• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تأثیر دعای دیگران در مغفرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: گناه، مغفرت، آمورزش، آخرت.

پرسش: چگونه انسانی که در طول زندگی خود در انحراف و گناه و...بوده، به وسیله احسان و نیکی و دعای دیگران و...، وضعیت او در آخرت بدون این‌که خودش نقشی داشته باشد عوض می‌شود؟

پاسخ: احسان و نیکی و دعای دیگران و شفاعت و... مرهون تلاش خود شخص است؛ مثلاً شفاعت نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطه‌ای معنوی با شفاعت کننده دارد و در واقع باید صلاحیت و قابلیت رشد در افراد وجود داشته باشد. همان‌گونه که گیاه بدون استمداد از آب و خاک و نور و...نمی‌تواند به درجات کمال برسد، اما باید قابلیت و استعداد رشد در وجودش باشد، تا کمک و یاری آب و نور و... نفعی به حالش داشته باشد.




مطلبی که در سؤال به آن اشاره شد نه صد در صد قابل قبول، نه صد در صد قابل رد کردن است، بلکه بستگی به نوع گناه و شخص گناهکار دارد؛ زیرا بعضی از گناهان نظیر "شرک به خدا" اصلاً قابل بخشش نیستند و بعضی از گناهان از قبیل حق الناس (حق مردم) است که با دعا و درخواست دیگران قابل بخشش نیست، بلکه با جبران کردن و فراهم کردن رضایت صاحبان حق زمینه آمرزش آن فراهم می‌شود.
گناهکار گاهی گناهی را از روی جهالت انجام می‌دهد که پس از اظهار ندامت و توبه امید آمرزش آن وجود دارد و گاهی از روی عصیان و گردن کشی مرتکب گناه می‌شود که نیاز به جبران دارد. جبران گناه و آثار آن می‌تواند به وسیله خود شخص گناهکار باشد و یا به وسیله فرد یا افراد دیگر.
البته انسان بیش از سعی و کوشش خود حق ندارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمت‌هایی به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبی است و تفضل مطلبی دیگر.
از آن گذشته، احسان و نیکی و دعای دیگران و شفاعت و... هم بی‌حساب نیست، و به نوعی مرهون تلاش خود شخص است؛ مثلاً شفاعت نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطه‌ای معنوی با شفاعت کننده دارد و در واقع باید صلاحیت و قابلیت رشد در افراد وجود داشته باشد. همان‌گونه که گیاه بدون استمداد از آب و خاک و نور و...نمی‌تواند به درجات کمال برسد، اما باید قابلیت و استعداد رشد در وجودش باشد، تا کمک و یاری آب و نور و... نفعی به حالش داشته باشد.


برای روشن شدن جواب باید نکاتی را بیان کنیم:

۲.۱ - دو جنبه متفاوت گناه

هر گناه دو جنبه دارد که یک جنبه آن، عصیان و نافرمانی و حرمت‌شکنی پروردگار است (ظلم در حق پروردگار) و جنبه دیگر مربوط به فرد گناهکار و دیگر افراد جامعه است (ظلم در حق مردم و شخص گناهکار).

۲.۲ - شرایط زمان و مکان

گناهان با توجه به اختلاف شرایط زمان و مکان انجام گناه و تفاوت گناهان و شخصیت گناهکار، در یک سطح نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند و بالطبع مجازات آنها نیز تفاوت دارد.
مثلاً قرآن درباره همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید، مجازات آن را دو برابر خواهید دید".
یا در روایتی از امام رضا (علیه‌السّلام) آمده است: "کسی که آشکارا گناه می‌کند و یا آن را پخش می‌کند ذلیل است و کسی که گناهان را بپوشاند و مخفی کند مورد آمرزش قرار می‌گیرد".

۲.۳ - حق الله و حق الناس

در یک تقسیم، گناهان به دو قسم (حق الله و حق الناس) تقسیم می‌شوند و در روایات آمده است: "خداوند هرگز گناهانی را که حق الناس (حق مردم) است نمی‌بخشد، مگر این که خود صاحب حق، آن را ببخشد".
[۵] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۳۳.
بنابراین، این قسم از گناهان هرگز با دعا و استغفار فرد گناهکار یا دیگر افراد چه در زمان حیات و یا در بعد از مرگ او، قابل بخشش نیست و باید صاحبان حق راضی شوند و یا از حق خود صرف نظر کنند؛ مثلاً اگر کسی مال دیگری را ضایع کرده یا غصب کرده است تا صاحب مال راضی نشود، خداوند چنین گناهی را نخواهد بخشید.

۲.۴ - گناهان صغیره و کبیره

گناهان به گروه صغیره و کبیره تقسیم می‌شوند. گناه کبیره گناهی است که از نظر اسلام آن چنان اهمیت دارد که در قرآن مجید علاوه بر این که از آن نهی شده است، برای ارتکاب آن وعده عذاب دوزخ داده شده است؛ مثل زنا، قتل انسان بی‌گناه، رباخواری و....چنانچه در روایات آمده است.
«الکبائر التی اوجب الله عزوجل علیه النار؛گناه کبیره آن است که خداوند آتش جهنم را بر آن واجب کرده است.» اما گناه صغیره آن است که تنها از آن نهی شده است.

۲.۵ - وعده آمرزش گناهان صغیره

قرآن مجید تنها درباره گناهان صغیره وعده آمرزش داده است و فرموده است: «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سئیاتکم و ندخلکم مدخلاً کریماً ؛اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌سازیم.»(ترجمه مکارم)
طبق این آیه شریفه با اجتناب از گناهان کبیره، گناهان صغیره نیز بخشیده خواهد شد. اما باید توجه داشت که گاهی در شرایطی خاص، گناهان صغیره تبدیل به گناه کبیره خواهد شد و از این وعده الاهی خارج می‌شود؛ یعنی بسیاری از گناهان صغیره تبدیل به کبیره خواهند شد که خداوند نه تنها نسبت به آنها وعده آمرزش نداده است که وعده عذاب داده است. (البته این مطلب با شمول شفاعت نسبت به مرتکبین کبیره منافات ندارد. علامه طباطبائی در باره این که شفاعت به چه چیز تعلق می‌گیرد؟ می‌گوید: شفاعت دو قسم بود، یکی تکوینی که عبارت است از تاثیر هر سببی تکوینی در عالم اسباب و یکی تشریعی که مربوط است به ثواب و عقاب. حال می‌گوییم از این قسم دوم بعضی در تمامی گناهان از شرک گرفته تا پایین‌تر از آن اثر می‌گذارد؛ مانند شفاعت و وساطت توبه و ایمان. البته توبه و ایمان در دنیا و قبل از قیامت. بعضی دیگر در عذاب بعضی از گناهان اثر دارد؛ مانند عمل صالح که واسطه می‌شود در محو شدن گناهان. اما آن شفاعتی که مورد نزاع و اختلاف است؛ یعنی شفاعت انبیا و غیر ایشان در روز قیامت، برای برداشتن عذاب از کسی که حساب قیامت، او را مستحق آن کرده است و در گذشته (در بحت عنوان شفاعت در حق چه کسی جریان می‌یابد)، گفتیم که این شفاعت مربوط است باهل گناهان کبیره، از اشخاصی که متدین بدین حق هستند و خدا هم دین آنان را پسندیده است.)

۲.۵.۱ - تبدیل گناهان صغیره به کبیره

شرایطی که گناهان صغیره را به گناهان کبیره تبدیل می‌کند عبارت‌اند از:
۱. در صورتی که گناه صغیره تکرار شود، امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «لاصغیرة مع الاصرار؛ یعنی هیچ گناهی با اصرار بر آن (تکرار) صغیره نخواهد بود.» (به کبیره تبدیل می‌شود).
۲. در صورتی که گناه کار، گناه صغیره را کوچک بشمارد و آن را تحقیر کند، کبیره می‌شود. حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: "اشد الذنوب ما استهان به صاحبه" یعنی بزرگ‌ترین گناهان، گناهی است که کسی که آن را مرتکب می‌شود، آن را کوچک بشمارد.
۳. در صورتی که گناهکار از روی طغیان و تکبر و گردن‌کشی مرتکب گناه شود قرآن می‌فرماید: "فاما من طغی و اثر الحیوة الدنیا فان الجحیم هی الماوی"؛ اما آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدم داشته مسلماً دوزخ جایگاه اوست.
۴. در صورتی که گناه صغیره از افراد بزرگ و صاحب موقعیت اجتماعی سر بزند، قرآن درباره همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید، مجازات آن را دو برابر خواهید دید". (ترجمه مکارم شیرازی.)
۵. در صورتی که گناهکار از انجام آن مسرور باشد، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "هر کس گناهی کند در حالی که خندان باشد در آتش وارد می‌شود در حالی که گریان است".
۶. در صورتی که گناهکار عدم مجازات سریع خداوند را دلیل بر رضایت خداوند از خود بداند. قرآن از قول بعضی از گناهکاران مغرور نقل می‌کند که آنها در پیش خود می‌گویند چرا خداوند ما را مجازات نمی‌کند (شاید خداوند از کار ما راضی است) سپس قرآن اضافه می‌کند که آتش دوزخ برای آنها کافی است.

۲.۶ - تقسیم گناه

در یک تقسیم بندی می‌توان گناهکاران را به دو دسته تقسیم کرد:

۲.۶.۱ - گناه از روی جهالت

آنان که از روی جهالت و نادانی مرتکب گناه شده‌اند و بعد از آن پشیمان شده و در صدد جبران و توبه برآمده‌اند که خداوند متعال وعده بخشش و آمرزش را منحصر در آنان نموده است. (قرآن می‌فرماید: "انما التوبة علی الذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم..."؛ پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند خداوند توبه چنین افرادی را می‌پذیرد.) (ترجمه مکارم شیرازی.)

۲.۶.۲ - گناه از روی علم

آنان که گناهان را با علم به گناه بودن انجام می‌دهند و بعد از آن پشیمان نمی‌شوند که قطعاً آمرزش الاهی شامل این دسته نخواهد شد.

۲.۷ - نتیجه

از آنچه بیان شد معلوم می‌شود که آمرزش و بخشش پروردگار و عوض شدن وضعیت فرد گناه‌کار تنها در مورد گناهانی امکان دارد که خداوند، با تحصیل علل و اسباب آمرزش، وعده عفو و بخشش را داده است.

۲.۸ - اسباب آمرزش گناهان

مفسران با استفاده از آیات و روایات، اسباب آمرزش گناهان را این طور بر شمرده‌اند:
۱. توبه و بازگشت به سوی خدا توام با پشیمانی از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از آن در آینده. قرآن در این زمینه می‌فرماید: "و الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات..."؛ او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی‌ها را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند. (ترجمه مکارم شیرازی.)
۲. انجام کارهای نیک فوق العاده که سبب آمرزش اعمال زشت می‌شود: «ان الحسنان یذهبن السیئات؛ حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین می‌برند.»
۳. شفاعت: حقیقت شفاعت دعای پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یا یکی از ائمه طاهرین (علیه‌السّلام) در حق گناهکار است تا مورد عفو و آمرزش الاهی قرار گیرد.
اگرچه شفاعت را یکی از اصول مسلم اسلام است که در آیات قرآن و احادیث مطرح شده است و موجب غفران بندگان گناهکار می‌شود، ولی این شفاعت دارای شرط‌هایی است و شامل هر کس نمی‌شود، بلکه شامل کسانی می‌شود که نسبت به انجام واجبات دینی خود و مخصوصاً نماز سهل انگار نباشند و خداوند نیز اجازه شفاعت درباره آنها را داده باشد و همین طور شامل همه گناهان نمی‌شود. (شرایط شفاعت و جزئیات آن در جای خود آمده است).
۴. پرهیز از گناهان کبیره باعث آمرزش گناهان صغیره می‌شود.
۵. عفو الاهی که شامل کسانی است که شایستگی آن را داشته باشند. عفو الاهی مشروط به مشیت الاهی است و دارای شرایط و قیودی است و به کسانی تعلق می‌گیرد که شایستگی خود را عملاً به نوعی به اثبات رسانیده باشند.
از این جا معلوم می‌شود که چرا خداوند متعال فرموده است "شرک" بخشیده نمی‌شود؛ زیرا مشرک ارتباط خود را با خداوند به طور کلی قطع کرده است و مرتکب کاری شده است که بر خلاف تمام اساس ادیان و نوامیس آفرینش است.

۲.۸.۱ - قوی‌ترین سبب آمرزش

در میان اسباب آمرزش گناهان که برشمردیم، شاید قوی‌ترین سبب، توبه باشد که در آیات زیادی "خداوند بندگانش را به توبه دعوت کرده است". و فرموده است که "توبه کنندگان را دوست دارد". و "کسانی را که توبه کنند گناهانشان را به حسنه تبدیل خواهد کرد".
اما همین توبه باید با شرایط خاص خود و در وقت مناسب انجام پذیرد تا مؤثر واقع شود. از جمله این که گناهکار باید: ۱. از عمل خود واقعاً نادم و پشیمان باشد. ۲.عمل ناشایست خود را جبران نماید (اگر حق مردم را ضایع نموده آن را جبران کند و یا رضایت آنان را جلب نماید. ۳.تصمیم داشته باشد که دیگر به آن گناه باز نگردد. ۴.در فرصت کافی توبه کرده باشد نه به هنگامی که مرگ خود را حتمی می‌داند.

۲.۹ - حد مغفرت گناهان

اما این که شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است چگونه به وسیله احسان و نیکی و دعای دیگران، مورد عفو و بخشش قرار می‌گیرد و سرنوشت او در آخرت عوض می‌شود؟ باید بگوییم که همه افراد غرق در گناه و انحراف این طوری نیستند و امکان ندارد که با اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شده‌اند که خداوند به آنها وعده مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن می‌فرماید: «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ حسنات (کارهای نیک)، سیئات (و آثار آنها) را از بین می‌برند.»
همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطه انجام کارهای نیک او، طبق آیه قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می‌نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.
ما روایات زیادی داریم که می‌فرماید: وقتی شخصی از دنیا می‌رود اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی؛ نظیر نماز، روزه، حج، صدقه، آزادسازی بندگان و...انجام دهند و ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و پاداش این اعمال به او خواهد رسید.

۲.۱۰ - میزان جبران آثار سوء گناهان

مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه می‌شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبی‌اش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.
[۳۴] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، حرف التاء، موضوع التوبة.
همان‌طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار می‌گیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می‌شود.
بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی‌شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد. (البته گناه شرک حساب ویژه‌ای دارد. قرآن مجید در این باره می‌فرماید: "مسلمانان حق ندارند برای مشرکان استغفار کنند اگر چه بستگان و نزدیکان آنها بوده باشند، سپس برای این که کسی استغفار ابراهیم را در باره آزر دستاویز قرار ندهد، چنین می‌گوید: "و ما کان استغفار ابراهیم لابیه الا عن موعدة وعدها ایاه فلما تبین له انه عدو لله تبرء منه؛استغفار ابراهیم برای پدرش (آزر) فقط به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود.)

۲.۱۱ - تذکر

لازم به تذکر است از آن جایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذره‌ای ظلم نمی‌کند، اعمال هیچ بنده‌ای را نادیده نمی‌گیرد و اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمی‌کند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما گناهکار و مستحق عذابند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که خداوند می‌داند و ما نمی‌دانیم.
البته نباید از این نکته هم غفلت ورزید که معمولا دعای خالصانه و طلب آمرزش از خدا برای دیگران به خاطر جهات مثبت و کارهای خیری است که دیگری در زندگی خود انجام داده است و الا اگر فردی هیچ نقطه مثبتی در زندگی خود نداشته باشد و سراسر زندگی‌اش آکنده از گناه باشد، کسی درباره او دعای خالصانه واقعی نخواهد کرد، حتی فرزندان و نزدیکان او! و نزدیکان او، اگر خودشان افراد ناصالحی باشند که دعایشان مستجاب نمی‌شود و اگر افراد صالحی باشند که دل‌خوشی از او ندارند تا با الحاح و پافشاری درباره‌اش دعا نمایند.

۲.۱۲ - دیدگاه تفسیر نمونه

تفسیر نمونه در پاسخ به این سؤال که چگونه آیاتی که شفاعت را مطرح می‌کنند، یا آیه ۲۱ سوره طور که می‌فرماید: "فرزندان بهشتیان را نیز به آنها ملحق می‌سازیم در حالی که ذریه تلاشی در این راه نکرده‌اند، یا آنچه که در روایات اسلامی آمده که هر گاه کسی اعمال خیری انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او می‌رسد، با این آیه قابل جمع است که بهره هر کس در قیامت تنها حاصل سعی او است.
قرآن می‌فرماید: انسان بیش از سعی و کوشش خود حق ندارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمت‌هایی به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبی است و تفضل مطلبی دیگر. همان‌گونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش می‌دهد.
از این گذشته شفاعت بی‌حساب نیست، آن هم نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطه‌ای معنوی با شفاعت کننده دارد. همچنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آنها نیز قرآن در همان آیه می‌گوید: "و اتبعتهم ذریتهم بایمان". این در صورتی است که فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروی کنند.

۲.۱۳ - دیدگاه علامه طباطبائی

علامه طباطبائی (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب المیزان در بحث شفاعت می‌گوید: اگر شخصی بخواهد به ثوابی برسد که اسباب آن را تهیه ندیده و از عقاب مخالفت تکلیفی خلاص گردد بدون این که تکلیف را انجام دهد، در این جا متوسل به شفاعت می‌گردد و مورد تاثیر شفاعت هم همین جا است، اما نه بطور مطلق؛ برای این که بعضی افراد هستند که اصلا لیاقتی برای رسیدن به کمالی که می‌خواهند ندارند؛ مانند یک فرد عامی که می‌خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با این که نه سواد دارد و نه استعداد، یا رابطه‌ای که میان او و دیگری واسطه و شفیع شود ندارند؛ مانند برده‌ای که به هیچ وجه نمی‌خواهد از مولایش اطاعت کند و می‌خواهد در عین یاغی‌گری و تمردش به وسیله شفاعت مورد عفو مولا قرار گیرد که در این دو فرض، شفاعت سودی ندارد؛ چون شفاعت وسیله‌ای است برای تتمیم سبب، نه این که خودش مستقلا سبب باشد. اوّلی را اعلم علما کند و دومی را در عین یاغی گریش مقرب درگاه مولا سازد.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۴۱۵.    
۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۰.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۲۸.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۰۶.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۳۳.
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۷۶.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    
۸. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۶۴.    
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۲۸۸.    
۱۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۳۱۲، باب۴۳.    
۱۱. نازعات/سوره۷۹، آیه۳۷.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۰.    
۱۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۳۰۵، باب ۴۰.    
۱۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۸.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۶۱.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۱۷.    
۱۷. شوری/سوره۴۲، آیه۲۵.    
۱۸. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.    
۱۹. سبحانی، جعفر، بحوث قرآنیه، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    
۲۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۲۲. هود/سوره۱۱، آیه۶۰.    
۲۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۲۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۲۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.    
۲۷. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۴۴، ح۲۶۰۳.    
۲۸. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۴۵.    
۲۹. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۴۵، ح۲۶۰۵.    
۳۰. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۴۴۵، ح۲۶۰۶.    
۳۱. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۳، ص۱۹۹.    
۳۲. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۶، ص۲۱۸.    
۳۳. حر آملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۱۱ ص۲۰۴.    
۳۴. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، حرف التاء، موضوع التوبة.
۳۵. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۰۴.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۰۴.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹، ص۹۰.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۸.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۹.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۳۵.    
۴۲. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۳۸- ۲۶۵.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۵۵ – ۵۵۶.    
۴۴. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۳۹.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تأثیر دعای دیگران در مغفرت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۳.    



جعبه ابزار