بصیرت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بصیرت، قرآن، حدیث.
پرسش: بصیرت در لغت و
قرآن و
حدیث به چه معناست؟
واژه «بصیرت»، از مادّه «بصر» است که، دو معنای اصلی دارد: یکی، علم و دیگری، درشتی، سختی و
خشونت. در اینجا، معنای نخستْ مقصود است.
احمد بن فارس، دراینباره میگوید:
«الباءُ وَ الصّادُ وَ الرّاءُ اصلانِ: احَدُهُمَا العِلمُ بِالشَّیءِ. یُقالُ: هُوَ بَصیرٌ بِهِ... وَ البَصیرَةُ: التُّرسُ فیما یُقالُ، وَ البَصیرَةُ البُرهانُ وَ اَصلُ ذلِکَ کُلِّهِ وُضوحُ الشَّی ءِ... وَ اَمَّا الاَصلُ الآخَرُ فَبُصْرُ الشَّی ءِ غَلَظُهُ وَ مِنهُ البَصْرُ، هُوَ ان یُضَمَّ ادیمٌ الی ادیمٍ یُخاطانِ کَما تُخاطُ حاشِیَةُ الثَّوبِ؛
باء و صاد و راء (بصر)، دو معنای اصلی را تشکیل میدهند: یکی، عبارت است از علم به چیزی. گفته میشود: «هُوَ بَصیرٌ بِهِ» یعنی: «او به آن چیز، داناست». ... بصیرت، به معنای سپر است و به معنای برهان هم آمده است. اصل همه اینها، روشن بودن چیزی است.... امّا معنای اصلی دوم، درشتی
[
و زُمختی
]
است. از همین معناست «بَصْر» که عبارت از دو چرم را بر هم دوختن است، چنانکه کناره پارچه، دوخته میشود.»
ابن منظور، «بصر» و «بصیرت» را چنین معنا کرده است:
«البَصَرُ العَینُ، الّا انَّهُ مُذَکَّرٌ وَ قیلَ: البَصَرُ حاسَّةُ الرُّؤیَةِ... وَ البَصیرَةُ: الحُجَّةُ... وَ البَصَرُ: نَفاذٌ فِی القَلبِ، وَ بَصَرُ القَلبِ: نَظَرُهُ وَ خاطِرُهُ، وَ البَصیرَةُ عَقیدَةُ القَلبِ... وَ البَصیرَةُ: الفِطنَةُ... وَ فَعَلَ ذلِکَ عَلی بَصیرَةٍای عَلی عَمدٍ وَ عَلی غَیرِ بَصیرَةٍای عَلی غَیرِ یَقینٍ... عَلیَ بَصیرَةٍای عَلی مَعرِفَةٍ مِن امرِکُم ویَقینٍ... وَ البَصیرَةُ: العِبرَةُ... وَ البَصَرُ: العِلمُ وَ بَصُرتُ بِالشَّیءِ، عَلِمتُهُ... وَ البَصیرُ: العالِمُ؛
بَصَر، یعنی چشم؛ امّا
[
بر خلاف «عَین»
]
مذکّر است. گفته شده: بصر، عبارت از حواس دیدن است... بصیرت، یعنی حجّت.... بَصَر، یعنی نفوذ در دل. «بَصَر القُلب»، به نگاه و خطور آن میگویند و بصیرت، یعنی عقیده قلبی...، بصیرت، یعنی هوش.... «فَعَلَ ذلِکَ عَلی بَصیرَةٍ»، یعنی از روی قصد و آگاهی و «عَلی غَیرِ بَصیرةٍ»، یعنی از روی غیر یقین.... «عَلی بَصیرةٍ مِن امرِکُم وَ یَقینٍ»، یعنی: «با داشتن شناخت و
یقین در کار شما». .. بصیرت، یعنی عبرت.... بَصَر، یعنی علم. «بَصُرتُ بالشیءِ»، یعنی: «آن چیز را دانستم». .. و بصیر، به معنای «عالم» است.»
راغب اصفهانی، در توضیح معنای «بصر» و «بصیرت» میگوید:
« البَصَرُ یُقالُ لِلجارِحَةِ النّاظِرَةِ... وَ لِلقُوَّةِ الَّتی فیها، وَ یُقالُ لِقُوَّةِ القَلبِ المُدرِکَةِ: بَصیرَةٌ وَ بَصَرٌ... وَ لا یَکادُ یُقالُ لِلجارِحَةِ بَصیرَةٌ، وَ یُقالُ مِنَ الاَوَّلِ: ابصَرتُ، وَ مِنَ الثّانی ابصَرتُهُ وَ بَصُرتُ بِهِ، وَ قَلَّما یُقالُ بَصُرتُ فِی الحاسَّةِ اذا لَم تُضامَّهُ رُؤیَةُ القَلبِ؛
بَصَر، به عضو بینایی... و به نیرویی که در آن است، گفته میشود. به نیروی ادراک کننده قلب هم «بصیرت» و «بَصَر» میگویند... و به عضو بینایی، کمتر بصیرت گفته میشود. در صورت اوّل (دیدن با
چشم)، «ابصرتُ» میگویند. و در صورت دوم: «ابصرتُهُ» و «بَصُرتُ بِهِ». در صورت دیدن با
حواس بینایی، چنانچه با رؤیت قلبی همراه نباشد، به ندرت گفته میشود: «بَصُرتُ».
بررسی آنچه در تبیین معنای بصیرت آمده،
نشان میدهد که این واژه، در معانی گوناگونی به کار رفته است؛ مانند: دانش، بینش دل، نورِ دل، آگاهی، زیرکی، هوشیاری، برهان، عبرت و اعتقاد صحیح دینی.
امّا همه این معانی، در واقع همانطور که ابن فارِس گفته ـ به معنای اوّلیه مادّه بصیرت، باز میگردند. حتّی اطلاق «بصر» به چشم نیز بدان جهت است که چشم، یکی از مهمترین راههای تحصیل علم و معرفت است.
گفتنی است که هر چند بصیرت، در اصل به معنای
علم است؛ لیکن باید توجّه داشت که هر علمی، بصیرت نیست و هر عالمی، بصیر نامیده نمیشود؛ بلکه این واژه، حاکی از نوعی احاطه علمی و آیندهنگری است. (بر پایه برخی از پژوهشها، واژه بصیرت، در فرهنگهای مختلف، بیش از سی معنا را به خود اختصاص داده که موضوع آینده و آیندهنگری در میان بیشتر آنها مشترک است. همچنین بررسی سیر تاریخی این واژه، نشان میدهد که این واژه، از
زبان سانسکریت و از
شرق به
غرب رفته است. وجوه اشتراک فرهنگی این واژه، در شرق و غربْ فراوان است که مهمترین آنها، آیندهنگری و تفاوت اصلی در چگونگی آن است.
اولیای خدا، در جستجوی شهود معنوی از طریق بصیرتاند، در حالی که رهبران و مدیران، در جستجوی بصیرتی هستند که آینده سازمان خود را با موفّقیت، قرین سازند.)
در قرآن کریم، مشتقّات «بصر»، ۱۴۸ بار و واژه «بصیرت»، دوبار تکرار شده است.
بهطور کلّی، واژه «بصر» در متون اسلامی، گاه درباره بینایی ظاهری و حسّی، و گاه درباره بینایی باطنی و عقلی بکار میرود.
به تعبیر دیگر، مردم از نظر بینش، به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اوّل، دیده عقل آنها نزدیک بین است، آینده خود و جهان را نمیبینند و ادارکات آنها در محسوسات خلاصه میشود و به تعبیر زیبای
قرآن:
«یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الْاَخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ؛
از زندگی دنیا، ظاهری را میشناسند، حال آن که از آخرت غافلاند».
این دسته، هر چند به ظاهر بینا هستند؛ ولی در فرهنگ قرآن و حدیث، کور محسوب میشوند.
برپایه گزارشی،
امام علی (علیهالسّلام) در یکی از سخنرانیهای خود در
مدینه، به این نکته مهم، اینگونه اشاره فرموده است:
«ما کُلُّ ذی قَلبٍ بِلَبیبٍ، وَ لا کُلُّ ذی سَمعٍ بِسَمیعٍ، وَ لا کُلُّ ناظِرٍ بِبَصیرٍ؛
نه هر که دلی دارد، به خردی داننده است، و نه هر که گوشی دارد نیک شنونده است، و نه هر که دیدهای دارد بیننده است.»
دسته دوم، جامعنگر و واقع نگرند؛ هم نزدیک را خوب میبینند و هم دور را. ادراکات آنها، در محسوسات خلاصه نمیشود؛ هم خانه دنیا را میبینند و هم خانه آخرت را. در فرهنگ قرآن و حدیث، این دسته از مردم، بصیر و بینا نامیده میشوند.
بر پایه روایتی،
امام علی (علیهالسلام)، این دو دسته از مردم را اینگونه معرّفی نموده است:
«انَّمَا الدُّنیا مُنتَهی بَصَرِ الاَعمی، لا یُبصِرُ مِمّا وَراءَها شَیئاً، وَ البَصیرُ یَنفُذُها بَصَرُهُ، وَ یَعلَمُ انَّ الدّارَ وَراءَها. فَالبَصیرُ مِنها شاخِصٌ، وَ الاَعمی الَیها شاخِصٌ، وَ البَصیرُ مِنها مُتَزَوِّدٌ، وَ الاَعمی لَها مُتَزَوِّدٌ؛
همانا دنیا، واپسین دیدرسِ انسان کور
[
دل
]
است و در فراسوی آن، چیزی نمیبیند؛ امّا بینشوَر، نگاهش از دنیا فراتر میرود و میداند که سرا
[
ی حقیقی
]
در ورایِ این دنیاست. پس بینشوَر، از دنیا دل و دیده بر میگیرد و کور
[
دل
]
به آن مینگرد. بینشوَر، از آن توشه بر میگیرد و کور
[
دل
]
، برای آنْ توشه فراهم میآورد.
بنابراین، بصیرت و بینایی حقیقی در فرهنگ قرآن و حدیث، به معنای جامعنگری و آیندهنگریِ علمی و عملی است و کسانی «بصیر» نامیده میشوند که در پرتو بینش صحیح، در جهت تامین منافع مادّی و معنوی، و
دنیا و
آخرت خود، حرکت کنند. همه آیات و روایاتی که در این بخش در باره دیده بصیرت، ارزش بصیرت، عوامل تقویت بصیرت، مبادی، آثار و موانع آن آمده است، تعریف یاد شده را تأیید مینمایند.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «بصیرت در قرآن و حدیث» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۲.