تربیت مذهبی فرزندان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تربیت مذهبی، فرزندان، تربیت عملی.
پرسش: در
تربیت فرزندان در محیط منزل دقت میکنیم؛ ولی در خارج آن بدآموزی وجود دارد.چه کنیم و در شرکت در مجالس چگونه عمل کنیم؟ چراکه اگر سهلگیری کنیم، بسیاری از مجالس بدآموزی دارد و سختگیری هم نتیجهبخش نیست؟ برای تربیت مذهبی فرزندانمان ما را راهنمایی کنید.
پاسخ:
در
قرآن کریم میخوانیم «
یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً وقودها الناس والحجارة علیها ملائکة غلاظ شداد»؛
یعنیای کسانی که
ایمان آوردهاید، خود و
خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگاه دارید، آتشی که
فرشتگان بر آن گمارده شده است که خشن و سختگیرند.
پس از نظر
اسلام انسان همچنان که موظف است خود را از
آتش جهنم به وسیله ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات نفس سرکش، نجات دهد، نسبت به خانواده خویش هم مسئولیت دارد و باید با فراهم کردن زمینهای مناسب برای
رشد و از بین بردن موانع
بندگی، خانواده را نیز از آتش جهنم نجات دهد. قابل توجه اینکه تعبیر به «قوا» (نگاهدارید)، اشاره به این است که اگر آنها را به حال خود رها کنید، خواه ناخواه به سوی آتش
دوزخ پیش میروند، شما هستید که باید آنها را از سقوط به آتش جهنم حفظ کنید.
برخی راهکارهای
تربیت بدین شرح است:
کودک، بسیاری از مسائل را از راه
تقلید یاد میگیرد و همچنان که
یادگیری زبان مادری به صورت اتوماتیک و از راه تقلید از
پدر و مادر و اطرافیان برای کودک حاصل میشود، بسیاری از مسائل اخلاقی و آداب و رسوم و مسائل تربیتی و مذهبی را کودک از راه تقلید از پدر و مادر یاد میگیرد و از آنجا که تا قبل از دبستان بیشترین ساعات
زندگی، بلکه اکثر زندگی کودک با پدر و مادر مخصوصاً مادر سپری میشود، تربیت والدین نقش اساسی و تعیینکننده در شکلگیری
شخصیت کودک ایفا میکند؛ و تربیت هم تنها از طریق گفتار نیست؛ بلکه تمام حرکات و سکنات و خلقوخو و ویژگیهای شخصیتی پدر و مادر از طریق تقلید به کودک منتقل میشود و اگر پدر و مادر افرادی خودساخته، متعبد به مسائل شرعی و اهل رعایت مسائل اخلاقی باشند، شخصیت کودک به صورت صحیحی شکل میگیرد. این تأثیرپذیری کودک از رفتار پدر و مادر تا سنین ۷-۶ سالگی بیشتر از راه تقلید محض است؛ ولی همین که کودک بزرگتر میشود و کمکم مسائل را بهتر میفهمد، آنگاه رفتار والدین از راه ایجاد انگیزه مثبت در
کودکان مؤثر است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «
کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة والخیر فان ذلک داعیة»؛ با غیر
زبان (به وسیله
اعمال خود) دیگران را دعوت به کارهای پسندیده کنید تا اینکه از شما
پرهیزکاری و تلاش و نماز و خیر مشاهده کنند که این
عمل باعث ایجاد
انگیزه نسبت به اعمال خوب میشود.
پس اگر پدر و مادر، خود مسائل شرعی و مذهبی را قلباً پذیرفته باشند و در عمل پیاده کنند، این امر میتواند تأثیر بسزایی در
تربیت فرزندان داشته باشد وقتی که بچه از ابتدا درست تربیت شد، هنگامی که به محیط مدرسه و خارج منزل میرود، میتواند تأثیرگذار باشد و منفعل محض نباشد.
اعمال صحیح و منطبق با
شرع، که از پدر ومادر در محیط منزل به منصة ظهور میرسد، برای کودکان به منزله تغذیه روحی مناسب است؛ لکن برای رشد کودک تنها تغذیه خوب کافی نیست؛ بلکه باید آفات را هم از کودک دور نمود تا تربیت صحیح صورت پذیرد؛ پس شرکت در مجالس لهوولعب و رفتن به منزل افرادی که گناه کردن برایشان رسمیت پیدا نموده و معروف برایشان منکر گشته، اختلاط
زن و مرد برایشان عادی شده و با نوارها و فیلمهای مستهجن و مبتذل ساعات تفریح و فراغت خود را پر میکنند و در سخنان خود و با اعمال خود، دین خدا را به سخره میگیرند؛ از نظر
اسلام ممنوع و مردود است؛ ولو اینکه آن افراد
قوم و خویش
انسان باشند.
نشستوبرخاست با افراد گنهکار و
فاسق و فاجر همچون سم مهلکی است که ریشه معنویات را در
انسان میخشکاند.
حضرت
امام رضا (علیهالسلام) یکی از اصحابش را از مجالست با دایی خود او منع کرد و به او فرمود: «
فاما جلست معه و ترکتنا و امّا جلست معنا و ترکته»؛ یا با او نشست و برخاست کن و ما را رها ساز یا با ما باش و او را رها کن.
پس نمیتوان با هر کس رفتوآمد داشت و در هر مجلس وارد شد و انتظار داشت که تربیت صحیح صورت پذیرد. افرادی که در
روایات متعدد از همنشینی با آنها منع شده است، عبارتاند از: افراد نادان، اغنیای
اهل دنیا، اهل
هوا و هوس و اهل
بدعت.
علی (علیهالسلام) فرمود: «
من اخی کافراً او خالط فاجرا کان کافرا فاجرا»؛ هرکس با
کافر اخوت یافت یا با فاجر نشستوبرخاست کرد، خود نیز کافر و
فاجر است.
انسان موجودی اجتماعی است و نمیتوان به بهانه
مجلس گناه، به طور کلی ارتباط خود در
خانواده را با دیگران قطع کرد. بنابراین برای اینکه جنبه اجتماعی بودن حفظ شود و بچهها هم دچار
انزواطلبی و جامعهگریزی نشوند، باید ارتباط قوی و مستحکم و مداوم با دیگران پیدا کرد؛ لکن این ارتباط با افرادی باشد که از نظر
اسلام مورد تأیید هستند.
در روایتی است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند: «
حواریون به
حضرت عیسی (علیهالسلام) عرض کردند: ای
روح الله! ما با چه کسی همنشینی کنیم؟ فرمود: با کسی که دیدن او شما را به
یاد خدا بیندازد و منطق و گفتار او بر
علم شما بیفزاید و
عمل او شما را به
آخرت ترغیب کند.
رفتوآمد و همنشینی با
علما، حکما،
فقرا به خاطر آثار بسیار مطلوبی که بر آن مترتب است، مورد تأکید اسلام است.
در روایتی آمده است که: «
مجالست الصالحین داعیة الی الصلاح»؛
همنشینی با پاکان انگیزه برای
اصلاح ایجاد میکند.
بنابراین باید دید که کدامیک از افراد فامیل و یا دوستان یا همسایهها دارای خصایص برجسته اخلاقی هستند و با آنها رفتوآمد کرد تا انگیزه اصلاح و خودسازی در خود و بچهها بالا رود. با افراد فاسق و فاجرکه قدرت بر تغییر آنها نداریم، قطع رابطه کرده یا آن را به حداقل برسانیم.
هنگامی که آیه «
قوا انفسکم و اهلیکم ....»
نازل شد، یکی از یاران
پیامبر از آن حضرت سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟ حضرت فرمود: آنها را به آنچه که خدا بدان امر کرد امر کن و از آنچه که
خدا از آن نهی نموده است بازدار، اگر تو را
اطاعت کردند، آنها را حفظ نمودهای و اگر تو را
معصیت کردند، شما آنچه بر عهده داشتی را انجام دادهای.
بنابراین وظیفه پدر و مادر ـ مخصوصاً پدر ـ است که وقتی حرکت خلافی را از فرزندان دید، آنها را راهنمایی کند، بر کارهای آنها نظارت داشته باشد و ببیند با چه کسانی دوست هستند و چه ساعاتی به خانه برمیگردد و... اگر والدین این وظیفه خود را از ابتدا درست انجام دهند، به منزله یک باغبان دلسوز
عمل کرده که هرگاه علف هرزی در
زمین سبز شده، جلوی آن را گرفته است یا شاخه زائدی بر درخت روییده است یا آفت و حشرهای به باغ افتاده است، آنها را اصلاح میکند، وی نیز فرزندان خود را صالح
تربیت کرده و موانع تربیت و اعمال انحرافی و حرکتهای ناروای آنها را با گفتار و رفتار اصلاح میکند و فرزند صالحی پرورش میدهد.
به فرمایش حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «فرزند صالح گلی است از
باغهای بهشت»؛
و در سایهسار این گلستان نهایت لذت را میبرد.
در صورتی که محیط مدرسه صددرصد بر کودک ما تأثیرگذار بود و فرزند ما در مدرسهای بود که جو بسیار نامناسب بر آن حکمفرماست، وظیفه والدین است که مدرسه او را تغییر دهند یا اگر
محیط و محله به گونهای است که در و دیوار آن اعضای خانواده را به
گناه و
فساد دعوت میکند و انسان احساس میکند که خطر انحراف فرزندان قطعی است و راهی هم برای تغییر آن جو
فاسد وجود ندارد، انسان وظیفه دارد برای حفظ
ایمان خود و فرزندان، محل
سکونت خود را تغییر دهد و به محله بهتر یا حتی شهر دیگر
هجرت نماید که صریح
آیات الهی است که آلوده شدن به
گناه به خاطر محیط آلوده توجیهبردار نیست؛ به خاطر امکان هجرت کردن در راه خدا:
«
ان الذین توفاهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک ماواهم جهنم وساءت مصیراً».
و
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «هنگامی که در سرزمینی که شما در آن زندگی میکنید، معصیت خدا صورت میگیرد، به سرزمین دیگر
هجرت کنید».
و
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «هر کس به خاطر (حفظ) دینش از سرزمینی به سرزمین دیگر فرار کند، هر چند که یک وجب دور شود، سزاوار بهشت خواهد بود و همنشین
حضرت ابراهیم و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواهد بود».
۱. آیین تربیت، ابراهیم امینی، (انتشارات اسلامی، ص۳۲۱ـ۳۱۷).
۲. روانشناسی تربیتی، (کاربردی) دکتر غلامعلی افروز، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۳ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تربیت مذهبی فرزندان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۰۶.