• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بررسی منابع روایی هجوم به خانه حضرت زهرا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت فاطمه زهرا، سقط جنین، منابع شیعه، منابع اهل سنت.
پرسش: ‌ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) چه بوده است و در کدام کتب معتبر تاریخی بیان شده است؟

پاسخ اجمالی: پس از رحلت پیامبر اکرم، ابوبکر دوبار حضرت علی (علیه‌السّلام) را برای بیعت عمومی دعوت کرد ولی حضرت امتناع ورزید. ابوبکر، عمر را به همراه چند نفر به طرف خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) فرستاد و دستور داد اگر امتناع کردند آنها را بکش. اینان از پشت درب حضرت علی (علیه‌السّلام) را دعوت به بیعت کردند اما حضرت قبول نکرد و درب خانه را به آتش کشیدند. عمر درب نیم سوخته را با لگد خود باز نمود و چون فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در پشت درب قرار داشت در اثر شدت ضربه نوزادی را که حامله بود سقط نمود. پس از آن عمر تازیانه ای به بازوی حضرت نواخت و سیلی بر صورت ایشان زد.
بعد از رحلت پیامبر خلفای اسلامی از نقل احادیث پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ذکر سیره زندگانی ایشان استقبال نکردند، زیرا آنها را خطری برای خود تلقی می‌کردند و برخی به همین مقدار بسنده نکرده و به تحریف احادیث می‌پرداختند. علمای شیعی نیز یا در اثر فضای رعب و وحشتی که از سوی حکام سنی مذهب حاکم بود قادر به نقل همه تاریخ و واقعیت‌های آن نبودند و یا زحماتشون در اثر دسیسه‌های حکام سنی معدوم می‌شد. در این میان آنچه از روایات اهل سنّت قابل توجه است این است که اینان راویان اخبار آتش زدن درب خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و سقط جنین را دروغگو و رافضی می‌خوانند.



بعد از رحلت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) خلفای اسلامی همواره از نقل احادیث پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ذکر سیره و شیوه زندگانی حضرت و صحابه وفادار او استقبال نکردند و در این میان کسانی که برخلاف وصیت نبوی حاکم شدند، از مخالفین عمده این نقلها بودند؛ چرا که از جایگاه پایین خود خصوصاً در دوره پیامبر (صلّی الله علیه و آله) باخبر بودند و از سوی دیگر از شان بالای صحابه مقرب حضرت آگاهی داشتند. لذا نقل احادیث و سیره آنها را خطری برای خود تلقی می‌کردند.
[۱] آئینه‌وند، صادق، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، ص۵۴۸، تهران، پژوهشگاه علوم انسان و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۷.



برخی حتی به همین مقدار بسنده نمی‌کردند، بلکه در کنار منع نقل احادیث و سیره بزرگان نقل‌هایی آمیخته با دروغ به آنها نسبت می‌دادند و در وقایع تاریخی دخل و تصرف و تحریف می‌نمودند.


در این میان که تحریف احادیث صورت می‌گرفت، اختلافات قبیلگی، دسته‌بندی‌های سیاسی و فرقه‌ای و جناح بازی‌ها خود از عوامل تحریف بود. چنانچه هشام بن عبدالملک برای اعمش که گرایش شیعی داشت نوشت: برای من فضایل عثمان و زشتی علی را بنویس، اعمش در پاسخ او نوشت: اگر تمام مناقب اهل زمین برای عثمان باشد زشتی‌های آن برای علی برای تو نفع و ضرری ندارد.
[۲] جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۲، تهران، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۶، ص۹۰، به نقل از شذرات الذهب.
از نکات مهم که در جای خود از مهم‌ترین علل تحریف تاریخ است، اعتقاد مورخین اسلامی به «عدالت صحابه» است چرا که اینان با چنین اعتقادی در نقل اخباری که عدالت صحابه را خدشه‌دار می‌نمود، دچار تردید شده و به تحریف آن می‌پرداختند.


از سوی دیگر مورخین شیعی نیز در نقل وقایع و رویدادهای مهم اسلامی با توجه به وجود دولتهای سنی مذهب با مشکلات فراوانی مواجه بودند.یکی از اصلی‌ترین و به عبارت صحیح‌تر مهمترین کتاب شیعی که به نقل وقایع و حوادث دوره خلفای راشدین پرداخته است کتاب سلیم بن قیس هلالی است که از سوی ائمه طاهرین ‌(علیهم‌السّلام) نیز بسیار مورد تایید بود. ولی این کتاب ارزشمند نیز در جریان حوادث تاریخ مفقود گردیده و آنچه اکنون با این عنوان در دسترس عموم است، از نظر عده‌ای از محققین دارای اعتبار نیست.


در واقع علمای شیعی یا در اثر فضای رعب و وحشتی که از سوی حکام سنی مذهب حاکم بود قادر به نقل همه تاریخ و واقعیت‌های آن نبودند و یا هم اگر کسی چون سلیم بن قیس به نقل همه حوادث می‌پرداخت در واقع با دسیسه‌های همان حکام حاصل زحماتش معدوم می‌شود. حقیقت‌طلبان از حقایق تاریخ بدور ماندند. با وجود همه این مشکلات و توطئه‌ها یافتن بعضی از حوادث از لابه‌لای برگه‌های تاریخ اگر چه بسیار صعب و مشکل است ولی دور از دسترس نیست، یکی از همین وقایع به آتش کشیدن درب خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و شکستن درب و آسیب رساندن به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد.


برای پرداختن به منابع معتبر که دربردارنده این رویداد هستند بهتر دیده شد که این حادثه را از منابع معتبری که در دسترس است نقل نماییم:
پس از آنکه عده‌ای از صحابه مهاجر و انصار در سقیفه با ابوبکر بیعت نمودند، فردای آن روز نیز ابوبکر جهت گرفتن بیعت عمومی در مسجد پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) حاضر شد، در این میان علی (علیه‌السّلام) و بنی‌هاشم و شماری از یاران حضرت (علیه‌السّلام) به دور از این کشمکش‌ها در منزل پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در سوگ از دست رفتن حضرت (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) گرد هم آمده بودند و درصدد تجهیز و کفن و دفن حضرت بودند.
ابوبکر پس از بیعت عمومی کسی را جهت فراخواندن حضرت علی (علیه‌السّلام) به مسجد و شرکت در بیعت عمومی فرستاد. البته در این میان اختلافاتی در زمان و تاریخ چنین امری وجود دارد. ابن قتیبه آورده است که: ابوبکر چون دوبار قنفذ را به خانه علی (علیه‌السّلام) فرستاد و علی (علیه‌السّلام) جواب منفی داد. ابوبکر عمر را به همراه چند نفر به طرف خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) فرستاد. بعضی عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، ابوعبیده جراح و حتی خود ابوبکر را از همراهان عمر نام برده‌اند. همچنین از قنفذ نیز در این جمع یاد شده است.
ابوبکر در زمان فرستادن عمر به او گفت: اگر اطاعت نکردند (و از خانه جهت بیعت بیرون نیامدند) آنان را بکش.ابی‌الفداء درکتابش می‌نویسد: ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوی علی و همراهان او فرستاد آنها را از منزل فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بیرون آورد و به عمر گفت: اگر ابا کردند آنان را بکش. پس عمر با مقداری آتش به سوی آنان رفت تا خانه را به آتش بکشد.
[۷] ایوبی، ابی‌الفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۵۱، قاهره، انتشارات المبتنی.
وقتی عمر به خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) رسید بانگ برآورد و اهل خانه را برای بیعت فراخواند و تهدید نمود که خانه را به آتش خواهد کشید. مردم گفتند که فاطمه درون خانه است. عمر گفت: باشد. فاطمه (سلام‌الله‌علیها) که صدای عمر را شنید جلو آمد و به روایتی از پشت درب با عمر به گفتگو پرداخت و فرمود: آیا می‌خواهی خانه مرا به آتش بکشی؟ عمر گفت: آری. در اثر گفتگوهایی که بین فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و عمر رد و بدل شد و ناله‌های حضرت (سلام‌الله‌علیها) مردم بسیاری ناظر به این حادثه متفرق شدند و عمر با عده‌ای باقی ماند. این قسمت واقعه را اکثر منابع سنی و شیعه نقل کرده‌اند؛ اختلاف گزارش‌ها پس از این صحنه شروع می‌شود. گروهی براین باورند: زبیر و علی (علیه‌السّلام) با شمشیر خارج شدند آنان را گرفتند و کشان‌کشان به مسجد بردند.
[۱۲] طبری، ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۴۴۳، تحقیق نخبة من العلماء، بیروت، موسسه الاعلمی.
بعضی نیز قائلند که با تهدید عمر همه همراهان علی (علیه‌السّلام) از منزل بیرون آمدند و بیعت کردند به جز علی (علیه‌السّلام) بلکه ابوبکر چون استدلال‌های حضرت (علیه‌السّلام) را شنید گفت: اگر بیعت نمی‌کنی تو را مجبور به آن نخواهم کرد.


اینکه عمر درب خانه را به آتش کشیده است در این مورد گزاره‌هایی از سنی و شیعه وجود دارد که مؤید هجوم و آتش زدن می‌باشند. این اخبار را در ادامه آورده‌اند که عمر درب نیم سوخته را با لگد خود باز نمود و چون فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در پشت درب قرار داشت در اثر شدت ضربه نوزادی را که حامله بود سقط نمود.
[۲۲] شهرستانی، محمد بن عبد الكريم، الملل و النحل، ج۱، ص۷۷، تصحیح احمد فهمی محمد، قاهره، مکتبه الحسن السجادیه، ۱۹۴۸ق.
[۲۳] قولویه، ابی القاسم، کامل الزیارات، ص۵۴۸، تحقیق نشر الفقاهه، انتشارات نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.



همچنین عمر با تازیانه قنفذ ضربه سختی به بازوی حضرت (سلام‌الله‌علیها) نواخت که در اثر آن تورمی در دستان حضرت پدیدار شد و چون عمر همچنان مقاومت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را دید سیلی محکمی به صورت حضرت نواخت که گوشواره از گوشش خارج شد، پس از آن عمر علی (علیه‌السّلام) را با حالتی زشت و توهین‌آمیز به مسجد برد.
[۲۹] ابن ابی‌الحدید، فخر الدین، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء‌ التراث.



در این میان آنچه از روایات اهل سنّت قابل توجه است این می‌باشد که اینان راویان اخبار آتش زدن درب خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و سقط جنین را دروغگو و رافضی می‌خوانند. به طور مثال عسقلانی در لسان المیزان ضمن آوردن خبر سقط جنین از زبان احمد بن محمد سرّی بن یحیی بن ابی دارم او را رافضی و دروغگو می‌خواند و یا ذهبی در میزان الاعتدال و شهرستانی نیز وقتی چنین خبری را از ابراهیم بن سیار معروف به نظّام معتزلی نقل می‌کند او را به رفضه و کذب متهم می‌نماید
[۳۲] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۷۷، تصحیح احمد فهمی محمد، قاهره، مکتبه الحسن السجادیه، ۱۹۴۸ق.
و همچنین است حال صفدی و نظر او در مورد نظّام.
[۳۳] صفدی، پیشین، ج۶، ص۱۴.



در هر صورت بحث آتش زدن درب خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و ضرب و شتم آن حضرت که منجر به سقط جنین شد، ‌حادثه‌ای نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت و توقع داشت که به حدّ وفور در منابع شیعه و سنی به چشم بخورد. در پایان کلام را با گفتاری از ابوبکر و مسعودی ختم می‌کنیم: در منابع تاریخی اهل سنّت آمده است که ابوبکر در زمان احتضار گفت: بر چیزی از دنیا تاسف نمی‌خورم مگر بر سه کاری که انجام دادم و دوست داشتم که انجام ندهم. امّا سه کاری که انجام دادم و‌ای کاش نمی‌کردم: از خانه فاطمه تفتیش نمی‌کردم اگر چه حتی به جهت جنگ بر روی من بسته می‌شد و..
[۳۴] ابن شیبه، ابوبکر، المصنف فی الاحادیث و الاثار، ج۷، ص۴۲۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۵ م.
[۳۶] یعقوبی، پیشین، ج۲، ص۱۳۷.
مسعودی ضمن نقل این گفتار می‌گوید: و در این باب صحبت‌های زیادی نمود.
[۳۸] مسعودی، ابی‌الحسن، مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۱، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۶۵ م.
که از این صحبتها ابوبکر در کتب اهل تسنن چیزی به دست نمی‌آید. از گزارشهای مختلف می‌توان دریافت که اهل بیت پس از پیامبر توسط مردم مورد ظلم واقع شدند اول از همه حضرت زهرا و امیرمومنان بودند.


۱. شیخ مفید، ارشاد    .
۲. رحمانی همدانی، فاطمه الزهرا    .
۳.بلاذری، انساب الاشراف    ، ج۲.
۴. مسعودی، اثبات الوصیه    .



۱. آئینه‌وند، صادق، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، ص۵۴۸، تهران، پژوهشگاه علوم انسان و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۷.
۲. جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام، ج۱، ص۲۲، تهران، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۶، ص۹۰، به نقل از شذرات الذهب.
۳. دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ص۳۰، ترجمه طباطبایی، تهران، انتشارات ققنوس.    
۴. مفید، ابوعبدالله، الاختصاص، ص۱۸۶، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۲م.    
۵. خصیبی، حسین ابن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۷۸، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، ۱۹۹۱م.    
۶. اندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۱۲، قاهره، استقامه، چ دوم، ۱۹۵۳م.    
۷. ایوبی، ابی‌الفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۱، ص۱۵۱، قاهره، انتشارات المبتنی.
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶، تحقیق محمد حمیدالله، قاهره، دار المعارف، چ سوم.    
۹. اندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۱۳، قاهره، استقامه، چ دوم، ۱۹۵۳م.    
۱۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶، تحقیق محمد حمیدالله، قاهره، دار المعارف، چ سوم.    
۱۱. دِّینَوری، ابن قتیبه، ص۳۰، الامامه و السیاسه، ترجمه طباطبایی، تهران، انتشارات ققنوس.    
۱۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۴۴۳، تحقیق نخبة من العلماء، بیروت، موسسه الاعلمی.
۱۳. دِّینَوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۳۰، ترجمه طباطبایی، تهران، انتشارات ققنوس، قاهره، ۱۹۳۷م.    
۱۴. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۴۰۷، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، ۱۹۹۱م.    
۱۵. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۱۴۶، قم، موسسه انصاریان، ۱۴۱۷ه.    
۱۶. طوسی، ابی‌جعفر، تلخیص الشافی، ج۳، ص۷۶، تحقیق سید حسین بحرالعلوم، قم، دار الکتب الاسلامی، چ سوم، ۱۳۹۴ق.    
۱۷. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۴۰۷، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، ۱۹۹۱م.    
۱۸. مفید، ابوعبدالله، الاختصاص، ص۱۸۵، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۲م.    
۱۹. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۶۷، تحقیق رسولی محلاتی، انتشارات علمی اسلامی.    
۲۰. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۷۹، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، ۱۹۹۱م.    
۲۱. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۱۴۶، قم، موسسه انصاریان، ۱۴۱۷ ه.    
۲۲. شهرستانی، محمد بن عبد الكريم، الملل و النحل، ج۱، ص۷۷، تصحیح احمد فهمی محمد، قاهره، مکتبه الحسن السجادیه، ۱۹۴۸ق.
۲۳. قولویه، ابی القاسم، کامل الزیارات، ص۵۴۸، تحقیق نشر الفقاهه، انتشارات نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
۲۴. عسقلانی، ابن حجر، ‌لسان المیزان، ج۱، ص۲۶۸، بیروت، دار احیاء‌ التراث، ۱۹۹۵.    
۲۵. ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۳۹، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الفکر.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۳۴، بیروت، موسسه العلمی للمطبوعات، چ دوم، ۱۹۸۸م.    
۲۷. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص۱۷۹، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، ۱۹۹۱م.    
۲۸. مفید، ابوعبدالله، الاختصاص، ص۲۷۳، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۲م.    
۲۹. ابن ابی‌الحدید، فخر الدین، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء‌ التراث.
۳۰. عسقلانی، ‌ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۲۶۸، بیروت، دار احیاء‌ التراث، ۱۹۹۵.    
۳۱. ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۳۹، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الفکر.    
۳۲. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۷۷، تصحیح احمد فهمی محمد، قاهره، مکتبه الحسن السجادیه، ۱۹۴۸ق.
۳۳. صفدی، پیشین، ج۶، ص۱۴.
۳۴. ابن شیبه، ابوبکر، المصنف فی الاحادیث و الاثار، ج۷، ص۴۲۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۹۹۵ م.
۳۵. متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال، ج۵، ص۶۳۱، بیروت، موسسه الرساله، ۱۹۸۹م.    
۳۶. یعقوبی، پیشین، ج۲، ص۱۳۷.
۳۷. ابن زنجویه، ابو احمر، الاموال، ج۱، ص۳۰۱، تحقیق مشاکر زیب فیاض، عربستان.    
۳۸. مسعودی، ابی‌الحسن، مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۱، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۶۵ م.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله "بررسی منابع روایی هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)"، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۲۱.    






جعبه ابزار