• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهشت رضوان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: بهشت ، رضایت، شفاعت ، مؤمنان، ملائکه ، بهشت رضوان، ملائک، ایمان ، عمل صالح، بهشتیان ، عذاب جهنم .
پرسش: خداوند از چه کسانی راضی است؟ آیا هر کس که خدا از او راضی باشد، صاحب بهشت رضوان می‌شود؟ اگر چنین است آیا با آیه ۲۸ سوره انبیا که می‌فرماید: "و آنها (ملائک) شفاعت نمی‌کنند، مگر برای کسانی که خدا از آنها راضی است"، منافات ندارد؟ به عبارت دیگر، صاحب بهشت رضوان بودن چگونه با شفاعت ملک برای آنها سازگار است؟
پاسخ: خداوند از کسانی که دارای ایمان و عمل صالح‌اند راضی است؛ لکن چون ایمان و عمل صالح دارای شدت و ضعف و مراتب متفاوت است، رضایت خداوند از آنها نیز متفاوت می‌گردد.
بهشت نیز به تبع مراتب ایمان و کیفیت و کمیت عمل صالح بهشتیان دارای مراتب متفاوتی است و "بهشت رضوان" اعلی مرتبه آن است. صاحبان آن، یعنی انبیا ، اوصیا و سایر اولیای خداوند، مقربان درگاه الاهی هستند. این گروه نیازی به شفاعت نداشته و خود از شافعان و شاهدان روز جزا هستند؛ از‌این‌رو مراد از "من ارتضی" (کسانی که خداوند از آنها راضی است) در این آیه کریمه، صاحبان بهشت رضوان نیستند تا بین مقام ایشان و این آیه کریمه ناسازگاری باشد.



قرآن کریم می‌فرماید: خداوند از کسانی راضی است که این ویژگی‌های را داشته باشند:
۱. ایمان و عمل صالح؛
۲. تبعیت بی‌چون و چرا از خدا و رسول ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اولوالامر ( امام ) علیه‌السلام؛
۳. برائت از کفار ، مشرکان و منافقان؛
۴. وفای به عهد و پیمانی که با خدا یا رسول ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یا امام ـ علیه‌السلام ـ یا مردم بسته‌اند؛
۵. صداقت ؛
۶. کارزار و شهادت در راه خدا؛
۷. نثار مال و توان و آبرو در راه دین خدا؛
۸. توکل بر خدا در امور؛
۹. صبر بر انجام طاعت و ترک معصیت و تحمل مصائب و مشکلات؛
۱۰. عدم هراس از دشمنان دین خدا.


اما آیا هر کس که خدا از او راضی باشد، صاحب بهشت رضوان می‌شود؟
رضایت خداوند از افراد، به تبع شدت و ضعف ایمان و کمیت و کیفیت اعمال صالح و نیز ثبات قدم یا لغزش‌های آنان در این مسیر، متفاوت است. آنان که از اوج ایمان بهره‌مند و هیچ‌گونه لغزشی در عمرشان نداشته‌اند؛ مثل انبیا، اوصیا و اولیای الاهی، در دنیا از درجه بالای رضوان خداوند برخوردار گشته و در آخرت علاوه بر آن به بهشت رضوان وارد می‌شوند؛ لکن آنان که دارای لغزش‌هایی در زندگیشان هستند، با حفظ مراتب تقرب در مراتب بعد واقع می‌شوند؛ اما صاحب بهشت رضوان نخواهند شد.


توضیح اینکه از آنجا که نعمات بهشت در واقع تجسم افکار و حالات و اعمال انسان‌هاست و انسان‌ها دارای ایمان و عمل صالح متفاوت‌اند، بهشت هم دارای مراتب و درجات مختلفی خواهد بود.
در آیات قرآن کریم، این مراتب با عنوان‌های جنة اللقاء،جنة الرضوان، جنات النعیم، دار السلام، جنات عدن، جنات الفردوس، جنة الخلد، جنة المأوی، مقعد صدق معرفی شده‌اند.
[۲۲] حبیبیان، احمد، بهشت و جهنم، ص ۲۵ ـ ۲۴۹.
در برخی روایات بهشت را دارای صد درجه بیان نموده‌اند؛ که این درجات تابع شدت و ضعف ایمان افراد و نحوه عملکرد آنهاست؛ از‌این‌رو افراد به تبع ایمان و عمل خود در درجات بهشت طبقه‌بندی می‌شوند.


در این میان کسانی که به‌صورت مقطعی متصف به اوصاف مرضی خداوند می‌شوند و گاهی صالح‌اند و گاه طالح، ورود آنها به بهشت قطعی نیست و چه‌بسا برای ورود به بهشت نیازمند به شفاعت می‌شوند. مراد از "من ارتضی" در آیه کریمه ۲۸ سوره انبیاء این گروه‌اند، نه صاحبان جنة الرضوان؛ زیرا صاحبان بهشت رضوان خود جزو شافعان و شاهدان روز جزا هستند و نیازی به شفاعت ندارند؛ از‌این‌رو جا دارد بپرسیم: شأن نزول این آیه چه بوده است؟




۵.۱ - اول

مشرکان مکه از‌این‌رو بت‌ها را عبادت و تعظیم می‌کردند که آنها را شفیعان عندالله می‌انگاشتند و می‌گفتند:"همانا ما بت‌ ها را می‌پرستیم تا منزلت ما را به خداوند نزدیک کنند"؛ زیرا "این بتان شفیعان ما در نزد خدا هستند". لکن خداوند این ایده آنها را با نفی مالکیت نفع و ضرر از بتان رد می‌نماید؛ زیرا بتان کاره‌ای نیستند و توان دفع ضرر یا رساندن نفعی را به خود یا دیگران ندارند تا چه رسد که حوایجی را برآورده کنند و گره‌ای را در دنیا برای انسان‌ها بگشایند، یا بخواهند در قیامت برای این مشرکان نادان شفاعت کنند.

۵.۲ - دوم

از سوی دیگر این مشرکان، ملائکه را دختران خدا دانسته و آنها را تکریم و تعظیم می‌کردند و می‌پنداشتند که این ملائکه در قیامت در حق آنها شفاعت خواهند کرد. این ایده غلط مشرکان نیز با نزول آیه کریمه ۲۸ سوره انبیاء نفی شد. خداوند در اینجا می‌فرماید:"ملائکه د ختران خدا نیستند؛ بلکه بندگان گرامی خدایند که بر گفتار خدا پیشی نجسته و تنها طبق دستور او عمل می‌کنند و خدا از تمام عملکرد آنها ـ چه در دنیا و چه در قیامت ـ آگاه است. آنها جز برای کسانی که خداوند از ایمان و عمل آنها راضی است، شفاعت نمی‌کنند؛ زیرا ملائکه از خشیت الاهی بیمناک‌اند"؛ لذا کاری را بدون اذن او و برخلاف رضای او انجام نمی‌دهند، پس شفیع مشرکان نمی‌شوند.


توضیح اینکه شفاعت شافعان سه‌گونه است: ۱. ارتقای درجه بهشتیان در بهشت؛ ۲. نجات از عذاب جهنم قبل از ورود به آن؛ ۳. نجات از عذاب و تخفیف اقامت در جهنم، پس از ورود به آن. روشن است که ترتب این نتایج و تفاوت آنها بستگی به قابلیت و ایمان و عمل مشمولان شفاعت دارد.
[۳۱] شیروانی، علی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری (ره)، ص ۲۲۷ ـ ۲۵۴.
[۳۲] مکارم شیرازی، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، ص ۱۵۱ ـ ۱۷۸.
[۳۳] عبدالله جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج ۶، ص ۹۹ ـ ۱۱۳.
[۳۴] محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، درس‌های ۵۹ و ۶۰.



و برای اینکه نجات از عذاب از طریق شفاعت شامل کسی شود، تابع شرایط ذیل است:
۱. هیچ کس حق شفاعت برای احدی را بدون اذن خدا ندارد؛ زیرا در محشر حاکم و قاضی مطلق، خداست و شفاعت جلوه سبقت رحمت الاهی بر غضب اوست.
۲. شافعان تنها کسانی‌هستند که: أ. خود محتاج شفاعت نباشند و از ایمان و عمل صالح بالایی برخوردار باشند؛ ب. آگاهانه و به‌جا (به حق) شفاعت کنند؛ ج. مأذون از طرف حق باشند.
۳. مشمولان شفاعت باید: أ. نیازمند شفاعت باشند؛ ب. مستحق شفاعت باشند و قابلیت این را داشته باشند که مورد رحمت حق واقع شوند و با شفاعت شافعان از عذاب رهایی یابند؛ ج. موانع شفاعت؛ مثل کفر و نفاق و شرک و انکار شفاعت و استخفاف نماز را نداشته باشند.


با توجه به شرایط فوق، اگر به سایر آیات مربوط به شفاعت مراجعه شود، چنین نتیجه می‌گیریم که مؤمنان و ملائکه نه‌تنها اجازه شفاعت برای مشرکان و منافقان و کافران، بلکه حتی اجازه دعا و طلب استغفار برای آنها ندارند. خداوند می‌فرماید:"برای مشرکان و منافقان طلب استغفار نکن و اگر هفتاد بار هم، برای آنها طلب استغفار کنی، هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشید"؛ زیرا "خداوند این را که کسی به او شرک بورزد، نمی‌بخشد؛ ولی پایین‌تر از آن را می‌بخشد". و از آنجا که انبیا و ملائک معصوم‌اند، هرگز از امر خداوند سرپیچی نکرده و برای مشرکان شفاعت نخواهند کرد. بر فرض که دیگر مؤمنان برای آنها شفاعت کنند، شفاعت آنها برای مشرکان و منافقان و کفار مورد پذیرش خدا واقع نمی‌شود؛ زیرا حاکم نهایی او است و این سه گروه با سوء اختیار خود، قابلیت شمول رحمت و شفاعت را از خود سلب کرده‌اند. آنها ایمان و عمل صالحی در نامه عملشان ندارند تا به‌سبب آن مرضی حق باشند و خدا به شافعان اذن شفاعت برای آنها را بدهد، یا بر فرض صدور شفاعت از طرف مؤمنان، آنها را مورد رحمت قرار دهد و شفاعت شافعان را در حقشان بپذیرد؛ از‌این‌رو پندار مشرکان مبنی بر شفاعت بت‌ها یا ملائکه برای آنها، خواب و خیالی بیش نیست و در قیامت تحقق نخواهد یافت.


پس رضایت و خشنودی امری نسبی و دارای مراتب متعددی است و صحیح است اگر گفته شود خداوند نسبت به عقیده و ایمان بنده‌ای خشنود و نسبت به اعمال و افعالش ناخشنود است یا گفته شود نسبت به بعضی از اعمال بنده‌ای خشنود و نسبت به بعضی از اعمال دیگر همان بنده ناخشنود است. بنابراین منافاتی نیست اگر خداوند نسبت به بنده‌ای (نسبت به بعضی از اعمالش) خشنود باشد، در‌عین‌حال آن بنده صاحب بهشت رضوان نباشد؛ بلکه بالاتر از این اینکه همان بنده (نسبت به بعضی از اعمال دیگر و ناپسندش) مستحق عذاب باشد.


۱. جوادی آملی، عبدالله، سیره پیامبران در قرآن (تفسیر موضوعی)، ج ۶، ص ۹۹ ـ ۱۱۳ اسراء، چاپ ۲، ۱۳۷۹، قم.
۲. حبیبیان، احمد، بهشت و جهنم ، ص ۲۵۱ ـ ۲۴۹، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱، ۱۳۷۹، تهران.
۳. شیروانی، علی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری (ره)، ص ۲۵۴ ـ ۲۲۷، نشر معارف، چاپ ۱، ۱۳۷۶، قم.
۴. طباطبایی، محمدحسین، بررسی‌های اسلامی، ص ۳۶۷ ـ ۳۵۵، هجرت، قم.
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج ۱۴، ص ۲۷۷، ذیل آیه ۲۸ انبیاء، دفتر انتشارات اسلامی، قم،.
۶. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید ، ج ۳، درس‌های ۶۰ ـ ۵۸، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱۴، ۱۳۷۵، قم.
۷. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، ج ۳ ـ ۱، ص ۶۸ ـ ۶۶، انتشارات در راه حق ، چاپ دوم، ۱۳۶۸، قم.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب ، ص ۱۷۷ ـ ۱۵۱، چاپ ۲، قم.


۱. بینه (۹۸)، آیه ۸.    
۲. حشر (۵۹)، آیه ۸.    
۳. طه (۲۰)، آیه ۱۳۰.    
۴. مجادله (۵۸)، آیه ۲۲.    
۵. توبه (۹)، آیه ۱۰۰.    
۶. مائده (۵)، آیه ۱۱۹.    
۷. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۶.    
۸. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۶۹ ۱۷۴.    
۹. فتح (۴۸)، آیه ۲۹.    
۱۰. فتح (۴۸)، آیه ۱۸.    
۱۱. نساء (۳)، آیه ۶۴.    
۱۲. غافر (۴۰)، آیه ۷.    
۱۳. فجر (۸۹)، آیه ۳۰.    
۱۴. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۵.    
۱۵. مائده (۵)، آیه ۶۵.    
۱۶. انعام (۶)، آیه ۱۲۷.    
۱۷. توبه (۹)، آیه ۷۲.    
۱۸. کهف (۱۸)، آیه ۱۰۷.    
۱۹. فرقان (۲۵)، آیه ۱۵.    
۲۰. سجده (۳۲)، آیه ۱۹.    
۲۱. قمر (۵۴)، آیه ۵۵.    
۲۲. حبیبیان، احمد، بهشت و جهنم، ص ۲۵ ـ ۲۴۹.
۲۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۷.    
۲۴. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶.    
۲۵. توبه (۹)، آیه ۱۰۲.    
۲۶. توبه (۹)، آیه ۱۰۶.    
۲۷. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۸.    
۲۸. زمر (۳۹)، آیه ۳.    
۲۹. یونس (۱۰)، آیه ۱۸.    
۳۰. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۶ ۲۸.    
۳۱. شیروانی، علی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری (ره)، ص ۲۲۷ ـ ۲۵۴.
۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، ص ۱۵۱ ـ ۱۷۸.
۳۳. عبدالله جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج ۶، ص ۹۹ ـ ۱۱۳.
۳۴. محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، درس‌های ۵۹ و ۶۰.
۳۵. توبه (۹)، آیه ۸۵.    
۳۶. توبه (۹)، آیه ۷۳.    
۳۷. توبه (۹)، آیه ۹۶.    
۳۸. هود (۱۱)، آیه ۳۷.    
۳۹. هود (۱۱)، آیه ۴۶.    
۴۰. هود (۱۱)، آیه ۷۶.    
۴۱. منافقون (۶۳)، آیه ۶.    
۴۲. مؤمنون (۲۳)، آیه ۷۴.    
۴۳. حج (۲۲)، آیه ۳۱.    
۴۴. نساء (۳)، آیه ۴۸.    
۴۵. نساء (۳)، آیه ۱۱۶.    
۴۶. تحریم (۶۶)، آیه ۶.    
۴۷. نحل (۱۶)، آیه ۵۰.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : بهشت | کلام | معاد شناسی | نعمت های بهشتی




جعبه ابزار