تفاوت رئالیسم غربی و رئالیسم اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معرفت شناسی،
هستی شناسی،
واقع گرایی،
رئالیسم،
ایدئالیسم.
پرسش: نکات تشابه و اختلاف «
رئالیسم غربی» و «
رئالیسم اسلامی» در چیست؟
پاسخ: در فلسفه اسلامی، عالم واقع و خارج چنین ترسیم میشود که بخشی از آن، مادی است و بخشی از آن، فرامادی؛ فیلسوفان اسلامی معتقدند غیر از
جهان مادی، حقایقی وجود دارد که بهره آنها از واقعیت کمتر از مادیات نیست؛ بلکه بیشتر و والاتر است. بالاترین موجود، وجود حق تعالی است که در عین مادی نبودن، واقعیت بخش هر امر واقعی است.
میتوان گفت؛ به طور کلی تفاوت نگاه اسلامی با غیر آن، نه در اصل رئالیسم، بلکه در تصویری است که مبتنی بر آن، از عالم واقع ارائه میکند. در فلسفه اسلامی، در عین اعتراف به وجود مادی، وجود غیر مادی و
مجرد نیز ثابت میشود و وجود حق تعالی (
واجب الوجود) وجود بالذات تعریف میگردد که محور همه عالم است.
واژه «رئالیسم» (realism) به معنای «واقع گرایی» و «واقع بینی»، از کلمه «رئال» (real) به معنای واقعی، گرفته شده است که این واژه، از ریشه «رس» (res) به معنای شیء مشتق شده است.
در یک تعریف کلی، میتوان گفت؛ اصطلاح رئالیسم، دیدگاهی است که در آن به اموری که داخل در متن واقع و خارج از ذهن انگاشته میشود، اهتمام ویژه میشود.
مهمترین حوزههایی که این مفهوم در آنها به کار میرود عبارت است از:
فلسفه،
اخلاق،
سیاست،
هنر،
ادبیات و
زیبایی شناسی.
رئالیسم در فلسفه، دو معنای مصطلح دارد؛ یکی از این دو اصطلاح مربوط به گذشته است و دیگری مربوط به عصر جدید.
در
قرون وسطی ، واژه «رئالیسم» را در مقابل «
نومینالیسم » (
اصالت تسمیه ) قرار میدادند. آنها معتقد بودند که کلیات، چیزی جز نام نیستند و در خارج وجود ندارند؛ در مقابل، رئالیستها معتقدند که «کلیات»،
وجود عینی و واقعی دارند که در مصادیقش
تجلی میکند و صرفا اشتراک در اسم نیست که حقیقت «کلی» را تشکیل میدهد.
ولی امروزه «رئالیسم» در فلسفه، در مقابل رویکرد «
ایدئالیسم» قرار میگیرد. رئالیسم و ایدئالیسم، موضوعی است که هم در مباحث
هستی شناسی و هم در مباحث
معرفت شناسی مطرح میشود.
رئالیسم هستی شناختی قائل است که عالمی واقعی و عینی و مستقل از
ذهن ما وجود دارد (خواه بدان معرفت داشته باشیم و خواه نداشته باشیم). رئالیسم هستی شناختی در مقابل
شک گرایی و ایدئالیسم هستی شناختی قرار میگیرد که منکر وجود واقعیات بیرونی بوده و مدعی است که عالمی خارج از فکر و ذهن وجود ندارد.
رئالیسم معرفت شناختی، معتقد است معرفت و شناخت واقع (جهان خارج) به طور جزئی ممکن است (موجبه جزئیه)؛ یعنی معرفت به عالم را در برخی موارد امکان پذیر میداند؛ در مقابل، ایدئالیسم معرفت شناختی است که با مبنای شکاکیت، به طور کلی امکان معرفت به عالم را انکار میکند (سالبه کلیه).
رئالیسم معرفت شناختی، از نظریه مطابقت در تعریف
صدق انفکاک ناپذیر است و اصلا نزاع رئالیسم و ضد رئالیسم و چالش شک گرایی و واقع گرایی، درباره مطابقت گزاره با واقع است.
فلسفه اسلامی، هم در حوزه هستی شناسی و هم حوزه معرفت شناسی معتقد به رئالیسم است؛ یعنی هم واقع و خارج وجود دارد و هم واقع، قابل شناخت است، (امکان شناخت مطابق واقع).
بنابر دیدگاه فلاسفه اسلامی؛ مانند
علامه طباطبایی، وجود عالم خارج،
امر فطری و
بدیهی است و برای ما از هر امری، یقینیتر است.
در فلسفه اسلامی، عالم واقع و خارج چنین ترسیم میشود که بخشی از آن، مادی است و بخشی از آن، فرامادی؛ فیلسوفان اسلامی معتقدند غیر از
جهان مادی، حقایقی وجود دارد که بهره آنها از واقعیت کمتر از مادیات نیست؛ بلکه بیشتر و والاتر است. بالاترین موجود، وجود حق تعالی است که در عین مادی نبودن، واقعیت بخش هر امر واقعی است.
میتوان گفت؛ به طور کلی تفاوت نگاه اسلامی با غیر آن، نه در اصل رئالیسم، بلکه در تصویری است که مبتنی بر آن، از عالم واقع ارائه میکند. در فلسفه اسلامی، در عین اعتراف به وجود مادی، وجود غیر مادی و
مجرد نیز ثابت میشود و وجود حق تعالی (
واجب الوجود ) وجود بالذات تعریف میگردد که محور همه عالم است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تشابه و اختلاف رئالیسم غربی و رئالیسم اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.