• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باب تفعل و تفاعل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: باب تفعل و تفاعل، قاعده صرفی، باب‌های ثلاثی مزید، تتوفاهم، توفاهم.

پرسش: در جایی از قرآن «تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَة» آمده است و در جایی دیگر «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَة»، آیا این دو فرقی با یک‌دیگر دارند؟

پاسخ:



وقتی ریشه‌ای در زبان عربی به باب‌های ثلاثی مزید می‌رود، قواعد مخصوص به آنها نیز در کلمه جاری خواهد بود. از جمله آنها، قواعد مخصوص به باب‌های «تفعل و تفاعل» است، که در بسیاری از آیات قرآنی نیز جریان دارد. مهم‌ترین این قواعد، عبارت‌اند از:

۱.۱ - اول

اگر سومین حرف ریشه واو باشد، در مصدر این دو باب یعنی «تفعُّل و تفاعُل»، حرف آخر ریشه تبدیل به یاء شده و قبل از آن نیز کسره قرار خواهد گرفت، چنانچه در مصدر ناقص یائی نیز همین‌گونه خواهد بود؛ مانند:

«وَ لَکِنْ أَوْثَقُ عُرَی الْإِیمَانِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ وَ تَوَالِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّی‌ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ»؛‌ محکم‌ترین دست‌آویزهای ایمان دوستی برای خدا و دشمنی‌ برای خدا و پی‌روی اولیای خدا و بیزاری از دشمنان خداست.

۱.۲ - دوم

در صیغه‌هایی از مضارع معلوم که دو «تاء» در اول فعل جمع می‌شود، می‌توان یکی از دو تاء را حذف کرد؛ مانند:


«تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها» («فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر و تنظیم‌) هر کاری نازل می‌شوند».) و «أَ فَلا تَذَکَّرُون» («پس آیا پند نمی‌گیرید»؟) و «تَزاوَرُ عَنْ کَهْفِهِم». («به سمت راست غارشان متمایل می‌گردد».)

موردی هم که در سؤال آمده، از همین قاعده جوازی پیروی کرده است:دو عبارت «تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَة» و «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَة» به یک معنا بوده و تنها حرف تاء در یکی از آنها حذف شده است.

۱.۳ - سوم

هرگاه حرف اول ریشه در این دو باب یکی از دوازده حروف «ت، ث، ج، د، ذ، ز، س، ش، ص، ض، ط، ظ» باشد، جایز است «تاء» باب را همجنس فاء الفعل و در آن ادغام کنیم. مانند:

«أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا القَولَ» («آیا در این سخن (که وحی خداست‌) نیندیشیدند»؟، «لا یَسَّمَّعُونَ» («گوش فرا نمی‌دهند».)، «فَأَصَّدَّق» ((چرا اجل مرا اندکی تأخیر نینداختی) تا صدقه دهم.)، و مانند آنها.

در مثال اول در حقیقت فعل مضارع از ریشه دبر بوده است؛ یعنی «یتدبّروا». از آنجا که فاء الفعل آن یعنی حرف دال جزء حروف دوازده‌گانه است، تاء باب نیز تبدیل به دال شده است یعنی «یددبّروا». سپس دو حرف همجنس دال در یک‌دیگر ادغام شده‌اند، «یدَّبَّروا».

بدیهی است در مواردی که اجرای این قاعده موجب ساکن شدن حرف اول کلمه گردد، برای پرهیز از ابتدا به سکون، همزه وصل مکسوری در اول کلمه آورده می‌شود. مانند: «فَاطَّهَّرُوا» (پاکیزه شوید (غسل کنید.)) از باب تفعل. این فعل ماضی در حقیقت «تطهَّروا» بوده است، که پس از اجرای قاعده قبل، تبدیل به «طّهّروا» می‌شود. از آنجا که ابتدا به ساکن امری نا ممکن است، یک همزه وصل در اول آن قرار می‌دهیم و در نهایت می‌شود «فَاطَّهَّرُوا»؛ و مانند «اثَّاقَلْتُمْ إِلیَ الْأَرْض» (بر زمین سنگینی می‌کنید (و سستی به خرج می‌دهید.)) و «ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فیِ الاَخِرَةِ» («علم آنان در باره آخرت نارساست».) از باب تفاعل و بسیاری از آیات مشابه دیگر.


در بعضی موارد چون فعل مضارع مضاعف (یعنی دارای دو حرف همجنس در ریشه) به باب «تفعل» برده شود، لام الفعل آن به حرف یاء تبدیل می‌شود؛ مانند «ثُمَّ ذَهَبَ إِلی‌ أَهْلِهِ یَتَمَطَّی» («سپس خرامان به‌سوی اهل خویش رفت».) که از ریشه «مطط» است و «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی» («تو به او روی می‌آوری (و نسبت به وی اهتمام می‌ورزی‌.)») که از ریشه صدد است. در اصل فعل تصدّد تبدیل به «تصدّی» شده است.
[۱۷] طباطبایی، محمدرضا، صرف ساده، ص ۱۵۵ ـ ۱۶۲، قم، دار العلم، چاپ هفتاد و سوم با بازنگری و اصطلاحات، ۱۳۹۰ش.
[۱۸] رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن، شرح شافیه ابن حاجب، ج ۳، ص ۲۰۹ و ۲۹۰ و ۲۹۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۵ق.




۱. نساء (۴)، آیه ۹۷.    
۲. نحل (۱۶)، آیه ۳۲.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۱۲۶، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.    
۴. قدر (۹۷)، آیه ۴.    
۵. هود (۱۱)، آیه ۲۴.    
۶. کهف (۱۸)، آیه ۱۷.    
۷. نساء (۴)، آیه ۹۷.    
۸. نحل (۱۶)، آیه ۳۲.    
۹. مؤمنون (۲۳)، آیه ۶۸.    
۱۰. صافات (۳۷)، آیه ۸.    
۱۱. منافقون (۶۳)، آیه ۱۰.    
۱۲. مائده (۵)، آیه ۶.    
۱۳. توبه (۹)، آیه ۳۸.    
۱۴. نمل (۲۷)، آیه ۶۶.    
۱۵. قیامت (۷۵)، آیه ۳۳.    
۱۶. عبس (۸۰)، آیه ۶.    
۱۷. طباطبایی، محمدرضا، صرف ساده، ص ۱۵۵ ـ ۱۶۲، قم، دار العلم، چاپ هفتاد و سوم با بازنگری و اصطلاحات، ۱۳۹۰ش.
۱۸. رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن، شرح شافیه ابن حاجب، ج ۳، ص ۲۰۹ و ۲۹۰ و ۲۹۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۵ق.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار