• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ترتیب سوره‌ها

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، پیامبر، سوره.

پرسش: آیا ترتیب کنونی سوره‌های قرآن، توقیفی است و به فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام شده یا این کار بعد از آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به دست صحابه انجام گرفته است؟




در این که ترتیب کنونی سوره‌های قرآن، توقیفی است و به فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام شده یا این کار بعد از آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و به دست صحابه انجام گرفته است، اختلاف جدی وجود دارد. طبعاً مدعیان توقیفی بودن ترتیب سور، جمع و گردآوری قرآن را مربوط به زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دانند، هر چند قرآن در نوشت افزارهای مختلف بوده و بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میان دو جلد قرار گرفته باشد. اما کسانی که ترتیب سوره‌ها را اجتهادی می‌دانند، جمع قرآن (به معنای مرتّب کردن سوره‌ها در چینش کنونی) را مربوط به بعد از آن حضرت می‌دانند. کسانی نیز قائل به تفصیل‌اند که در این جا به بررسی دیدگاه‌های مختلف می‌پردازیم.


جمع فراوانی از جمله ابن اشته اصفهانی (م ۲۳۶ق)،
[۱] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
حارث بن اسد محاسبی (م ۲۴۳ ق)
[۲] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
بلخی (م ۳۱۹ ق)، ابن انباری (م ۳۲۸ ق)،
[۴] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۸.
[۵] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۷۱.
سید مرتضی (م ۴۳۶ ق)، حاکم جِشَمی (م ۴۹۴ ق)،
[۷] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۶.
کرمانی (م ۵۰۰ ق)،
[۸] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۵.
طَبْرِسی (م ۵۴۸ ق)، ابن شهر آشوب (م قرن ۶ ق)، ابن حصار (م ۶۱۱ ق)،
[۱۱] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴.
نیشابوری (م ۸۲۷ ق)، ابوشامه مَقدِسی (م ۶۶۵ق) و جمع زیادی از معاصران،
[۱۴] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۶-۱۷.
معتقدند که جمع قرآن با ترتیب کنونی، در زمان پیامبر خدا و با اشراف ایشان انجام گرفته است.
[۱۵] آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر روح المعانی، ج۱ص ۴۷- ۴۶.
[۱۶] حسینی شیرازی، محمد، متی جمع القرآن، ص۱۶.
[۱۷] خویی، ابو القاسم، البیان، ص۲۴۰.

برخی ادّعای اجماع کرده،
[۱۸] حسینی شیرازی، محمد، متی جمع القرآن، ص۱۷.
مدّعی‌اند که روایات صحیح فراوانی دلالت دارند که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و صحابه، قرآن را به ترتیب کنونی تلاوت می‌کردند.
[۱۹] دلیمی، کرم عبد خلیفة، جمع القرآن دراسة تحلیلیه، ص۲۸.
برخی به ادله عقلی نیز استناد کرده‌اند.
[۲۰] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۶.
قاضی ابوبکر (م ۴۰۳ ق) این نظر را ترجیح داده
[۲۱] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۸.
و قُرطُبی آن را مقبول‌تر دانسته است.
[۲۲] قرطبی، شمس الدین، تفسیر القرطبی، ج۱، ص۴۳.
شواهد این دیدگاه به شرح زیر است:


۱. قرآن در زمان پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تدریس و حفظ و بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرضه می‌شد و جمعی مانند ابن مسعود و ابی بن کعب و دیگران، آن را چندین بار بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خوانده‌اند.
[۲۵] همذانی، عبد الجبّار بن احمد، متشابه القرآن، ج۲، ص۷۷.

۲. روایات فراوانی وجود دارد که اصحاب پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن را ختم می‌کردند، یا این که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آنان را به ختم قرآن تشویق می‌کرد. بنا بر این، قرآن در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آغاز و پایانی داشته است.
[۲۶] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۲۷.
[۲۷] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۷-۷۹.

۳. بنا به روایتی که نزد اهل سنت، «صحیح» شمرده شده، زید بن ثابت می‌گوید که نزد پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودیم و قرآن را از برگه‌ها جمع می‌کردیم.
[۲۹] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
[۳۰] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۹.
پس معنای تالیف قرآن، مرتّب کردن آیات و سوره‌های آن با نظارت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، نه نگارش محض.
[۳۲] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۶.
[۳۳] قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۷۰.
[۳۴] حجتی، محمد باقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۱.

۴. در روایات، نام عده‌ای (چهار یا شش نفر یا بیشتر)
[۳۵] عاملی، جعفر مرتضی، حقائق‌هامة، ص۹۰ - ۱۰۰.
از صحابه آمده است که قرآن را در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جمع کرده‌اند
[۳۷] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۰۳.
[۳۸] ابوالحسن نور الدین، هیثمی، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۴۱-۴۲.
و این کار زیر نظر آن حضرت بوده است.
[۴۰] عاملی، جعفر مرتضی، حقائق‌هامّة، ص۹۰-۱۰۰.
حمل «جمع» در این روایات بر «حفظ» (آن گونه که بعضی پنداشته‌اند)
[۴۱] معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۵.
بی‌دلیل به نظر می‌رسد،
[۴۲] خویی، ابو القاسم، البیان، ص۲۴۹-۲۵۰.
[۴۳] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۵-۷۶.
ضمن آن که حافظان قرآن در عصر رسالت، به مراتب، بیش از این عدّه بوده‌اند.
[۴۴] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۵.
[۴۵] قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۶۵ - ۶۸.

۵. بر پایه روایتی، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «لا صَلاةَ الّا بِفاتِحَةِ الکِتابِ» و چون سوره حمد نخستین سوره نازل شده نیست، وصف آن به «فاتحة الکتاب»، دلیل چینش سوره‌های قرآن در زمان آن حضرت است.
[۴۶] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۴۱.

۶. بر اساس روایتی، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن را به چهار قسمت (طُوَال، مئین، مثانی و مفصلات) تقسیم کرده است.
[۴۹] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۴، ص۱۰۷.
[۵۰] زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم قرآن، ج۱، ص۲۴۴ (پاورقی).
هماهنگی چینش سورها دربخش‌های چهارگانه مذکور با چینش کنونی، بیانگر وجود همین نظم و ترتیب فعلی قرآن در آن زمان است.
۷. بر اساس نقلی، سوره‌های بنی اسرائیل، کهف، مریم، طه و انبیاء را از سوره‌های نخستین (العتاق الاُوَل) می‌شمارند. نیز بنا به روایتی، قرآن در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به هفت جزء تقسیم شده بود. ترتیب سوره‌ها در این دو روایت، با ترتیب کنونی قرآن، همسان است.
[۵۲] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۴، ص۳۴۳.
[۵۳] زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸.
[۵۴] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۵۵.
ابن حجر پس از نقل روایت اخیر، آن را دلیل توقیفی بودن ترتیب سوره‌ها می‌داند.
[۵۵] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۶.

۸. روایاتی که بر پایه آنها پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) «تلاوت قرآن از روی مصحف» را تشویق می‌کند، تاییدی بر جمع قرآن در زمان آن حضرت‌اند.
[۵۷] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۴.


۳.۱ - نقد دیدگاه نخست

شایان ذکر است که دلیل‌ها و روایات یاد شده، بر ترتیب همه سوره‌های قرآن از سوی پیامبر، حتی سوره‌های نازل شده در ماه‌های آخر زندگانی ایشان دلالت ندارند. افزون بر این که ضعف سند در برخی از این روایات و اضطراب متن در برخی دیگر، ایرادهایی هستند که بر آنها وارد شده‌اند.
[۵۸] باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۶۰.
[۶۰] باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۸۸.
[۶۱] معرفت، محمّدهادی، تاریخ قرآن، ص۸۵.
[۶۲] پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام، ص۱۹۳-۱۹۸.
با این همه می‌توان از این شواهد، اهمیت دادن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امر تدوین، ترتیب و حفظ وجود کتبی قرآن را نتیجه گرفت و گفت: با توجه به نزول بیش از هشتاد سوره در مکه و نزول بیشتر سوره‌های مدنی پیش از سال‌های پایانی عمر پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، تعداد بسیار زیادی از سوره‌ها، تحت نظارت ایشان مرتب شده و تعداد‌ اندک باقی مانده نیز از سوی امام علی (علیه‌السّلام) و سایر نزدیکان مرتب شده است؛ همان‌گونه که از سفارش آن حضرت هنگام وفات به علی (علیه‌السّلام) فهمیده می‌شود. پیامبر فرمود: «قرآن، کنار بستر من، در جزوه‌ها، حریرها و کاغذهاست. آنها را جمع کن و نگذار ضایع شود، چنان که یهود تورات را ضایع کردند» و علی (علیه‌السّلام) به وصیت آن حضرت عمل کرد.
[۶۳] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۵۱.



جمعی معتقد به اجتهادی بودن ترتیب کنونی قرآن‌اند. مالک (م ۱۷۹ق)، طبری (م ۳۱۰ق)،
[۶۵] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
ابن فارس (م ۳۹۵ق)، مکی بن ابی طالب (م ۴۳۷ق)،
[۶۷] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
عز الدین بن عبد السلام (م ۶۶۰ق)،
[۶۸] ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
خطابی (م ۳۸۸ق)،
[۶۹] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
و از بزرگان شیعه: محدث نوری (م ۱۳۲۰ق)،
[۷۰] نوری، حسین، فصل الخطاب، ص۴.
علامه طباطبایی، آیة اللَّه معرفت
[۷۳] معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۷۳.
و جمعی دیگر، بر این باورند. درمیان قدما، قاضی ابوبکر ضمن تاکید بر توقیفی بودن ترتیب آیات،
[۷۴] باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۹.
بارها بر اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها تاکید کرده است.


این قول به جمهور نسبت داده شده است؛
[۷۷] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
اما ممکن است استناد این نظر به برخی، ناشی از ذکر روایات جمع قرآن پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سکوت آنها در برابر آن باشد و نه تصریح به این دیدگاه.
مهم‌ترین شواهد این گروه عبارت‌اند از:

۵.۱ - گردآوری قرآن به امر خلیفه اول

کسانی بر این باورند که در زمان پیامبر، قرآن در حافظه افراد نگهداری می‌شد و چون در دوران ابوبکر و در جنگ یمامه، جمع فراوانی از حافظان قرآن شهید شدند، خلیفه با هشدارِ عمر، از ترس ضایع شدن قرآن، به فکر جمع قرآن افتاد. او زید بن ثابت را با عده‌ای (سعید بن عاص، عبد الرحمن بن حارث بن هشام و عبد اللَّه بن زبیر) مامور این کار کرد و بدین ترتیب، نسخه‌ای از قرآن را نگاشتند. این نسخه، ابتدا نزد ابوبکر و پس از وی نزد عمر و سپس نزد دخترش حفصه نگهداری می‌شد.
[۷۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۹۸ - ۹۹.
به گزارش یعقوبی، این کار را گروهی متشکل از ۲۵ نفر از قریش و پنجاه نفر از انصار به سرپرستی زید عهده‌دار شدند و ابوبکر به آنها دستور داد قرآن را بنویسند و بر سعید بن عاص که مردی فصیح بود عرضه کنند. گفته شده: این گروه هر روز در مسجد گرد می‌آمدند و کسانی که آیه یا سوره‌ای از قرآن نزدشان بود به آنها مراجعه می‌کردند و آنان با ارائه دو شاهد، می‌پذیرفتند.
[۸۲] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
[۸۳] معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۹۹.
تنها از خزیمه بن ثابت از آن رو که پیامبر شهادت او را دو شهادت به شمار آورده بود. دو آیه آخر سوره برائت، بدون ارائه شاهدی دیگر پذیرفته شد.
[۸۴] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۱.
[۸۵] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۳.
[۸۶] بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۸۲.


۵.۱.۱ - نقد

برخی نکات تامل برانگیز در مضمون این نقل‌ها، سبب تردید محققان در آن شده است؛ از جمله:
یک. با وجود فراوانی روایات جمع قرآن بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اختلاف مضمون میان برخی از آنها، سبب تردید در آن روایات است.
[۸۹] تئودور نولدکه، تاریخ القرآن، ص۲۵۲-۲۵۶، ترجمه جرج تامر.
برخی نخستین جمع قرآن را مربوط به زمان ابوبکر و برخی زمان عمر و برخی مربوط به زمان عثمان می‌دانند. از برخی از این روایات بر می‌آید که بعضی از آیات قرآن تا زمان عثمان فقط در سینه افراد نگهداری می‌شد و تدوین نشده بود.
[۹۰] الایضاح، ص۲۲۲-۲۲۳.
به نظر می‌رسد برخی از این گزارش‌ها که از زید یا فرزندش خارجه، منقول شده است، سعی دارد با بزرگ نمایی موضوع و بازگویی دشواری و پیچیدگی جمع قرآن، برای زید، فضیلت سازی کند.
همچنین ترس عمر از نابودی قرآن، آن‌گونه که در برخی از این روایات آمده است، با این نکته که نسخه تهیه شده در زمان ابوبکر در اختیار عموم قرار نگرفت،
[۹۲] دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۷.
سازگار نمی‌نماید؛ زیرا تدوین یک مصحف شخصی و خصوصی، کار تازه و پیچیده‌ای نبود و عمومی نساختن آن، به حفظ آن کمکی نمی‌کرد. از این رو احتمال دارد به دست آوردن فضیلتِ در اختیار داشتن نسخه‌ای از قرآن همانند دیگر صحابه برجسته و در اختیار داشتن قانون اساسی جامعه، یکی از انگیزه‌های دستگاه حاکم در این کار بوده است.
[۹۳] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تاریخ قرآن، ص۳۰۸-۳۰۹.
[۹۴] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳ – ۳۲۹.
[۹۵] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۳۲.

دو. بر اساس نقل یعقوبی، ابوبکر دستور داد قرآن را بر سعید بن عاص عرضه کنند، در حالی که او در آن زمان، حدود ده سال داشته است، و چون بر اساس برخی گزارش‌ها، او در ماجرای یکسان سازی مصاحف توسط عثمان حضور داشته است،
[۹۹] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.
احتمالاً ذکر او در این جا بر اثر خلط این دو ماجرا باشد.
سه. این روایات، با اجماع مسلمانان مبنی بر اثبات قرآن از طریق تواتر، مخالفت دارد؛ زیرا در آنها آمده است که با شهادت دو نفر قرآن ثبت می‌شد. توجه به این اشکال سبب شده است که برخی به توجیه ثبت قرآن با شهادت دو شاهد دست بزنند. برای نمونه، ابن حجر مقصود از دو شاهد را، نه دو فرد عادل، که به معنای حفظ و کتابت دانسته است.
[۱۰۰] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲.
مقصود ابن حجر شاید این باشد که هر آیه و عبارتی در صورتی در مصحف ثبت می‌شد که در حفظ حافظان کل یا اجزاء قرآن و نیز در دست نوشته‌های اصحاب، موجود باشد.
توجیه‌های دیگری هم موجود است مانند این که شهادت دو شاهد بر این اقامه می‌شد که آنچه نوشته شده، پیش روی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نوشته شده و مورد تایید آن حضرت بوده است،
[۱۰۱] سخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۱.
یا شهادت بر این که یکی از وجوه قرائت بوده و پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن را شنیده و تایید نموده است
[۱۰۲] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲ (به نقل از سخاوی).
و یا توجیه‌های دیگر.
[۱۰۳] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
[۱۰۴] محمد‌هادی، معرفت، تاریخ قرآن، ص۸۹.

چهار. این روایات، یکی از انگیزه‌های جمع قرآن را کشته شدن بسیاری از حافظان قرآن در جنگ یمامه دانسته‌اند؛ اما در فهرست شهدای این جنگ، تنها نام افراد معدودی ذکر شده است که حافظ بودنِ بیشینه قرآن در حقّ آنان محتمل است.
[۱۰۵] ابن کثیر القرشی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۶۹.


۵.۲ - گزارش زید بن ثابت

دلیل دیگرِ جمع اجتهادی قرآن، گزارش زید بن ثابت است. او می‌گوید: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از دنیا رفت در حالی که قرآن گردآوری نشده بود. «عن زید بن ثابت قال: قبض النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و لم یکن القرآن جمع فی شیء.»
[۱۰۶] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۰.
این بدان معناست که قرآن کنونی حاصل ترتیب دهی صحابه و مربوط به پس از پیامبر است.

۵.۱.۱ - نقد

این گزارش، مبتلا به روایت معارض است. روایات قول نخست و نیز گزارش دیگرِ خود زید (که از جمع قرآن در زمان پیامبر خدا خبر می‌دهد)، وثوق به آن را از میان می‌برد.
[۱۰۷] ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
[۱۰۸] الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۲۹.
ثانیاً محتوای این روایت، در مدعا صراحت ندارد؛ زیرا احتمال دارد مراد، این باشد که در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن، میان دو جلد
[۱۰۹] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۳۲.
یا در یک مصحف، گردآوری نشده بود
[۱۱۰] سیوطی، جلال الدین، فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
یا نتوانستند قرآنِ منظّم یا مدوّنی از نظر سوره‌ها فراهم آورند، هر چند پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برخی اصحاب را به نظم و ترتیب خاصی در مورد آیات
[۱۱۱] التفسیر الحدیث فی علوم القرآن، ج۶، ص۱۲۴.
و سور آگاه ساخت.
[۱۱۲] حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۷-۲۲۸.


۵.۳ - استمرار نزول قرآن

گفته شده است که چون نزول قرآن تا آخرین سال حیات پیامبر استمرار داشته و همیشه احتمال نزول آیات جدید در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وجود داشت، جمع و تالیف نهایی آن در زمان حضرت، امکان نداشته است.

۵.۱.۱ - نقد

با توجه به آن که ۸۶ سوره در مکه و بیشترِ ۲۸ سوره دیگر پیش از آخرین سال زندگی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل شده است و روایات تقسیم و دسته بندی سوره‌ها، چینشی همسان با چینش کنونی مصحف را نشان می‌دهد،
[۱۱۳] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۹.
[۱۱۴] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
[۱۱۵] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۲۴۷.
می‌توان گفت ترتیب کلی قریب به اتفاق سوره‌ها، در سال‌های پایانی عمر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشخص شده و نظم بیشتر قرآن شکل گرفته بود.

۵.۴ - نبودن نص

اگر در ترتیب سوره‌ها نصّی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وجود داشت، قطعاً می‌بایست به ما می‌رسید و مانند ترتیب آیات در آن اختلاف نبود.

۵.۱.۱ - نقد

تنظیم قرآن در روزگار پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تابعی از نزول تدریجی و مستمرّ وحی بوده و از این رو، چنان طبیعی و با زندگی مسلمانان پیوند خورده و در پیش دید همگان بود که نیازی به نقل و تصریح به آن نبوده است. قرأین و شواهد نقلی که پیش‌تر به آنها اشاره شد، گواهِ این نکته‌اند.

۵.۵ - اختلاف مصاحف صحابه

دلیل دیگر برای توقیفی نبودن ترتیب سوره‌ها، اختلاف مصاحف صحابه در این جهت است؛ زیرا اگر نظم سوره‌ها توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام شده بود قطعاً صحابه با آن مخالفت نمی‌کردند.

۵.۱.۱ - نقد

بیشتر مصاحف صحابه، مجموعه‌هایی حاصل گردآوری شخصی هر یک از صحابه بوده است که نه لزوماً همه قرآن را در بر داشته و نه همه صاحبانشان ادعای مطابقت کامل ترتیب آنها را با یک مرجع خاص داشته‌اند. از این رو، اختلاف آنها امری طبیعی و مقبول است ولی یکسانیِ ترتیب بسیاری از سوره‌ها در همه آنها مانند ترتیب سور طوال و مئین، نشان دهنده ترتیب توقیفی و اتفاقی بیشتر سوره‌ها و نه همه آنها است.
[۱۱۷] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۴ (الفصل الرابع: وصف عام عن مصاحف الصحابه).
تفاوت‌های گزارش شده از مصحف امام علی (علیه‌السّلام) نیز در واقع نشان دهنده دو سبک تالیف قرآن بر اساس نزول و بر اساس ترتیب کنونی است و نه به معنای آشفتگی و بی سامانی. سخن آخر این که بسیاری از آنچه تحت عنوان اختلاف مصاحف از آن یاد می‌شود، به رسم الخط و یا قرائت باز می‌گردد و نه ترتیب سوره‌ها.
[۱۱۸] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۷۵.
[۱۱۹] موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۸۴ (الفصل الخامس والسادس).


۵.۶ - مصحف امام علی

طبق روایات شیعه و برخی از اهل سنّت، امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) قرآن را پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گرد آورده است و ترتیب او با تدوین کنونی همسان نیست، بلکه گفته می‌شود بر حسب نزول بوده است. (قرآن ابن مسعود، با قرآن عثمانی، در تدوین، متفاوت بود. با سوره فاتحه آغاز می‌شد و سپس نساء و پس از آن، سوره آل عمران بود؛ ولی به ترتیب نزول هم نبود. و گفته می‌شود که مصحف امام علی (علیه‌السّلام) بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها بوده است: ابتدای آن، سوره علق، سپس مدّثّر، مزّمّل، مَسَد، تکویر، و همین‌گونه تا پایان سوره‌های مکّی و سپس سوره‌های مدنی بوده است.)
[۱۲۰] ابن ابی شیبه، ابو‌بکر، المصنف، ج۷، ص۱۹۷.
[۱۲۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۴۹.
بنا بر این، تدوین قرآن در حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به انجام نرسیده است و ترتیب کنونی حجیت ندارد.
[۱۲۳] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷.
[۱۲۴] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۹.
[۱۲۵] حکیم، محمد باقر، علوم القرآن حکیم، ص۱۱۴-۱۱۵.
افزون بر این، گزارش شیخ صدوق در باره فضایل اختصاصی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نشان می‌دهد که امام علی (علیه‌السّلام) تنها جمع کننده قرآن از میان صحابه است: (و امّا الخامسة و الخمسون، فانَّ رَسولَ اللَّهِ قالَ لی: «سَیَفتَتِنُ فیکَ طَوائِفُ مِن اُمَّتی فَیَقولونَ: انَّ رَسولَ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَم یُخَلِّف شَیئاً، فَبِماذا اوصی عَلِیّاً؟ اوَ لَیسَ کِتابُ رَبّی افضَلَ الاَشیاءِ بَعدَ اللَّهِ عزّ وجلّ؟! وَ الَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ لَئِن لَم تَجمَعهُ بِاِتقانٍ لَم یُجمَع ابَداً»، فَخَصَّنِیَ اللَّهُ عزّ وجلّ بِذلِکَ مِن دونِ الصَّحابَةِ؛ اما پنجاه و پنجم: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من فرمود: «به زودی، گروه‌هایی از امّتم در باره تو به کج راهه می‌روند و می‌گویند: "پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که چیزی بر جای ننهاد. پس علی را در چه چیز، وصی قرار داد؟ ". آیا کتاب پروردگارم، برترین چیزها بعد از خداوند (عزّ وجلّ) نیست [که آن را از جانب خود، بر جا می‌گذارم ]؟! سوگند به آن که مرا به حق فرستاد، اگر آن را به درستی گردآوری نکنی، دیگر هرگز گردآوری نخواهد شد». بنا بر این، خداوند (عزّ وجلّ)، این کار را تنها به من اختصاص داد، نه هیچ صحابیِ دیگری.)

۵.۱.۱ - نقد

می‌توان پذیرفت که امام علی (علیه‌السّلام) در عمل به وصیت هشدارگونه پیامبر به ایشان در‌باره جلوگیری از تضییع قرآن، به جمع آن همت گماشته است، اما محتوای برخی از این گزارش‌ها، این تدوین را سه روزه «یا علی لا تخرج ثلاثة ایام حتی تؤلف کتاب اللَّه کیلا یزید فیه الشیطان شیئا و لا ینقص منه شیئا، فانک فی ضد سنة وصی سلیمان (علیه‌الصلاة‌والسلام)، فلم یضع علی (علیه‌السّلام) رداءه علی ظهره حتی جمع القرآن فلم یزد فیه الشیطان شیئا و لم ینقص منه شیئا؛ ‌ای علی، تا سه روز بیرون نرو تا کتاب خدا را جمع کنی و مبادا شیطان چیزی در آن بی‌فزاید و یا از آن چیزی کم کند. تو کاملاً در برابر سنت وصی سلیمان (علیه‌السّلام) هستی. علی (علیه‌السّلام) ردایش را به دوش نینداخت تا این که قرآن را جمع کرد و شیطان در آن چیزی اضافه و از آن کم نکرد.» و یا هفت روزه (ان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خطب الناس بالمدینة بعد سبعة ایام من وفاة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ذلک حین فرغ من جمع القرآن وتالیفه....؛ امیرالمومنین (علیه‌السّلام) هفت روز پس از درگذشت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حالی که از جمع قرآن فراغت پیدا کرده بود، در مدینه سخنرانی کرد.) خوانده است که می‌تواند به معنای گردآوردن و کنار هم آوردن باشد و یا این که از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آغاز شده و‌ اندکی پس از رحلت ایشان به پایان رسیده است.
به سخن دیگر، ترتیب سوره‌ها و آیه‌ها مشخص بوده و تنها چینش نهایی در این فرصت کوتاه به انجام رسیده است. گفتنی است گزارش دیگری، این فرصت را شش ماه دانسته است، (قال ابن عباس: فجمع اللَّه القرآن فی قلب علی و جمعه علی بعد موت رسول اللَّه بستة اشهر. و فی اخبار ابن ابی رافع ان النبی قال فی مرضه الذی توفی فیه لعلی: یا علی هذا کتاب اللَّه خذه الیک، فجمعه علی فی ثوب فمضی الی منزله فلما قبض النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جلس علی (علیه‌السّلام) فالفه کما انزله اللَّه و کان به عالما؛
[۱۲۷] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱ ص۳۱۹.
ابن عباس گفت: خداوند قرآن را در دل علی گردآورد، و علی هم آن را بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدت شش ماه جمع و تدوین نمود. در اخبار ابن ابی رافع آمده که پیامبر در آن بیماری که منجر به درگذشتش شد به علی فرمود: ‌ای علی، این کتاب خدا است، آن را بگیر. علی آن را در پارچه‌ای نهاد و به منزلش برد. وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درگذشت، علی در خانه نشست و آن را همان‌گونه که خدا فرستاده بود و او می‌دانست، تدوین کرد) که در این صورت می‌گوییم: پذیرش این گزارش‌ها، امکان وجود تدوین دیگری را از قرآن نفی نمی‌کند؛ زیرا می‌دانیم که امام علی (علیه‌السّلام) تنها کاتب وحی نبوده و کاتبان دیگر و کسانی مانند اُبَیّ بن کعب و عبد اللَّه بن مسعود نیز مصحف‌هایی را گرد آورده بودند، هر چند به کمال و ترتیب مصحف امام علی (علیه‌السّلام) نبوده است؛ زیرا مصحف علی (علیه‌السّلام) افزون بر متن قرآن، مشتمل بر تفسیر، تاویل، توضیح احکام، بیان ناسخ و منسوخ، سبب نزول و ذکر نام اشخاصی بوده که آیات در باره آنان نازل شده است.
[۱۲۸] معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۷-۲۹۵.
[۱۲۹] عاملی، جعفر مرتضی، حقایق‌هامة، ص۱۵۳-۱۷۲.
[۱۳۰] آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.

افزون بر این، اگر تدوین امام علی (علیه‌السلام)، تنها ترتیب موجود بود، به احتمال فراوان، امام (علیه‌السّلام) آن را به گونه‌ای به مسلمانان می‌رساند؛ زیرا بیم از تحریف قرآن در این صورت، جدّی بود و با سفارش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ایشان ناسازگار بود. با توجه به این دلایل، ناگزیریم گزارش شیخ صدوق را به همین معنا باز گردانیم؛ یعنی جمع همه اجزا و پاره‌های قرآن میان دو جلد تا از دستبرد و تنقیص، محفوظ بماند، و واژه «اتقان» در حدیث، این معنا را می‌فهماند.
بر این اساس می‌توان گزارش‌های جمع قرآن پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ناظر به جمع قرآن برای خود
[۱۳۱] مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۱۸.
[۱۳۲] ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۱، ص۴۹.
[۱۳۳] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۶.
و یا در مجموعه‌ای میان دو جلد دانست.
[۱۳۴] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۳.
[۱۳۵] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۵.
[۱۳۶] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۸۳.
[۱۳۷] رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳.
برای نمونه، ابوبکر مصحف گردآورده را در اختیار مسلمانان قرار نداد، بلکه آن را به عمر که در این کار همراهش بود منتقل کرد و بعد از عمر نیز نزد دخترش حفصه بود تا این که عثمان در یکسان سازی مصاحف از آن استفاده کرد و بعد از مرگ حفصه، به دست مروان از بین رفت.
[۱۳۸] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
[۱۳۹] علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه، ص۸۶.
شاید بتوان این گزارش را که می‌گوید: ابوبکر خود شخصاً مصحفی نگاشت و از زید بن ثابت خواست در آن نظر کند و زید نپذیرفت تا این که ابو‌بکر، عمر را واسطه کرد و آن گاه زید پذیرفت، مؤیدی بر این مدّعا دانست.
[۱۴۰] سخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۴.
گفتنی است که بنا به گزارشی، عمر برای نخستین بار به جمع قرآن پرداخت؛
[۱۴۱] ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
اما ابن حجر و به تبع او سیوطی، با اشکال در سند این روایت، بر این باورند که مقصود، آن است که عمر برای اوّلین بار به ابوبکر اشاره کرد تا قرآن را جمع آوری کند.
[۱۴۳] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۰.
[۱۴۴] سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.

در هر حال، به احتمال زیاد هدف اصلی برخی گزارش‌ها، ثبت فضیلت «اوّلین جامع قرآن» برای افراد خاصّی است. بر اساس روایات فراوان (که از فریقین گزارش شده‌اند)، نخستین جامع قرآن بعد از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) بوده است و ایشان، بعد از وفات پیامبر خدا، از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را جمع آوری کرد،
[۱۴۵] ابن اشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۶۹- ۱۷۰.
[۱۴۷] فیض کاشانی، محمد محسن، التفسیر الصافی، ج۱، ص۱.
[۱۴۸] بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.
هر چند دستگاه خلافت، مصحف علی (علیه‌السّلام) را به عللی نپذیرفت.
[۱۴۹] بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.



جمعی از قرآن پژوهان معتقد به توقیفی بودن ترتیب بیشتر سوره‌های قرآن‌اند؛
اما در عین حال، جای دادن تعداد‌ اندکی از سوره‌ها مانند سوره توبه و یا تقدیم و تاخیر دو سه سوره را اجتهادی و مربوط به پس از پیامبر می‌دانند. بیهقی (م ۴۵۸ق)، ابن عطیه (م ۵۴۲ق)، ابن حجر (م ۸۵۲ق)،
[۱۵۱] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۹.
سیوطی (م ۹۱۱ق) و برخی از معاصران،
[۱۵۳] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲.
[۱۵۵] تاریخ قرآن، رامیار، محمود، ص۲۹۵.
[۱۵۶] محمد باقر، حجتی، تاریخ قرآن، ص۹۰-۹۳.
از این گروه‌اند. از این گروه، ابن عطیه معتقد است با توجه به اخبار، ترتیب سوره‌های سبع طوال، حوامیم و مفصّلات (که بخش عظیمی از قرآن را در بر می‌گیرند) توقیفی، ولی ترتیب برخی دیگر اجتهادی است. ولی ابو جعفر ابن زبیر معتقد است که گزارش‌ها بر بیش از آنچه ابن عطیه گفته است، دلالت دارند.
[۱۵۸] غرناطی، ابن زبیر، البرهان فی تناسب سور القرآن، ص۷۴.

سیوطی با استناد به روایت ابن عباس، نظر بیهقی را که به توقیفی بودن همه سوره‌ها جز برائت و انفال معتقد است، مورد اطمینان می‌داند. دلیل این گروه، آن است که بیشتر ادله قول نخست، یعنی توقیفی بودن ترتیب همه قرآن، تنها می‌تواند ترتیب سوره‌هایی مانند السبع الطوال، مئین، مفصّلات و... را که در گزارش‌های تاریخی از آنها نام برده شده است، اثبات کند و اگر چه اینها بیشترِ سوره‌های قرآن را در بر می‌گیرند، اما معدود سوره‌هایی باقی می‌مانند که نمی‌توان جای‌گذاری آنها را با اطمینان به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت داد.

۶.۱ - نمونه

برای نمونه در گزارشی، ابن عباس از عثمان می‌پرسد که چرا سوره انفال را که از مثانی است، با سوره توبه که از مئین است، در کنار هم آورده و میان آن دو با «بسم اللَّه» فاصله نینداخته و [در نتیجه این جمع] آنها را در سبع طُوَل قرار داده است. عثمان پاسخ می‌دهد: «زیرا در باره سوره توبه که از آخرین سوره‌های نازل شده بر پیامبر است، چیزی از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ما نرسیده بود و داستان هر دو سوره شبیه هم بود. از این رو، آن دو را کنار هم نهادم [و یک سوره از طُوَل شدند]».
اما باقلانی، در مضمون این روایت تردید کرده و احتمال داده که در نقل آن، کاهش یا افزایش رخ داده است. این تردید، با توجه به نزول سوره انفال در اوایل هجرت و هنگامه جنگ بدر
[۱۶۲] ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۹، ص۶.
و وجود راوی ضعیفی به نام یزید فارسی در سند این گزارش، جدّی است.
[۱۶۳] زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.


۶.۲ - نظر ابوجعفر بن زبیر

برخی از قائلان به این قول، یعنی توقیفی بودن جمع بیشتر سوره‌ها و نه همه آنها، مانند ابوجعفر بن زبیر (م ۷۰۸ق) قول به اجتهادی بودن ترتیب سوره‌ها را با قول خود، سازگار می‌دانند؛ زیرا قائلان به ترتیب اجتهادی، آن را برای برخی سوره‌ها و نه همه آنها می‌گویند و منشا اجتهاد صحابه را نیز اشارات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌دانند.
برای نمونه، مالک و نیز زرکشی (در یکی از دو دیدگاهش)، تالیف اجتهادی قرآن را بر اساس اشاراتی می‌دانند که صحابه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده بودند و ارتباط موجود میان سوره‌های انفال و برائت، طلاق و تحریم، تکویر و انفطار، الضحی و الم نشرح، فیل و قریش و معوّذتین و بسیاری دیگر از سوره‌ها را تاییدی بر این ادّعا می‌شمارند.
[۱۶۴] غرناطی، ابن زبیر، البرهان فی تناسب سور القرآن، ص۷۳-۷۸.



می‌توان برخی از قائلان دیدگاه دوم (اجتهادی بودن ترتیب سور) مانند علامه طباطبایی و آیة اللَّه معرفت را نیز به گروه سوم ملحق کرد؛ زیرا ایشان نیز با ترتیب بسیاری از سوره‌ها در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موافق، و بر این باورند که شواهد تاریخی فقط از اثبات ترتیب همه سوره‌ها به مفهوم مطلق آن ناتوان است؛ ولی ترتیب بیشتر سوره‌ها را می‌تواند ثابت کند، و این قولی است که می‌توان با آن موافقت نمود.


۱. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
۲. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
۳. سید بن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، ص۱۹۲.    
۴. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۸.
۵. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۷۱.
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲ - ۴۳.    
۷. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۶.
۸. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۵.
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲ - ۴۳.    
۱۰. همذانی، عبد الجبّار بن احمد، متشابه القرآن، ج۲، ص۷۷.    
۱۱. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴.
۱۲. نیسابوری، نظام الدین قمی، غرائب القرآن، ج۱، ص۲۸.    
۱۳. مقدسی، ابو‌شامه، المرشد الوجیز، ص۶۷، ح ۷۰.    
۱۴. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۶-۱۷.
۱۵. آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر روح المعانی، ج۱ص ۴۷- ۴۶.
۱۶. حسینی شیرازی، محمد، متی جمع القرآن، ص۱۶.
۱۷. خویی، ابو القاسم، البیان، ص۲۴۰.
۱۸. حسینی شیرازی، محمد، متی جمع القرآن، ص۱۷.
۱۹. دلیمی، کرم عبد خلیفة، جمع القرآن دراسة تحلیلیه، ص۲۸.
۲۰. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۶.
۲۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۸.
۲۲. قرطبی، شمس الدین، تفسیر القرطبی، ج۱، ص۴۳.
۲۳. خازن، علی بن محمد، لباب التاویل، ج۱، ص۹.    
۲۴. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۴۳.    
۲۵. همذانی، عبد الجبّار بن احمد، متشابه القرآن، ج۲، ص۷۷.
۲۶. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۲۷.
۲۷. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۷-۷۹.
۲۸. دلیمی، کرم عبد خلیفة، جمع القرآن دراسة تحلیلیة، ص۸۶- ۸۹.    
۲۹. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
۳۰. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۹.
۳۱. خویی، ابو القاسم، البیان، ص۲۵۴.    
۳۲. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۶.
۳۳. قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۷۰.
۳۴. حجتی، محمد باقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۱.
۳۵. عاملی، جعفر مرتضی، حقائق‌هامة، ص۹۰ - ۱۰۰.
۳۶. ابن حبیب بغدادی، محمد بن حبیب، المحبّر، ص۲۸۶.    
۳۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۰۳.
۳۸. ابوالحسن نور الدین، هیثمی، مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۴۱-۴۲.
۳۹. خازن، علی بن محمد، لباب التاویل، ج۱، ص۹.    
۴۰. عاملی، جعفر مرتضی، حقائق‌هامّة، ص۹۰-۱۰۰.
۴۱. معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۵.
۴۲. خویی، ابو القاسم، البیان، ص۲۴۹-۲۵۰.
۴۳. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۵-۷۶.
۴۴. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۷۵.
۴۵. قطان، مناع، مباحث فی علوم القرآن، ص۶۵ - ۶۸.
۴۶. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۴۱.
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۸ - ۹.    
۴۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۰۱ ح ۱۰.    
۴۹. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۴، ص۱۰۷.
۵۰. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم قرآن، ج۱، ص۲۴۴ (پاورقی).
۵۱. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸.    
۵۲. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۴، ص۳۴۳.
۵۳. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸.
۵۴. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۵۵.
۵۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۶.
۵۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۶، ص۲۰۴.    
۵۷. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۴.
۵۸. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۶۰.
۵۹. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۷۹.    
۶۰. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۸۸.
۶۱. معرفت، محمّدهادی، تاریخ قرآن، ص۸۵.
۶۲. پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام، ص۱۹۳-۱۹۸.
۶۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۵۱.
۶۴. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱ص ۲۵۷.    
۶۵. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
۶۶. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸ - ۲۵۹.    
۶۷. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
۶۸. ایازی، محمد علی، کاوشی در تاریخ جمع قرآن، ص۱۵.
۶۹. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۹.
۷۰. نوری، حسین، فصل الخطاب، ص۴.
۷۱. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ ص۱۲۸ - ۱۲۹.    
۷۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۲۱.    
۷۳. معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۷۳.
۷۴. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۹.
۷۵. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۸.    
۷۶. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۶۰.    
۷۷. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۴ - ۱۶۵.
۷۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۶، ص۹۸ - ۹۹.
۷۹. نسایی، احمد بن شعیب، فضائل القرآن، ص۷۴ - ۷۵.    
۸۰. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۱    .
۸۱. یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵.    
۸۲. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
۸۳. معرفت، محمد‌ هادی، التمهید، ج۱، ص۲۹۹.
۸۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱۱.
۸۵. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۳.
۸۶. بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۱۸، ص۲۸۲.
۸۷. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۲ - ۵۹۰.    
۸۸. ابو القاسم، خویی، البیان، ص۲۴۷ - ۲۵۲.    
۸۹. تئودور نولدکه، تاریخ القرآن، ص۲۵۲-۲۵۶، ترجمه جرج تامر.
۹۰. الایضاح، ص۲۲۲-۲۲۳.
۹۱. ابو القاسم، خویی، البیان، ص۲۴۵-۳۵۲.    
۹۲. دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۷.
۹۳. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تاریخ قرآن، ص۳۰۸-۳۰۹.
۹۴. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳ – ۳۲۹.
۹۵. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۳۲.
۹۶. یعقوبی، احمد ابن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵.    
۹۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۱.    
۹۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۹۰.    
۹۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۶.
۱۰۰. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲.
۱۰۱. سخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۱.
۱۰۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۲ (به نقل از سخاوی).
۱۰۳. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۷.
۱۰۴. محمد‌هادی، معرفت، تاریخ قرآن، ص۸۹.
۱۰۵. ابن کثیر القرشی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۷۶ - ۳۶۹.
۱۰۶. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۰.
۱۰۷. ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ص۱۸۵.
۱۰۸. الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۲۹.
۱۰۹. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۳۲.
۱۱۰. سیوطی، جلال الدین، فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
۱۱۱. التفسیر الحدیث فی علوم القرآن، ج۶، ص۱۲۴.
۱۱۲. حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن، ص۲۲۷-۲۲۸.
۱۱۳. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۹.
۱۱۴. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.
۱۱۵. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۲۴۷.
۱۱۶. باقلانی، ابو‌بکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۸۰- ۲۸۱.    
۱۱۷. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۴ (الفصل الرابع: وصف عام عن مصاحف الصحابه).
۱۱۸. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۷۵.
۱۱۹. موسوی دارابی، علی، نصوص فی علوم القرآن، ج۵، ص۸۴ (الفصل الخامس والسادس).
۱۲۰. ابن ابی شیبه، ابو‌بکر، المصنف، ج۷، ص۱۹۷.
۱۲۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۴۹.
۱۲۲. الکورانی، علی، تدوین القرآن، ص۳۴۴.    
۱۲۳. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷.
۱۲۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۹.
۱۲۵. حکیم، محمد باقر، علوم القرآن حکیم، ص۱۱۴-۱۱۵.
۱۲۶. فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، ص۳۹۹.    
۱۲۷. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۱ ص۳۱۹.
۱۲۸. معرفت، محمد‌هادی، التمهید، ج۱، ص۲۸۷-۲۹۵.
۱۲۹. عاملی، جعفر مرتضی، حقایق‌هامة، ص۱۵۳-۱۷۲.
۱۳۰. آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر، روح المعانی، ج۱، ص۴۱.
۱۳۱. مقدمتان فی علوم القرآن، مقدمة کتاب المبانی و مقدمة ابن عطیة، ص۱۸.
۱۳۲. ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۱، ص۴۹.
۱۳۳. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه (تاریخ قرآن)، ص۸۶.
۱۳۴. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۳.
۱۳۵. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۵.
۱۳۶. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۱۸۳.
۱۳۷. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، ص۳۲۳.
۱۳۸. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
۱۳۹. علی الصّغیر، محمد حسین، دراسات قرآنیه، ص۸۶.
۱۴۰. سخاوی، علم الدین، جمال القراء، ج۱، ص۲۶۴.
۱۴۱. ابن أشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱.
۱۴۲. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۵۷۸.    
۱۴۳. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۱۰.
۱۴۴. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۵۵.
۱۴۵. ابن اشتة، محمد بن عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۶۹- ۱۷۰.
۱۴۶. بدر الدین العینی، محمود، عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۶.    
۱۴۷. فیض کاشانی، محمد محسن، التفسیر الصافی، ج۱، ص۱.
۱۴۸. بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.
۱۴۹. بیّنات، موسسه معارف اسلامی امام رضا (علیه‌السّلام)، شماره ۲۸، ص۸۱.
۱۵۰. ابن عطیه الاندلسی، المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۰.    
۱۵۱. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۹، ص۳۹.
۱۵۲. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.    
۱۵۳. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲.
۱۵۴. ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۱، ص۸۷.    
۱۵۵. تاریخ قرآن، رامیار، محمود، ص۲۹۵.
۱۵۶. محمد باقر، حجتی، تاریخ قرآن، ص۹۰-۹۳.
۱۵۷. ابن عطیه الاندلسی، المحرر الوجیز، ج۱، ص۵۰.    
۱۵۸. غرناطی، ابن زبیر، البرهان فی تناسب سور القرآن، ص۷۴.
۱۵۹. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۸.    
۱۶۰. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۶۷.    
۱۶۱. باقلانی، ابوبکر، الانتصار للقرآن، ج۱، ص۲۸۲.    
۱۶۲. ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج۹، ص۶.
۱۶۳. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱.
۱۶۴. غرناطی، ابن زبیر، البرهان فی تناسب سور القرآن، ص۷۳-۷۸.
۱۶۵. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۷.    



سایت حدیث نت، برگرفته از مقاله «چگونگی ترتیب سوره‌ها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۲.    



جعبه ابزار