برتری پیامبر اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت محمد،
اسلام،
قرآن کریم،
انبیاء.
پرسش: پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت. با این وجود دلیل برتری حضرتشان بر دیگر انبیا چیست؟
پاسخ: حتی اگر بپذیریم که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخی ویژگیهای دیگر پیامبران را نداشت و به عنوان نمونه هیچ تکلم مستقیمی با خدا نداشت - البته برخی از
روایات خلاف آنرا میگویند- در پاسخ باید گفت که اگر شخصی فضیلتی داشته و شخص دیگری فضیلتی بالاتر داشته باشد، نداشتن فضیلت پایینتر - اگرچه به خودی خود فضیلتی بسیار بالا باشد - نقصی برای فرد دوم به شمار نمیآید.
بر اساس
آیات قرآن و روایات میتوان گفت: پیغمبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند، بلکه جایگاههای گوناگونی در پیشگاه الهی دارند.
قرآن مجید در این ارتباط میفرماید: بعضی از این پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم:
«تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْض».
«وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ».
)
البته با این
آیات، تا حدودی ثابت میشود که بین پیامبران نحوهای از برتری وجود دارد؛ امّا تعیین مصداق، که مثلاً فلان
پیامبر از فلان پیامبر افضل است، نیاز به دلیل دیگری دارد.
ولی در روایات تا حدودی مصداق نیز تعیین شده است.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و رسولان برتری داد.
امام صادق (علیهالسّلام) در این زمینه فرمود: آقا و سرور پیامبران و رسولان پنج نفرند که آنان
اولو العزم رسولانند و آسیاب
نبوت و
رسالت گرد آنها میچرخد. آن پنج نفر عبارتاند از:
نوح،
ابراهیم،
موسی،
عیسی (علیهالسّلام) و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) .
امام علی (علیهالسّلام) در بیانی طولانی بسیاری از امتیازات پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر انبیای دیگر را بر شمردهاند که دقیقاً سؤال مطرح شده نیز در آن آمده است. به جهت طولانی بودن این سخن، جهت رعایت اختصار فقط قسمت اول و آن بخش را که مرتبط با این سؤال است، نقل میکنم.
مقدمه و آغاز
روایت چنین است:
امام کاظم (علیهالسّلام) به واسطه پدران گرامش از
امام حسین (علیهالسّلام) نقل کرده است: روزی یکی از علمای یهودی اهل شام که کتب آسمانی
تورات،
انجیل،
زبور و صحف پیامبران (علیهالسّلام) را خوانده و بر دلائل و براهین همه آنها واقف و آگاه بود، به مجلسی وارد شد که در آن گروهی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، امام علی (علیهالسّلام) و
ابن عبّاس و
ابن مسعود، و
ابو معبد الجهنیّ حضور داشتند.
یهودی گفت: ای امت محمد هیچ درجه و فضیلتی از انبیا و مرسلین ترک نگفتید جز آنکه همه آنها را به پیامبر خودتان نسبت دادید، حال حاضرید به سؤالات من در آن مورد پاسخ گویید؟!
با این سؤال همه خاموش شده و هیچ نگفتند.
حضرت امیر (علیهالسّلام) وقتی اینگونه دید فرمود:
آری من حاضرم، و این را باز تکرار میکنم که
خداوند متعال هیچ درجه و فضیلتی به انبیا و مرسلین عطا نفرمود جز آنکه همه آنها را به
محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بخشید، بلکه چندین برابر آنرا به محمّد عطا فرمود.
عالم یهودی گفت: آیا تو پاسخ مرا خواهی گفت؟
حضرت (علیهالسّلام) فرمود: آری، امروز برای تو فضائلی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ذکر خواهم کرد که موجب روشنایی چشم مؤمنان، و برطرف کننده تردید شککنندگان در فضائل آن حضرت شود.
آن حضرت هر گاه فضیلتی را برای خود بر میشمرد میفرمود: «مرا هیچ فخری به آن نیست»، و من اکنون به نوعی فضائل آن حضرت را ذکر میکنم که هیچ خللی در
شخصیت انبیای دیگر پیش نیاید، و این را فقط و فقط به جهت
شکر خداوند در بخششهایش به محمّد همانند آنچه به تمام
انبیا داده است، ذکر میکنم.
اما آن قسمت از روایت که مرتبط با پرسش بوده چنین است:
عالم یهودی گفت: این
حضرت موسی (علیهالسّلام) است که خداوند عز و جل در طور سیناء با او سخن گفت و نجوا کرد. (شما در مورد پیامبرتان چه چیزی دارید که مثل این فضیلت یا برتر از آن باشد؟)
حضرت فرمود: همین طور است، و خداوند در
سدرة المنتهی به محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وحی فرستاد (و با او سخن گفت)، پس جایگاه وی در
آسمان پسندیده، و در بالاترین مکان عرش مورد توجه است.
به هر حال بیان تمام ویژگیها و برتری پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بر انبیای دیگر نیاز به فرصت بیشتری دارد؛ از اینرو به برخی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره میکنیم:
مقام و
شخصیت معنوی هر پیامبر در
کتاب آسمانی او تجلی میکند. مقام موسای کلیم در حد تورات و مقام
عیسای مسیح در حدّ
انجیل جلوهگر شده است. انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کردهاند. اگرچه همۀ آنچه انبیای گذشته آوردهاند و کتابهای آسمانی آنان حق است، ولی بر اساس آیات
قرآن همۀ کتابهای انبیای گذشته، زیر سیطره و نفوذ
قرآن کریم حفظ میشود:
«وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً ً عَلَیْه»؛
این قرآن را به
حق بر تو نازل کردیم و این در حالی است که کتابهای پیشین را که در برابر آن قرار دارد تصدیق میکند و شاهد و نگاهبان آنهاست.
«هیمنه» یعنی سیطره و نفوذ علمی، نه نفوذ مادّی؛ چون «انبیاء با هم برادرند».
انبیا هیمنه مادی ندارند. اگر سیطرهای باشد، همان سیطره علمی است. منظور از سیطره علمی این است که نمیگذارد آنها از دست بروند،
تحریف آنها را تصحیح میکند؛ به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر
قرآن کریم به خوبی میتوان تشخیص داد و اصلاح کرد.
وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتابهای انبیای سلف ثابت شود، سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت میشود؛ زیرا پیامبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر
اسلام مهیمن است.
البته بیان برتری قرآن بر سایر کتابهای آسمانی نیاز به بحث مستقلی دارد که در این مختصر فقط به یک
روایت اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «فَضْلُ الْقُرْآنِ عَلَی سَائِرِ الْکَلَامِ کَفَضْلِ اللَّهِ عَلَی خَلْقِه»؛
برتری قرآن نسبت به دیگر سخنان، مانند برتری
خداوند ـ جلّ جلاله ـ بر خلق او است.
یکی از شاخصههای برتری پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بر انبیای دیگر، ویژگی
خاتمیت آن حضرت است. خدای سبحان در مورد خاتمیّت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
«مَّاکَانَ مُحَمَّدٌ اَبَا اَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛
محمد
پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ اما فرستاده خدا و خاتم (واپسین) پیامبران است.
«خاتم» یعنی مُهر که در پایان نوشتهها و نامهها قرار میگیرد. نویسنده پس از آنکه آنچه را لازم بود، نوشت و تمام مقاصد خود را بیان کرد، پایان نوشته خود را مُهر کرده، ختم آنرا اعلام میکند. انبیا کتاب و کلام حقاند، چنانکه درباره حضرت عیسی (علیهالسّلام) آمده است:
«یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ»؛
خداوند تو را به کلمه ای از خویش نوید میدهد که نامش مسیح، پسر
مریم است.
خداوند که از طریق فرستادن
پیامبران و
وحی با انسانها سخن میگوید، پس از پایان کلمات و گفتارش، سلسله نبوت و صحیفه رسالت پیامبران را با فرستادن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مُهر کرده است.
مقصود از خاتمیت، تنها تأخّر و خاتمیت زمانی نیست، بلکه خاتمیّت رتبی در قوس صعود نیز هست. بنابراین، از آیه مذکور چنین استفاده میشود که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واجد همه مزایا، فضیلتها و خصوصیات پیامبران گذشته است و تا
روز قیامت احدی بهتر و کاملتر از او نخواهد آمد؛ زیرا اگر کاملتر از او یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیت میرسید؛ نه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
یکی دیگر از شاخصههای برتری پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این است که انبیای گذشته
بشارت به آمدن ایشان را دادهاند؛ در
قرآن کریم از زبان حضرت عیسی (علیهالسّلام) آمده است: «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَاْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ»؛
و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد و نام او احمد است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی، مطلبی نو و تازه برای امتش بیاورد. بشارت را میتوان بازگویی خبری که سرور و شادی در بردارد، معنا کرد. بدیهی است که تنها در صورتی شنونده از شنیدن خبری مسرور میشود که به
حقیقت یا واقعیتِ تازهای که فاقد آن بوده یا مثل و مانند نداشته، دست پیدا کند.اگر پیامبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح سخن گفته باشد، نخست اینکه دیگر نیازی به آمدن پیامبری تازه نبود، دوم اینکه مجالی برای بشارت نبود.
سخن
حضرت مسیح (علیهالسّلام) که من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق میکنم و آمدن پیامبری را در آینده بشارت میدهم، نشان میدهد که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از حضرت عیسی (علیهالسّلام) افضل و قرآن کریم از
انجیل بالاتر و رهآورد
پیامبر اسلام، بیش از رهآورد مسیح (علیهالسّلام) است؛ زیرا تنها در این صورت معنای بشارت تحقق مییابد.
بر پایه بعضی از اخبار،
پیغمبران الهی همواره به آمدن
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مژده میدادند.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود:
«پیغمبران همواره به آمدن
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مژده میدادند، تا آنکه خداوند حضرت مسیح،
عیسی بن مریم (علیهالسّلام) را مبعوث کرد. او به رسالت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بشارت داد» («فَلَمْ تَزَلِ الْاَنْبِیَاءُ تُبَشِّرُ بِمُحَمَّدٍ صحَتَّی بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ فَبَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ ص»).
از اینکه تمام پیامبران الهی به آمدن
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بشارت دادهاند، مشخص میشود که آن حضرت دارای ویژگی یا ویژگیهای منحصر به فردی بوده که دیگران فاقد آن بودهاند. بنابراین ایشان از تمام انبیا و رسولانِ پیشین برترند.
یکی دیگر از امتیازات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این است که
خداوند در آیاتی از قرآن علاقه خاص خود و فرشتگان را نسبت به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان میکند و میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»؛
خداوند و فرشتگانش بر پیامبر
رحمت و درود میفرستند ای کسانی که
ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و
سلام بگویید و در برابر فرمان او تسلیم باشید.
مقام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آنقدر والا است که آفریدگار
عالم هستی و تمام فرشتگانی که
تدبیر این
جهان به فرمان
حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود میفرستند، بر
مؤمنان نیز لازم است با این پیام جهان هستی هماهنگ شوند.
به این نکته باید توجه کرد که تعبیر به «یصلون» به صورت
فعل مضارع دلیل بر
استمرار است؛ یعنی پیوسته خداوند و
فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند، رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.
در اینجا گوشهای دیگر از
حدیث امام علی (علیهالسّلام) را که مناسب است نقل میکنیم:
عالم یهودی گفت: از
حضرت آدم (علیهالسّلام) شروع میکنم، خداوند ملائکه را به سجده او واداشت، آیا محمّد یک چنین فضیلتی را دارد؟!
امام (علیهالسّلام) فرمود: همینگونه است؛ ولی اینرا بدان اگر خداوند ملائکه خود را به
سجده آدم واداشت، این سجده، سجده طاعت نبود که
ملائکه آدم را
عبادت کنند، بلکه این سجده نوعی اعتراف به فضیلت آدم، و رحمتی از ناحیه
خداوند بود. ولی به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برتر از آن عطا شده، خداوند در جبروت خود همراه تمامی
فرشتگان بر او درود فرستاد، و همه مؤمنان را موظّف به صلوات فرستادن بر او نمود، و این فضیلتی افزون بر فضیلت
آدم (علیهالسّلام) است.
در پایان مجدداً متذکر میشویم امتیازات و دلایل برتری پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منحصر در این موارد نیست؛ جهت رعایت اختصار به همین مقدار اکتفا میکنیم.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «برتری پیامبر اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۱۶.