعمت و خوشی‌اش را از ما دریغ کرد، جهان به حسن و جمال تو روشن بود، اما الان روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشک آن، حکایت از شب‌های بس تاریک دارد.
ثالثاً، این جمله امام بر بالای جسم مجروح و بی‌روح علی‌اکبر « یا علی! علی الدنیا بعدک العفی ؛یعنی ای علی بعد از تو خاک بر سر این دنیا» نشان‌دهنده جایگاه با عظمت علی‌اکبر نزد امام می‌کند که وجود او برای امام برابری با حیات امام می‌کند.
رابعاً، حکایت از اوج فداکاری امام می‌کند که با ارزش‌ترین چیزی که در اختیار دارد در راه خداوند هدیه می‌کند.

۲.۳ - دلیل سوم

گذشته از همه، کسی که در اوج سلامتی خود و فرزندانش، برای خشنودی خداوند از همه آنها چشم‌پوشی می‌کند، آیا او به رحمت خداوند امیدوارتر است یا کسی که فرزند ناقص الخلقه را از دست داده و در آن حال از خداوند سلطنت جهانی را طلب می‌کند؟ هر‌چند این سخن حضرت سلیمان ـ علیه‌السلام ـ نیز حکایت از عظمت روحی و مقام یقین به رحمت بی‌کران الاهی دارد که نسبت به انسان‌های عادی بسیار برتر است، ولی نسبت به حالات خاص امام حسین ـ علیه‌السلام ـ قابل مقایسه نیست. بنابراین سخنان امام نه‌تنها حکایت از یأس و نا‌امیدی از رحمت الاهی ندارد، بلکه حکایت از امید و ایمان بسیار بالا نسبت به زندگی برتر و پایدارتر اخروی دارد.

۲.۳.۱ - علت بیزاری امام حسین از زندگی دنیا

علاوه اینکه این جمله امام حکایت از اوضاع نابسامان آن عصر و زمان دارد؛ چنان‌که از فرمایش امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در دیگر موارد، علت بیزاری او از زندگی دنیوی مشخص می‌شود، در مسیرش به‌سوی کربلا فرمودند: به‌راستی دنیا تغییر چهره داده و ناشناخته گشته و نیکی آن در حال نابودی است و از نیکی جز رطوبتی که در ته ظرف مانده و جز زندگی وبال‌آور، همچون چراگاهی که جز گیاه بیماری‌زا و بی‌مصرف چیزی در آن نمی‌روید، باقی نمانده است، آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست بر‌نمی‌دارند، به‌طوری‌که مؤمن حق دارد به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد... همانا مردم دنیاپرست شدند و دین فراتر از سر زبان آنها نمی‌رود....
[۹] تحف العقول، سخنان کوتاه امام حسین (ع)، ص ۴۲۷.

در کلامی دیگر به‌صورت مکرر، علت بیزاری از زندگی دنیا را هتک حرمت و شهادت مردان الاهی می‌داند.

۲.۳.۲ - سخنی از امام زین العابدین

امام زین العابدین ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: در هر منزلی که فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا ـ علیه‌السلام ـ سخن می‌گفت: از آن جمله روزی فرمود: از خواری دنیا نزد باری تعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به‌عنوان هدیه، به نزد زن زنا کاری از بنی‌اسرائیل بردند،
[۱۱] نرم‌افزار گنجینه روایات نور.
[۱۲] پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، شماره ۱۳، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، مرکز فرهنگی، اداره مشاوره و پاسخ.


۲.۳.۳ - سخن امام حسین در شهادت علی‌اکبر

و همین‌طور امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در شهادت علی‌اکبر فرمود: چقدر اینها جسارت بر ذات حق تعالی و نبی خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و هتک حرمت نبی خاتم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ کردند.


۱. صاد (۳۸)، آیه ۳۴ و ۳۵؛ "به تحقیقی که ما سلیمان را آموزدیم و جسدی را بر روی تختش انداختیم، سپس او توبه کرد و گفت پروردگارم مرا ببخش و به من سلطنتی که بعد از من شایسته کسی نباشد، ببخش، به‌درستی که تو زیاد بخششگری".    
۲. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۲۰۴.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۸۲.    
۴. راه و راهنماشناسی، ص ۱۷۴، استاد مصباح یزدی.
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۸۱.    
۶. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۳.    
۷. وسائل الشیعة، ج ۲، ابواب دفن، باب ۱۷، ص ۹۲۲ ؟؟؟، روایت ۸.
۸. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴ ۱۸۰.    
۹. تحف العقول، سخنان کوتاه امام حسین (ع)، ص ۴۲۷.
۱۰. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ‌۴۵، ص ۲۹۹.    
۱۱. نرم‌افزار گنجینه روایات نور.
۱۲. پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی، شماره ۱۳، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، مرکز فرهنگی، اداره مشاوره و پاسخ.
۱۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ‌۴۵، ص ۴۴.    



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار