• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نوع حجاب حضرت زهرا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کليدواژه: زنان، نقاب، روبند، حضرت فاطمه، قناع برقع مرز احکام الهی

پرسش: فرق نقاب و روبند چیست؟ در جایی خواندم که روبند مستحب بوده، آیا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از روبند استفاده می‌کردند؟ در جایی دیگر خواندم که؛ امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «خداوند، تکالیفی را بر شما واجب نمود، بنابر این آنها را ضایع نکنید و حدودی برایتان مقرر داشت، پس از آنها تجاوز ننمایید، و از اموری بر حذرتان داشت، آنها را مرتکب نشوید و اموری را مسکوت گذاشت، نه از روی فراموشی، لذا آنها را بر خود تکلیف ننمایید». آیا بین دو مطلب فوق تضاد وجود دارد؟

پاسخ: با توجه به آنچه در کتاب‌های لغت عربی و فارسی آمده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچه‌ای هستند که چهره با آن پوشانده می‌شود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد.
در روایات از پوشش‌هایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوشش‌های مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرد. اما این به معنای وجوب استفاده از پوشیه و روبند نیست، همان طور که بیشتر فقها پوشاندن صورت را واجب نمی‌دانند.
این که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در برخی موارد صورت خود را از نامحرم می‌پوشانید، هیچ منافاتی با کلام امام علی (علیه‌السّلام) ندارد؛ زیرا با این که آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت می‌کرد، حجاب را انزوای زنان نمی‌دانست تا تکلف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی پیش بیاید، از این رو، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعال داشت. به علاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان (علیه‌السّلام) نیز تعیین می‌کنند و آنچه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عنوان یک معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام داده‌اند، دست کم جواز این کار را می‌رساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی می‌باشد.




در کتاب‌های لغت عربی و فارسی، آنچه با آن صورت پوشیده می‌شود، با الفاظ مختلفی نام برده شده است که در ذیل بیان می‌شود.

۱.۱ - نقاب

«نقاب»؛ از ریشه «نقب» به معنای گشایش در امر است و شاهدی را که از پنهانی‌های قومی خبر می‌دهد، «نقیب» می‌گویند. «نقب» جمع نقاب است؛ مثل کتب و کتاب. عرب گوید: «غطت وجه‌ها بالنقاب»؛
[۴] فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۲۰، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بی تا.
یعنی با نقاب، صورت خود را پوشاند.
همچنین نقاب؛ به معنای روبند زن که با آن چهره خود را بپوشاند، آمده است.
[۵] بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۹۲۸، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
[۶] لغت نامه دهخدا، واژه «روبند».
و گفته شده: «روبند»؛ پارچه سفیدی مربع یا مستطیل شکل که میان آن را از یک طرف مشبک کرده‌اند و زنان جهت رو گرفتن آن را بر روی بندند به نحوی که قطعه مشبک محاذی چشم‌ها واقع شود تا مانع از دیدن نگردد.
[۸] معین، لغت نامه دهخدا، واژه «روبند».

در این جا این پرسش پیش می‌آید که : اگر «نقب» به معنای گشایش است، چرا «نقاب» که صورت را پنهان می‌سازد، نقاب نامیده شده است؟
در پاسخ باید گفت: هر چند نقاب صورت را پنهان می‌سازد، ولی به اعتبار سوراخ‌ها و منفذهای آن که دیدن را هموار می‌سازد، به آن نقاب می‌گویند.
[۹] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۵.
[۱۱] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۰۳، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
نقاب به هر صورت که باشد، برای دیدن مشکلاتی را پیش می‌آورد، ولی با منفذهایش دیدن را ممکن می‌سازد.

۱.۲ - قناع

«قناع» به معانی گوناگونی آمده است:
ا. چیزی که بالای مقنعه می‌پوشند که سر و روی را کاملا بپوشاند.
ب. پوشیدن مقنعه؛ تقنعت المراة بالقناع؛ یعنی آن زن مقنعه پوشید.
[۱۳] بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۴۹.

ج. آن چیزی که زن با آن سرش را می‌پوشاند، روسری.
[۱۵] مطرزی، ناصر بن عبدالسید، المغرب فی ترتیب المعرب، ج۱، ص۲۶۷، مکتبة اسامه بن زید، حلب، چاپ اول.
[۱۶] موسی، حسین یوسف، الافصاح، ج۱، ص۳۷۳، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم.
[۱۷] معین، لغت نامه دهخدا، واژه «قناع».
برخی گفته‌اند مقنعه به معنای چیزی است که سر را می‌پوشاند، و قناع دارای معنایی گسترده تر از مقنعه دارد،
[۱۸] حميري، نشوان بن سعيد، شمس العلوم، ج۸، ص۵۶۳۹.
[۱۹] فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۹۹، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول.
ولی همان طور که ازهری در «تهذیب اللغة» به آن اشاره کرده؛ نزد عرب فرقی میان قناع و مقنعه نیست و هر دو مثل لحاف و ملحفه می‌مانند که می‌توان با آن سر را پوشاند.
[۲۰] ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.


۱.۳ - برقع

«برقع» یعنی آن چیزی که زن با آن صورت خود را می‌پوشاند،
[۲۱] حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج۱، ص۴۹۳.
[۲۲] القيومي، أحمد بن محمد بن علي، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۵.
[۲۳] شیخ مفید، الافصاح، ج۱، ص۳۷۴.
[۲۴] بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
به روبند و نقاب نیز معنا شده است؛
[۲۶] بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
[۲۷] عبد الحمید عمر، احمد مختار، معجم اللغة العربیة المعاصرة، ج۱، ص۱۹۳، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
[۲۸] معین، لغت نامه دهخدا، واژه «برقع».
تبرقعت المراة؛ یعنی آن زن روبند یا نقاب بست.
[۲۹] بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
[۳۰] شیخ مفید، الافصاح، ج۱، ص۳۷۴.
«برقع»؛ عربی شده کلمه فارسی «پرده و روبند و روی پوش» است.
[۳۱] معین، لغت نامه دهخدا، واژه «برقع».
و پرده در فارسی به معنای حجاب، پوشش، و روپوش است.
[۳۲] معین، لغت نامه دهخدا، واژه «پرده».


۱.۴ - وصاوص

«وصاوص» یعنی برقع و روبند کوچک که کنیزان آن را می‌پوشیدند.
[۳۴] الفيروزآبادي، مجدالدين، القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹۱.

با توجه به معانی ذکر شده؛ فرقی میان برقع، نقاب و روبند و پوشیه نیست، و همه به معنای تکه پارچه‌ای هستند که با آن چهره پوشانده می‌شود. اما شکل آنها در مناطق مختلف تفاوت دارد.


در روایات از پوشش‌هایی مانند قناع و برقع نام برده شده است و بیانگر این است که یکی از پوشش‌های مرسوم زنان مسلمان بوده است. در این میان، نقل شده است که حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز در برخی موارد از این پوشش در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرده‌اند.
با تحقیق و کنکاش در منابع حدیثی و تاریخی، به دو دسته روایت در مورد نوع پوشش و حجاب حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌توان دست یافت:

۲.۱ - دسته اول روایات

روایاتی که نشان می‌دهند که حضرت فاطمه بسیار مراقب بوده تا نامحرم او را نبیند و از دید نامحرمان دور باشد:

۲.۱.۱ - روایت امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «علی و فاطمه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تقاضا کردند تا برنامه زندگیشان را برایشان تعیین کند؛ پس پیامبر خدمت درون خانه را به عهده فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گذاشت و کارهای خارج از منزل را به علی (علیه‌السّلام) سپرد؛ پس فاطمه گفت: میزان خوشحالی و شادمانی مرا کسی جز خداوند نمی‌داند؛ زیرا رسول خدا مرا از دشواری خرید و فروش با مردان رها و بی نیاز کرد».

۲.۱.۲ - روایت امام علی

از امام علی (علیه‌السّلام) و امام حسین (علیه‌السّلام) روایت شده است: «شخصی نابینا از فاطمه دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه ورود خواست، پس فاطمه خود را از او پنهان کرد و در پس پرده رفت؛ پیامبر به او گفت: چرا خود را از او پوشاندی در حالی که او تو را نمی‌بیند؟ پس گفت: ‌ای رسول خدا! اگر او مرا نمی‌بیند، من که او را می‌بینم و او بوی مرا استشمام می‌کند؛ پس پیامبر فرمود: گواهی می‌دهم که تو پاره تن من هستی».
[۳۸] حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، ص۲۲۴، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.


۲.۱.۳ - پرسش پیامبر

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از اصحابش پرسید که زن چیست؟ گفتند: عورت است (و باید از دیدگان نامحرمان پوشیده باشد)؛ فرمود: چه زمانی زن به پروردگارش نزدیک‌تر است؟، آنان ندانستند؛ پس فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آن را شنید و گفت: زمانی زن به پروردگارش نزدیک‌تر است که درون خانه بنشیند؛ پس رسول خدا فرمود: همانا فاطمه پاره تن من است».

۲.۱.۲ - روایت امام علی

امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: «نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: مرا خبر دهید که چه چیز برای زنان بهتر است؟ همگی از جواب درماندیم تا این که در نهایت متفرق شدیم؛ من به سوی فاطمه بازگشتم و از آنچه رسول خدا به ما گفته بود او را با خبر کردم و گفتم که هیچ کدام از ما جواب آن را نمی‌دانستیم و از آن شناختی نداشتیم؛ پس فاطمه گفت: ولی من جواب آن را می‌دانم؛ برای زنان بهتر این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پس به سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بازگشتم و گفتم: از ما درباره این پرسیدی که چه چیز برای زنان بهتر است؟ باید بگویم: برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ پیامبر فرمود: چه کسی تو را از این جواب با خبر کرد در حالی که تو نزد منی؟ گفتم: فاطمه؛ پس رسول خدا از این مسئله به شگفت در آمد و گفت: همانا فاطمه پاره تن من است». این روایت معروف با عبارت‌های گوناگونی که چندان تفاوتی در مضمون با هم ندارند، در منابع پرشماری از کتاب‌های حدیثی، اخلاقی و تاریخی شیعه و اهل سنت موجود است.
[۴۲] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۱، ص۴۶۶، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.


۲.۱.۵ - روایت حادثه فدک

در بخشی از روایت حادثه فدک آمده است که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) برای بیرون رفتن از منزل برقع (روپوش صورت) پوشیدند: «فتجلببت بجلبابها و تبرقعت ببرقعها»؛ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) جلباب (نوعی چادر ) به سر نمود و روبند انداخت.

۲.۲ - دسته دوم روایات

دسته دوم از این روایات، روایت جابر بن عبدالله انصاری و عمران بن حصین و دیگران است که حکایت از آن دارد که آنها حضرت فاطمه صدیقه (سلام‌الله‌علیها) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده‌اند. از تعبیر حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در این روایات، روشن می‌شود که ایشان معمولا از پوشش « قناع » ( مقنعه و چیزی که با آن سر را می‌پوشانند) در مقابل نامحرمان استفاده می‌کرده است.
همچنین از این تعبیر حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در مجلس یزید، معلوم می‌شود که آن حضرت و دیگر زنان اهل بیت از روبند استفاده می‌کردند: «أ من العدل یا بن الطلقاء تخدیرک حرائرک و اماءک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن تحدو بهن الاعداء من بلد الی بلد؛ ای یزید! آیا این عدالت است؟ ‌ای پسر آزاد شدگان که زنان حره و کنیزان مملوک خود را در عقب پرده بنشانی و نگذاری چشم نامحرم به آنها بیفتد ولی دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را پیش روی تو مانند اسیران باشند در حالی که هتک پوشش آنها کردی و پرده آنان را بدری و روی آنان را بگشایی تا دشمنان آنان را از شهری به شهری ببرند».
حضرت‌ ام کلثوم در هنگام شهادت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) روبند بر روی زده بود و خطاب به قبر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گوید: «و خرجت‌ام کلثوم و علیها برقعة و تجر ذیلها متجللة برداء علیها تسحبها؛ بیرون آمد‌ام کلثوم از خانه در حالی که بر صورت روبنده‌ای بود و دامن پیراهن عربی را بر خاک کشید و خود را در ردای جلالت و عصمت در آورده بود».


روایاتی که در مورد پوشیه و روبند نقل شده است، حداقل جواز از آن فهمیده می‌شود، و معلوم نیست که پوشاندن صورت از سوی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عنوان واجب بوده یا مستحب. لذا به نظر بیشتر فقها، پوشاندن صورت به هر وسیله‌ای مانند پوشیه و روبند واجب نیست. چنان چه فقها با توجه به بخشی از آیه ۳۱ سوره نور ؛ یعنی «... و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن...» (و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود])، فتوا به واجب نبودن پوشاندن صورت داده‌اند.
[۵۶] طباطبایی بروجردی، آقا حسین، نهایة التقریر فی مباحث الصلاة، مقرر: فاضل لنکرانی، محمد، ج۱، ص۲۵۹، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، چاپ اول، بی تا.
هرچند برخی از فقها پوشاندن صورت را مستحب می‌دانند.
[۵۸] تبریزی، جواد بن علی، استفتاءات جدید، ج۱، ص۳۶۰، قم، دفتر معظم له، چاپ اول.
[۵۹] بهجت، محمد تقی، استفتاءات، ج۴، ص۱۷۴، قم، دفتر حضرت آیة الله بهجت، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.

به هر حال؛ باید به این نکته توجه نمود که؛ کسانی که پوشیه می‌زنند؛ یا مقلد فقیهی هستند که پوشاندن قرص صورت را واجب می‌داند و یا آنکه - نه به عنوان وجوب ، بلکه به عنوان رفتاری مستحب یا مجاز - می‌خواهند که به هیچ مقدار در پریشانی خاطر جوانان دخالت نداشته باشند، علاوه بر این که با زدن پوشیه در رفت و آمد خود راحت‌تر باشند. لذا نباید هرکسی را که پوشیه می‌زند متهم به بدعت گزاری در دین و تحجر نمود.


امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ان الله تعالی حد لکم حدودا فلا تعتدوها و فرض علیکم فرائض فلا تضیعوها و سن لکم سننا فاتبعوها و حرم علیکم حرمات فلا تهتکوها و عفا لکم عن اشیاء رحمة منه لکم من غیر نسیان فلا تتکلفوها»؛ به راستی که خدای تعالی واجباتی بر شما واجب گردانیده و حدودی معین فرموده است شما نباید آن واجبات را ضایع گذارید و از آن حدود تجاوز نمائید (که اگر کردید دچار بدبختی و عذاب می‌شوید) و مستحباتی برای شما وضع کرده پس از آنها (در حد توان) پیروی کنید، و چیزهایی را بر شما حرام ساخته پس هتک حرمت آنها نکنید، و به خاطر شما از چیزهایی صرف نظر نموده آن هم از روی رحمتش نه از روی فراموشی، پس خود را در مورد آنها به زحمت نیندازید».

۴.۱ - برداشت درست کلام امام

درباره فهم و برداشت درست این روایت باید گفت:
انسان‌ها نباید از حدود و مرزها و دستورات خداوند پیش بیفتند. و این که خداوند اموری را مسکوت نهاده است، نه از این رو که فراموش کرده باشد و یا چشم پوشی صورت گرفته باشد، بلکه خواسته است مردم در آن امور آزاد و مختار و اهل انتخاب باشند؛ با توجه به آن که میزان‌های کلی مشخص ارائه کرده است. بنابراین، لازم است مرزها شناخته و تفکیک شود و در این میان هر چند مهم‌ترین موضوع، شناخت اصول کلی عملی است؛ اصولی که پاسخگوی حرکت به سوی کمال و راهنمای عمل ایمانی است؛ ولی باید همه مرزها را پاس داشت تا به کمال رسید؛ یعنی هم باید مرزهای کلی را پاس داشت و هم مرزهای جزئی را؛ زیرا گذشته از مقام عمل و اعتباری که حد و مرزهای جزئی نسبت به خود دارند، مقدماتی برای حدود و مرزهای بالاتر و مراتب والاترند؛ و در همه این‌ها نیز باید روح دین و هدف آن، که بندگی و عبودیت خدای تعالی است، حفظ گردد که حدود و اصول نیز در این جهت مقرر شده‌اند. هیچ منافاتی ندارد که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در برخی مواقع از پوشیه و روبند استفاده کند، تا آن بانوی بزرگ جهان، حریم عفاف و حجاب را به طور کامل رعایت کرده باشد. آن حضرت در عین آن که حجاب کامل را رعایت می‌کرد، حجاب را انزوای زنان نمی‌دانست تا تکلف و مشقتی برای او در زندگی اجتماعی و سیاسی پیش بیاید. از این رو، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شرکت فعال داشت. به علاوه؛ مرزهای جزئی و حدود الهی را خود معصومان (علیه‌السّلام) نیز تعیین می‌کنند و آنچه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عنوان معصوم، درباره پوشاندن صورت انجام داده‌اند، دست کم جواز این کار را می‌رساند و خود جواز و اباحه نیز در ردیف احکام الهی می‌باشد.


۱. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۵، ص۴۶۵، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.    
۲. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۱۳، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر، چاپ اول، ۱۴۰۲ق.    
۳. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۴۶، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۴. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۲۰، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بی تا.
۵. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۹۲۸، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
۶. لغت نامه دهخدا، واژه «روبند».
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۸، دار صادر، بیروت، چاپ سوم.    
۸. معین، لغت نامه دهخدا، واژه «روبند».
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۵.
۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۲۰، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۱۱. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۰۳، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
۱۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۸۶.    
۱۳. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۴۹.
۱۴. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج۸، ص۵۶۵۳، دمشق، دار الفکر، چاپ اول.    
۱۵. مطرزی، ناصر بن عبدالسید، المغرب فی ترتیب المعرب، ج۱، ص۲۶۷، مکتبة اسامه بن زید، حلب، چاپ اول.
۱۶. موسی، حسین یوسف، الافصاح، ج۱، ص۳۷۳، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ چهارم.
۱۷. معین، لغت نامه دهخدا، واژه «قناع».
۱۸. حميري، نشوان بن سعيد، شمس العلوم، ج۸، ص۵۶۳۹.
۱۹. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۹۹، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول.
۲۰. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج۱، ص۱۷۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.
۲۱. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم، ج۱، ص۴۹۳.
۲۲. القيومي، أحمد بن محمد بن علي، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۵.
۲۳. شیخ مفید، الافصاح، ج۱، ص۳۷۴.
۲۴. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
۲۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۷۶۸.    
۲۶. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
۲۷. عبد الحمید عمر، احمد مختار، معجم اللغة العربیة المعاصرة، ج۱، ص۱۹۳، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
۲۸. معین، لغت نامه دهخدا، واژه «برقع».
۲۹. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص۲۰۵.
۳۰. شیخ مفید، الافصاح، ج۱، ص۳۷۴.
۳۱. معین، لغت نامه دهخدا، واژه «برقع».
۳۲. معین، لغت نامه دهخدا، واژه «پرده».
۳۳. الزبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۹، ص۳۷۹.    
۳۴. الفيروزآبادي، مجدالدين، القاموس المحیط، ج۲، ص۴۹۱.
۳۵. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۵۲، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۳۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۷۲، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۳۷. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الاشعثیات)، ص۹۵، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول.    
۳۸. حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، ص۲۲۴، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
۳۹. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب الامام علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، ص۴۴۵، بیروت، دار الاضواء، چاپ سوم، ۱۴۲۴ق.    
۴۰. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۹۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۴۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۴۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۱، ص۴۶۶، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.
۴۳. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۲، ص۴۰، السعادة، بجوار محافظة مصر، ۱۳۹۴ق.    
۴۴. هیثمی، علی بن ابی بکر، کشف الاستار عن زوائد البزار، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۳۹۹ق.    
۴۵. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۴۵، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۴۶. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۶۰۱، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.    
۴۷. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۶۳، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.    
۴۸. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۰۶، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۴۸ش.    
۴۹. ابن ابی طاهر، احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، ص۳۵، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، بی تا.    
۵۰. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲، ص۳۰۸، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.    
۵۱. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۱۵۲، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.    
۵۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۵۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۵۴. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص۵۴۴، تهران، المکتبة الجعفریة لاحیاء الآثار الجعفریة، چاپ اول.    
۵۵. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج۲۲، ص۶۹۹، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین علی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.    
۵۶. طباطبایی بروجردی، آقا حسین، نهایة التقریر فی مباحث الصلاة، مقرر: فاضل لنکرانی، محمد، ج۱، ص۲۵۹، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، چاپ اول، بی تا.
۵۷. طباطبایی حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج۱۴، ص۲۸، قم، مؤسسة دار التفسیر، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.    
۵۸. تبریزی، جواد بن علی، استفتاءات جدید، ج۱، ص۳۶۰، قم، دفتر معظم له، چاپ اول.
۵۹. بهجت، محمد تقی، استفتاءات، ج۴، ص۱۷۴، قم، دفتر حضرت آیة الله بهجت، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
۶۰. شیخ مفید، الامالی، ص۱۵۹، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۶۱. شیخ طوسی، الامالی، ص۵۱۱، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۶۲. شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الائمة علیهم‌السّلام (خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام)، ص۹۷، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.    
۶۳. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۵۶، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.    
۶۴. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۸، قم، دار الکتاب الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.    



پایگاه اسلام کوئست برگرفته از مقاله «معنای برقع، قناع و نقاب و جواز پوشیدن اینها برای زنان» تاریخ بازیابی ۱۳۹۳/۰۱/۰۷.    



جعبه ابزار