ترتیب سورهها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن، پیامبر،
سوره.
پرسش: آیا ترتیب کنونی سورههای قرآن، توقیفی است و به فرمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام شده یا این کار بعد از آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و به دست
صحابه انجام گرفته است؟
در این که ترتیب کنونی سورههای قرآن، توقیفی است و به فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام شده یا این کار بعد از آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و به دست صحابه انجام گرفته است، اختلاف جدی وجود دارد. طبعاً مدعیان
توقیفی بودن ترتیب سور، جمع و گردآوری قرآن را مربوط به زمان
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانند، هر چند قرآن در نوشت افزارهای مختلف بوده و بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان دو جلد قرار گرفته باشد. اما کسانی که ترتیب سورهها را اجتهادی میدانند،
جمع قرآن (به معنای مرتّب کردن سورهها در چینش کنونی) را مربوط به بعد از آن حضرت میدانند. کسانی نیز قائل به تفصیلاند که در این جا به بررسی دیدگاههای مختلف میپردازیم.
جمع فراوانی از جمله
ابن اشته اصفهانی (م ۲۳۶ق)،
حارث بن اسد محاسبی (م ۲۴۳ ق)
بلخی (م ۳۱۹ ق)،
ابن انباری (م ۳۲۸ ق)،
سید مرتضی (م ۴۳۶ ق)،
حاکم جِشَمی (م ۴۹۴ ق)،
کرمانی (م ۵۰۰ ق)،
طَبْرِسی (م ۵۴۸ ق)،
ابن شهر آشوب (م قرن ۶ ق)،
ابن حصار (م ۶۱۱ ق)،
نیشابوری (م ۸۲۷ ق)،
ابوشامه مَقدِسی (م ۶۶۵ق)
و جمع زیادی از معاصران،
معتقدند که جمع قرآن با ترتیب کنونی، در زمان پیامبر خدا و با اشراف ایشان انجام گرفته است.
برخی ادّعای
اجماع کرده،
مدّعیاند که روایات صحیح فراوانی دلالت دارند که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
صحابه، قرآن را به ترتیب کنونی تلاوت میکردند.
برخی به
ادله عقلی نیز استناد کردهاند.
قاضی ابوبکر (م ۴۰۳ ق) این نظر را ترجیح داده
و
قُرطُبی آن را مقبولتر دانسته است.
شواهد این دیدگاه به شرح زیر است:
۱. قرآن در زمان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تدریس و حفظ و بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه میشد
و جمعی مانند
ابن مسعود و
ابی بن کعب و دیگران، آن را چندین بار بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواندهاند.
۲. روایات فراوانی وجود دارد که اصحاب پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن را ختم میکردند، یا این که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، آنان را به ختم قرآن تشویق میکرد. بنا بر این، قرآن در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز و پایانی داشته است.
۳. بنا به روایتی که نزد
اهل سنت، «صحیح» شمرده شده،
زید بن ثابت میگوید که نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم و قرآن را از برگهها جمع میکردیم.
پس معنای تالیف قرآن، مرتّب کردن آیات و سورههای آن با نظارت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، نه نگارش محض.
۴. در روایات، نام عدهای (چهار یا شش نفر یا بیشتر)
از صحابه آمده است که قرآن را در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جمع کردهاند
و این کار زیر نظر آن حضرت بوده است.
حمل «جمع» در این روایات بر «حفظ» (آن گونه که بعضی پنداشتهاند)
بیدلیل به نظر میرسد،
ضمن آن که حافظان قرآن در عصر رسالت، به مراتب، بیش از این عدّه بودهاند.
۵. بر پایه روایتی، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «لا صَلاةَ الّا بِفاتِحَةِ الکِتابِ» و چون
سوره حمد نخستین سوره نازل شده نیست، وصف آن به «فاتحة الکتاب»، دلیل چینش سورههای قرآن در زمان آن حضرت است.
۶. بر اساس روایتی، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن را به چهار قسمت (
طُوَال،
مئین،
مثانی و
مفصلات) تقسیم کرده است.
هماهنگی چینش سورها دربخشهای چهارگانه مذکور با چینش کنونی، بیانگر وجود همین نظم و ترتیب فعلی
قرآن در آن زمان است.
۷. بر اساس نقلی، سورههای
بنی اسرائیل،
کهف،
مریم،
طه و
انبیاء را از سورههای نخستین (
العتاق الاُوَل) میشمارند.
نیز بنا به روایتی، قرآن در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هفت جزء تقسیم شده بود. ترتیب سورهها در این دو روایت، با ترتیب کنونی قرآن، همسان است.
ابن حجر پس از نقل روایت اخیر، آن را دلیل توقیفی بودن ترتیب سورهها میداند.
۸. روایاتی که بر پایه آنها پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «تلاوت قرآن از روی مصحف» را تشویق میکند،
تاییدی بر
جمع قرآن در زمان آن حضرتاند.
شایان ذکر است که دلیلها و روایات یاد شده، بر ترتیب همه سورههای قرآن از سوی پیامبر، حتی سورههای نازل شده در ماههای آخر زندگانی ایشان دلالت ندارند. افزون بر این که ضعف سند در برخی از این روایات و اضطراب متن در برخی دیگر، ایرادهایی هستند که بر آنها وارد شدهاند.
با این همه میتوان از این شواهد، اهمیت دادن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امر تدوین، ترتیب و حفظ وجود کتبی قرآن را نتیجه گرفت و گفت: با توجه به نزول بیش از هشتاد سوره در
مکه و نزول بیشتر سورههای مدنی پیش از سالهای پایانی عمر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تعداد بسیار زیادی از سورهها، تحت نظارت ایشان مرتب شده و تعداد اندک باقی مانده نیز از سوی
امام علی (علیهالسّلام) و سایر نزدیکان مرتب شده است؛ همانگونه که از سفارش آن حضرت هنگام وفات به علی (علیهالسّلام) فهمیده میشود. پیامبر فرمود: «قرآن، کنار بستر من، در جزوهها، حریرها و کاغذهاست. آنها را جمع کن و نگذار ضایع شود، چنان که
یهود تورات را ضایع کردند» و علی (علیهالسّلام) به
وصیت آن حضرت عمل کرد.
جمعی معتقد به اجتهادی بودن ترتیب کنونی قرآناند.
مالک (م ۱۷۹ق)،
طبری (م ۳۱۰ق)،
ابن فارس (م ۳۹۵ق)،
مکی بن ابی طالب (م ۴۳۷ق)،
عز الدین بن عبد السلام (م ۶۶۰ق)،
خطابی (م ۳۸۸ق)،
و از بزرگان شیعه:
محدث نوری (م ۱۳۲۰ق)،
علامه طباطبایی،
آیة اللَّه معرفت و جمعی دیگر، بر این باورند. درمیان قدما، قاضی ابوبکر ضمن تاکید بر
توقیفی بودن ترتیب آیات،
بارها بر اجتهادی بودن ترتیب سورهها تاکید کرده است.
این قول به جمهور نسبت داده شده است؛
اما ممکن است استناد این نظر به برخی، ناشی از ذکر روایات جمع قرآن پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سکوت آنها در برابر آن باشد و نه تصریح به این دیدگاه.
مهمترین شواهد این گروه عبارتاند از:
کسانی بر این باورند که در زمان پیامبر، قرآن در حافظه افراد نگهداری میشد و چون در دوران
ابوبکر و در
جنگ یمامه، جمع فراوانی از
حافظان قرآن شهید شدند، خلیفه با هشدارِ
عمر، از ترس ضایع شدن قرآن، به فکر
جمع قرآن افتاد. او
زید بن ثابت را با عدهای (
سعید بن عاص،
عبد الرحمن بن حارث بن هشام و
عبد اللَّه بن زبیر) مامور این کار کرد و بدین ترتیب، نسخهای از قرآن را نگاشتند. این نسخه، ابتدا نزد ابوبکر و پس از وی نزد عمر و سپس نزد دخترش
حفصه نگهداری میشد.
به گزارش یعقوبی، این کار را گروهی متشکل از ۲۵ نفر از
قریش و پنجاه نفر از
انصار به سرپرستی زید عهدهدار شدند و ابوبکر به آنها دستور داد قرآن را بنویسند و بر سعید بن عاص که مردی فصیح بود عرضه کنند.
گفته شده: این گروه هر روز در
مسجد گرد میآمدند و کسانی که
آیه یا سورهای از قرآن نزدشان بود به آنها مراجعه میکردند و آنان با ارائه دو شاهد، میپذیرفتند.
تنها از
خزیمه بن ثابت از آن رو که پیامبر
شهادت او را دو شهادت به شمار آورده بود. دو آیه آخر
سوره برائت، بدون ارائه شاهدی دیگر پذیرفته شد.
برخی نکات تامل برانگیز در مضمون این نقلها، سبب تردید محققان در آن شده است؛ از جمله:
یک. با وجود فراوانی روایات جمع قرآن بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
اختلاف مضمون میان برخی از آنها، سبب تردید در آن روایات است.
برخی نخستین جمع قرآن را مربوط به زمان ابوبکر و برخی زمان عمر و برخی مربوط به زمان عثمان میدانند. از برخی از این روایات بر میآید که بعضی از آیات قرآن تا زمان عثمان فقط در سینه افراد نگهداری میشد و تدوین نشده بود.
به نظر میرسد برخی از این گزارشها که از زید یا فرزندش خارجه، منقول شده است، سعی دارد با بزرگ نمایی موضوع و بازگویی دشواری و پیچیدگی جمع قرآن، برای زید، فضیلت سازی کند.
همچنین ترس عمر از نابودی قرآن، آنگونه که در برخی از این روایات آمده است، با این نکته که نسخه تهیه شده در زمان ابوبکر در اختیار عموم قرار نگرفت،
سازگار نمینماید؛ زیرا تدوین یک مصحف شخصی و خصوصی، کار تازه و پیچیدهای نبود و عمومی نساختن آن، به حفظ آن کمکی نمیکرد. از این رو احتمال دارد به دست آوردن فضیلتِ در اختیار داشتن نسخهای از قرآن همانند دیگر
صحابه برجسته و در اختیار داشتن قانون اساسی جامعه، یکی از انگیزههای دستگاه حاکم در این کار بوده است.
دو. بر اساس نقل یعقوبی، ابوبکر دستور داد
قرآن را بر
سعید بن عاص عرضه کنند،
در حالی که او در آن زمان، حدود ده سال داشته است،
و چون بر اساس برخی گزارشها، او در ماجرای یکسان سازی مصاحف توسط عثمان حضور داشته است،
احتمالاً ذکر او در این جا بر اثر خلط این دو ماجرا باشد.
سه. این روایات، با
اجماع مسلمانان مبنی بر اثبات قرآن از طریق
تواتر، مخالفت دارد؛ زیرا در آنها آمده است که با
شهادت دو نفر قرآن ثبت میشد. توجه به این اشکال سبب شده است که برخی به توجیه ثبت قرآن با شهادت دو شاهد دست بزنند. برای نمونه،
ابن حجر مقصود از دو شاهد را، نه دو فرد عادل، که به معنای حفظ و کتابت دانسته است.
مقصود ابن حجر شاید این باشد که هر آیه و عبارتی در صورتی در مصحف ثبت میشد که در حفظ حافظان کل یا اجزاء قرآن و نیز در دست نوشتههای اصحاب، موجود باشد.
توجیههای دیگری هم موجود است مانند این که شهادت دو شاهد بر این اقامه میشد که آنچه نوشته شده، پیش روی
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نوشته شده و مورد تایید آن حضرت بوده است،
یا شهادت بر این که یکی از وجوه قرائت بوده و پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن را شنیده و تایید نموده است
و یا توجیههای دیگر.
چهار. این روایات، یکی از انگیزههای جمع قرآن را کشته شدن بسیاری از حافظان قرآن در
جنگ یمامه دانستهاند؛ اما در فهرست شهدای این جنگ، تنها نام افراد معدودی ذکر شده است که حافظ بودنِ بیشینه قرآن در حقّ آنان محتمل است.
دلیل دیگرِ جمع اجتهادی قرآن، گزارش زید بن ثابت است. او میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفت در حالی که قرآن گردآوری نشده بود. «عن زید بن ثابت قال: قبض النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و لم یکن القرآن جمع فی شیء.»
این بدان معناست که قرآن کنونی حاصل ترتیب دهی صحابه و مربوط به پس از پیامبر است.
این گزارش، مبتلا به روایت معارض است. روایات قول نخست و نیز گزارش دیگرِ خود زید (که از جمع قرآن در زمان پیامبر خدا خبر میدهد)، وثوق به آن را از میان میبرد.
ثانیاً محتوای این روایت، در مدعا صراحت ندارد؛ زیرا احتمال دارد مراد، این باشد که در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن، میان دو جلد
یا در یک مصحف، گردآوری نشده بود
یا نتوانستند قرآنِ منظّم یا مدوّنی از نظر سورهها فراهم آورند، هر چند پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخی اصحاب را به نظم و ترتیب خاصی در مورد آیات
و سور آگاه ساخت.
گفته شده است که چون نزول قرآن تا آخرین سال حیات پیامبر استمرار داشته و همیشه احتمال نزول آیات جدید در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود داشت، جمع و تالیف نهایی آن در زمان حضرت، امکان نداشته است.
با توجه به آن که ۸۶
سوره در
مکه و بیشترِ ۲۸ سوره دیگر پیش از آخرین سال زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است و روایات تقسیم و دسته بندی سورهها، چینشی همسان با چینش کنونی مصحف را نشان میدهد،
میتوان گفت ترتیب کلی قریب به اتفاق سورهها، در سالهای پایانی عمر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشخص شده و نظم بیشتر قرآن شکل گرفته بود.
اگر در ترتیب سورهها نصّی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود داشت، قطعاً میبایست به ما میرسید و مانند ترتیب آیات در آن اختلاف نبود.
تنظیم قرآن در روزگار پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تابعی از نزول تدریجی و مستمرّ
وحی بوده و از این رو، چنان طبیعی و با زندگی مسلمانان پیوند خورده و در پیش دید همگان بود که نیازی به نقل و تصریح به آن نبوده است. قرأین و شواهد نقلی که پیشتر به آنها اشاره شد، گواهِ این نکتهاند.
دلیل دیگر برای توقیفی نبودن ترتیب سورهها، اختلاف مصاحف صحابه در این جهت است؛ زیرا اگر نظم سورهها توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام شده بود قطعاً صحابه با آن مخالفت نمیکردند.
بیشتر مصاحف صحابه، مجموعههایی حاصل گردآوری شخصی هر یک از صحابه بوده است که نه لزوماً همه قرآن را در بر داشته و نه همه صاحبانشان ادعای مطابقت کامل ترتیب آنها را با یک مرجع خاص داشتهاند. از این رو، اختلاف آنها امری طبیعی و مقبول است ولی یکسانیِ ترتیب بسیاری از سورهها در همه آنها مانند ترتیب
سور طوال و
مئین، نشان دهنده ترتیب توقیفی و اتفاقی بیشتر سورهها و نه همه آنها است.
تفاوتهای گزارش شده از
مصحف امام علی (علیهالسّلام) نیز در واقع نشان دهنده دو سبک تالیف قرآن بر اساس نزول و بر اساس ترتیب کنونی است و نه به معنای آشفتگی و بی سامانی. سخن آخر این که بسیاری از آنچه تحت عنوان اختلاف مصاحف از آن یاد میشود، به رسم الخط و یا قرائت باز میگردد و نه ترتیب سورهها.
طبق روایات
شیعه و برخی از
اهل سنّت،
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) قرآن را پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرد آورده است و ترتیب او با تدوین کنونی همسان نیست، بلکه گفته میشود بر حسب نزول بوده است. (قرآن
ابن مسعود، با
قرآن عثمانی، در تدوین، متفاوت بود. با
سوره فاتحه آغاز میشد و سپس
نساء و پس از آن،
سوره آل عمران بود؛ ولی به ترتیب نزول هم نبود. و گفته میشود که مصحف امام علی (علیهالسّلام) بر اساس ترتیب نزول سورهها بوده است: ابتدای آن،
سوره علق، سپس
مدّثّر،
مزّمّل،
مَسَد،
تکویر، و همینگونه تا پایان سورههای مکّی و سپس سورههای مدنی بوده است.)
بنا بر این، تدوین قرآن در حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به انجام نرسیده است و ترتیب کنونی
حجیت ندارد.
افزون بر این، گزارش
شیخ صدوق در باره فضایل اختصاصی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نشان میدهد که امام علی (علیهالسّلام) تنها جمع کننده قرآن از میان صحابه است: (و امّا الخامسة و الخمسون، فانَّ رَسولَ اللَّهِ قالَ لی: «سَیَفتَتِنُ فیکَ طَوائِفُ مِن اُمَّتی فَیَقولونَ: انَّ رَسولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لَم یُخَلِّف شَیئاً، فَبِماذا اوصی عَلِیّاً؟ اوَ لَیسَ کِتابُ رَبّی افضَلَ الاَشیاءِ بَعدَ اللَّهِ عزّ وجلّ؟! وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ لَئِن لَم تَجمَعهُ بِاِتقانٍ لَم یُجمَع ابَداً»، فَخَصَّنِیَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِذلِکَ مِن دونِ الصَّحابَةِ؛ اما پنجاه و پنجم: پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود: «به زودی، گروههایی از امّتم در باره تو به کج راهه میروند و میگویند: "پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که چیزی بر جای ننهاد. پس علی را در چه چیز، وصی قرار داد؟ ". آیا کتاب پروردگارم، برترین چیزها بعد از خداوند (عزّ وجلّ) نیست
[
که آن را از جانب خود، بر جا میگذارم
]
؟! سوگند به آن که مرا به حق فرستاد، اگر آن را به درستی گردآوری نکنی، دیگر هرگز گردآوری نخواهد شد». بنا بر این، خداوند (عزّ وجلّ)، این کار را تنها به من اختصاص داد، نه هیچ صحابیِ دیگری.)
میتوان پذیرفت که امام علی (علیهالسّلام) در عمل به
وصیت هشدارگونه پیامبر به ایشان درباره جلوگیری از تضییع قرآن، به جمع آن همت گماشته است، اما محتوای برخی از این گزارشها، این تدوین را سه روزه «یا علی لا تخرج ثلاثة ایام حتی تؤلف کتاب اللَّه کیلا یزید فیه الشیطان شیئا و لا ینقص منه شیئا، فانک فی ضد سنة وصی سلیمان (علیهالصلاةوالسلام)، فلم یضع علی (علیهالسّلام) رداءه علی ظهره حتی جمع القرآن فلم یزد فیه الشیطان شیئا و لم ینقص منه شیئا؛
ای علی، تا سه روز بیرون نرو تا کتاب خدا را جمع کنی و مبادا
شیطان چیزی در آن بیفزاید و یا از آن چیزی کم کند. تو کاملاً در برابر سنت
وصی سلیمان (علیهالسّلام) هستی. علی (علیهالسّلام) ردایش را به دوش نینداخت تا این که قرآن را جمع کرد و شیطان در آن چیزی اضافه و از آن کم نکرد.» و یا هفت روزه (ان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خطب الناس بالمدینة بعد سبعة ایام من وفاة رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ذلک حین فرغ من جمع القرآن وتالیفه....؛ امیرالمومنین (علیهالسّلام) هفت روز پس از درگذشت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی که از جمع قرآن فراغت پیدا کرده بود، در مدینه سخنرانی کرد.) خوانده است که میتواند به معنای گردآوردن و کنار هم آوردن باشد و یا این که از زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز شده و اندکی پس از رحلت ایشان به پایان رسیده است.
به سخن دیگر، ترتیب سورهها و آیهها مشخص بوده و تنها چینش نهایی در این فرصت کوتاه به انجام رسیده است. گفتنی است گزارش دیگری، این فرصت را شش ماه دانسته است، (قال ابن عباس: فجمع اللَّه القرآن فی قلب علی و جمعه علی بعد موت رسول اللَّه بستة اشهر. و فی اخبار ابن ابی رافع ان النبی قال فی مرضه الذی توفی فیه لعلی: یا علی هذا کتاب اللَّه خذه الیک، فجمعه علی فی ثوب فمضی الی منزله فلما قبض النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جلس علی (علیهالسّلام) فالفه کما انزله اللَّه و کان به عالما؛
ابن عباس گفت:
خداوند قرآن را در دل علی گردآورد، و علی هم آن را بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدت شش ماه جمع و تدوین نمود. در اخبار
ابن ابی رافع آمده که پیامبر در آن بیماری که منجر به درگذشتش شد به علی فرمود: ای علی، این کتاب خدا است، آن را بگیر. علی آن را در پارچهای نهاد و به منزلش برد. وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درگذشت، علی در خانه نشست و آن را همانگونه که خدا فرستاده بود و او میدانست، تدوین کرد) که در این صورت میگوییم: پذیرش این گزارشها، امکان وجود تدوین دیگری را از قرآن
نفی نمیکند؛ زیرا میدانیم که
امام علی (علیهالسّلام) تنها
کاتب وحی نبوده و کاتبان دیگر و کسانی مانند
اُبَیّ بن کعب و
عبد اللَّه بن مسعود نیز مصحفهایی را گرد آورده بودند، هر چند به کمال و ترتیب مصحف امام علی (علیهالسّلام) نبوده است؛ زیرا مصحف علی (علیهالسّلام) افزون بر متن قرآن، مشتمل بر
تفسیر،
تاویل، توضیح احکام، بیان
ناسخ و
منسوخ،
سبب نزول و ذکر نام اشخاصی بوده که آیات در باره آنان نازل شده است.
افزون بر این، اگر تدوین امام علی (علیهالسلام)، تنها ترتیب موجود بود، به احتمال فراوان، امام (علیهالسّلام) آن را به گونهای به مسلمانان میرساند؛ زیرا بیم از
تحریف قرآن در این صورت، جدّی بود و با سفارش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ایشان ناسازگار بود. با توجه به این دلایل، ناگزیریم گزارش
شیخ صدوق را به همین معنا باز گردانیم؛ یعنی جمع همه اجزا و پارههای قرآن میان دو جلد تا از دستبرد و تنقیص، محفوظ بماند، و واژه «اتقان» در حدیث، این معنا را میفهماند.
بر این اساس میتوان گزارشهای جمع قرآن پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ناظر به جمع قرآن برای خود
و یا در مجموعهای میان دو جلد دانست.
برای نمونه،
ابوبکر مصحف گردآورده را در اختیار مسلمانان قرار نداد، بلکه آن را به عمر که در این کار همراهش بود منتقل کرد و بعد از عمر نیز نزد دخترش حفصه بود تا این که عثمان در
یکسان سازی مصاحف از آن استفاده کرد و بعد از مرگ حفصه، به دست
مروان از بین رفت.
شاید بتوان این گزارش را که میگوید: ابوبکر خود شخصاً مصحفی نگاشت و از
زید بن ثابت خواست در آن نظر کند و زید نپذیرفت تا این که
ابوبکر،
عمر را واسطه کرد و آن گاه زید پذیرفت، مؤیدی بر این مدّعا دانست.
گفتنی است که بنا به گزارشی، عمر برای نخستین بار به جمع قرآن پرداخت؛
اما
ابن حجر و به تبع او
سیوطی، با اشکال در سند این روایت، بر این باورند که مقصود، آن است که عمر برای اوّلین بار به ابوبکر اشاره کرد تا قرآن را جمع آوری کند.
در هر حال، به احتمال زیاد هدف اصلی برخی گزارشها، ثبت فضیلت «اوّلین جامع قرآن» برای افراد خاصّی است. بر اساس روایات فراوان (که از فریقین گزارش شدهاند)، نخستین جامع قرآن بعد از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امیر مؤمنان (علیهالسّلام) بوده است و ایشان، بعد از وفات پیامبر خدا، از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را جمع آوری کرد،
هر چند دستگاه خلافت، مصحف علی (علیهالسّلام) را به عللی نپذیرفت.
جمعی از قرآن پژوهان معتقد به توقیفی بودن ترتیب بیشتر سورههای قرآناند؛
اما در عین حال، جای دادن تعداد اندکی از سورهها مانند
سوره توبه و یا تقدیم و تاخیر دو سه سوره را اجتهادی و مربوط به پس از
پیامبر میدانند.
بیهقی (م ۴۵۸ق)،
ابن عطیه (م ۵۴۲ق)،
ابن حجر (م ۸۵۲ق)،
سیوطی (م ۹۱۱ق)
و برخی از معاصران،
از این گروهاند. از این گروه، ابن عطیه معتقد است با توجه به اخبار، ترتیب سورههای
سبع طوال،
حوامیم و
مفصّلات (که بخش عظیمی از قرآن را در بر میگیرند) توقیفی، ولی ترتیب برخی دیگر اجتهادی است.
ولی
ابو جعفر ابن زبیر معتقد است که گزارشها بر بیش از آنچه ابن عطیه گفته است، دلالت دارند.
سیوطی با استناد به روایت
ابن عباس، نظر بیهقی را که به توقیفی بودن همه سورهها جز
برائت و
انفال معتقد است، مورد اطمینان میداند.
دلیل این گروه، آن است که بیشتر ادله قول نخست، یعنی توقیفی بودن ترتیب همه قرآن، تنها میتواند ترتیب سورههایی مانند السبع الطوال،
مئین، مفصّلات و... را که در گزارشهای تاریخی از آنها نام برده شده است، اثبات کند و اگر چه اینها بیشترِ سورههای قرآن را در بر میگیرند، اما معدود سورههایی باقی میمانند که نمیتوان جایگذاری آنها را با اطمینان به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت داد.
برای نمونه در گزارشی، ابن عباس از
عثمان میپرسد که چرا سوره انفال را که از
مثانی است، با
سوره توبه که از مئین است، در کنار هم آورده و میان آن دو با «بسم اللَّه» فاصله نینداخته و
[
در نتیجه این جمع
]
آنها را در سبع طُوَل قرار داده است. عثمان پاسخ میدهد: «زیرا در باره سوره توبه که از آخرین سورههای نازل شده بر پیامبر است، چیزی از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ما نرسیده بود و داستان هر دو سوره شبیه هم بود. از این رو، آن دو را کنار هم نهادم
[
و یک سوره از طُوَل شدند
]
».
اما
باقلانی، در مضمون این روایت تردید کرده و احتمال داده که در نقل آن، کاهش یا افزایش رخ داده است.
این تردید، با توجه به نزول سوره انفال در اوایل هجرت و هنگامه
جنگ بدرو وجود راوی ضعیفی به نام
یزید فارسی در سند این گزارش، جدّی است.
برخی از قائلان به این قول، یعنی توقیفی بودن جمع بیشتر سورهها و نه همه آنها، مانند
ابوجعفر بن زبیر (م ۷۰۸ق) قول به اجتهادی بودن ترتیب سورهها را با قول خود، سازگار میدانند؛ زیرا قائلان به ترتیب اجتهادی، آن را برای برخی سورهها و نه همه آنها میگویند و منشا
اجتهاد صحابه را نیز اشارات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانند.
برای نمونه، مالک و نیز
زرکشی (در یکی از دو دیدگاهش)، تالیف اجتهادی قرآن را بر اساس اشاراتی میدانند که
صحابه از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیده بودند و ارتباط موجود میان سورههای انفال و برائت،
طلاق و
تحریم،
تکویر و
انفطار،
الضحی و
الم نشرح،
فیل و
قریش و
معوّذتین و بسیاری دیگر از سورهها را تاییدی بر این ادّعا میشمارند.
میتوان برخی از قائلان دیدگاه دوم (اجتهادی بودن ترتیب سور) مانند
علامه طباطبایی و
آیة اللَّه معرفت را نیز به گروه سوم ملحق کرد؛ زیرا ایشان نیز با ترتیب بسیاری از سورهها در زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موافق، و بر این باورند که شواهد تاریخی فقط از اثبات ترتیب همه سورهها به مفهوم مطلق آن ناتوان است؛ ولی ترتیب بیشتر سورهها را میتواند ثابت کند، و این قولی است که میتوان با آن موافقت نمود.
سایت حدیث نت، برگرفته از مقاله «چگونگی ترتیب سورهها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۲.