• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهمیت مشورت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:مشورت، مشاور،جامعه اسلامی.
پرسش :مشورت در تعالیم و آموزه‌های دینی دارای چه جایگاهی است؟به بیان دیگر ؛ اهمیت و ضرورت مشورت در جامعه اسلامی بر اساس آیات قرآن یا روایات چیست؟
پاسخ :



واژه‌های «مشاوره» و «مشورت» از ماده «شور» به معنای استخراج رأی و نظر صحیح است. به این بیان ‌که انسان در مواقعی که خود در باره کاری به رأی و نظر صحیح نرسیده، به دیگری مراجعه کند و از او نظر صحیح را بخواهد. و کلمه «شورا» به معنای آن پیشنهاد و کاری است که در باره‌اش مشاوره می‌شود.


«مشاوره» در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد. قرآن کریم در آیاتی به این اهمیت می‌پردازد. آن‌جا که می‌فرماید:«وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری‌ بَیْنَهُمْ...»؛ و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ می‌گویند و نماز می‌گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است....
با توجه به معنای مشاوره ، معنای این آیه چنین می‌شود؛ مؤمنان کسانی هستند که برای هر کاری که می‌خواهند انجام دهند، در باره آن مشورت می‌کنند؛ برای به دست آوردن و استخراج رأی صحیح، دقت به عمل می‌آورند، و به این منظور به صاحبان عقل مراجعه می‌کنند.
براساس نظر برخی از مفسران کلمه «شورا» مصدر است، و معنای آیه چنین می‌شود؛ کار مؤمنان شورا در میان خودشان است.
این نکته قابل توجه است که طبق این معنا، مشورت یک برنامه مستمر در میان مؤمنان به حساب می‌آید، نه کاری زودگذر و موقت. قرآن می‌گوید همه کارهای آنها در میانشان با مشاوره است. جالب این‌که خود پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با این‌که عقل کل بوده و با مبداء وحی ارتباط داشت، در مسائل مختلف اجتماعی و اجرایی؛ در جنگ و صلح و امور مهم جامعه، به مشورت با یاران می‌نشست، تا برای مردم الگو باشد؛ چرا که برکات مشورت از زیان‌های احتمالی آن به مراتب بیشتر است. حضرتشان بویژه برای رأی افراد تأثیرگذار ارزش خاصی قائل بود، تا آن‌جا که گاهی از رأی خود برای احترام آنها، صرفنظر می‌نمود، چنان‌که نمونه آن‌را در جنگ « احد » مشاهده کردیم.
بنابر این می‌توان گفت:یکی از عوامل موفقیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در پیشبرد اهداف اسلامی همین موضوع بود.
قرآن کریم در آیه دیگر خطاب به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید در کارهای مربوط به جامعه اسلامی با مردم مشورت کن، حتی کسانی که اشتباهاتی در گذشته داشتند آنها را مورد عفو قرار ده، برایشان درخواست بخشش کن و آنها را در کارها مورد مشورت خویش قرار ده:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان -مردم‌-نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگ‌دل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش طلب کن! و در کارها، آنان‌را مورد مشورت قرار ده!

۲.۱ - فوائد مشورت

اصولاً مردمی که کارهای مهم خود را با مشورت و صلاح ‌اندیشی یکدیگر انجام می‌دهند، و صاحب‌نظران آنها به مشورت می‌نشینند، کمتر گرفتار لغزش می‌شوند.
بر عکس افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بی‌نیاز از افکار دیگران می‌دانند- هر چند از نظر فکری فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباهات بزرگی می‌شوند. از این گذشته استبداد رأی، شخصیت مردم را از بین برده، افکار را متوقف می‌سازد، و استعدادهای آماده را نابود می‌کند، و به این ترتیب بزرگ‌ترین سرمایه‌های انسانی یک ملت از دست می‌رود.
به علاوه کسی که در انجام کارهای خود با دیگران مشورت می‌کند، اگر مواجه با پیروزی شود کمتر مورد حسد واقع می‌گردد؛ زیرا دیگران پیروزی وی را از خودشان می‌دانند و معمولاً انسان نسبت به کاری که خودش انجام داده حسد نمی‌ورزد و اگر احیاناً مواجه با شکست گردد، زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است؛ زیرا کسی به نتیجه کار خودش اعتراض نمی‌کند، نه تنها اعتراض نخواهد کرد، بلکه دلسوزی و غم‌خواری نیز می‌کند.
از یکی دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستی و دشمنی آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایی راه را برای پیروزی او هموار می‌کند و شاید مشورت‌های پیامبر(صلی الله علیه وآله) با آن قدرت فکری و فوق العاده‌ای که در حضرتش وجود داشت، به دلیل مجموع این جهات بود.
بنابر این، از نگاه قرآن یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی اصل «شورا» و «مشاوره» است که بدون آن، همه کارها ناقص است. یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد می‌نگرد؛ لذا ابعاد دیگر بر او مجهول می‌ماند، اما هنگامی که مسائل در شورا مطرح گردد و عقل‌ها و تجارب و دیدگاه‌های مختلف به کمک هم بشتابند، مسائل کاملاً پخته و کم عیب و نقص می‌گردد، و از لغزش دورتر است؛ از این‌رو پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:« ما من رجل یشاور أحدا إلا هدی إلی الرشد»؛ هیچ‌کس در کارهای خود مشورت نمی‌کند، مگر این‌که به راه راست و مطلوب هدایت می‌شود.


در روایات وارده از معصومان(علیهم السلام) تأکید زیادی روی مشاوره شده است. در این مقال به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

۳.۱ - روایت اول

در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:«ما شقی عبد قطّ بمشورة و ما سعد باستغناء برأی‌»،
[۸] پاینده، ابو القاسم،‌ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص ۶۸۷، دنیای دانش‌، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.‌
هیچ‌کس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأی، خوشبخت نشده است.

۳.۲ - روایت دوم

همچنین حضرتش فرمود:«إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَی بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ وَ أُمُورُکُمْ إِلَی نِسَائِکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛ هنگامی که زمام‌داران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوت‌مندان و کارهایتان به شورا انجام گیرد، در این هنگام روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است(یعنی شایسته حیات و زندگی هستید)، ولی اگر زمامداران‌تان، بدان، ثروت‌مندان و افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روی آن برای شما بهتر است.

۳.۳ - روایت سوم

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»؛ کسی که استبداد به رأی داشته باشد، هلاک می‌شود و کسی که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است.

۳.۴ - روایت چهارم

امام صادق (علیه السلام) فرمود:مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم ، مثل تفکّر کردن در آفرینش آسمان‌ها و زمین و فنای آسمان و زمین است که چگونه هر کدام بی‌قید و ستون به جای خود ایستاده‌اند.
یعنی چنان‌که فکر کردن در اینها باعث شنا کردن در دریاهای نور معرفت الهی است، و موجب زیاد شدن یقین به وجود خالق حکیم می‌شود، همچنین مشورت کردن با مؤمنان هم، موجب حصول یقین در کارها و باعث بر طرف شدن شک و تردید در شغل‌ها و عمل‌ها است.
[۱۱] منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۲، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «وَ مَثَلُ الْمَشُورَةِ مَعَ أَهْلِهَا مَثَلُ التَّفَکُّرِ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَنَائِهِمَا وَ هُمَا عَیْنَانِ مِنَ الْعَبْدِ لِأَنَّهُ کُلَّمَا تَفَکَّرَ فِیهِمَا غَاصَ فِی بِحَارِ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ ازْدَادَ بِهِمَا اعْتِبَاراً وَ یَقِیناً».



امام صادق(علیه السلام) در باره شرایط و ویژگی‌های مشاوران فرمود:در کارهای خود - که از نظر دین نیز جایز باشد- با کسی مشورت کن که در او این ویژگی‌ها باشد.
۱. از عقل و اندیشه پاک و روشنی برخوردار باشد؛ یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را می‌فهمد.
۲. دارای علم و دانش باشد.
۳. دارای تجربه باشد.
۴. در او روحیه خیرخواهی باشد؛ یعنی با خلوص نیت و صفای باطن در باره مسائل جامعه نظر ‌دهد.
۵. با تقوا باشد؛ یعنی از محرمات و تمایلات نفسانی خودداری ‌کند، صاحب تقوا و خویشتن‌دار باشد.
[۱۲] منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۲، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «قَالَ الصَّادِقُ (ع‌) شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَی».

بدیهی است که با هرکس نمی‌توان مشاوره نمود، و هر فردی صلاحیت ندارد تا طرف مشورت قرار گیرد؛ زیرا گاه آنها نقاط ضعفی دارند که مشورت با آنها مایه بدبختی و عقب افتادگی است، چنان‌که علی(علیه السلام) در منشوری که برای مالک اشتر -هنگام نصبش به استانداری مصر- می‌نویسد، یاد آور می‌شود که در کارها و امور مربوط به اجتماع و مردم، از مشورت با سه طایفه پرهیز کن:
۱. افراد بخیل:«وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛ با افراد بخیل مشورت نکن؛ زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمی‌دارند و از فقر می‌ترسانند.
۲. افراد ترسو:«وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُورِ»؛ همچنین با افراد ترسو مشورت مکن؛ زیرا آنها ترا از انجام کارهای مهم بازمی‌دارند.
۳. انسان‌های حریص و طماع:«وَ لَا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْر»؛ نیز افراد حریص را مشاور انتخاب نکن که آنها برای جمع آوری ثروت و یا کسب و مقام، ستم‌گری را در نظر تو جلوه می‌دهند.
امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:«وَ لَا تُشَاوِرْ مَنْ لَا یُصَدِّقُهُ عَقْلُکَ وَ إِنْ کَانَ مَشْهُوراً بِالْعَقْلِ وَ الْوَرَعِ »
[۱۶] منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۳، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «وَ إِذَا شَاوَرْتَ مَنْ یُصَدِّقُهُ قَلْبُکَ فَلَا تُخَالِفْهُ فِیمَا یُشِیرُ بِهِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ بِخِلَافِ مُرَادِکَ فَإِنَّ النَّفْسَ تجمع -تَجْمَحُ‌- عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ خِلَافُهَا عِنْدَ قَبُولِ الْحَقَائِقِ أَبْیَن‌».
با کسی که عقل و قلب تو نمی‌تواند او را تصدیق کند؛ مشورت مکن، اگر چه در میان مردم با عقل و هوش و پرهیزکار شناخته شود.
البته، امام صادق(علیه السلام) به این نکته توجه می‌دهد؛ چون با کسی که صلاحیت مشاوره دارد مشورت کردی؛ با نظرش مخالفت نکن، اگر چه بر خلاف نظر و رأی تو اظهار عقیده نماید؛ زیرا که نفس انسان از قبول حق خودداری می‌کند، و حاضر نیست حقیقت را بپذیرد؛ از این‌رو مخالفت کردن با نفس، در برابر مخالفت با حقایق بهتر است.


همان‌گونه دین اسلام در موضوع مشورت کردن تأکید زیادی نموده، به افرادی که مورد مشورت قرار می‌گیرند نیز تأکید کرده است، هنگامی که مورد مشورت قرار گرفتید از هیچ‌گونه خیرخواهی فروگذار نکنید که خیانت در مشورت، یکی از گناهان بزرگ محسوب می‌شود. این حکم حتی در باره غیر مسلمانان نیز ثابت است؛ یعنی اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانی بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص می‌دهد به او اظهار نماید.
در رساله حقوق که از امام سجاد (علیه السلام) آمده است:«وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِیرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَی مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیرِ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَتَّهِمَهُ فِیمَا لَا یُوَافِقُکَ مِنْ رَأْیِه»؛ حق کسی که از تو مشورت می‌خواهد این است که اگر عقیده و نظر مناسبی داری در اختیار او بگذاری و اگر در باره آن کار، چیزی نمی‌دانی، او را به سمت کسی راهنمایی کنی که می‌داند، و اما کسی که مشاور تو است این حق را بر گردنت دارد تا در آنچه با تو موافق نیست، او را متهم نسازی.


۱. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۶۹، واژه «شور».    
۲. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌۱۸، ص ۶۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق.    
۳. سوره شوری/۴۲، آیه۳۸.    
۴. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‌۴، ص ۲۲۸، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ق.    
۵. سوره آل عمران/۳، آیه۱۵۹.    
۶. ر. ک:مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۳، ص ۱۶۸-۱۷۰، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ش.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۹، ص ۵۱.    
۸. پاینده، ابو القاسم،‌ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص ۶۸۷، دنیای دانش‌، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.‌
۹. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ‌تحف العقول، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص ۳۶، جامعه مدرسین، چاپ دوم،‌ ۱۴۰۴،ق ۱۳۶۳ش.‌    
۱۰. شریف الرضی، محمد بن حسین‌،نهج البلاغة، ص ۸۱۵.    
۱۱. منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۲، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «وَ مَثَلُ الْمَشُورَةِ مَعَ أَهْلِهَا مَثَلُ التَّفَکُّرِ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَنَائِهِمَا وَ هُمَا عَیْنَانِ مِنَ الْعَبْدِ لِأَنَّهُ کُلَّمَا تَفَکَّرَ فِیهِمَا غَاصَ فِی بِحَارِ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ ازْدَادَ بِهِمَا اعْتِبَاراً وَ یَقِیناً».
۱۲. منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۲، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «قَالَ الصَّادِقُ (ع‌) شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَی».
۱۳. شریف الرضی، محمد بن حسین‌،نهج البلاغة، ص ۷۰۱.    
۱۴. شریف الرضی، محمد بن حسین‌،نهج البلاغة، ص ۷۰۱.    
۱۵. شریف الرضی، محمد بن حسین‌،نهج البلاغة، ص ۷۰۱.    
۱۶. منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‌، مصباح الشریعة، ص ۱۵۳، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.     «وَ إِذَا شَاوَرْتَ مَنْ یُصَدِّقُهُ قَلْبُکَ فَلَا تُخَالِفْهُ فِیمَا یُشِیرُ بِهِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ بِخِلَافِ مُرَادِکَ فَإِنَّ النَّفْسَ تجمع -تَجْمَحُ‌- عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ خِلَافُهَا عِنْدَ قَبُولِ الْحَقَائِقِ أَبْیَن‌».
۱۷. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‌۲، ص ۶۲۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    



پایگاه اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | مشورت




جعبه ابزار