• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر مأثور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تفسیر مأثور.
پرسش: تفسیر مأثور را توضیح دهید، آیا می‌توان به آن اعتماد نمود؟
پاسخ:




تفسیر به معنای برگرفتن نقاب از چهره است،
[۱] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۸، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۱۹، مقدمه.
و یا ظاهر و آشکار نمودن و بیان کردن معنای سخن در کلام است، در نتیجه تفسیر قرآن یعنی بیان نمودن و آشکار نمودن معنای آیات.


«اثر» که ماده اصلی «مأثور» است، به چیزی گفته می‌شود که دلالت بر وجود چیزی داشته باشد؛ در نتیجه مأثور به آن آثار و سخنانی گفته می‌شود که در تفسیر قرآن و یا غیر آن از پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و ائمه اطهار رسیده است که به آن روایات و اخبار هم گفته می‌شود. در نتیجه می‌توان به‌جای تفسیر مأثور، تفسیر روایی، یا تفسیر «بالاخبار» و یا «بالنقل» تعبیر نمود.


تفاسیر موجود، و کلاً تفسیرها به چند دسته تقسیم می‌شوند:

۱. ادبی؛ مثل: تفسیر کشاف زمخشری؛
۲. بلاغی (و بلاغتی)؛ مانند: تفسیر روح المعانی؛
۳. اجتماعی و تحلیلی؛ مانند: فی ضلال القرآن؛
۴. تفسیر عقلی؛ مثل: تفسیر قرآن کریم ملاصدرای شیرازی؛
۵. تفسیر عرفانی؛ مانند: «غرائب القرآن»؛
۶. تفسیر قرآن با قرآن؛ مانند: المیزان علامه طباطبایی و مجمع‌البیان؛
۷. تفسیر روایی، تفسیر صافی فیض کاشانی و برهان و نورالثقلین.


به‌طور‌کلی شیوه‌های تفسیری ممکن است به یکی از چهار نحو باشد:

۱. تفسیر قرآن با قرآن؛
۲. تفسیر قرآن با روایات و اخبار رسیده از معصومان؛
۳. تفسیر قرآن با اقوال صحابه و تابعین؛
[۴] لجنةٌ من المحققین، نخبةُ التفاسیر قم، المرکز الثقافی للدروس من القرآن، ج ۱، ص ۴.

۴. تفسیر به رأی که انسان آرای خود را بر قرآن تحمیل نمایند.
[۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۸، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲، مقدمه.



پس از بیان نکات فوق، پاسخ بخش اول سؤال این است که مراد از تفسیر بالمأثور، تفسیر نمودن قرآن است. طبق سخنان و روایات رسیده و به‌جا مانده (و اثر گذاشته شده) از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم‌السلام ـ پیامبری که یکی از اصلی‌ترین وظیفه و رسالت او همین تفسیر قرآن بوده است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «خداوند بر مؤمنین منت گذاشت چراکه در بین آنها رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خداوند را بخواند (و بیان نماید) و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد و در آیه دیگر صریح‌تر می‌فرماید: «ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل نمودیم که برای مردم بیان داری» و هم‌چنین ائمه اطهار به‌عنوان عِدل (و ثقل) قرآن و راسخان در علم بزرگ‌ترین رسالتشان بیان آیات و تفسیر آنها بوده است و چنان‌که قرآن تصریح می‌دارد، تأویل و تفسیر آیات را جز راسخان در علم کسی دیگر نمی‌داند، و راسخون در علم همان ائمه اطهار علیهم‌السلام می‌باشند.

برای تأیید این مطلب به برخی روایات اشاره می‌شود:

۵.۱ - حدیثی از امام باقر

امام باقر علیه‌السلام فرمود: هیچ‌کس توان ندارد ادعا کند که قرآن را تماماً ظاهر و باطنش را جمع‌آوری نموده است، جز اوصیاء (پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و سلّم یعنی ائمه اطهار علیهم‌السلام).
[۱۰] حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.


۵.۲ - حدیثی دیگر

و باز فرمود: هر‌کس ادعا کند که قرآن را آن‌چنان که نازل شده، جمع‌آوری نموده است دروغ می‌گوید، تنها کسی که قرآن را آن‌چنان‌که فرود آمده بود، جمع‌آوری و حفظ نمود علی بن ابی‌ طالب و ائمه اطهار ـ علیهم‌السلام ـ می‌باشند.
[۱۱] حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.


۵.۳ - حدیثی از امام صادق

امام صادق علیه‌السلام فرمود: به خدا قسم! من به کتاب خدا از اول تا آخرش آن‌چنان آگاهی دارم، گویا در کف دستم قرار دارد، در قرآن است خبر آسمان و زمین و آینده و گذشته، خداوند فرمود، قرآن بیان‌کننده همه چیز است.
[۱۲] حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۷.


۵.۲ - حدیثی دیگر

امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمود: خداوند تنزیل و تأویل را به پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ آموخت و پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ تمام آن را به علی علیه‌السلام آموخت.
[۱۳] حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.


۵.۵ - حدیثی از امام علی

علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: هیچ آیه‌ای نازل نشده است، مگر آن‌که می‌دانم در مورد چه کسی و در کجا و بر چه کسی نازل شده است؛ (زیرا) خداوند به من قلب و عقل و زبان ناطق عنایت نموده است.
[۱۴] حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵، روایت ۲۴.


نتیجه این شد که تفسیر مأثور یعنی تفسیری که با روایات پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و معصومان ـ علیهم‌السلام ـ آیات تبیین و تفسیر شده باشند که به نمونه‌های از روایات و تفسیر روایی قبلاً اشاره شد.


اما پاسخ بخش دوم پرسش (آیا می‌توان به آن اعتماد داشت)؟

اگر مراد این است که به‌طور‌کلی تفسیر مأثور قابل اعتماد است یا نه؟ باید گفت یکی از مطمئن‌ترین راه‌های تفسیر قرآن، تفسیر قرآن با روایاتی است که از معصومان ـ علیه‌السلام ـ رسیده است و بالاتر این‌که ما موظف هستیم، در تفسیر قرآن کریم، اول سراغ خود قرآن برویم و بعد به طرف روایات برویم و با کمک آن‌ها قرآن را تفسیر کنیم، و یا به تفسیرهای که از طریق معصومان ـ علیهم‌السلام ـ رسیده است، گردن نهیم. بلی اگر مراد این باشد که آیا تمام روایاتی که در تفسیر قرآن وارد شده‌اند تک‌تک آن‌ها قابل اعتماد می‌باشند، باید گفت خیر، هر خبر و روایتی که از ائمه رسیده است، حجیت و اعتبار آن مطلق نیست؛ بلکه اعتبار آن شرایطی دارد، که از جمله آن شرایط این است، که روایت از نظر سند تمام باشد (ناقل یا نانقلان حدیث عادل و یا لااقل افراد مورد اطمینان (موثق) باشند)
[۱۵] مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چ ۲، ۱۳۶۸ ه. ق، ج ۲، ص ۶۹ ـ ۷۱.
و از نظر دلالت هم تمام باشد، گذشته از این‌ها مخالف و معارض نداشته باشد، و هم‌چنین مخالف (تباینی) و تقابلی با قرآن نداشته باشد، و اِلا قابل اعتبار و حجیت نخواهد بود،
[۱۶] مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چ ۲، ۱۳۶۸ ه. ق، ج ۲، ص ۲۳۶ ـ ۲۵۲.
در نتیجه روایاتی هم که درباره تفسیر قرآن وارد شده است، از این قاعده استثنا نیست و در اعتبار آن‌ها باید شرایط حجیت لحاظ شود.



۱. ترجمه تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۱ مقدمه.
۲. ترجمه نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، ج ۱ مقدمه.
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱ مقدمه.



۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۸، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۱۹، مقدمه.
۲. راغب اصفهانی، مفردات راغب، نشر کتاب، چ ۲، ۱۴۰۴ ه. ق، ص ۶۳۶.    
۳. راغب اصفهانی، مفردات راغب، نشر کتاب، چ ۲، ۱۴۰۴ ه. ق، ص ۶۲.    
۴. لجنةٌ من المحققین، نخبةُ التفاسیر قم، المرکز الثقافی للدروس من القرآن، ج ۱، ص ۴.
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۸، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲، مقدمه.
۶. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۶۴.    
۷. نحل (۱۶)، آیه ۴۴.    
۸. آل‌عمران (۳)، آیه ۷.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج ۸۹، ص ۹۲.    
۱۰. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.
۱۱. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.
۱۲. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۷.
۱۳. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵.
۱۴. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج ۱، ص ۱۵، روایت ۲۴.
۱۵. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چ ۲، ۱۳۶۸ ه. ق، ج ۲، ص ۶۹ ـ ۷۱.
۱۶. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، دارالنعمان بالنحف، چ ۲، ۱۳۶۸ ه. ق، ج ۲، ص ۲۳۶ ـ ۲۵۲.



سایت اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | روش های تفسیری | قرآن شناسی




جعبه ابزار