• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اویس قرنی و پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اویس قرنی.
‌پرسش: ماجرای پیامبر و اویس قرنی چیست و شخص اویس قرنی کیست؟
پاسخ: اویس قرنی،‌ ابوعمر تابعی نام‌آور و از اصحاب امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ که نزد صوفیه به زهد و پارسایی شناخته می‌شود.



او از تیره قَرَن، شاخه‌ای از قبیله یمانی بنی‌مراد بود.


نام پدر او عامر و در برخی منابع انیس، خلیص یا عمرو هم آمده است.
[۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ص ۶۲۷.



ظاهراً اویس در عهد پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ در یمن می‌زیست؛ ولی هرگز موفق به دیدار آن حضرت نشد. طبق روایاتی نه‌چندان موثق، اویس همراه هیئتی از یمن به مدینه آمد. گفته‌اند که بر اثر نشانه‌هایی که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ از اویس گفته بود، عمر بن خطاب وی را شناخت.
[۳] ذهبی، تاریخ ذهبی، ج ۴، ص ۲۰.
ظاهراً پس از این سفر اویس کوفه را برای سکنی برگزید.


درباره محل درگذشت اویس قرنی روایت بسیار است؛ چنان‌که گذری در ناحیه رقه در سوریه و نیز در جاهای دیگری همچون دمشق، اسکندریه و دیاربکر به وی منسوب است.
[۴] ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۹۸۷، ج ۱، ص ۱۱۴.
با این همه چنان‌که بیشتر روایات نشان می‌دهند وی در پیکار صفین در سپاه امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ حضور یافت و پیکر وی را در میان شهدای این واقعه یافتند.
[۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ص ۶۲۸.



اختلاف نظر در جزئیات زندگی اویس حتی در سده‌های نخستین هجری چنان بوده که برخی درباره شخصیت او با شک و تردید سخن گفته‌اند. با این همه گفته‌اند که او از امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ و عمربن خطاب روایت کرده و کسانی از رجال سده قرن اول هجری که بیشتر کوفی هستند، از او استماع کرده‌اند.
[۶] ابن حجر عسقلانی، قاهره، اصابه، ۱۳۲۸ ق، ج ۱، ص ۱۱۵.



همه اهمیت روایات بر جای مانده در باب اویس قرنی در این نکته است که او از نخستین،‌ نمونه‌های زهد و پارسایی در میان مسلمانان به شمار رفته و بعدها نزد صوفیه مقامی بلند یافته است. چنان‌که نام او به‌عنوان یکی از زاهدان هشت‌گانه در میان تابعین ثبت شده است. کهن‌ترین روایات درباره اویس تصویری کاملاً صوفیانه از او ارائه می‌کنند؛ همه کسانی که در این روایات اویس را دیده‌اند، او را در فقر و سرگشتگی و گمنامی در عین شهرت وصف کرده و گفته‌اند که جامه مناسب نداشت و این خود یکی از علل عزلت او بود.در روایت‌های دیگری آمده است که او جامه‌ای پشمینه بر تن داشت، در این روایات جمله‌های حکمت‌آمیزی غالباً مبنی بر بی‌اعتباری دنیا و نزدیک بودن مرگ به اویس نسبت داده شده است.


در ادبیات صوفیه، اشاره‌های مفصلی به احوال اویس شده است. در این میان حدیث منسوب به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: «رایحة رحمان (بهشت) از جانب یمن به مشام من می‌رسد.» که گفته‌اند، اشاره‌ای است به اویس قرنی که در خور توجه بسیار است.
[۹] همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص ۳۲۶، تهران ۱۳۴۱.
برخی از صوفیه این گفته منسوب به پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را دلیل تفاوت نهادن آن حضرت میان اصحاب در القای حقایق و اسرار دانسته‌اند و نیز طبق روایتی اویس در‌حالی‌که از حضرت رسول ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بسیار دور بوده، از احوال آن حضرت آگاهی می‌یافته است. همچنین برای این موضوع که اویس پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ را درک نکرد، تأویلات خاصی، پیش کشیده‌اند.
[۱۰] همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص ۳۴ و ۳۵، تهران ۱۳۴۱.



از اویس به‌عنوان نخستین کس از خردمندان دیوانه یاد شده است.
[۱۱] نیشابوری حسن، عقلاء المجانین، بیروت، ۱۴۰۷، ص ۹۴.

همچنین عزلت و تنهایی و مکاشفات و اذواق وی در این احوال بی‌آنکه «پیری» را در سیر‌و‌سلوک از نزدیک درک کرده باشد، سخت مورد توجه صوفیه بوده است. چندان‌که این موضوع موجب پیدایش طریقت خاصی از تصوف با عنوان «اویسیه» گردید.


با این همه حیدر آملی نام اویس را در کنار اصحاب خاص پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ همچون سلمان،‌ ابوذر، عمار و اصحاب صفه قرار داده و میان ایشان و طبقات بعدی صوفیه تفاوت نهاده و این گروه از اصحاب را از «تلامذة لائمة المعصومین»
[۱۲] آملی، حیدر، جامع الاسرار، تهران ۱۳۴۷،‌ص ۵۰۳.
دانسته‌ است. به‌عنوان نمونه‌ای از جایگاه اویس نزد برخی فِرق می‌توان به اثری از اباضیه اشاره کرد که اویس را از اصحاب مذهب خویش دانسته‌اند.
[۱۳] ابن سلامی اباضی، بدء الاسلام،‌ بیروت، ۱۴۰۶، ص ۷۹.



۱. ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۶، ص ۱۶۱.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ص ۶۲۷.
۳. ذهبی، تاریخ ذهبی، ج ۴، ص ۲۰.
۴. ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۹۸۷، ج ۱، ص ۱۱۴.
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ص ۶۲۸.
۶. ابن حجر عسقلانی، قاهره، اصابه، ۱۳۲۸ ق، ج ۱، ص ۱۱۵.
۷. ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۶، ص ۱۶۱.    
۸. ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۶، ص ۱۶۴.    
۹. همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص ۳۲۶، تهران ۱۳۴۱.
۱۰. همدانی، عین القضات، تمهیدات، ص ۳۴ و ۳۵، تهران ۱۳۴۱.
۱۱. نیشابوری حسن، عقلاء المجانین، بیروت، ۱۴۰۷، ص ۹۴.
۱۲. آملی، حیدر، جامع الاسرار، تهران ۱۳۴۷،‌ص ۵۰۳.
۱۳. ابن سلامی اباضی، بدء الاسلام،‌ بیروت، ۱۴۰۶، ص ۷۹.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار