بلوغ در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بلوغ، قرآن، رشد کودک.
پرسش: قرآن کریم، از
بلوغ با چه تعبیرهایی استفاده کرده است؟
در قرآن کریم، برای تبیین مراحل طبیعی رشد کودک، از سه تعبیر استفاده شده است: «بلوغ نکاح»، «بلوغ حُلُم» و «بلوغ اشُد»، که در باره هر یک، توضیح کوتاهی ارائه میشود:
مقصود از «بلوغ نکاح»، زمانی است که کودک به مرحلهای از رشد طبیعی میرسد که از نظر جنسی، قدرت بر
ازدواج پیدا میکند.
قرآن کریم، رسیدن به این مرحله را یکی از شرایط استقلال حقوقی کودک میداند:
«وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی اِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَاِنْ ءَانَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ اِلَیْهِمْ اَمْوَالَهُمْ؛
و یتیمان را بیازمایید تا این که وقتی به سنّ
زناشویی رسیدند، پس اگر در ایشان رُشدی یافتید، اموالشان را به آنان رد کنید.»
این
آیه به این حقیقت اشاره دارد که بلوغ، دارای جنبههای مختلفی است و در
ادبیات قرآن، بلوغ در همه جا به یک معنا نیست. ممکن است کسی از نظر جنسی بالغ باشد؛ ولی از نظر حقوقی بالغ نباشد.
ظاهرا مقصود از «بلوغ حُلُم» نیز
بلوغ جنسی است. (در
لسان العرب آمده: «الحُلْمُ وَ الاِحتِلامُ: الجِماعُ و نَحوُهُ فِی النَّومِ وَ الاِسمُ الحُلُمُ؛
حُلْم و احتلام، نزدیکی کردن و مانند آن در
خواب است. اسم آن، حُلُم است» و در قرآن کریم آمده است: «لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ؛ به سنّ
احتلام نرسیدهاند». برخی مقصود از «حُلُم» در این جا را
عقل گرفتهاند؛ لیکن به نظر میرسد که معلَّق کردن
حکم شرعی بر عاقل شدن کودک، صحیح نیست؛ زیرا اوّلاً: کودکی با عاقل بودن منافاتی ندارد، ثانیا: ضابطهای برای عاقل شدن کودک نمیتوان تعیین کرد، ثالثا: حکم و موضوع، تناسبی ندارند.) قرآن کریم، جهت حفظ حریم خانواده و
عفت خانوادگی، به کودکانی که به بلوغ جنسی رسیدهاند، دستور داده که باید همیشه به هنگام ورود به اتاق استراحت
پدر و
مادر، اجازه بگیرند؛ امّا برای کودکان ممیّزی که به بلوغ جنسی نرسیدهاند، سه بار اجازه گرفتن کافی است.
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! باید غلامها و کنیزهای شما و کسانی از شما که به
[
سنّ
]
بلوغ نرسیدهاند، سه بار
[
در شبانه روز
]
از شما کسب
اجازه کنند: پیش از نماز بامداد، و نیم روز که جامههای خود را بیرون میآورید، و پس از نماز شامگاهان.
[
این
]
سه هنگام برهنگی شماست. نه بر شما و نه بر آنان گناهی نیست که غیر از این
[
سه هنگام
]
، گرد یکدیگر بچرخید
[
و با هم معاشرت نمایید
]
. خداوند، آیات
[
خود
]
را این گونه برای شما بیان میکند، و خدا دانای سنجیده کار است. و چون کودکان شما به
[
سنّ
]
بلوغ رسیدند، باید از شما کسب اجازه کنند، همانگونه که آنان که پیش از ایشان بودند، کسب اجازه کردند.
خدا آیات خود را اینگونه برای شما بیان میدارد، و خدا دانای سنجیده کار است».
مفهوم «بلوغ اَشُدّ» با تعبیرهای مختلف در هشت آیه مطرح شده است. این آیات را در چهار عنوان میتوان دسته بندی کرد:
در دو آیه، «بلوغ اَشُدّ» در برابر دوران
طفولیت قرار گرفته است:
«ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ اَشُدَّکُمْ؛
آن گاه شما را
[
به صورت
]
کودک بیرون میآوریم. سپس
[
حیات شما را ادامه میدهیم
]
تا به حدّ رشدتان برسید».
نیز در آیه دیگر آمده: «ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا اَشُدَّکُمْ»
بنا بر این، مقصود از «بلوغ اَشُد» در اینگونه موارد، مرحله بعد از دوران طفولیت است؛ امّا این که این مرحله از چه سنّی آغاز میشود و چه علائمی دارد، آیه ساکت است. از این رو، برای پاسخگویی به این سؤال میتوان به
احادیث اهل بیت (علیهمالسّلام) یا به عرف مردم، مراجعه کرد.
گفتنی است که در حدیثی، از
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
«اِنقِطاعُ یُتمِ الیَتیمِ بِالاِحتِلامِ و هُوَ اشُدُّهُ، وَ انِ احتَلَمَ وَ لَم یُؤنَس مِنهُ رُشدٌ وَ کانَ سَفیها او ضَعیفا فَلیُمسِک عَنهُ وَلِیُّهُ مالَهُ؛
به سر آمدن دوره یتیمی یتیم، با محتلم شدن است و این
[
احتلام
]
، همان اَشُدّ اوست. و اگر محتلم شد، امّا رشدی در او دیده نشد و
سفیه
یا ناتوان بود، نباید ولیّش مال او را در اختیارش بگذارد.»
بر پایه این
حدیث و دو حدیث مشابه آن،
«بلوغ اَشُدّ» با شکوفایی غریزه جنسی و احتلام، آغاز میشود، هر چند کودک به رشد عقلی نرسیده باشد.
در دو آیه، «بلوغ اَشُدّ»، موضوع حکم
حَجْر از ایتام، قرار داده شده است:
«وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ اِلَّا بِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ اَشُدَّهُ؛
و به
مال یتیم (جز به گونهای نیکوتر) نزدیک نشوید تا به حدّ رشد خود برسد.»
گفتنی است که با قرار دادن این آیه در کنار آیه ششم از
سوره نساء میتوانیم به این نتیجه برسیم که مقصود از «بلوغ اَشُدّ» ی که موجب رفع حَجْر است، بلوغ جنسی همراه با رشد عقلی است. همچنین «بلوغ اَشُدّ» در آیه ۸۷ از
سوره کهف (که به خاطر رشد عقلی دو
یتیم برای استخراج
گنج مربوط به آنها مطرح شد)، میتواند ناظر به همین معنا باشد.
در دو آیه یاد شده، «بلوغ اَشُدّ»، اشاره به مرحلهای است که برخی از انسانهای شایسته برای اعطای منصب
رسالت الهی و
مدیریت و
رهبری جامعه، آمادگی پیدا مینمودند، چنان که قرآن در باره
حضرت موسی (علیهالسّلام) میفرماید:
«وَ لَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوَی ءَاتَیْنَاهُ حُکْمًا وَ عِلْمًا وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛
و چون به اَشُد و کمال خویش رسید، به او
حکمت و
دانش عطا کردیم، و نیکوکاران را چنین
پاداش میدهیم.»
یا درباره
حضرت یوسف (علیهالسّلام) میفرماید:
«وَ لَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ ءَاتَیْنَاهُ حُکْمًا وَ عِلْمًا وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛
و چون به اَشُدّ خود رسید، به او حکمت و دانش دادیم، و نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.»
در تبیین «بلوغ اَشُد» در آیه اوّل، از
امام صادق (علیهالسّلام) روایت شده که میفرماید:
«اشُدُّهُ: ثَمانَ عَشرَةَ سَنَةً، وَاستَوی: التَحی؛
[
واژه
]
«اشُدّ» یعنی: هجده سالگی و «استوی» یعنی:
ریش در آورد.»
گفتنی است که سن، شرط بلوغ نبوت و
امامت و
رهبری الهی نیست، چنانکه
حضرت یحیی (علیهالسّلام) در کودکی به
نبوّت رسید:
«وَ ءَاتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا؛
و به او در کودکی، حکمت دادیم.»
همچنین برخی از
امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) مانند
امام جواد (علیهالسّلام) نیز در کودکی به امامت رسیدهاند. این، بِدان معناست که هر چند «بلوغ اَشُد» که مرحلهای پس از کودکی است، به طور طبیعی زمینه ساز مدیریت و
رهبری است، ولی
خداوند متعال بر اساس حکمت سرآمدِ خود، در شرایط سیاسی ـ اجتماعی ویژه، توان رهبری و هدایت جامعه را به برخی از کسانی که شایستگی لازم را داشتهاند، در سنین کودکی عنایت کرده است. در واقع، «بلوغ اَشُد» به مفهوم یاد شده در اینگونه موارد، به صورت استثنایی برای برخی افراد، زودتر از موعد طبیعی پدید آمده است.
گفتنی است که در یک آیه، «بلوغ اَشُد» در کنار رسیدن به سنّ چهل سالگی قرار گرفته است:
«حَتَّی اِذَا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَ بَلَغَ اَرْبَعِینَ سَنَةً؛
تا آن گاه که به اَشُدّ خود رسد و چهل ساله شود.»
این آیه اشاره به آن است که «بلوغ اَشُد» که دوران کمال و قوّت آدمی است، در چهل سالگی به پایان میرسد، چنان که در حدیثی از
ابو بصیر نقل شده که امام صادق (علیهالسّلام) فرمود:
«اذا بَلَغَ العَبدُ ثَلاثاً و ثَلاثینَ سَنَةً فَقَد بَلَغَ اشُدَّهُ و اذا بَلَغَ اربَعینَ سَنَةً فَقَدِ انتَهی مُنتَهاهُ و اذا بَلَغَ احدی و اَربَعینَ فَهُوَ فِی النُّقصانِ؛
هر گاه بنده به سی و سه سالگی برسد، به اَشُدّ خود رسیده است و هر گاه به چهل سال برسد، به نهایت
[
رشد
]
خود رسیده است، و هر گاه به چهل و یک سالگی رسد، رو به کاستی است.»
بر اساس این احادیث، دوران «بلوغ اَشُد»، با
احتلام (گفتنی است که در حدیثی که با سند صحیح از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده آمده: «اذا بلغ اشدّه ثلاث عشرة سنة و دخل فی الاربع عشرة، وجب علیه ما وجب علی المحتلمین احتلم او لم یحتلم؛ هر گاه به اَشُدّ خود رسد، یعنی سیزده سالش تمام و وارد چهارده سالگی شود، آنچه
[
از تکالیف
]
بر محتلم شوندگان
واجب است، بر او واجب میگردد، خواه محتلم شده باشد یا نشده باشد...»
براساس این حدیث، «بلوغ اشدّ» در سنّ سیزده سالگی آغاز میشود؛ لیکن به دلیل
تعارض این حدیث با احادیث دیگر، مشهور فقها، طبق آن
فتوا ندادهاند.) آغاز میشود، در سی و سه سالگی اوج میگیرد و در چهل سالگی کامل میگردد، و شاید حکمت آن که
خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سنّ چهل سالگی به
رسالت مبعوث گردید، این است که آن بزرگوار در این سن، بیشترین آمادگی را برای انجام مسئولیت سنگین مدیریت، هدایت و رهبری جامعه داشت.
با تامّل در آیاتی که موضوع «بلوغ» در آنها مطرح شده است، میتوان به این نتایج دست یافت که:
۱. در قرآن، فرقی میان
بلوغ دختر و
پسر گذاشته نشده است.
۲. در قرآن، سنّ خاصّی برای بلوغ مطرح نشده؛ بلکه بر علائم و نشانههای طبیعی آن (مانند:
بلوغ جنسی و رشد عقلی) تکیه شده است.
۳. کاربرد واژه «بلوغ» در قرآن، در همه جا به یک معنا نیست؛ بلکه گاه به معنای بلوغ جنسی، گاه به معنای بلوغ حقوقی، و گاه به معنای بلوغ مدیریتی است.
۴. در قرآن کریم، «بلوغ جنسی» تنها مبدأ یک حکم تکلیفی شناخته شده و آن، «وجوب
استیذان برای ورود به اتاق استراحت پدر و مادر» است.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «بلوغ در قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۱.