• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ترس و امید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ترس، امید، محبت.

پرسش: آیا باید از خدا ترسید یا او را دوست داشت؟!

پاسخ: همدوشی و معیت ترس و امید، و در مواردی محبت، نسبت به خدای متعال جای تعجبی ندارد؛ زیرا این امر به‌نحوی سراسر زندگی ما را پر کرده است؛ لکن از شدت وضوح از آن غافلیم. باید توجه داشت که حتی راه رفتن ما ثمره‌ی ترس و امید و محبت است؛ زیرا تا امیدی نباشد راه نمی‌رویم و اگر راه نرویم به مقصد نمی‌رسیم و تا نترسیم در راه رفتن احتیاط نکرده و آسیب دیده و باز هم از مقصد می‌مانیم. این امر در استفاده از وسایل نقلیه، وسایل برقی یا آتش‌زا و... نمود بیشتری دارد؛ زیرا ما مشتاقانه از آنها استفاده می‌کنیم؛ لکن اگر استفاده‌ی ما از آنها همراه با ترس و احتیاط بعد از آن نباشد، نزدیک شدن به آنها سبب هلاکت و نابودی ماست.

پس باید گفت:هم باید از خدا ترسید و هم باید به او عشق و امید داشت؛ زیرا عشق و محبت و امید به او، مثمر هم‌رنگی از یک‌سو و تحرک و تلاش و سبقت هرچه بیشتر در کسب عوامل خشنودی او و در نهایت رسیدن به فیوضات و الطاف و نعمات دنیوی و اخروی او از سوی دیگر می‌گردد و ترس از او سبب خضوع و خشوع و اطاعت هرچه بیشتر و ترک معاصی و سایر عواملی که موجبات قهر و غضب و عذاب او را فراهم می‌کنند، می‌شود.
این معیت بیم و امید در دنیا برای افراد متوسط، سبب آرامش خالی از هرگونه بیم و ناراحتی در آخرت می‌گردد؛ دنیایی که جای کشت و فعالیت است و کشت و فعالیت او نیازمند حراست و حفاظت از آفات می‌باشد تا به مصرف اُخروی برسد و در آنجا نیازی به حراست نیست؛ چنان‌که جای کشت و فعالیت نیست.

ترسِ فقط، سبب ناامیدی و یأس و دل‌مردگی و افسردگی می‌شود و امید و محبتِ فقط، سبب فریب نفس و تجری و ارتکاب معاصی می‌گردد و این هر دو مذموم‌اند و نامطلوب.



ترس و امید و محبت اموری وجدانی و بی‌نیاز از تعریف هستند.


انسان در مقابل اموری چند ممکن است دچار ترس و هراس گردد؛ مثل: أ. احساس خطر و آسیب بر جان و مال و عرض و... خود؛ ب. درک عظمت و هیبت امری یا چیزی؛ ج. جهل به عواقب و تبعات کاری و یا سرانجام خویش؛ و...؛ هرچند ممکن است نسبت به امری برخی از این عوامل با هم همراه گردند.


احساس محبت و علاقه نیز در پی اموری چند حاصل می‌آید:

۳.۱ - أ. وجود زیبایی‌هایی در محبوب

یافتن جذبه‌ها و زیبایی‌هایی در محبوب و گرایش و علاقه به او به‌جهت علاقه و گرایش به آن زیبایی‌ها و شاعر این عشق را در پی رنگ و سرانجام آن را ننگ می‌داند؛ لکن این امر کلیت ندارد؛ بلکه اگر این زیبایی‌ها، زیبایی‌های گذرا و فانی و صوری باشند، این امر صحیح است؛ لکن اگر این جمال و کمال، ارزش‌های اخلاقی یا جمال و کمال وجودی و حقیقی باشند، این عشق در پی رنگ نبوده و عاقبتش ننگ نیست؛ بلکه سرانجام آن هم‌رنگی است.

۳.۲ - ب. احساس نیاز به محبوب

احساس وابستگی و نیاز به محبوب و انتظار استفاده از محبوب در راه رسیدن به مقاصد خویش. این محب، محبوب را برای خود می‌خواهد نه به جهت خودش؛

۳.۳ - ج. دریافت عطیه‌ای از سوی محبوب

محبتی که در پی احساس شکرگزاری به ولی نعمت حاصل می‌گردد و محب از آن جهت شیفته‌ی محبوب گشته است که موهبت و بذل و عطیه‌ای را از جانب محبوب دریافت کرده و رهین منت او گشته است؛

۳.۴ - د. جذب کردن محبت محب به‌سوی خود

محبوب، طالب محبت محب و جذب او به‌سوی خویش، برای دستگیری از او و زیر بال و پر گرفتن او است و... و ممکن است نسبت به یک محبوب عواملی چند با یکدیگر همراه شوند.


اگر دقت کنیم در تمام عملکردها و عکس‌العمل‌های ما به نوعی ترس و محبت و امید به هم آمیخته‌اند. گرچه ممکن است در مواردی یکی بر دیگری غالب باشد و همیشه موازنه برقرار نباشد؛ لکن این معیت ترس و امید (و محبت) امری اجتناب‌ناپذیر است، بله. این امر از اموری است که از شدت وضوح آن، از آن غافلیم و این دو بر عملکردهای ما تأثیر می‌نهند. امید و محبت، سبب تحریک ما به‌سوی کارهای روزمره و حتی کارهای خطیر می‌گردد و ترس، سبب احتیاط و دقت و ارزیابی و سنجش تبعات آن و تهیه‌ی مقدمات آن می‌گردد. اگر امید و محبتِ فقط می‌بود، احتیاط کنار رفته و خیلی زود به هلاکت مبتلا می‌شدیم و اگر ترس ِ فقط می‌بود، اقدام بر هیچ کاری حتی نوشیدن و خوردن نمی‌کردیم؛ زیرا ممکن است قطره‌ای وارد ریه‌ی ما گشته یا لقمه‌ای گلوگیرمان شود و سبب مرگمان گردد!
بنابراین، اظهار تعجب از معیت ترس و امید و محبت نسبت به خدا، جای تعجب دارد؛ زیرا نشانه‌ی غفلت ما از شناخت خود و حالات خود است.


توضیح اینکه: ترس و امید و محبت به خداوند، در افراد مختلف برحسب میزان شناخت آنها از خدا و صفات جمالیه و جلالیه‌ی او و سایر معارف دین از یک‌سو و عملکرد گذشته‌ی آنها از سویی، و اطمینان یا عدم اطمینان آنها از آینده‌ی خویش از سوی دیگر متفاوت است؛ آنها که مجذوب هیبت و عظمت و جلالت حق گشته و یا در گذشته‌ی خویش مرتکب عصیان شده و رعایت محضر ربوبی را نکرده‌اند، ترسشان بر محبت و امیدشان غالب است و برعکس، آنها که مجذوب جمال و رحمت حق تعالی گردیده و عنایات و ألطاف او را تجربه کرده و در گذشته‌ی خویش جانب احتیاط را نگه داشته و أدب محضر ربوبی را رعایت کرده‌اند و اگر لغزیده‌اند، باب توبه و مغفرت حق را گشوده یافته و توبه‌ی نصوح نموده‌اند؛ محبت و امیدشان بر ترسشان غالب است و دیگران که بینابین عمل کرده و از عملکرد گذشته‌ی خود و قبولی آنها مطمئن نبوده و نیز از سرانجام عدم رهایی خود از قهر و عذاب خدا بیمناکند و در عین حال امید به عفو وجود و کرمش دارند، بین ترس و امید و محبتشان موازنه برقرار است. اما مهم این است که در اغلب افراد، ترس و محبتشان برخاسته از حب نفس و غریزه‌ی جلب منفعت و دفع ضرر است؛ یعنی اغلب افراد از روی ترس از عِقاب خدا در آخرت و محرومیت از فیوضات حق تعالی و نیافتن نعمات و خوشی‌های بهشتی و حور و قصور، به خداوند اظهار محبت و امید می‌کنند؛ لکن آنها که شیفته‌ی جمال و کمال حق و مبهوت جلال و عز و عظمت حق متعال، و یا هر دو هستند، بسیار اندک‌اند و غیر از انبیا و اوصیا ـ علیهم‌السلام ـ کمتر افرادی به این مقام، بار یافته‌اند.

۵.۱ - عبادت بندگان از دیدگاه امام علی

امام علی ـ علیه‌السلام ـ در حکمت جاودانه‌ی خویش این سه گروه را این‌گونه ترسیم می‌نمایند:«گروهی خدا را به امید بخشش (و عطایا) پرستش کردند، که این پرستش بازرگانان است و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند، که این عبادت بردگان است و گروهی خدا را از روی سپاس‌گزاری پرستیدند و پرستش آزادگان (از خویش و خودپرستی) است.»
[۱] استاد محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷، ص ۶۷۸.


۵.۲ - محبت از دیدگاه برخی بزرگان

و بدین جهت است که برخی بزرگان می‌فرمایند: یکی از مبانی مهم تعلیم و تربیت در اسلام ، « محبت » است. قرآن کریم که معلم و مربی اخلاق است، مهم‌ترین محور فضایل اخلاقی را محبت می‌داند.

۵.۳ - سخن امام صادق درباره محبت

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: «خدای سبحان پیامبر خود را با محبت الهی تأدیب و تربیت کرده است»... .


مسئله تخویف (ترساندن) و تبشیر (تشویق کردن) در قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ فراوان است؛ اما نسبت به افراد ضعیف «مرحله نهایی» و نسبت به افراد متوسط، «مقدمه و وسیله» است تا انسان در اوایل از راه تنبیه و تشویق و کم‌کم بر‌اساس تحبیب حرکت کند.
[۳] عبداللَّه جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، ص ۳۳۰ ـ ۳۳۲.



بنابراین نباید از معیت ترس و محبت نسبت به خداوند تعجب کرد؛ بلکه این معیت ترس و امید برای تربیت و تعالی و ترقی انسان لازم است؛ زیرا با ترس، از معاصی و مهالک و اسباب غضب و قهر و عذاب خدا می‌پرهیزد و خضوع و خشوع و اطاعتش از حق تعالی بیشتر می‌گردد؛ و از روی محبت به انجام مشتاقانه‌ی واحبات و نوافل و سبقت به‌سوی اموری که موجب جلب الطاف و رحمت و نعمات اله می‌گردد، روی می‌آورد. و به عبارت خلاصه، ثمره‌ی بیم و امید او، سبق به خیرات و تحلیه‌ی به فضایل و پرهیز از شرور و معاصی و تخلیه‌ی رذایل است و این همان کمال مطلوبی است که خداوند از آفرینش او داشته است یعنی گرفتن رنگ إله و رسیدن به مقام خلیفه اللهی و آرمیدن در نعمات اخروی و رهایی از هرگونه نگرانی و ناراحتی، چنانکه به این ثمره بارها اشاره نموده است:«کسی که به خدا و روز دیگر ( معاد ) ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، بر ایشان أجرشان نزد خداوند محفوظ است و هیچ‌گونه ترس و ناراحتی بر ایشان نخواهد بود»؛


ترسِ فقط، باعث دل‌مردگی، افسردگی ، ناامیدی، و ترک توبه و غرق شدن در گناهان و معاصی و... و بالاخره گرفتاری در نقمات دنیوی و اخروی، و محبتِ فقط نیز، سبب تجرّی و ارتکاب معاصی، به امید توفیق توبه در آخر عمر، و طمع بی‌جا به رحمت و کرم و لطف حق می‌گردد؛ در‌حالی‌که وقتی به دنبال کسب اسباب جلب رأفت و رحمت حق نبوده، نمی‌تواند از رحمت و لطف او طرفی ببندد!

۸.۱ - سخنان امام حسین در دعای عرفه

و نظر به این امر است که امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در دعای عرفه می‌فرمایند:«کور باد چشمی که تو را بر خود مراقب نمی‌بیند و سرمایه را می‌بازد، آنکه از برای او نصیبی از محبت قرار نداده‌ای»؛ پس خوشه‌چینی از این ترس و محبت در آخرت صورت می‌گیرد و آنجا یا جایگاه عذاب و نقمت خالص برای کسانی است که این نعمت را حفظ نکرده و یا ناامید گشته و غرق معاصی شده‌اند یا فریب خورده و توشه برنداشته‌اند و یا جایگاه نعمت و آسایش خالص بدون نگرانی و ترس است، برای کسانی که با حفظ توازن بین بیم و امید، هم از معاصی اجتناب کرده‌اند و هم بر توشه‌گیری از خیرات برای آخرتشان سبقت گرفته‌اند.


برای مطالعه‌ی بیشتر به کتب اخلاقی، بحث « خوف و رجا » یا «محبت» و « ولایت » مراجعه کنید؛ برای نمونه:
۱. مراحل اخلاق در قرآن، آیت‌اللَّه جوادی آملی، ص ۲۷۹ ـ ۳۴۰.
۲. شرح چهل حدیث، امام خمینی قدس سره، ص ۲۲۱ ـ ۲۳۳ و ۴۸۱ ـ ۴۸۴.
۳. اخلاق در قرآن ، محمدتقی مصباح یزدی، بحث خوف و رجاء.


۱. استاد محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷، ص ۶۷۸.
۲. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳.    
۳. عبداللَّه جوادی آملی، مراحل اخلاق در قرآن، ص ۳۳۰ ـ ۳۳۲.
۴. بقره (۲)، آیه ۶۲.    
۵. مائده (۵)، آیه ۶۵.    



پایگاه اسلام کوئیست.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | خوف و رجاء




جعبه ابزار